بسیار زیبا است چون اسم من ارغوان است. پدرم اسم و درخت ارغوان را خیلی دوست داشت و اسم مرا ارغوان گذاشت. در ان زمان هیچ کس دیگری چنین اسمی نداشت. با فوت ابتهاج خیلی متغیر شدم چون ایشان در روز تولد من فوت کرد 😥😢💔❤️🔥
صدای آسمانی علیرضا قربانی ، شعر بی نظر استاد ابتهاج ، موسیقی بسیار زیبا و همه این زیبایی ها کنار هم تصویرگر نگاه عاشقی است که از زندانی دور در حسرت دیدار نشانگان بهار است ، این اندوه سنگین در این جا به شکیبایی عاشق ختم میشود ... تو بمان ، ارغوان . قصه همیشه سرزمین ما ایران .
ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابی ست هوا؟ یا گرفته است هنوز ؟ من در این گوشه که از دنیا بیرون است آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه می بینم دیوار است آه این سخت ِ سیاه آنچنان نزدیک است که چو بر می کشم از سینه نفس نفسم را بر می گرداند ره چنان بسته که پرواز ِ نگه در همین یک قدمی، می ماند کورسویی ز چراغی رنجور قصه پرداز شب ظلمانی ست نفسم می گیرد که هوا هم اینجا زندانی ست هر چه با من اینجاست رنگ ِ رخ باخته است آفتابی هرگز گوشه ی چشمی هم بر فراموشی ِ این دخمه نینداخته است اندر این گوشه ی خاموش ِ فراموش شده کز دم ِ سردش، هر شمعی خاموش شده یاد ِ رنگینی در خاطر ِ من گریه می انگیزد ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد می گرید چون دل ِ من که چنین خون آلود هر دم از دیده فرو می ریزد ارغوان این چه رازی است که هر بار بهار با عزایِ دلِ ما می اید ؟ که زمین هر سال از خونِ پرستوها رنگین است وین چنین بر جگر ِ سوختگان داغ بر داغ می افزاید ؟ ارغوان، پنجه ی خونین زمین دامن ِ صبح بگیر وَز سواران خرامنده خورشید بپرس کِی بر این دره غم می گذرند ؟ ارغوان، خوشه خون بامدادان که کبوترها بر لب پنجره باز سَحَر غلغله می آغازند جانِ گل رنگ مرا بر سر دست بگیر به تماشاگه پرواز ببر آه بشتاب که هم پروازان نگران ِ غم همپروازند ارغوان، بیرق ِ گلگونِ بهار تو برافراشته باش شعر ِ خونبار ِ منی یادِ رنگین ِ رفیقانم را بر زبان داشته باش تو بخوان نغمه ناخوانده من ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
ممنون دوست عزیز از نوشتن این سروده بینظیر و با اجرای این استاد و این شور و احساس و شوقی که در درون این آهنگ نهفته است . شعری که برای زخم خوردگان و رنج دیده های سونامی انقلاب ۵۷ که هر بار می شنوند این قلب های شکسته ،اشک و حسرت باهم قاطی میشود و جز اه و ناله و حسرت و داغی تازه بر دلهای شکسته ،باری از غم و اندوه نمی کاهد
عاشق ارغوانم و به فصل بهار همیشه سر سفره هفت سین از وجودش لذت میبرم. روحت شاد سایه عزیزم، تمام ما مهاجرها ارغوانهایی بر جا گذاشتیم که همیشه یادشان و عشقشان با ماست❣️❣️
This is great not because its made by master musicians, but also because this will let others listen to this music and understand how deep, different, and epectacular is this culture, something we need now. Very well done.
The combination of oboe and violin cello were uniquely performed and MR ghorbani voice is absolutely breathtaking in my opinion [yeah Jadoo haste] congralution on an outstanding job, looking forward to see you all in the USA.
مهیار علیزاده همکلاسی قدیمی خیلی بهت افتخار میکنم اگه دونستی من کی ام؟ من سوگل هستم از پایان دانشگاه اومدم لندن نمیدونم چطور میتونم باهات صحبت کنم؟؟؟!!!!
بسیار زیبا است چون اسم من ارغوان است. پدرم اسم و درخت ارغوان را خیلی دوست داشت و اسم مرا ارغوان گذاشت. در ان زمان هیچ کس دیگری چنین اسمی نداشت. با فوت ابتهاج خیلی متغیر شدم چون ایشان در روز تولد من فوت کرد 😥😢💔❤️🔥
صدای آسمانی علیرضا قربانی ، شعر بی نظر استاد ابتهاج ، موسیقی بسیار زیبا و همه این زیبایی ها کنار هم تصویرگر نگاه عاشقی است که از زندانی دور در حسرت دیدار نشانگان بهار است ، این اندوه سنگین در این جا به شکیبایی عاشق ختم میشود ... تو بمان ، ارغوان . قصه همیشه سرزمین ما ایران .
روزی ۱۰ بار گوش میکنم و هرگز خسته نمیشم
زیبا و با احساس
شعر از هوشنگ ابتهاج سایه
با کوچ جناب ابتهاج نازنین یاد این قطعه و شما افتادم. سبز و آرام باشید 🤍🌱
ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است
آه این سخت ِ سیاه
آنچنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز ِ نگه
در همین یک قدمی، می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی ست
نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست
رنگ ِ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه ی چشمی هم
بر فراموشی ِ این دخمه نینداخته است
اندر این گوشه ی خاموش ِ فراموش شده
کز دم ِ سردش، هر شمعی خاموش شده
یاد ِ رنگینی در خاطر ِ من
گریه می انگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل ِ من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو می ریزد
ارغوان
این چه رازی است که هر بار بهار
با عزایِ دلِ ما می اید ؟
که زمین هر سال از خونِ پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر ِ سوختگان
داغ بر داغ می افزاید ؟
ارغوان، پنجه ی خونین زمین
دامن ِ صبح بگیر
وَز سواران خرامنده خورشید بپرس
کِی بر این دره غم می گذرند ؟
ارغوان، خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سَحَر غلغله می آغازند
جانِ گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران ِ غم همپروازند
ارغوان، بیرق ِ گلگونِ بهار
تو برافراشته باش
شعر ِ خونبار ِ منی
یادِ رنگین ِ رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
ممنون دوست عزیز از نوشتن این سروده بینظیر و با اجرای این استاد و این شور و احساس و شوقی که در درون این آهنگ نهفته است . شعری که برای زخم خوردگان و رنج دیده های سونامی انقلاب ۵۷ که هر بار می شنوند این قلب های شکسته ،اشک و حسرت باهم قاطی میشود و جز اه و ناله و حسرت و داغی تازه بر دلهای شکسته ،باری از غم و اندوه نمی کاهد
عاشق ارغوانم و به فصل بهار همیشه سر سفره هفت سین از وجودش لذت میبرم. روحت شاد سایه عزیزم، تمام ما مهاجرها ارغوانهایی بر جا گذاشتیم که همیشه یادشان و عشقشان با ماست❣️❣️
Love his voice
با ياد و خاطره ارغوان هايي كه براي آزادي وطن به خون غلطيدند . . .
The composer of this song is indeed a genius
This is great not because its made by master musicians, but also because this will let others listen to this music and understand how deep, different, and epectacular is this culture, something we need now. Very well done.
👌👌👌🌹🌹🌹🌹🌹🌹👏👏👏A song with sound and melody that penetrates to the soul beautiful
The combination of oboe and violin cello were uniquely performed and MR ghorbani voice is absolutely breathtaking in my opinion [yeah Jadoo haste]
congralution on an outstanding job, looking forward to see you all in the USA.
Quelqu un peut me traduire cette magnifique chanson
Je la trouve tellement troublante, triste aussi
سایه رفت و ارغوان جاودانه شد
چه صدايي اى كاش استراليا هم ميامدند
همراه با ارامش و با احساس عالی.......
آسمانی به سرم نیست از بهارانم خبری نیست
خيلي ارامش بخش و با احساس
مهیار علیزاده همکلاسی قدیمی خیلی بهت افتخار میکنم اگه دونستی من کی ام؟ من سوگل هستم از پایان دانشگاه اومدم لندن نمیدونم چطور میتونم باهات صحبت کنم؟؟؟!!!!
کجایی ارغوان
خیلی زیبا و دلنشین بود :*
Arghavan delman khon ast dar in gushaye donya 😢
arghavan ghosse nakhor 😊
marhaba
عالی
زیبا، زیبا، زیبا
به به😘
Wow
Dadash be gholl bachehay jadid teron khali 30:Resh dari.(CHASB).Amo haletah?
👌
:( vaghti tanha bashio in ahango modam gush midi :((