بحث دین(۱)، دینداریِ تقلیدی و تحقیقی دو نوع دینداری در اندیشهٔ مولانا - از زبان عبدالکریم سروش

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 14 чер 2018
  • فایل صوتی:
    drive.google.com/file/d/1hqkk...
    ------------------------------
    🔘 وقتی که خوب به آراء مولانا نظر میکنید، در واقع او دو نوع دینداری را می شناسد، یکی دینداری عامیانه یا معیشت اندیش و دیگری دینداری عارفانه یا تجربت اندیش، در این میان دینداری معرفت اندیش را که همان دینداری متکلّمانه و فیلسوفانه باشد را به رسمیت نمی شناسد و اساساً ورود عقلی به دین و نگاه فیلسوفانه و متکلّمانه به دین را شایسته نمیداند.
    ای کمان و تیرها بر ساخته
    صید نزدیک و تو دور انداخته
    هرکه دوراندازتر او دورتر
    وز چنین گنجست او مهجورتر
    فلسفی خود را از اندیشه بکشت
    گو بدو کوراست سوی گنج پشت
    گو بدو چندانک افزون می‌دود
    از مراد دل جداتر می‌شود
    ( مثنوی معنوی - دفتر ششم - بخش ۷۹ )
    ظاهر الفاظشان توحید و شرع
    باطن آن همچو در نان تخم صرع
    ( مثنوی معنوی - دفتر اول - بخش ۱۰۵ )
    🔘 عمده نقشی که دین برای مقلّدان بازی میکند این است که یا به آنها هویت قومی میدهد و آنها را عضو یک مجموعه معین نامدار پرچمداری میکند و یا به آنها اخلاق میدهد و به آنها یاد میدهد که چگونه بر پاره ای از خواهش های نفس و زیاده طلبی ها و فزون خواهی ها و طمع ها چیره شوند و آنها را تا حدودی مهار کنند.
    اما برای محقّقان منبع تجربهٔ دینی است در واقع الگوها و پیشروانی را به شما معرفی میکند که پیامبران باشند، معراجهایی که پیامبران داشته اند و به درجاتی که رسیده اند و توانایی هایی را که بر اثر ایمان و برکت ایمان پیدا کرده اند را در مقابل چشم شما قرار میدهد و آنها به سِمَت راهنما معین میشوند . عارفان ما همه معتقد بودند که در ظِلّ هدایت یک ولی و بزرگی حرکت میکنند و از دست او جرعه میگیرند و با چراغ او راه را پیدا میکنند به مدد معنوی او بال پیدا میکنند و پرواز میکنند، بطوری که اگر آن مدد ها و امداد های معنوی نباشد این پروازهای روحی و معراج های معنوی هم برای آنها نامیسر خواهد بود.
    🔘 در واقع مولانا ایمان را دو قسم میداند، ایمانی که از آنِ گوش و از جنس بانگ که شنیدنی است و ایمانی که از آنِ چشم که از جنس صورت است و دیدنی است. میگوید من میخواهم از شنیدن فراتر بروم و به رویت برسم همانی که مولانا در مورد ابراهیم نقل میکند، وقتی که ابراهیم با خداوند سخن گفت که به من نشان بده ببینم که مرده ها را چگونه زنده میکنی خداوند به ابراهیم گفت مگر ایمان نداری؟ ابراهیم جواب داد چرا ایمان دارم اما به دنبال اطمینان هستم. در واقع مولانا این را تفسیر میکند که ایمان دارم یعنی گوشم شنید ولی میخواهم ببینم و آن درجه دیگری از ایمان است که نامش اطمینان است.
    گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
    کو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست
    ( غزلیات شمس - غزل شماره ۴۴۱ )
    🔘 آدمی اگر به هر چیز که قانع شد و تقاضا نکرد بیشتر از آن هم به او نمیدهند، اکثر مقلَّدان و اکثر متوسطان به همان نغمه ای که گوششان میشنود قانع میشوند و دیگر بیشتر از آن طلب نمیکنند. در اخلاق به ما گفته اند « golden mean »، یعنی آن میانه بین افراط و تفریط را بگیرید، ولی مولانا به ما میگوید که فقط یک جا زیاده خواهی و افراط جایز است و میتوانیم طمع کنیم و قناعت در آنجا مصلحت نیست که ایمان و عشق بیشتری بخواهیم.
    آن یقین می‌گویدم خاموش کن
    حرص رؤیت گویدم نه جوش کن
    ( مثنوی مولانا - دفتر دوم - بخش ۳۸ )
    🔘 اما برای کسانی که از این مرتبه عبور کرده اند و خودشان میگویند گویی که ما با پیامبریم و از زبان پیامبر میخواهیم شریک اذواق او بشویم و راهی را که او خودش شخصاً رفته است برویم، ما نمیخواهیم فقط پیرو امر و نهی پیامبر و مستمع نتایج تجربه های او باشیم بلکه میخواهیم پیرو تجربه ها و گام زن در مسیر تجربه های خود او هم باشیم که اینجا تعبیر شریک الاذواق را بکار میبرد یعنی همان شریک شدن در ذوق پیامبر است و همان تجربه و رویت او و همان گشت و گذاری که او در عالم معنا کرد، آن آفاق تجرُّد و همان معراج که فتح کرد.
    البته این تقاضا است و وقتی که این طلب و این عطش و تقاضا شدت بگیرد آدمی موفق هم میشود چون باب فیض حق باز است و اگر یک بار بر پیامبری چنین باب فیضی باز شده علامت این است که این باب میتواند به روی همه باز باشد.
    غرق حق خواهد که باشد غرق‌تر
    همچو موج بحر جان زیر و زبر
    زیر دریا خوشتر آید یا زبر
    تیر او دلکش‌تر آید یا سپر
    چون طمع خواهد ز من سلطان دین
    خاک بر فرق قناعت بعد ازین
    ( مثنوی معنوی - دفتر اول - بخش ۹۰ )
    🔘 حافظ میگوید:
    فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
    دیگران هم بکنند آن چه مسیحا میکرد
    ( دیوان غزلیات حافظ - غزل شماره ۱۴۳ )
    یعنی آنچه که اتفاق افتاد نشان داد که این امر ممکن است و از امکان او خبر داد و وقتی که از امکان او خبر داد حالا دیگر با شماست و همت و چالاکی و طلب و عطش و تقاضای شما که او را بطلبید و بخواهید و یا به همین که دارید قناعت کنید و یا در اینجا اهل طمع بشوید و فزونتر بخواهید و فراتر بروید.
    ------------------------------
    : منبع
    مدرسه مولانا جلال الدین School of Rumi
    Episode 1- Dars 5
    عبدالکریم سروش

КОМЕНТАРІ • 13

  • @seyedaliakbarhashemi9800
    @seyedaliakbarhashemi9800 4 роки тому

    ممنون از دكتر سروش و همكاران تهيه كننده 🌷🙏

  • @valisharifi1738
    @valisharifi1738 5 років тому +1

    بسیارعالی

  • @Fisherman447
    @Fisherman447 4 роки тому

    Mashallah, zendeh bashi

  • @user-yq9rg1qb7d
    @user-yq9rg1qb7d 3 роки тому

    خوب👌👌👌👌😐🌷🌷🌷

  • @anmadinaja1206
    @anmadinaja1206 3 роки тому

    تحياتي لعظماء الانسانية ثراثا وثقافة الفرس العظماء

  • @user-tl8eg3mz6t
    @user-tl8eg3mz6t 5 років тому +2

    ای کمان و تیرها بر ساخته، سید نزدیک و تو دور انداخته

  • @atajafar9968
    @atajafar9968 5 років тому

    کاش گوش شنوایی بود
    بسیار عالی

  • @sayedakabir6995
    @sayedakabir6995 4 роки тому

    باب فیض حق باز است همیشه..

  • @sannoor9627
    @sannoor9627 3 роки тому

    For your Information: Soroosh.....Ganji.....Sahimi jozve MANFOORTARIN, " Adamha" dar Kharej az Iran hastand...

  • @anmadinaja1206
    @anmadinaja1206 3 роки тому

    لااتكلم اللغة الفاريسة ياسيدي لكنها جميلة جدا.
    هل لك ان تشرح لنا باللاة العربية

  • @hamidrezahadidchi3346
    @hamidrezahadidchi3346 3 роки тому

    با سلام .در خصوص 3 گروه مقلد ومحقق ومفسر ،انتخابی در کار نیست ونمیتوان به انتخاب خود در یکی از این طبقات ایستاد بلکه این منشها ذاتی است والبته نشانگر درجات کمال از بدو تولد است ومیتواند تعبیری از تسلسل باشد