So nice and peaceful, Real name is Barbat from Iranian language. When the Arabs saw it, during their Islamic invasion they called it Oud, in Arabic, as it's made from wood. All instruments related to Tar. The word (Tar) means "string" guitar, Setar, etc... come from Iranian language . It's just for information. No racism or nationalism. We are all earth's children.. ..
ممنون از نظری که ندادین، چون این مدلی که شما نوشتید نظر نیست، یه جمله ی کیلوییه اگر ممکنه و بلدید نظر کارشناسی و درست بدید که منم به هدفم برای گذاشتن این ویدئو که بهترشدن و پیشرفت کارمه برسم
راستی خانم شمعی من یک یادداشت مختصر مستند راجع به عود و تاریخچه اش با تصاویر نوشتم خوشحال می شم که شما هم اون رو بخونید ولی اینجا ظاهرا امکان آپلود تصاویر نیست. اما متن رو براتون می نویسم خوشحال می شم بخونید و نظرتون رو بگید.
مختصری درباره ی عود (بربت) آنچه که در فضای مجازی بارها و بارها خواندم و متاسف شدم، این سخنان بنادرست در مورد ساز عود و پیشینه ی آن بود که: "از آنجا که پیشینهٔ این ساز به ۱۹۷۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد،" "در حقیقت سومریهای باستان نخستین مردمی هستند که در آثار به جای مانده از آنها ردپایی از این ساز در دیده میشود." "آثار باستانی میانرودان متعلق به هزارهٔ دوم پیش از میلاد، نگارهٔ مردی ایستاده را نشان میدهد که به نواختن بربط مشغول است." "پس از سومریها و در دوران هخامنشیان رواج داشتهاست." و یا در مورد نام بربت که: "خود کلمهٔ بربط در واقع از دو کلمهٔ "بر" و بط" ساخته شده یعنی "مانند بط" و بط به معنی مرغابی است. در کل شکل این ساز به مرغابی تشبیه شده چون سینهٔ جلو داده و گردن کوچکی دارد." "بربت را باربد ساخته و نام خود را بر آن گذاشته و بربت از نام باربد گرفته شده" و .... این جمله ها بدون هیچ گونه تعمق و ندبری در تصاویر و اسناد دوره ی باستان و یا صرفا از روی یکسری منابع نسبتا متاخر تاریخی رونوسی و تکرار و تکرار شده در مورد خاستگاه تاریخی بربت یا همان عود به این نگاره های میانرودانی و مصری و عیلامی نگاه کنید اگر دست یکی از آن ها عود یا همان بربت را دیدید؟؟... آنچه در میانرودان و مصر می بینید کاسه با دلی بسیار کوچک و بیضی شکل یا بیضی-چارگوش با دسته ای باریک و دراز است، و آن نمونه ی سازهایی چون تنبور و خصوصا دیوان است که هنوز هم در مناطق کردستان عراق و ترکیه و غرب ایران رایج است و آنچه هم که دست نوازنده ی هیتی می بینید سازی است که کاسه ای دوقلو شبیه به گیتار و تار امروزی دارد! از آنجا در تصویرهای کهن معمولا حجم را نشان نمی دادند گویا این ساز با ساز "تار" که امروزه در ایران و "آران"(=با نام جعلی آذربایجان در قفقاز) معمول است مرتبط باشد. هیتی ها نیز از اقوام آریایی بودند و زبانشان در رده زبان های هندوایرانی طبقه بندی می شود. آنچه هم که دست نوازنده ی شوشی در تصویر آخر می بینید و در برخی نوشته ها ادعا شده که دارد عود می نوازد، در واقع سازی است با کاسه ی بیضی یا مربع، شبیه و در اندازه ی کاسه ی دیوان یا تنبور که نه از لحاظ ظاهری به عود شبیه است و نه از لحاظ اندازه و نه از نظر محل قرارگیری انگشتان و یا مضراب، سر ساز هم گویی در مشت نوازنده مخفی است! در واقع مشخص نیست دسته ی این ساز از اول همین گونه کوتاه بوده یا بلند بوده و از بدنه ی اصلی مجسمه شکسته و جدا شده. بنابراین اصلا با بربت و عود نمی تواند یکی باشد! این که نمی شود که ما هر تکه چوب کوتاه و درازی را که به یک کاسه وصل است عود بنامیم! اما از دوره ی میانه یعنی دوره ی اواخر اشکانی و سپس ساسانی نقش عود یا همان بربت را بر روی اشیا و نقوش برجسته مشاهده می کنیم و به گواهی این مدارک و تصاویر، این ساز (با آن ویژیگی هایی که عود یا همان بربت را تعریف می کند یعنی کاسه ی بزرگ گلابی شکل و دسته ی کوتاه) در شرق ایران و در محدوده ی قلمروی "کوشان" پدید می آید. کوشانیان دولتی بودند متشکل از تیره های "ایرانی زبان" سکایی در شرق فلات ایران که همزمان با پارت ها یا اشکانیان دولت خود را در شرق فلات ایران از پنجاب تا کشمیر و بلخ، گسترش دادند. قدر مسلم این است که قدیمترین تصویر آنچه که از نظر شکل و نام با عنوان بربت یا همان عود شناخته می شود در بلخ در سده ی یکم پیش از میلاد دیده شده و نمونه های دیگری دو قرن بعد تر یعنی از قرن دوم تا چهارم میلادی در گندار ( شمال پنجاب در پاکستان امروزی در معبدی بودایی در حوزه ی امپراطوری کوشانیان، که سکایان ایرانی زبان شرقی باشند) دیده شده است (www.iranicaonline.org/articles/barbat) و فارمر نیز بنا به مدارک بدست آمده، عود را متولد شده در شرق فلات ایران و سازی ایرانی می داند. این هم تصویری از کتاب فارمر که بربت ابتدایی را با کاسه ی گلابی شکل و تنها با دوتار (زیر و بم؟) نشان می دهد. این نمونه هم در کاوش های ختن بدست آمده (در آسیای میانه، در جایی که اقوام ایرانی زبان "سکاهای ختنی" زندگی می کردند و آثار نوشتاری ایشان به زبان ختنی و تحت عنوان زبان های ایرانی میانه ی شرقی طبقه بندی می شود) که به زمانی بسیار کهن تر از قرن چهارم میلادی تعلق دارد و بنا به نظر بریتانیکا پیشساخت سازهای عود کوتاه کلفت ساسانی به نام "بربت" و "پیپای" چینی [که گویا برگرفته از همان واژه ی بربت با تلفظ چینی باشد] را نشان می دهد. در اینجا نیز به روشنی ابعاد عود عربی امروزی و وجود حداقل چهار رشته را می توان دید. اما در اینجا یک بشقاب دوره ی ساسانی را می بینید از شرق ایران که به روشنی عود را با ویژگی های "عود قدیم" و در مقیاس عود عربی امروز را نشان می دهد با کاسه ی گلابی شکل و در اندازه ی بزرگ و دسته ی کوتاه با سر خمیده به بیرون و چهار گوشی که نمایانگر حداقل وجود چهار وتر یا تار یا "رود" می باشد! بنابراین این ادعا که بربت با عود از نظر اندازه و نام تفاوت داشته و آن ایرانی و دیگری عربی است و اعراب کاسه ی بربت را بزرگ کردند و عود نامیدند ادعای نادرست و خلاف منابع تاریخی است! بربت به انواع عود اطلاق می شده (سازی با کاسه بزرگ گلابی شکل با دسته ی نسبتا کوتاه) و این ساز، یک ساز بوده با یک نام اما در اندازه های مختلف چنان که این جا و در ختن کاسه ی بزرگ آن را می بینیم و در برخی دیگر از اشیای ساسانی کاسه به نظر قدری کوچکتر می اید، منشا آن و تولدش در شرق فلات ایران بین مردم ایرانی زبان سکایی-کوشانی و مابین بلخ تا پنجاب بوده است! بنابراین عود و بربت یک ساز است با یک شکل و فرم کلی چنان که اسناد بروشنی آن را ثابت می کنند. حالا استاد گرامی قنبری مهر یک سازی با یک ابعادی تولید کرده اند دلیل بر اختصاص نام بربت به ساز ایشان نیست که ما با ایجاد این شبهه عملا عود را از جرگه ی سازهای ایرانی خارج کنیم! اما در مورد نام ساز "بربت" و "عود" و ریشه ی نام بربت چه بوده و این دوگانگی چرا و از کجا آمده؟ از بربت شروع کنیم تا به عود برسیم! ناگفته پیداست که نظریه ی سینه ی مرغابی "بر" "بط" که خوارزمی بنابر اتیمولوژیِ عوامانه، ذکر کرده نادرست است چرا که بط عربی است و بر فارسی و این نام پیش از اسلام در زبان پهلوی سابقه دارد. از سوی دیگر ربطی به نام "باربد" هم ندارد چراکه اولا هم وجود بربت بسیار پیشتر از وجود باربد نوازنده ی دوره ی خسروپرویز، ثابت شده هم نام ساز بربت در کارنامه ی اردشیر بابکان و حتی نیز در متن درخت آسوریک که مربوط به دوره ی اشکانیان است مکتوب آمده است، از سوی دیگر تلفظ پهلوی نام این ساز "بربوت" barbut است و "باربد" در پهلوی طبق نظر "نولدکه" دانشمند زبانشناس آلمانی و تایید مهر گلی ساسانی، در زبان پهلوی "پهربد" خوانده می شده که در تواریخ اسلامی و تحت تاثیر زبان عربی به صورت های گوناگون فهلبذ و بهربذ و فهلبد و ... و در زبان فارسی دری "باربد" تلفظ شده. بنابراین از نظر آواشناسی ارتباطی بین "پهربد" (که باربد فارسی از آن مشتق شده) با "بربوت" (که بربت و بربط از آن برگرفته شده) نیست! (نگاه کنید به مقاله دکتر احمد تفضلی استاد درگذشته ی زبان های باستانی ایران ادر دانشگاه تهرانhashieha.mihanblog.com/post/65) نظر مسعودی هم که آن را برگرفته از "باربیتوس" یونانی دانسته درست نیست! و نظر کسانی هم که باربیتوس یونانی را برگرفته از زبان فارسی می دانند درست نیست! چرا که باربیتوس یا باربیتون یونانی مربوط به قرن چهار و پنج قبل از میلاد است و کهنتز از بربت است اما از سوی دیگر، باربیتوس از خانواده ی چنگ های یونانی است و با بربت از نظر ساختار تفاوت اساسی دارد تنها در یک چیز با بربت مشترک است و آن هم زخمه ای بودن است! این نکته پایین تر آشکار می شود! این باربیتوس یا باربیتون یونانی است و از خانواده ی "چنگ"های یونانی است و به قرن 4 و 5 قبل از میلاد یعنی 400 سال پیش از ظهور "بربت" می رسد پس اگر نام بربت از یونانی به پارسی یا از پارسی به یونانی نرفته و این سازها متفاوتند پس چرا نام ها تقریبا همانند هستند؟ علت آن است که این واژه در زبان های هندواروپایی مشترک است و از یک ریشه ی لغوی نشات گرفته و معنی آن "زخمه زدن" یا "ضربه زدن" است. "باربی" در زبان سانسکریت که خواهر زبان "ایرانی باستان" باشد به معنی "زخمه زدن" و "ضربه زدن" است. "باربیتوس" یونانی هم سازی زخمه ای است و "بربت" ایرانی را هم با زخمه های مضراب بر روی تار یا "رود" های آن می نوازند. در زبان روسی هم به طبل "بارابان" می گویند چرا که آن نیز با زدن ضربه نواخته می شود. این تشابه نام نظر به تفاوت بنیادی ظاهر سازها تنها به ریشه ی مشترک زبان های هند و اروپایی باز می گردد نه وامگیری نام از دیگری. اما "عود" یا "العود" پرسش دیگری که مطرح می شود اگر بربت و عود یک ساز است چرا پس این ساز سه نام را به خود اختصاص داده؟ بربت، رود، عود. نکته اینجاست که نام اصلی ساز که بر مبنای شیوه ی نواختن آن (زخمه زدن) بدان اطلاق شده، "بربت" است اما چنانکه مدارک باستانشناختی (تصاویر ساز در دوران کهن قرن اول پیش از میلاد تا پایان دوره ی ساسانی و بعد از آن) و منابع مکتوب دوره های متاخر اسلامی به ما نشان می دهند، این ساز بنا به تعداد تارها یا وترها یا همان "رود" هایش انواع مختلفی داشته. "رود" با لغت "روده" هم ریشه است و جنس وترهای ساز معمولا از "روده" ی احشام ساخته می شده. ساده ترین و کهنترین نوع آن که چنان که در تصویر از دوره ی کوشانی دیدیم حتی تا دوران صفی الدین ارموی در کتاب الادوار از آن ذکر می شود ، دارای دو "رود" یا دو وتر یا دو تار "زیر و بم" بوده که عینا همین دو اصطلاح فارسی به زبان عربی هم وارد شده. گونه ای دیگر با افزودن یک وتر "میانه" سه "رود" یا سه تار داشته، زیر و بم و میانه، و بربت دیگر که دارای چهار سیم بوده و در تالیفات دوره ی اسلامی "عود قدیم" یا "عود فارسی" هم نامیده شده و بیش از همه مورد توجه بوده دارای چهار "رود" یا وتر: "زیر، دوتا، سه تا، بم" بوده که تصویرش در بشقاب کوشانی-ساسانی با چهار عدد گوشی بطور وضوح قابل رویت است. عربی نویسان در کتاب هاشان وترهای "دوتا" و "سه تا" را مثنی و مثلث نامیدند. مضراب نیز چنانکه اسدی ذکر کرده، پیش از آن "شکافه" نامیده می شده. این "بربت" را ایرانیان به احتمال قوی بربت "چهرود" یعنی دارای "چهار رود" یا چهار وتر می نامیدند. لغت چهار و رود با قاعده ی ادغام به "چهرود" و آن خود به "شهرود" بدل شده و به علت کثرت استعمال، رفته رفته از «بربت "شهرود"» به اختصار با نام"شهرود" و سپس "رود" در ادبیات یاد کردند که به نوبه ی خود به زبان عربی رفته و بدین شکل چنان که "اکهارد نویباوئر" نیز معترف است "رود" به لود و "العود" عربی تبدیل شده (Douglas Alton Smith. A History of the Lute from Antiquity to the Renaissance. p. 9. Lute Society of America (LSA), 2002.) و عرب ها در ذهن خود این لغت را با لغت "عود" در زبان خود یکی دانسته و به کاسه ی تمام چوبی این ساز ارتباط دادند. اگر اعراب نظر به چوبی بودن ساز داشتند چرا "الخشیب" یا "الخشب" یا چیزی مانند آن نگذاشتند؟ عود در عربی معانی دورش در برابر چوب بکار می رود. نمونه ی چنین همگونی هایی در فارسی هم هست مثلا کلمه ی "سِجِل" عربی را که در معنی شناسنامه بکار می رفته، عوام "سه جلد" می نامیدند! بنابراین "شهرود" ی که رودکی از آن یاد می کند بربت "چهار رود" است نه "شاه"ِ "رود"ها و لزوما آنی نیست که عبدالقادر مراغه ای در چند صد سال بعد از رودکی گمان کرده! این گونه شد که این ساز که یک نام داشت به سه نام متصف شد! س. م. م. ن. 10/08/2014
من متخصص نیستم ولی از شنیدن کار شما خیلی لذت بردم! نه که فکر کنید چون خانم هستید و زیبا هستید بخاطر زیبایی شما و این که خوشتون بیاد می گم! به نظر من در حد قابل قبولی بربط (عود) می زنید!
So nice and peaceful, Real name is Barbat from Iranian language. When the Arabs saw it, during their Islamic invasion they called it Oud, in Arabic, as it's made from wood. All instruments related to Tar. The word (Tar) means "string" guitar, Setar, etc... come from Iranian language . It's just for information. No racism or nationalism. We are all earth's children.. ..
Real name is Barbat from Iranian language. When the Arabs saw it, during their Islamic invasion they called it Oud, as it's made from wood. All instruments related to Tar. The word (Tar) means "string" guitar, Setar, etc... come from persia. We are all earth's children.. ..
مضراب دستون فاقد تفکیک یک نواخت ضربه هست صدای یک نواخت به گوش نمیرسد دست چپ شما هم بل خشکی و زحمت فراوان روی سیم فرود میاد به نظر من کار نوازندگان ترک و عرب رو تعقیب کنید چون به غیر از خانم بوبان و اقای غلامی ما نوازنده عود در ایران نداریم که بتونید الگو برداری کنید در کل کاری ضعیف از لحاظ تکنیکی و اجرا میباشد
نواختن گوشه بیداد با ساز عود اهل فن میدونن ساده نیست بخاطر کشش ها و سکوتهای بجا ، سپاس از شما و اینکه بسیار زیبا بود، موفق باشید 🙏
عاليي دستت طلا لذت برديم. موفق باشيد تسلم اياديك
So nice and peaceful,
Real name is Barbat from Iranian language.
When the Arabs saw it, during their Islamic invasion they called it Oud, in Arabic, as it's made from wood.
All instruments related to Tar.
The word (Tar) means "string" guitar, Setar, etc... come from Iranian language .
It's just for information.
No racism or nationalism.
We are all earth's children.. ..
People of good taste
ممنون از نظری که ندادین، چون این مدلی که شما نوشتید نظر نیست، یه جمله ی کیلوییه
اگر ممکنه و بلدید نظر کارشناسی و درست بدید که منم به هدفم برای گذاشتن این ویدئو که بهترشدن و پیشرفت کارمه برسم
بسیار زیبا بود خانوم....:)
روعاتك
راستی خانم شمعی من یک یادداشت مختصر مستند راجع به عود و تاریخچه اش با تصاویر نوشتم خوشحال می شم که شما هم اون رو بخونید ولی اینجا ظاهرا امکان آپلود تصاویر نیست. اما متن رو براتون می نویسم
خوشحال می شم بخونید و نظرتون رو بگید.
این بداهه پردازیست یا قطعه ای از پیش نوشته شده؟
What does bidad mean?
it's beautiful ❄☀️✴✳❇✠ॐ good luck my dear . .
khob chera az name rastine in saz ke barbat hast bahreh nabordid???
Bueariful oud. Where can it be purchase?
Hi, you can buy it from Iranian Oud maker, Mohammad Taghi Arafati.
If you search Facebook you can find him.
مختصری درباره ی عود (بربت)
آنچه که در فضای مجازی بارها و بارها خواندم و متاسف شدم، این سخنان بنادرست در مورد ساز عود و پیشینه ی آن بود که:
"از آنجا که پیشینهٔ این ساز به ۱۹۷۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد،"
"در حقیقت سومریهای باستان نخستین مردمی هستند که در آثار به جای مانده از آنها ردپایی از این ساز در دیده میشود."
"آثار باستانی میانرودان متعلق به هزارهٔ دوم پیش از میلاد، نگارهٔ مردی ایستاده را نشان میدهد که به نواختن بربط مشغول است."
"پس از سومریها و در دوران هخامنشیان رواج داشتهاست."
و یا در مورد نام بربت که:
"خود کلمهٔ بربط در واقع از دو کلمهٔ "بر" و بط" ساخته شده یعنی "مانند بط" و بط به معنی مرغابی است. در کل شکل این ساز به مرغابی تشبیه شده چون سینهٔ جلو داده و گردن کوچکی دارد."
"بربت را باربد ساخته و نام خود را بر آن گذاشته و بربت از نام باربد گرفته شده"
و ....
این جمله ها بدون هیچ گونه تعمق و ندبری در تصاویر و اسناد دوره ی باستان و یا صرفا از روی یکسری منابع نسبتا متاخر تاریخی رونوسی و تکرار و تکرار شده
در مورد خاستگاه تاریخی بربت یا همان عود به این نگاره های میانرودانی و مصری و عیلامی نگاه کنید اگر دست یکی از آن ها عود یا همان بربت را دیدید؟؟...
آنچه در میانرودان و مصر می بینید کاسه با دلی بسیار کوچک و بیضی شکل یا بیضی-چارگوش با دسته ای باریک و دراز است، و آن نمونه ی سازهایی چون تنبور و خصوصا دیوان است که هنوز هم در مناطق کردستان عراق و ترکیه و غرب ایران رایج است و
آنچه هم که دست نوازنده ی هیتی می بینید سازی است که کاسه ای دوقلو شبیه به گیتار و تار امروزی دارد! از آنجا در تصویرهای کهن معمولا حجم را نشان نمی دادند گویا این ساز با ساز "تار" که امروزه در ایران و "آران"(=با نام جعلی آذربایجان در قفقاز) معمول است مرتبط باشد. هیتی ها نیز از اقوام آریایی بودند و زبانشان در رده زبان های هندوایرانی طبقه بندی می شود.
آنچه هم که دست نوازنده ی شوشی در تصویر آخر می بینید و در برخی نوشته ها ادعا شده که دارد عود می نوازد، در واقع سازی است با کاسه ی بیضی یا مربع، شبیه و در اندازه ی کاسه ی دیوان یا تنبور که نه از لحاظ ظاهری به عود شبیه است و نه از لحاظ اندازه و نه از نظر محل قرارگیری انگشتان و یا مضراب، سر ساز هم گویی در مشت نوازنده مخفی است! در واقع مشخص نیست دسته ی این ساز از اول همین گونه کوتاه بوده یا بلند بوده و از بدنه ی اصلی مجسمه شکسته و جدا شده. بنابراین اصلا با بربت و عود نمی تواند یکی باشد!
این که نمی شود که ما هر تکه چوب کوتاه و درازی را که به یک کاسه وصل است عود بنامیم!
اما از دوره ی میانه یعنی دوره ی اواخر اشکانی و سپس ساسانی نقش عود یا همان بربت را بر روی اشیا و نقوش برجسته مشاهده می کنیم و به گواهی این مدارک و تصاویر، این ساز (با آن ویژیگی هایی که عود یا همان بربت را تعریف می کند یعنی کاسه ی بزرگ گلابی شکل و دسته ی کوتاه) در شرق ایران و در محدوده ی قلمروی "کوشان" پدید می آید. کوشانیان دولتی بودند متشکل از تیره های "ایرانی زبان" سکایی در شرق فلات ایران که همزمان با پارت ها یا اشکانیان دولت خود را در شرق فلات ایران از پنجاب تا کشمیر و بلخ، گسترش دادند.
قدر مسلم این است که قدیمترین تصویر آنچه که از نظر شکل و نام با عنوان بربت یا همان عود شناخته می شود در بلخ در سده ی یکم پیش از میلاد دیده شده و نمونه های دیگری دو قرن بعد تر یعنی از قرن دوم تا چهارم میلادی در گندار ( شمال پنجاب در پاکستان امروزی در معبدی بودایی در حوزه ی امپراطوری کوشانیان، که سکایان ایرانی زبان شرقی باشند) دیده شده است (www.iranicaonline.org/articles/barbat) و فارمر نیز بنا به مدارک بدست آمده، عود را متولد شده در شرق فلات ایران و سازی ایرانی می داند. این هم تصویری از کتاب فارمر که بربت ابتدایی را با کاسه ی گلابی شکل و تنها با دوتار (زیر و بم؟) نشان می دهد.
این نمونه هم در کاوش های ختن بدست آمده (در آسیای میانه، در جایی که اقوام ایرانی زبان "سکاهای ختنی" زندگی می کردند و آثار نوشتاری ایشان به زبان ختنی و تحت عنوان زبان های ایرانی میانه ی شرقی طبقه بندی می شود) که به زمانی بسیار کهن تر از قرن چهارم میلادی تعلق دارد و بنا به نظر بریتانیکا پیشساخت سازهای عود کوتاه کلفت ساسانی به نام "بربت" و "پیپای" چینی [که گویا برگرفته از همان واژه ی بربت با تلفظ چینی باشد] را نشان می دهد. در اینجا نیز به روشنی ابعاد عود عربی امروزی و وجود حداقل چهار رشته را می توان دید.
اما در اینجا یک بشقاب دوره ی ساسانی را می بینید از شرق ایران که به روشنی عود را با ویژگی های "عود قدیم" و در مقیاس عود عربی امروز را نشان می دهد با کاسه ی گلابی شکل و در اندازه ی بزرگ و دسته ی کوتاه با سر خمیده به بیرون و چهار گوشی که نمایانگر حداقل وجود چهار وتر یا تار یا "رود" می باشد!
بنابراین این ادعا که بربت با عود از نظر اندازه و نام تفاوت داشته و آن ایرانی و دیگری عربی است و اعراب کاسه ی بربت را بزرگ کردند و عود نامیدند ادعای نادرست و خلاف منابع تاریخی است! بربت به انواع عود اطلاق می شده (سازی با کاسه بزرگ گلابی شکل با دسته ی نسبتا کوتاه) و این ساز، یک ساز بوده با یک نام اما در اندازه های مختلف چنان که این جا و در ختن کاسه ی بزرگ آن را می بینیم و در برخی دیگر از اشیای ساسانی کاسه به نظر قدری کوچکتر می اید، منشا آن و تولدش در شرق فلات ایران بین مردم ایرانی زبان سکایی-کوشانی و مابین بلخ تا پنجاب بوده است! بنابراین عود و بربت یک ساز است با یک شکل و فرم کلی چنان که اسناد بروشنی آن را ثابت می کنند. حالا استاد گرامی قنبری مهر یک سازی با یک ابعادی تولید کرده اند دلیل بر اختصاص نام بربت به ساز ایشان نیست که ما با ایجاد این شبهه عملا عود را از جرگه ی سازهای ایرانی خارج کنیم!
اما در مورد نام ساز "بربت" و "عود" و ریشه ی نام بربت چه بوده و این دوگانگی چرا و از کجا آمده؟
از بربت شروع کنیم تا به عود برسیم!
ناگفته پیداست که نظریه ی سینه ی مرغابی "بر" "بط" که خوارزمی بنابر اتیمولوژیِ عوامانه، ذکر کرده نادرست است چرا که بط عربی است و بر فارسی و این نام پیش از اسلام در زبان پهلوی سابقه دارد.
از سوی دیگر ربطی به نام "باربد" هم ندارد چراکه اولا هم وجود بربت بسیار پیشتر از وجود باربد نوازنده ی دوره ی خسروپرویز، ثابت شده هم نام ساز بربت در کارنامه ی اردشیر بابکان و حتی نیز در متن درخت آسوریک که مربوط به دوره ی اشکانیان است مکتوب آمده است، از سوی دیگر تلفظ پهلوی نام این ساز "بربوت" barbut است و "باربد" در پهلوی طبق نظر "نولدکه" دانشمند زبانشناس آلمانی و تایید مهر گلی ساسانی، در زبان پهلوی "پهربد" خوانده می شده که در تواریخ اسلامی و تحت تاثیر زبان عربی به صورت های گوناگون فهلبذ و بهربذ و فهلبد و ... و در زبان فارسی دری "باربد" تلفظ شده. بنابراین از نظر آواشناسی ارتباطی بین "پهربد" (که باربد فارسی از آن مشتق شده) با "بربوت" (که بربت و بربط از آن برگرفته شده) نیست! (نگاه کنید به مقاله دکتر احمد تفضلی استاد درگذشته ی زبان های باستانی ایران ادر دانشگاه تهرانhashieha.mihanblog.com/post/65)
نظر مسعودی هم که آن را برگرفته از "باربیتوس" یونانی دانسته درست نیست! و نظر کسانی هم که باربیتوس یونانی را برگرفته از زبان فارسی می دانند درست نیست! چرا که باربیتوس یا باربیتون یونانی مربوط به قرن چهار و پنج قبل از میلاد است و کهنتز از بربت است اما از سوی دیگر، باربیتوس از خانواده ی چنگ های یونانی است و با بربت از نظر ساختار تفاوت اساسی دارد تنها در یک چیز با بربت مشترک است و آن هم زخمه ای بودن است! این نکته پایین تر آشکار می شود!
این باربیتوس یا باربیتون یونانی است و از خانواده ی "چنگ"های یونانی است و به قرن 4 و 5 قبل از میلاد یعنی 400 سال پیش از ظهور "بربت" می رسد
پس اگر نام بربت از یونانی به پارسی یا از پارسی به یونانی نرفته و این سازها متفاوتند پس چرا نام ها تقریبا همانند هستند؟ علت آن است که این واژه در زبان های هندواروپایی مشترک است و از یک ریشه ی لغوی نشات گرفته و معنی آن "زخمه زدن" یا "ضربه زدن" است. "باربی" در زبان سانسکریت که خواهر زبان "ایرانی باستان" باشد به معنی "زخمه زدن" و "ضربه زدن" است. "باربیتوس" یونانی هم سازی زخمه ای است و "بربت" ایرانی را هم با زخمه های مضراب بر روی تار یا "رود" های آن می نوازند. در زبان روسی هم به طبل "بارابان" می گویند چرا که آن نیز با زدن ضربه نواخته می شود. این تشابه نام نظر به تفاوت بنیادی ظاهر سازها تنها به ریشه ی مشترک زبان های هند و اروپایی باز می گردد نه وامگیری نام از دیگری.
اما "عود" یا "العود"
پرسش دیگری که مطرح می شود اگر بربت و عود یک ساز است چرا پس این ساز سه نام را به خود اختصاص داده؟ بربت، رود، عود.
نکته اینجاست که نام اصلی ساز که بر مبنای شیوه ی نواختن آن (زخمه زدن) بدان اطلاق شده، "بربت" است اما چنانکه مدارک باستانشناختی (تصاویر ساز در دوران کهن قرن اول پیش از میلاد تا پایان دوره ی ساسانی و بعد از آن) و منابع مکتوب دوره های متاخر اسلامی به ما نشان می دهند، این ساز بنا به تعداد تارها یا وترها یا همان "رود" هایش انواع مختلفی داشته. "رود" با لغت "روده" هم ریشه است و جنس وترهای ساز معمولا از "روده" ی احشام ساخته می شده. ساده ترین و کهنترین نوع آن که چنان که در تصویر از دوره ی کوشانی دیدیم حتی تا دوران صفی الدین ارموی در کتاب الادوار از آن ذکر می شود ، دارای دو "رود" یا دو وتر یا دو تار "زیر و بم" بوده که عینا همین دو اصطلاح فارسی به زبان عربی هم وارد شده. گونه ای دیگر با افزودن یک وتر "میانه" سه "رود" یا سه تار داشته، زیر و بم و میانه، و بربت دیگر که دارای چهار سیم بوده و در تالیفات دوره ی اسلامی "عود قدیم" یا "عود فارسی" هم نامیده شده و بیش از همه مورد توجه بوده دارای چهار "رود" یا وتر: "زیر، دوتا، سه تا، بم" بوده که تصویرش در بشقاب کوشانی-ساسانی با چهار عدد گوشی بطور وضوح قابل رویت است. عربی نویسان در کتاب هاشان وترهای "دوتا" و "سه تا" را مثنی و مثلث نامیدند. مضراب نیز چنانکه اسدی ذکر کرده، پیش از آن "شکافه" نامیده می شده.
این "بربت" را ایرانیان به احتمال قوی بربت "چهرود" یعنی دارای "چهار رود" یا چهار وتر می نامیدند. لغت چهار و رود با قاعده ی ادغام به "چهرود" و آن خود به "شهرود" بدل شده و به علت کثرت استعمال، رفته رفته از «بربت "شهرود"» به اختصار با نام"شهرود" و سپس "رود" در ادبیات یاد کردند که به نوبه ی خود به زبان عربی رفته و بدین شکل چنان که "اکهارد نویباوئر" نیز معترف است "رود" به لود و "العود" عربی تبدیل شده (Douglas Alton Smith. A History of the Lute from Antiquity to the Renaissance. p. 9. Lute Society of America (LSA), 2002.) و عرب ها در ذهن خود این لغت را با لغت "عود" در زبان خود یکی دانسته و به کاسه ی تمام چوبی این ساز ارتباط دادند. اگر اعراب نظر به چوبی بودن ساز داشتند چرا "الخشیب" یا "الخشب" یا چیزی مانند آن نگذاشتند؟ عود در عربی معانی دورش در برابر چوب بکار می رود. نمونه ی چنین همگونی هایی در فارسی هم هست مثلا کلمه ی "سِجِل" عربی را که در معنی شناسنامه بکار می رفته، عوام "سه جلد" می نامیدند!
بنابراین "شهرود" ی که رودکی از آن یاد می کند بربت "چهار رود" است نه "شاه"ِ "رود"ها و لزوما آنی نیست که عبدالقادر مراغه ای در چند صد سال بعد از رودکی گمان کرده!
این گونه شد که این ساز که یک نام داشت به سه نام متصف شد!
س. م. م. ن. 10/08/2014
Hi Azadeh, I am interested to start to learn Oud, I wonder how long it take to play like you in this video? Regards, Daniel
Good job! Sounds so nice! Who made this oud and is it Iranian?
Mohammad Taghi Arafati who is an Iranian Oud maker.
من متخصص نیستم ولی از شنیدن کار شما خیلی لذت بردم! نه که فکر کنید چون خانم هستید و زیبا هستید بخاطر زیبایی شما و این که خوشتون بیاد می گم! به نظر من در حد قابل قبولی بربط (عود) می زنید!
آفرین.....
آفرین آفرین
ahsant
is this a Persian Barbat or Arabic oud? thanks
It is Persian...
So nice and peaceful,
Real name is Barbat from Iranian language.
When the Arabs saw it, during their Islamic invasion they called it Oud, in Arabic, as it's made from wood.
All instruments related to Tar.
The word (Tar) means "string" guitar, Setar, etc... come from Iranian language .
It's just for information.
No racism or nationalism.
We are all earth's children.. ..
Can I ask who is the maker of this oud?
Mohammad Taghi Arafati
Zıpzıp eden kumbara
Yazkara kışkara
İşkara mişkara.
Dışkara içkara
Makara.
بسيار زيبا و دلنشين در كانال شما subscribed كرديم لطفا شما هم ما را subscrib كنيد
ان شاء الله ازادي إيران
افرين
اگر انشالله نمیگفتی سنگین تر میشد...
ما باید یک روز دست برداریم از سینه زدن برای تازیان....
Real name is Barbat from Iranian language.
When the Arabs saw it, during their Islamic invasion they called it Oud, as it's made from wood.
All instruments related to Tar.
The word (Tar) means "string" guitar, Setar, etc... come from persia.
We are all earth's children.. ..
مضراب دستون فاقد تفکیک یک نواخت ضربه هست صدای یک نواخت به گوش نمیرسد
دست چپ شما هم بل خشکی و زحمت فراوان روی سیم فرود میاد به نظر من کار نوازندگان ترک و عرب رو تعقیب کنید چون به غیر از خانم بوبان و اقای غلامی ما نوازنده عود در ایران نداریم که بتونید الگو برداری کنید در کل کاری ضعیف از لحاظ تکنیکی و اجرا میباشد
desaster player:(
كل واحد عنده تلفون بصور حالوا= وبمسك عود بعزف
عزفها بقرف ومبدئة ومنتهية في ان واحد
آفرین...