واواوا دلم را تاره کرد. هوشم را از تمام غم ها دنیا به چند لحظه برد. داکتر ناشناس. واقع تشکر ای سرامایه ها کم یاب وطن بد بخت من. قدر شما را کسی میدانند که میفهمد شما چی میخوانید. تشکر ای هم وطن پاک بی تعصب من
اگر از این شعر ملکوتی هاتف اصفهانی و صدای پرسوز جناب آقای داکتر صادق فطرت ناشناس ، نمایشنامه ساخته شود، شاید بسیار پر بیننده خواهد بود. شعر عالی و صدای عالی
كاش ناشناس عزيز براي عاشقان خود درافغانستان مي خواند مردم افغانستان ناشناس را نه تنها به عنوان اوازخوان حنجره طلاي بلكه به حيث كسيكه دل را زنده ميكند ميشناسد
محترم، مگر از نیم قرن به اینسو داکتر صاحب ناشناس برای مردم و علاقه مندانش نه سروده است؟ مگر برای کدام شخص معلوم و یا گروهی معلوم سرده است؟ نخیر داکتر صاحب برای همه مردمش و همیش سروده های عاشقانه،عارفانه سروده است.
Nashenas ist ein großes Schatz ein seltener Schatz in Afghanistan . Danke schön ya Allah dass du uns Afghanin die Ehre gegeben hast . Nashenas is a big treasure a rare treasure in Afghanistan. Thank you ya Allah for giving us the honor of Afghan.
زما دمینی او محبت نه دک دیر دیر سلامونه دی پرماگران استاد ناشناس صاحب ته ورسیژی چه په هر زای کی به اوسیگی الله دی مل شی ..زمونژ په کورنی کی زما پلار او ورورونو تولو داستاد کلک طرفداره وو اوس چه ۳۴ کاله کیژی زما پلار مور ۳ورونه مره شوی او زه هم په ایران کی یم نو داستاد اواز ته همیشه ژارم او اوشکی تویوم او دمره راباندی گران دی چی لکه زما ورور او یا پلار الله دی راته ژوندی او جور لری
What a lovely voice Nashenas sahib has.. I am lucky to have come across this posting.. God bless you great Ustad. You are God's gift to us. Love from India
دوش رفتم به کوی باده فروش ز آتش عشق دل به جوش و خروش مجلسی نغز دیدم و روشن میر آن بزم پیر باده فروش چاکران ایستاده صف در صف باده خوران نشسته دوش بدوش پیر در صدر و میکشان گردش پارهای مست و پارهای مدهوش سینه بیکینه و درون صافی دل پر از گفتگو و لب خاموش همه را از عنایت ازلی چشم حقبین و گوش راز نیوش سخن این به آن هنیالک پاسخ آن به این که بادت نوش گوش بر چنگ و چشم بر ساغر آرزوی دو کون در آغوش به ادب پیش رفتم و گفتم: ای تو را دل قرارگاه سروش عاشقم دردمند و حاجتمند درد من بنگر و به درمان کوش پیر خندان به طنز با من گفت: ای تو را پیر عقل حلقه به گوش تو کجا ما کجا که از شرمت دختر رز نشسته برقع پوش گفتمش سوخت جانم، آبی ده و آتش من فرونشان از جوش دوش میسوختم از این آتش آه اگر امشبم بود چون دوش گفت خندان که هین پیاله بگیر ستدم گفت هان زیاده منوش جرعهای درکشیدم و گشتم فارغ از رنج عقل و محنت هوش چون به هوش آمدم یکی دیدم مابقی را همه خطوط و نقوش ناگهان در صوامع ملکوت این حدیثم سروش گفت به گوش که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لااله الاهو
Last night to the wine-seller's tavern I paced With a fire that turned my heart to tumult and tempest; A marvelous feast I beheld brilliantly lighted, A hoary wine-seller presided and delighted; The servants stood all attentive in a line And wine drinkers sat in order for the wine. The Pir sat at the top and cup-bearers were around, Some were drunk, some lay senseless on the ground; Their breasts were free of malice, their selves pure, Their hearts brimful of talk yet their mouths shut secure; All favored by the eternal blessing there, Had eyes that could see and ears that could hear. One was asking the other a relief to design, The other was saying: "O cease and drink the wine!" Listening the lute and eying the ministerial fairness And with a fire which drew both worlds into my embrace, I advanced politely to the Pir and thus I did cry: "O you who know all the ways to the Paradise, I am an anguished lover, needy and poor, Look at my pain, O sage, and prescribe a cure!" Laughingly and with taunting words, thus the sage said: - "O you to whom the hoary guide is slave, tell me, What are you and what are we? For ashamed of your grace, The rose-cheeked maid has veiled her body and face. - "My body is burning of this flame, give me water, Extinguish this fire on my flesh, by liquid matter. Last night I was burning from this fatal flame, O that I could burn like yesterday, when last I came." Said he laughingly: "Take a goblet of wine, take!, But be careful, drink not too much, for God's sake." I took a gulp of the nectar and thence, I was freed of pain of reason and ache of sense. When I came to my senses I saw one image of all, The rest were mere lines and images in the hall; Suddenly from the secret cloisters of heaven I Heard this happy chorus sung by angles of the sky: That there is God only and none but God, God is the sole Being and none but God..
دوش رفتم به کوی باده فروش ز آتش عشق دل به جوش وخروش مجلسی نغز دیدم و روشن میر آن بزم پیر باده فروش چاکران ایستاده صف در صف باده خوران نشسته دوش بدوش پیر در صدر و میکشان گردش پارهای مست و پارهای مدهوش سینه بیکینه و درون صافی دل پر از گفتگو و لب خاموش به ادب پیش رفتم و گفتم: ای تو را دل قرارگاه سروش پیر خندان به طنز با من گفت: ای تو را پیر عقل حلقه به گوش تو کجا ما کجا که از شرمت دختر رز نشسته برقعپوش گفتمش سوخت جانم، آبی ده و آتش من فرونشان از جوش گفت خندان که هین پیاله بگیر ستدم گفت هان زیاده منوش جرعهای درکشیدم و گشتم فارغ از رنج عقل و محنت هوش چون به هوش آمدم یکی دیدم مابقی را همه خطوط و نقوش ناگهان در صوامع ملکوت این حدیثم سروش گفت به گوش که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لآله الاهو دوش از شور عشق و جذبهٔ شوق هر طرف میشتافتم حیران آخر کار، شوق دیدارم سوی دیر مغان کشید عنان هر طرف دیدم آتشی کان شب دید در طور موسی عمران پیری آنجا به آتش افروزی به ادب گرد پیر مغبچگان همه سیمین عذار و گل رخسار همه شیرین زبان و تنگ دهان عود و چنگ و نی و دف و بربط شمع و نقل و گل و مل و ریحان ساقی ماهروی مشکینموی مطرب بذله گوی و خوشالحان من شرمنده از مسلمانی شدم آن جا به گوشهای پنهان پیر پرسید کیست این؟ گفتند: عاشقی بیقرار و سرگردان گفت: جامی دهیدش از می ناب گرچه ناخوانده باشد این مهمان ساقی آتشپرست آتش دست ریخت در ساغر آتش سوزان چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش سوخت هم کفر ازان و هم ایمان مست افتادم و در آن مستی به زبانی که شرح آن نتوان این سخن میشنیدم از اعضا همه حتی الورید و الشریان که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لآله الاهو « هاتف اصفهانی » توجه شمارابه آهنگ اين شعر«دوش رفتم به کوی باده فروش» جلب ميکنم copied from Alam Rasuli
دوش رفتم به کوی باده فروش..منظور شاعر..ببخشید بار زیاد بود..منظور شاعر..حافظ شیراز است..ساقی کوثر..دختر رز شاخه نبات ژیلا سلطانی.ظاهرن به پیش حافظ فشرده انگور میداد..😊
من براي اولاد هايم وصيحت كردم هرگاه مردم صداي ناشناس را برايم بشنوانيد من دوباره زنده ميشوم وشايد سالهاي زيادي زنده بمانم
Bale roz akherat ham nashnas baret zam zama khad kad ya da roz jankandan az yasen sharef ahang nashnas behtar ast bret
Astaghferullah
Award Afghanistan مشرک توبه کن از این افراط کفری
بیگی خوده
قربانی لطف شما❤️🍷
فکر نکنم با ای املا و انشأ معنی شهر را فهمیده باشی
به به اداب استاد گرامی نهایت زیبا
بیش از بیست بار در یکروز شندمش بازم عطش شنیدن حس میشود
استاد ناشناس یک گوهر کمیاب است افتخار ماست ❤
با این صدای بهشتی انگار که روحم از تنم برای لحظاتی آباد شد...
درود بر برادران افغان❤ بخصوص صوفیان عزیز
از ایران❤
پير با شنيدن صداي ارام بخش محك و از خود پنهان. لزت بردم جهان سپاس. استاد گرامي. 💐💐💐💐
گمان نه میکنم که، همچو حنجره و آواز را خداوند بار دوم به ما مردم افغانستان اعطا فرماید.
You're absolutely right. What gift and what a national treasure!
nasirahmad nasraty تهان
نام خدا استاد عزیز خداوندج هزار سال استاد عزیز دا عمر بده واقعا غزل ها ناب را انتخاب میکند من بسیار علاقه مند استاد هستم
@@faroqfaroq9977 اشعارش از گنجور هاتف اصفهانی است.بسیار زیبا ودلنشین😍😍
داالله ج په پنا کی همیش دصحت په جامو وپوښل شئ . دا زموږ دوعا ده دالله سبحان
دمحترم استاد ناشناس ورور دپاره.
وجود نازنین ات از گزند روزگار در امان باد استاد بزرگوار!
واقعا که استاد ناشناس یکی از بهترین سرمایه های موسیقی ما ست با چنین صدایی طنین انداز همیشه در قلب ما جا داری استاد محترم
واواوا دلم را تاره کرد. هوشم را از تمام غم ها دنیا به چند لحظه برد. داکتر ناشناس. واقع تشکر ای سرامایه ها کم یاب وطن بد بخت من. قدر شما را کسی میدانند که میفهمد شما چی میخوانید. تشکر ای هم وطن پاک بی تعصب من
واه ،محشر کردید داکتر صاحب ! مولانا مولانا ...
خداوند شما را همیشه شادو کامگار داشته باشه داکتر صیب ناشناس یکی از نابغه ها استند خداوند به شماعمری طولانی نصیب کنه
اگر از این شعر ملکوتی هاتف اصفهانی و صدای پرسوز جناب آقای داکتر صادق فطرت ناشناس ، نمایشنامه ساخته شود، شاید بسیار پر بیننده خواهد بود.
شعر عالی و صدای عالی
با درود فکر بکری است تندرست باشید
امیر از پاریس
Thanks for your contribution. Best of Luck
وصف ناپذیر و فوق العاده عالی شعر ملکوتی و ترجیح بند هاتف اصفهانی با صدای ناشناس غوغا است🌹
كاش ناشناس عزيز براي عاشقان خود درافغانستان مي خواند مردم افغانستان ناشناس را نه تنها به عنوان اوازخوان حنجره طلاي بلكه به حيث كسيكه دل را زنده ميكند ميشناسد
محترم، مگر از نیم قرن به اینسو داکتر صاحب ناشناس برای مردم و علاقه مندانش نه سروده است؟ مگر برای کدام شخص معلوم و یا گروهی معلوم سرده است؟ نخیر داکتر صاحب برای همه مردمش و همیش سروده های عاشقانه،عارفانه سروده است.
امشب تنها بودم خانه و اتفاقی این آهنگ استاد بزرگ را دیدم و گوش کردم واقعا لذت بردم هزاران سال زنده باشی استاد بزرگ❤️
سلام واحترامات خدمت داکتر ناشناس عزیز، هنرمند با استعداد، وافتخار افغانستان، آهنگ بسیار عالی وصدای شناسا، واشعار تصوفی دلنشین واقعاء لاجواب است سرفراز ی وصحت مندی شما آرزوی ماست،،ممنون شما.
🥹🥹🥹😥😥😥😥
اوف چقدر آهنگ زیبا. و شاد است.. زنگ دل ها را میکشد.. هیچ حرفی برای تعریف این آهنگ با این صدای دلنشین پیدا کرده نتوانستم.. ❤❤❤❤❤
واه واه درود لر استاد ناشناس عزير
محترم ناشناس، بسیار خوب۔ خدائ پاک دی تاسو سلامت لری چی موږټول وخت په وخت په خپل ښائسته غږ راحت رساوۍ. آمین
الله پاک دئ محترم ناشناس وروره اوږد عمر اودصحت په جامو همیش پټ لره.
ستاسو په شان دموسقئ اوښه شعیرونه اوښه اواز به بیا پیدا نسئ. خوڅه وکړو چئ درندو دهیواد دربدره کړؤ. همیش دئ کمیابئ اوسرلوړئ غواړؤ ناشناس صاحب .
اجرای واقعا زیبا وبا احساس که هر چی بیشتر بشنوی لذت بخش تر میشود در پناه خداوند مهربان باشید استاد بزرگوار ودانشمند ❤
هزار درود خالصانه از ما بر صادق فطرت بی بدیل
Nashenas ist ein großes Schatz ein seltener Schatz in Afghanistan . Danke schön ya Allah dass du uns Afghanin die Ehre gegeben hast . Nashenas is a big treasure a rare treasure in Afghanistan. Thank you ya Allah for giving us the honor of Afghan.
What a gift to us and what a rare national treasure!
extremely true
May Allah swt give him a long and happy life.
Uhh hbn
هنر مند دلها چه زیبا میخواند ماشاالله به سه تار نواز
واقعاً که بهترینی استاد گرامی طول عمر برایتان آرزومندم
GREAT
در خير و عافيت الله باشي و علم بردار هنر و موسيقي افغانستان هستي
خیلی عالی صحتمند باشی همیشه استاد ناشناس عزیز
سلام تشکر از شما که این آهنگ به اشتراک گذاشتید فقط مادر یکی زاییده است استاد ناشناس
چقدر دردناک است که این بازیگران روح وروان تکرار نمیشوند
شما یک شخصیت چندی بودی هستید وباعث افتخار تمامی مردم وطن هستید آواز زیبا شما همیشه رسا باد🙏🙏
بسیار زیبا استاد بزرگ
قربان صدای زیبایت شوم استاد جان دست هایت را میبوسم هزار ساله شوی
همیشه عالی استاد ناشناس
هزار ساله شوی استاد بزرگ.
बहुत मीठा बहुत सुंदर गाना, ज़बरदस्त गायक , एक अच्छा इंसान....
سلام استد چقدر صادق هستی صدایت آرام داری بسیار صدایت عالی است
Nashinash you will be always in our heart you are always be remembered in music society 💕
خوبہ سلامت باشید استاد دکتور صادق فطرت ناشناس ۔
wah wah mashahallah, zenda kho bashi da omret barakat
بسيار زيبا
شعر از هاتف اصفهاني
❤❤❤
بیسار غالی استاد ناشناس همیش سبز باشید و صدایتان رسا باد
I love this respectful poetry and voice
Allah subhanahu wa ta alaa du hidayat darki, Ameen ya rab ul alameen
جانی جانم استاد ناشناس
Wonderful Ustad nice song long life
توافتخار م استی استاد عزیز قامتت استوار
استاد جان♥️ یگانه ♥️
wow! amazing lyric & voice
سلام استاد محترم از برای تان خداوند صحت و سلامتی و طول عمر نصیب تان بگرداند
زما دمینی او محبت نه دک دیر دیر سلامونه دی پرماگران استاد ناشناس صاحب ته ورسیژی چه په هر زای کی به اوسیگی الله دی مل شی ..زمونژ په کورنی کی زما پلار او ورورونو تولو داستاد کلک طرفداره وو اوس چه ۳۴ کاله کیژی زما پلار مور ۳ورونه مره شوی او زه هم په ایران کی یم نو داستاد اواز ته همیشه ژارم او اوشکی تویوم او دمره راباندی گران دی چی لکه زما ورور او یا پلار الله دی راته ژوندی او جور لری
روح والدین گرامی شما شاد جنات نصیبشان باد شما هم سلامت باشید
بسیارعالی❤️🌺
Golden voice.we love you Mr Nashenas.
Your majestical voice leaves us spellbound. Marvellous !!!
بی حد عالی
استاد ناشناس صدای ماند گار افغانستان زمین
What a lovely voice Nashenas sahib has..
I am lucky to have come across this posting..
God bless you great Ustad.
You are God's gift to us.
Love from India
GREAT MAN
استادناشناس خیلی صدای شما خیلی دوست دارم به ته قلبم برایت دعا میکنم .
Salute from #FreeBalochistan
که یکی هست و هیچ نیست جز او ❤
Love my pashto and Dari language
استاد فطرت ناشناس ،مردی حقیقت گوی
هر حرف یک فلسفه است بابا کیف کردیم استاد بزرگوار
ناشناس یک هیکل از الهه قدرت..صیقل کامیاب. جسمش روشنی روحی دارد به این خاطر صدایش در پیری بسیار جالب است.
خیلی آهنگ زیبا
great!
عمرطولانی نصیب نان حاجی صاحب محترم داکترصاحب ناشناس افتخارماهستید
همه حتالورید وشریان..اعدا.😊
خداکاکاجان حفظ کند الله او
نام خدا استاد جان
oh so much good
خیلی عالی
عالی
Great
could someone kindly post the original farsi lyrics?
دوش رفتم به کوی باده فروش
ز آتش عشق دل به جوش و خروش
مجلسی نغز دیدم و روشن
میر آن بزم پیر باده فروش
چاکران ایستاده صف در صف
باده خوران نشسته دوش بدوش
پیر در صدر و میکشان گردش
پارهای مست و پارهای مدهوش
سینه بیکینه و درون صافی
دل پر از گفتگو و لب خاموش
همه را از عنایت ازلی
چشم حقبین و گوش راز نیوش
سخن این به آن هنیالک
پاسخ آن به این که بادت نوش
گوش بر چنگ و چشم بر ساغر
آرزوی دو کون در آغوش
به ادب پیش رفتم و گفتم:
ای تو را دل قرارگاه سروش
عاشقم دردمند و حاجتمند
درد من بنگر و به درمان کوش
پیر خندان به طنز با من گفت:
ای تو را پیر عقل حلقه به گوش
تو کجا ما کجا که از شرمت
دختر رز نشسته برقع پوش
گفتمش سوخت جانم، آبی ده
و آتش من فرونشان از جوش
دوش میسوختم از این آتش
آه اگر امشبم بود چون دوش
گفت خندان که هین پیاله بگیر
ستدم گفت هان زیاده منوش
جرعهای درکشیدم و گشتم
فارغ از رنج عقل و محنت هوش
چون به هوش آمدم یکی دیدم
مابقی را همه خطوط و نقوش
ناگهان در صوامع ملکوت
این حدیثم سروش گفت به گوش
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
الهی سبز باشی همیشه
This is so beautiful. NASHENAS the Great!
Could somone please translate this into English or Pushto?
Baryal Khan lol
Last night to the wine-seller's tavern I paced
With a fire that turned my heart to tumult and tempest;
A marvelous feast I beheld brilliantly lighted,
A hoary wine-seller presided and delighted;
The servants stood all attentive in a line
And wine drinkers sat in order for the wine.
The Pir sat at the top and cup-bearers were around,
Some were drunk, some lay senseless on the ground;
Their breasts were free of malice, their selves pure,
Their hearts brimful of talk yet their mouths shut secure;
All favored by the eternal blessing there,
Had eyes that could see and ears that could hear.
One was asking the other a relief to design,
The other was saying: "O cease and drink the wine!"
Listening the lute and eying the ministerial fairness
And with a fire which drew both worlds into my embrace,
I advanced politely to the Pir and thus I did cry:
"O you who know all the ways to the Paradise,
I am an anguished lover, needy and poor,
Look at my pain, O sage, and prescribe a cure!"
Laughingly and with taunting words, thus the sage said:
- "O you to whom the hoary guide is slave, tell me,
What are you and what are we? For ashamed of your grace,
The rose-cheeked maid has veiled her body and face.
- "My body is burning of this flame, give me water,
Extinguish this fire on my flesh, by liquid matter.
Last night I was burning from this fatal flame,
O that I could burn like yesterday, when last I came."
Said he laughingly: "Take a goblet of wine, take!,
But be careful, drink not too much, for God's sake."
I took a gulp of the nectar and thence,
I was freed of pain of reason and ache of sense.
When I came to my senses I saw one image of all,
The rest were mere lines and images in the hall;
Suddenly from the secret cloisters of heaven I
Heard this happy chorus sung by angles of the sky:
That there is God only and none but God,
God is the sole Being and none but God..
@@dovelove0049 Thank you so much. May Allah reward you!
@@dovelove0049can you please post the Farsi poems- version? Thanks
خوبیش عالی
حنخره طلایی ناشناس
Hamed Salimi هنرمند حنجره طلایی با انتخاب عالی
Nice . Lovely
مشر مختر م اسلام علیکم نیک ھیلی
Wa wa dama
Nami baza
زیبا
روحت شاد یادش گرامی باد 🤲 0:37
که یکی است وهیچ نیست جزاو
ماشالا الله هو
please add subtitle of urdu or pashto to it also.
بسیار عالی
Très bien 😘😘😘😘
آخرعشق ،زیبایی ،
دوش رفتم به کوی باده فروش
ز آتش عشق دل به جوش وخروش
مجلسی نغز دیدم و روشن
میر آن بزم پیر باده فروش
چاکران ایستاده صف در صف
باده خوران نشسته دوش بدوش
پیر در صدر و میکشان گردش
پارهای مست و پارهای مدهوش
سینه بیکینه و درون صافی
دل پر از گفتگو و لب خاموش
به ادب پیش رفتم و گفتم:
ای تو را دل قرارگاه سروش
پیر خندان به طنز با من گفت:
ای تو را پیر عقل حلقه به گوش
تو کجا ما کجا که از شرمت
دختر رز نشسته برقعپوش
گفتمش سوخت جانم، آبی ده
و آتش من فرونشان از جوش
گفت خندان که هین پیاله بگیر
ستدم گفت هان زیاده منوش
جرعهای درکشیدم و گشتم
فارغ از رنج عقل و محنت هوش
چون به هوش آمدم یکی دیدم
مابقی را همه خطوط و نقوش
ناگهان در صوامع ملکوت
این حدیثم سروش گفت به گوش
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لآله الاهو
دوش از شور عشق و جذبهٔ شوق
هر طرف میشتافتم حیران
آخر کار، شوق دیدارم
سوی دیر مغان کشید عنان
هر طرف دیدم آتشی کان شب
دید در طور موسی عمران
پیری آنجا به آتش افروزی
به ادب گرد پیر مغبچگان
همه سیمین عذار و گل رخسار
همه شیرین زبان و تنگ دهان
عود و چنگ و نی و دف و بربط
شمع و نقل و گل و مل و ریحان
ساقی ماهروی مشکینموی
مطرب بذله گوی و خوشالحان
من شرمنده از مسلمانی
شدم آن جا به گوشهای پنهان
پیر پرسید کیست این؟ گفتند:
عاشقی بیقرار و سرگردان
گفت: جامی دهیدش از می ناب
گرچه ناخوانده باشد این مهمان
ساقی آتشپرست آتش دست
ریخت در ساغر آتش سوزان
چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش
سوخت هم کفر ازان و هم ایمان
مست افتادم و در آن مستی
به زبانی که شرح آن نتوان
این سخن میشنیدم از اعضا
همه حتی الورید و الشریان
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لآله الاهو
« هاتف اصفهانی » توجه شمارابه آهنگ اين شعر«دوش رفتم به کوی باده فروش» جلب ميکنم
copied from Alam Rasuli
ډهر ښايسته ماشاالله.بسیار خوب
دوش رفتم به کوه باده فروش نه دوش رفتم به کوی باده فروش درسته کوی یعنی محله وبرزن
مننه
👌👍💐🙏😍
بی شک
که یک هست و نیست جز او
من که عاشقشم خلاص
❤️🔥❤️🔥❤️🔥
دوش رفتم به کوی باده فروش..منظور شاعر..ببخشید بار زیاد بود..منظور شاعر..حافظ شیراز است..ساقی کوثر..دختر رز شاخه نبات ژیلا سلطانی.ظاهرن به پیش حافظ فشرده انگور میداد..😊
جناب استاد بسلامت باشيد. خيلي مسيرها را از طريق موسقي براي ما تبين نموديد.