آن نغمه جاوید ، آن رسته ز هر بند ، آن ساز قلندر ، آن نامه صد سر ، آن حافظ رندان ، آن رومی پنهان ، آن رمز شکوفان ، آن آن پریشان ، آن جان دلیران ، او جان تو ایران ، او گوهر انسان ، او مهر فروزان ( بخشی از سرود واره یی بلند از ع.ز.سیمرغ به یاد بود استاد لطفی ) This eternal song comme from heart and soul of Nature. This great music and this great Master( Ostad Lotfi) come from of a very old civilisation : Old Iran and his Zoroastrien and Mithraisme culture .This great music open our mind for find the best values in us, when we close our eyes and we listen with our heart : Peace, , Love, Courage, Knowledge and Freedom !...This great music is for all humanity
من چهره ام گرفته من قایقم نشسته به خشکی با قایقم نشسته به خشکی فریاد می زنم: « وامانده در عذابم انداخته است در راه پر مخافت این ساحل خراب و فاصله است آب امدادی ای رفیقان با من.» گل کرده است پوزخندشان اما بر من، بر قایقم که نه موزون بر حرفهایم در چه ره و رسم بر التهابم از حد بیرون. در التهابم از حد بیرون فریاد بر می آید از من: « در وقت مرگ که با مرگ جز بیم نیستیّ وخطر نیست، هزّالی و جلافت و غوغای هست و نیست سهو است و جز به پاس ضرر نیست.» با سهوشان من سهو می خرم از حرفهای کامشکن شان من درد می برم خون از درون دردم سرریز می کند! من آب را چگونه کنم خشک؟ فریاد می زنم. من چهره ام گرفته من قایقم نشسته به خشکی مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست: یک دست بی صداست من، دست من کمک ز دست شما می کند طلب. فریاد من شکسته اگر در گلو، وگر فریاد من رسا من از برای راه خلاص خود و شما فریاد می زنم. فریاد می زنم!
آن نغمه جاوید ، آن رسته ز هر بند ، آن ساز قلندر ، آن نامه صد سر ، آن حافظ رندان ، آن رومی پنهان ، آن رمز
شکوفان ، آن آن پریشان ، آن جان دلیران ، او جان تو ایران ، او گوهر انسان ، او مهر فروزان
( بخشی از سرود واره یی بلند از ع.ز.سیمرغ به یاد بود استاد لطفی )
This eternal song comme from heart and soul of Nature. This great music and this great Master( Ostad Lotfi) come from of a very old civilisation : Old Iran and his Zoroastrien and Mithraisme culture .This great music open our mind for find the best values in us, when we close our eyes and we listen with our heart : Peace, , Love, Courage, Knowledge and Freedom !...This great music is for all humanity
خوب سطور عزیزم
....رنگ رخسار خبر میدهد از سر درون...سوز صدا به سوی آسمان است..خداوند غریق رحمت خود سازد....ایران آذربایجان...
واقعا بی نظیر بود. درود بر تختی موسیقی ایران استاد لطفی
همچنان صدای مضرابت ای استاد قوی، محکم و در عین حال دلنشینه
ÇOK HOŞ.
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
با قایقم نشسته به خشکی
فریاد می زنم:
« وامانده در عذابم انداخته است
در راه پر مخافت این ساحل خراب
و فاصله است آب
امدادی ای رفیقان با من.»
گل کرده است پوزخندشان اما
بر من،
بر قایقم که نه موزون
بر حرفهایم در چه ره و رسم
بر التهابم از حد بیرون.
در التهابم از حد بیرون
فریاد بر می آید از من:
« در وقت مرگ که با مرگ
جز بیم نیستیّ وخطر نیست،
هزّالی و جلافت و غوغای هست و نیست
سهو است و جز به پاس ضرر نیست.»
با سهوشان
من سهو می خرم
از حرفهای کامشکن شان
من درد می برم
خون از درون دردم سرریز می کند!
من آب را چگونه کنم خشک؟
فریاد می زنم.
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست:
یک دست بی صداست
من، دست من کمک ز دست شما می کند طلب.
فریاد من شکسته اگر در گلو، وگر
فریاد من رسا
من از برای راه خلاص خود و شما
فریاد می زنم.
فریاد می زنم!
Kamran Khan 💜💙💚💛🧡❤️
💗💖💗💖💗💖