جناب امیر منصور ممنون،خیلی یاد میگیرم از شما. فقط یه نکته ، در ترجمه عنوان کتاب humankind به صورت انسان مهربان ،میشه تجدید نظر کرد. یعنی همون نوع بشر ترجمه بشه،اما اینکه kind رو به سطر بعد برده،اشاره به مهربانی هم داره.
من ممنونم از لطفت علی جان درست گفتی، ترجمه دقیق humankind میشه همون نوع بشر که اشاره کردی. ولی اگر به نسخه های انگلیسی نگاهی بندازی، گویا ناشر و احتمالا نویسنده، احتمالا به عمد میخواستند تاکیدی روی کلمه kind داشته باشند، حالا یا در سطر بعدی و یا به رنگی متفاوت. که البته در دو نسخه ترجمه های فارسی طبیعتا امکان بروز نداره. همینطور محتوای کتاب و ارجاعات فراوانش به روسو، در هماهنگی با این جنبه مهربانی و عطوفت بین انسانهاست. شاید لازم بود توی ویدیو این موضوع رو توضیح بدم. مرسی از نکته ای که اشاره کردی 🙏🍀🙂
سلام به جناب امیر منضور و تشکر از زحماتی که می کشید در مورد اینکه گفتید خیلی عجیبه که کسانی که تحصیلات بالاتر یا هوش بالاتر دارن دستشون باز تره که گزینه ی بدتر رو بهتر جلوه بدن، اصلاٌ چیز عجیبی نیست چون اگر ساحت های مادون خوداگاه، کنترل ذهن رو در دست بگیرن می تونن از توانایی سایر ساحت ها در جهت اهداف خودش استفاده کنن. اجازه دهید مثال عجیب تر از این برای شما بزنم. فرض کنید کسی قصد تجاوز جنسی به فرد دیگری را دارد یعنی ذهنش در ساحت غریزه است حالا اگر قربانی نقشه ای برای فرار بکشد یا قصد ضربه زدن به قرد متجاوز را داشته باشد به محض اقدام کردن قربانی برای اجرای نقشه اش، متجاوز دست او را می خواند و نقشه اش را متوجه می شود! چگونه همچین چیزی ممکن است؟ ساحت غریزه کاملاً نا آگاه است و توان ناخوداگاه هم بسیار کمتر از آن است که همچین پردازشی انجام دهد. این خوداگاه است که متوجه نقشه ی قربانی می شود و می تواند راه حلی برای حنثی کردن آن ارائه دهد. خب اگر خوداگاه فعال است، متوجه کاری که می کند یا تبعات آن نیست؟ علت اینه که وقتی یک ساحت بر ذهن حاکم می شود، بقیه ی ساحت ها غیر فعال نمی شوند، ان ها سر جای خود هستند و اما دیگر تاثیری بر خروجی ذهن ندارند اما ساحت غالب به شرطی که ناخوداگاه یا غریزه باشد می تواند از توانایی های سایر ساحت ها استفاده کند در این مثال شما هم همین اتفاق می افتد و ناخوداگاه، از توان تولید استدلال و منطق خوداگاه استفاده می کند در مورد اینکه نظر کانهنمن درسته یا آقای پینکر باید بگم بدلیل افزایش پیچیدگی جهان از و ادامه ی غیر قابل اجتناب پیچیده تر شدن در آینده آن هم با سرعتی بیشتر، اصلاً امکان اتکا به ناخوداگاه در جهان فعلی وجود نداره. من نمی دونم شما فیلم آواتار (قسمت اول) رو دیدد یا نه اما در اون طبیعت وحشی که مسائل عینی و سر راست نیازمند به راه حل های ساده و فوری وجود داشتند ناخوداگاه جواب می دهد و انصافاً بشریت را از آن دوران به خوبی عبور داده است اما در دوران امروز تقریباً هیچکدام از مسائل با ناحوداگاه امکان حل شدن ندارند و ناخوداگاه جواب های بسیار پرت و غلطی به مسائل می دهد. این به معنای بی مصرف بودن و یا لزوم دور انداختن ناخوداگاه نیست همچنان بسیاری از عملکرد های ذهنی ما توسط ناخوداگاه انجام می شود اما نباید دیگر اجازه بدهیم قضاوت ها و انتخاب ها و هر مسئله ی دیگری که پردازش آن نیاز به توان بالای ذهنی یعنی بالاتر از توان ناچیز ناخوداگاه دارد، توسط ناخوداگاه انجام شود و مشکل بزرگ بشریت آن جاست که ذهن او بدون آنکه بداند و بخواهد عملاً تحت تاثیر ناخوداگاه عمل می کند و البته کسانی که می دانند چگونه ناخوداگاه را کنترل کنند مثل آب خوردن ذهن را در اختیار خودشان می گیرند
سلام بر خشایار عزیز ممنونم از نکات جالبی که طرح کردی. مثالی که اشاره کردی بسیار جالب و تامل برانگیز بود. بله من هم با شما موافقم، و به نظر میرسه دنیا در حال تغییر است و به قول کانمن، بر فرض که سیستم یک تا اینجا کارش رو عالی انجام داده باشه، لیکن حالا و در این دنیای جدید همون چیزهایی که پیش از این باعث برتری بودند، حالا به مکافات بدل شده اند. همون نظامی که به ما کمک میکرد در محیط جامعه خودمون متحدتر و بهتر عمل کنیم، حالا به فرآیندی منتهی میشه که در ویدئو توضیحش رو دادم و چه بسا آسیب زننده باشه. و البته فیلم آواتار که حتما باید ببینم. ارادت 🙂🙏🍀
پس در سطح جمعی هم باید system1 و system 2 ای مدل بشه؟ نکنه جامعه فقط سیستم 1 داشته باشه؟ اینجوری چه مانعی پیش روی schismogenesis وجود داره جز انتخاب طبیعی و بیچاره شدن انتخابگر یوتیلیتی های پایین؟ /// عالی بود. منتظر بودیم
ممنون از لطف شما والا در سطح جمعی به نظرم سطح پیچیدگی خیلی بالا میره. وقتی اعضای یک جامعه از رفتار همدیگه خبردار میشن، ممکنه وضعیت خیلی خراب بشه. یه مفهومی هست به عنوان madness of crowd که به جنبه هایی از این موضوع اشاره داره. ارادت 🍀🙂🙏
آقا مثل همیشه عالی بود و توضیحاتت خیلی برام مفید بود ممنون بابت تولیدش. ضمنا ایمان فانی توی پادکستش (مدرسه زندگی فارسی) به بررسی کتاب "قرض: تاریخ پنج هزار سال نخست، نوشته دیوید گریبر" میپردازه که اونهم کتاب خیلی جالبی هستش (لینکش رو توی پست بعدی میگذارم.)
TY
عالی سپاس بابت فاصله نگرفتن از علم و حقیقت
من ممنونم که وقت گذاشتین و دیدین 🙏🫡
عذرخواهی بابت یک غلط نوشتاری: Societies 🤦♂️
very good👍
درود
بسیار عالی و تاثیر گذار بود! خیلی ممنونم از این محتوای فوق العاده. بیشتر و بیشتر لطفا
ممنون از لطفت و اینکه دیدی 🙏🫡
انصافا سطح!!!!!👌🤟👏🤯🤯
ای کاش وقتش رو داشتم بیشتر وقت میزاشتم و اینجا سوال مطرح میکردم
یکی از وجوه اشتراک تمام ویدیوهای شما اینه که علاوه بر اینکه جذابه، بسیار ترسناک هم هست. من بعد از هر ویدیو یه چند ساعتی پنیک میزنم 😁
ممنونم از لطف شما
و البته عذرخواه وجوه ترسناک ویدیوها
🍀🙂🙏
لطفتون مستدام
🙏
جناب امیر منصور ممنون،خیلی یاد میگیرم از شما. فقط یه نکته ، در ترجمه عنوان کتاب humankind به صورت انسان مهربان ،میشه تجدید نظر کرد. یعنی همون نوع بشر ترجمه بشه،اما اینکه kind رو به سطر بعد برده،اشاره به مهربانی هم داره.
من ممنونم از لطفت علی جان
درست گفتی، ترجمه دقیق humankind میشه همون نوع بشر که اشاره کردی. ولی اگر به نسخه های انگلیسی نگاهی بندازی، گویا ناشر و احتمالا نویسنده، احتمالا به عمد میخواستند تاکیدی روی کلمه kind داشته باشند، حالا یا در سطر بعدی و یا به رنگی متفاوت. که البته در دو نسخه ترجمه های فارسی طبیعتا امکان بروز نداره. همینطور محتوای کتاب و ارجاعات فراوانش به روسو، در هماهنگی با این جنبه مهربانی و عطوفت بین انسانهاست. شاید لازم بود توی ویدیو این موضوع رو توضیح بدم.
مرسی از نکته ای که اشاره کردی 🙏🍀🙂
سلام به جناب امیر منضور و تشکر از زحماتی که می کشید
در مورد اینکه گفتید خیلی عجیبه که کسانی که تحصیلات بالاتر یا هوش بالاتر دارن دستشون باز تره که گزینه ی بدتر رو بهتر جلوه بدن، اصلاٌ چیز عجیبی نیست چون اگر ساحت های مادون خوداگاه، کنترل ذهن رو در دست بگیرن می تونن از توانایی سایر ساحت ها در جهت اهداف خودش استفاده کنن. اجازه دهید مثال عجیب تر از این برای شما بزنم. فرض کنید کسی قصد تجاوز جنسی به فرد دیگری را دارد یعنی ذهنش در ساحت غریزه است حالا اگر قربانی نقشه ای برای فرار بکشد یا قصد ضربه زدن به قرد متجاوز را داشته باشد به محض اقدام کردن قربانی برای اجرای نقشه اش، متجاوز دست او را می خواند و نقشه اش را متوجه می شود! چگونه همچین چیزی ممکن است؟ ساحت غریزه کاملاً نا آگاه است و توان ناخوداگاه هم بسیار کمتر از آن است که همچین پردازشی انجام دهد. این خوداگاه است که متوجه نقشه ی قربانی می شود و می تواند راه حلی برای حنثی کردن آن ارائه دهد. خب اگر خوداگاه فعال است، متوجه کاری که می کند یا تبعات آن نیست؟ علت اینه که وقتی یک ساحت بر ذهن حاکم می شود، بقیه ی ساحت ها غیر فعال نمی شوند، ان ها سر جای خود هستند و اما دیگر تاثیری بر خروجی ذهن ندارند اما ساحت غالب به شرطی که ناخوداگاه یا غریزه باشد می تواند از توانایی های سایر ساحت ها استفاده کند در این مثال شما هم همین اتفاق می افتد و ناخوداگاه، از توان تولید استدلال و منطق خوداگاه استفاده می کند
در مورد اینکه نظر کانهنمن درسته یا آقای پینکر باید بگم بدلیل افزایش پیچیدگی جهان از و ادامه ی غیر قابل اجتناب پیچیده تر شدن در آینده آن هم با سرعتی بیشتر، اصلاً امکان اتکا به ناخوداگاه در جهان فعلی وجود نداره. من نمی دونم شما فیلم آواتار (قسمت اول) رو دیدد یا نه اما در اون طبیعت وحشی که مسائل عینی و سر راست نیازمند به راه حل های ساده و فوری وجود داشتند ناخوداگاه جواب می دهد و انصافاً بشریت را از آن دوران به خوبی عبور داده است اما در دوران امروز تقریباً هیچکدام از مسائل با ناحوداگاه امکان حل شدن ندارند و ناخوداگاه جواب های بسیار پرت و غلطی به مسائل می دهد. این به معنای بی مصرف بودن و یا لزوم دور انداختن ناخوداگاه نیست همچنان بسیاری از عملکرد های ذهنی ما توسط ناخوداگاه انجام می شود اما نباید دیگر اجازه بدهیم قضاوت ها و انتخاب ها و هر مسئله ی دیگری که پردازش آن نیاز به توان بالای ذهنی یعنی بالاتر از توان ناچیز ناخوداگاه دارد، توسط ناخوداگاه انجام شود و مشکل بزرگ بشریت آن جاست که ذهن او بدون آنکه بداند و بخواهد عملاً تحت تاثیر ناخوداگاه عمل می کند و البته کسانی که می دانند چگونه ناخوداگاه را کنترل کنند مثل آب خوردن ذهن را در اختیار خودشان می گیرند
سلام بر خشایار عزیز
ممنونم از نکات جالبی که طرح کردی. مثالی که اشاره کردی بسیار جالب و تامل برانگیز بود.
بله من هم با شما موافقم، و به نظر میرسه دنیا در حال تغییر است و به قول کانمن، بر فرض که سیستم یک تا اینجا کارش رو عالی انجام داده باشه، لیکن حالا و در این دنیای جدید همون چیزهایی که پیش از این باعث برتری بودند، حالا به مکافات بدل شده اند. همون نظامی که به ما کمک میکرد در محیط جامعه خودمون متحدتر و بهتر عمل کنیم، حالا به فرآیندی منتهی میشه که در ویدئو توضیحش رو دادم و چه بسا آسیب زننده باشه.
و البته فیلم آواتار که حتما باید ببینم.
ارادت 🙂🙏🍀
پس در سطح جمعی هم باید system1 و system 2 ای مدل بشه؟ نکنه جامعه فقط سیستم 1 داشته باشه؟ اینجوری چه مانعی پیش روی schismogenesis وجود داره جز انتخاب طبیعی و بیچاره شدن انتخابگر یوتیلیتی های پایین؟ /// عالی بود. منتظر بودیم
ممنون از لطف شما
والا در سطح جمعی به نظرم سطح پیچیدگی خیلی بالا میره. وقتی اعضای یک جامعه از رفتار همدیگه خبردار میشن، ممکنه وضعیت خیلی خراب بشه. یه مفهومی هست به عنوان madness of crowd که به جنبه هایی از این موضوع اشاره داره.
ارادت
🍀🙂🙏
آقا مثل همیشه عالی بود و توضیحاتت خیلی برام مفید بود ممنون بابت تولیدش.
ضمنا ایمان فانی توی پادکستش (مدرسه زندگی فارسی) به بررسی کتاب "قرض: تاریخ پنج هزار سال نخست، نوشته دیوید گریبر" میپردازه که اونهم کتاب خیلی جالبی هستش (لینکش رو توی پست بعدی میگذارم.)
ممنونم از لطفت مجید عزیز
یک معرفی درجه یک هست این پادکست و این دو اپیزود، ممنونم 🙏🍀🙂