بحث عقل, تعریف عقل و محدوده آن در اندیشه مولانا و فلاسفه جدید - از زبان عبدالکریم سروش

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 7 тра 2017
  • فایل صوتی اصلاح شده :
    drive.google.com/file/d/0B-I-...
    ---------------------------------------------
    همانطور که میدانید و مشهور است از صوفیان و با یک قرائت ظاهری از مثنوی خواهید دید که عارفان و صوفیان ما همیشه بر سر عقل میکوبند و عقل را تحقیر و تخفیف میکنند که عقل پای بند ملاحظات خویشتن است، عقل نفع طلب و محاسبه گر است، عقل ترسو است، عقل محافظه کار است و بسیاری از این قبیل، در حالی که عشق پیشرو است و سدها را میشکند، به تعبیر مولانا:
    عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
    عشق گوید راه است و رفته ام من بارها
    این عقل را بدهید دست یک منجم میگوید:
    من تمام عالم را گشته ام و بالاخره این عالم یک حد و حدودی دارد، اما صوفیان میگوید:
    نه این حد و حدود مربوط به عالم تو است و اگر عقل را کنار بگذاری میبینی که عشق به شما میگوید که بیرون از این عالم عوالم دیگری هم هست.
    این نسبت بین عقل و عشق فراوان است، مولانا در آن ابیات خیلی مشهور خود میگوید:
    زین خرد جاهل همی باید شدن
    دست در دیوانگی باید زدن
    آزمودم عقل دور اندیش را
    بعد از این دیوانه سازم خویش را
    و این جنون جنون عاشقانه است،
    اوست دیوانه که دیوانه نشد
    این عسس را دید و در خانه نشد
    عقل من گنج است و من ویرانه ام
    گنج اگر پیدا کنم دیوانه ام
    بنابراین عقل دوراندیش و عقلی که اتفاقا کارش محاسبه کردن است و به غایت امور می اندیشد را دور می افکند و در پای عشق قربانی میکند و بهایی به آن نمیدهد و دیوانگی و جنون عاشقانه را بر این عقل ترجیح میدهد .
    یک قرائت ظاهری از مثنوی و اشعار دیگر عارفان این ایده را به شما القا میکند که عقل نزد این عارفان به چیزی نمی ارزیده و حتی من دیده ام کسانی را که بسیار بر عرفان ما طعن میزنند و میگویند عقل را چنان بی بها و کم بها کرده اند و بجای او عشق را نشانده اند، عشقی که سر و ته ای ندارد و تعریف مشخصی ندارد و با شور و جنون همراه است و هر بی سرو پایی میتواند مدعی او شود و بنابراین به یک تمدنی اینها لطمه زده اند.
    حتی غزالی را گاهی با اینکه غزالی از آنهایی نبود که عاشقی به معنای مولانایی او بود مورد تعلیق قرار بدهد ولی غزالی هم فراوان از طرف پاره ای از متجددان مورد طعن قرار گرفته که او هم با فلسفه که مخالفت ورزید و عقل را در پای ایمان و در پای دین قربانی کرد او را هم به عقلانیت تمدن اسلامی و به استواری او لطمه زد و به هر حال چیزی را به جای او نشاند که نهایتا به تعخر ما به انحطاط ما به عقب ماندگی ما کمک کرد. این سخنان فراوان است و هر کسی که در باب انحطاط مسلمین و ناکامی و عقب ماندگی مسلمانان سخن گفته و مطلبی نوشته بر روی این نکته انگشت نهاده و این را برجسته کرده که خود البته قابل تعمل هم هست.
    وقتی که مولانا با عقل مخالفت میکند با عقل فلسفی مخالف است یعنی عقل را به راه فلسفیدن بیندازید و بخواهید از طریق آن مقولاتی که فیلسوفان معرفی کرده اند در چهارچوب آنها همه پدیده ها را توضیح بدهید. مولانا و بسیاری از فیلسوفان امروزی این نوع تعقل را نفی و پای عقل را لنگ میدانند.
    تمام فلسفه آنالیکتیک یا تحلیلی جدید ( analytics philosophy ) فلسفه متافیزیکی قدیم ( metaphysics philosophy ) را یک فلسفه از بیخ و بن باطل اعلام کرده و معتقد است که اساساً یک نردبان لق را زیر پایشان گذاشته بودند که هرگز آنها را به بام نمیرساند اما خودشان در خواب و خیال فکر میکردند رفته اند و به بام آسمان رسیده اند.
    در واقع فلسفه تحلیلی جدید به یک اعتبار درست همان حرفی را میزند که مولانا و غزالی میزند که این ابزار فلسفی متافیزیکی به ارث رسیده از یونانیان آنقدر لاغر و نحیف است که به هیچ وجه نمیتواند بار تبیین جهان، بار اثبات وجود خدا، بار تحلیل اخلاقی و وظائف اخلاقی انسانها را که شما به دوشش مینهید را بکشد.
    این عقیده را تعدادی از گذشتگان داشته اند و البته تعداد زیادی از امروزی ها نیز همینطور، اما متفکران امروزی یک مشکل دیگری دارند که مولوی همان مشکل را هم مورد حمله قرار داده که اینها خودشان البته میپسندند. و آن اینکه فلسفه تحلیلی جدید کارش غیر از گره زدن و بعد هم همان گره ها را باز کردن نیست. همانی که مولانا گفت:
    عقده را بگشاده گیر ای منتهی
    عقدهٔ سختست بر کیسهٔ تهی
    عقده‌ای که آن بر گلوی ماست سخت
    که بدانی که خسی یا نیک‌بخت
    ( مولوی/مثنوی معنوی/دفتر پنجم/بخش ۲۷)
    ---------------------------------------------
    منبع :
    مدرسه مولانا جلال الدین School of Rumi
    Episode 1 - Dars 6
    عبدالکریم سروش

КОМЕНТАРІ • 29

  • @nouranimostafa-co2dl
    @nouranimostafa-co2dl Рік тому

    موافقم

  • @yousefnadjarzadeh
    @yousefnadjarzadeh 10 місяців тому

    عقل بطور کلی به معنای جهت در جنبش است و شکل جهت رفتاری آن بصورت جبر و اختیار معنا میشود.

  • @user-qu6bc3dk2f
    @user-qu6bc3dk2f 3 місяці тому

    😊💐🙏🌲💚

  • @ahmadihakimzada9113
    @ahmadihakimzada9113 4 роки тому +2

    خیلی ممنون شما آغای ارمان، من معمولا بدروس استاد سروش شرکت میکنم؛ اما بعضی وقتها بنا به مصروفیت هاکه نمیتوانم به کلاسها برسم؛کمبودم را ازین دریچه شما تکمیل میکنم، تشکر.

  • @shivajami8886
    @shivajami8886 5 років тому +1

    ممنون

  • @Ali-ge3sr
    @Ali-ge3sr Рік тому

    سلام
    عقل و عشق وسیله هستند نه هدف.

  • @marjanmarjan198
    @marjanmarjan198 5 років тому +1

    👌🏻🌹🌹🌹❤️❤️❤️ممنون

  • @chiakurd4994
    @chiakurd4994 4 роки тому

    ya hazrate Molana

  • @mahdindf2520
    @mahdindf2520 Рік тому

    برنامه معرفت استاد ابراهیم دینانی در باره عقل و عشق و.... رو نگاه کنین و اصلا با عقل مشکل ندارن

  • @blackwater6329
    @blackwater6329 5 років тому +1

    استاد فهمندوک: 😉👇

  • @abdulhakeem8574
    @abdulhakeem8574 11 місяців тому

    مولانا اشعری نبوده ماتریدی بوده

  • @blackwater6329
    @blackwater6329 5 років тому +1

    یک عقل دیگر هم داریم 😎 که دست خود را که بر بینی خود زدیم بعد در دهن خود نمیزنیم 😂😂😂😋

    • @zubiarhussaini966
      @zubiarhussaini966 5 років тому

      هههههههههههه

    • @user-xi1kn8ms9i
      @user-xi1kn8ms9i 4 роки тому

      شخصیتت در همین حده دیگه

    • @azitasmnizadeh8337
      @azitasmnizadeh8337 4 роки тому

      چقدر حسادت می کنیم به شخصیت دانشمند وفیلسوف ایران به وجوش افتخار باید کرد

    • @farangisehsani592
      @farangisehsani592 3 роки тому

      عجب!

  • @nouranimostafa-co2dl
    @nouranimostafa-co2dl Рік тому

    موافقم

  • @nouranimostafa-co2dl
    @nouranimostafa-co2dl Рік тому

    موافقم