چقدر رررررر کتب تاثیرگذاری بود....درعین سادگی و شیوایی،ژرفای عمیقی داشت که دلم را به درد آورد.....برای امینه،امینه زیبا وبیخیالی که همیشه به فکر کودکانش بود،برای آنها و رفاهشان چه ها که نکرد و شاید هرگز برای خود لحظه ای هم زندگی نکرد......بمیرم برای امینه و امینه ها......فداکار،باروحی بزرگ و از خودگذشته فقط برای دو فرزند آواره اش......بسیار دردآور بود درعین پایان خوش سعادت فرزندانش اما آیا امینه معنای زندگی را فهمید؟؟؟؟؟.......ای روزگار........
اگر قرار بود این کتاب رو مکتوب بخونم همون اول کتاب بیخیالش میشدم ولی شنیدنش حس دلچسبی داشت❤ ممنون جناب پرهام برای خاطرها یی که برامون میسازین با صداتون ❤
چقدر این داستان من را نگران کرد چقدر حالم بد شد ازین همه بدبختی و بی عقلی بعضی افراد 😢😢😢😢 ممنونم گلی جان عزیز .چقدر در قلب من جا کرده ایی .❤❤❤❤ ممنون صدای جادویی پرهام عزیز 👌👏👏👏👏
با درود و سپاس از شما جناب آقای پرهام چه داستان لطیفی چقدر این سرگذشت ها آشنا و نزدیک هستن در گوشه و کنار ما، در همه جا هر روز به آنها بر میخوری و آنها را میبینی، گاهی هم قادر به فهم آنها نیستی ولی این داستان کمک میکند آنها را بفهمی و صبور و امیدوار باشی سپاس فراوان از نویسنده آن خانم گلی ترقی 🙏🙏🙏🙏
خانم گلی ترقی عزیز به اندازه ایی مهارت دارند ک آدم فکر میکنه داستان واقعی ست سرگذشت از جهان سوم باز شعار زن زندگی آزادی محکمتر میشه تشکر فراوان از صدای زیبا و خوانش پرتوان آقای پرهام همیشه سلامت و شاد باشید تشکر ویژه برای ما ک کتاب فارسی در دست رس نداریم کمک بزرگیست ممنونم😊
درود خدمت استاد پرهام عزیز: داستان واقعا جالبی هست؛ چندتا از نوشته های گلی ترقی را خونده بودم؛ ولی این اولین کتابی بود که پا به دنیای بزرگسالان گذاشته بود و از خیالات شیرین کودکانه خبری نبود؛ کنایه زیبایی از صبوری تسلیم اجدادی شرقی؛ ایرانی؛ هندی؛ افغانی، فرق نمیکند؛ یه صبوری ذاتی دارند، یه آرامش فطری که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و این خصلت باعث شده تا غرب و اعراب تازی بر ما مسلط باشند و مطمئن باشند این آدمها مانند خودشان وحشی و رام نشدنی نیستند, ولی در ته ذاتشان با همه آرامش ذاتی و صبوری فطری شیری رام نشدنی خوابیده است و هیچگاه زیر بار حرف زور سر خم نکرده است, نه به کسی زور گفته و نه قبول کرده به او زور بگویند, از دوران جمشید و ضحاک تا مغول و تیمور لنگ نتوانستند این شیر خفته درون ایرانی ها را رام کنند؛ این صبوری نشانی از تمدنی غنی دارد و این آرامش بزرگی و متانت شرقی را نشان میدهد... این کتاب خانم ترقی با یک زن ستم دیده بنگالی در زیر دست مسلمانی که ادعای قلب پاک دارد و دروغ را حربه دینی خود میداند, نشان میدهد ایدئولوژیستها درست شدنی نیستند و همیشه مفلوک میمانند... ممنون از گروه مشعل دانش و استاد پرهام عزیز
من درآلمان زندگی میکنم،هرصبح که به سرکارم درآشپزخانه رستورانمان میرم درحال درست کردن سالادوشستن ظرف و...خلاصه کارهای نه چندان لذت بخش،باشنیدن صدای زیبای شماوداستانهای زیباترگذشتن زمان رااحساس نمیکنم.این داستان آنچنان زیبا بودکه اشکهایم سرازیرشد،اشک شوق بودبیشتروکمی هم غم.زنده باشید،متشکرم اززحمات شما❤
ممنون از شما بخاطر حرمت و ارزشى كه براى شنونده و مخاطبينتون قائل هستيد، داستانها و كتابهاى بسيار خوبى انتخاب ميكنيد گويش بى نقص و صداى رسايى داريد. تا قبل ازين تنها تعريف كتابهاى خانم ترقى رو شنيده بودم ولى چند داستان از ايشون رو اين روزها از طريق پِيج شما گوش كردم و بسيار لذت بردم گاهى از خنده غش كردم و گاهى اشك ريختم و بسيار همذات پندارى كردم حتما انشالله برگردم ايران كتابهاى ايشون رو خريدارى ميكنم و به عزيزانم هديه ميدم قلم بسيار زيبا و دلنشينى دارند و داستانهاى بسيار قابل لمس و نزديك به زندگى هاى همگى مان از خداى مهربانم براى هر دوى شما عزيزان سلامتى و سعادت خواستارم
سپاس از این داستان خوب ، نمیدانم دلم باید به حال امینه و امینه ها متاسف باشد با اینهمه بدبختی و فقر و فلاکت و کشته شدن هزار هزار در موقع امدن سیل های وحشتناک و یا آن تصادفات مختلف واژگونی اتوبوس و ترن های سالیانه و یا دلم اول برای درد و رنج مردم خودمان بسوزد ؟؟، اما فکر میکنم بیشتر دلم برای کل انسانها و خیلی بیشتر از فقدان انسانیت میسوزد و متاسف است.😳😢 مرسی.💛 پرهام جان و سپاس از کانال مشعل دانش .👍👍👍
@@sherriabbi2471 چرا ؟زیرا انسان هستم دوست من و دارای احساس ، حداقل این صفت و همدردی با خانواده های داغدار و عزیز از دست داده قدم اول است برای قدم بعدی در آینده نزدیک که بتوانی کاری برای کم شدن و کم کردن اینگونه فجایع ، چه بدست انسان های جنایتکار و چه بدست طبیعت انجام دهیم ، میدونم ممکن است شعاری باشد ولی باور دارم خودم که از ته قلب است . مانا باشی عزیز. 👍
دوست عزیز امینه و امینه ها ما هستیم (مردم ایران و دیگر مردم فلک زده شرق بدنبال دین و ایدئولوژی) و راجاها ایدئولوژیستها و اعراب و استعمارگران هستند و کلا دین اسلام در ایران یا هند و بنگال... امینه هایی که در ابتدا دسترنج خود را به عنوان جزیه به مسلمانان میدادند و بعد از قبول اسلام برای فرار از جزیه!! خمس و سهم امام و زکات و هزاران دزدی دیگر از مردم.... امینه هایی که از دروغ های دین خوشمان میآید و با اینکه میدانیم واقعی نیست ولی بازم گول میخوریم؛ امینه هایی که از راجا میترسیم؛ راجا را حق میدانیم و خودمان را نمیشناسیم و بحساب نمیآوریم.... چی بگم؟؟؟ این سیل که خانم ترقی به آن اشاره کردند تمثیلی از حمله اعراب در زمان ساسانیان و کشتار مادران و برادران ماست، و در قرن حاضر این انقلاب منحوس که بر ما تحمیل شد برای غارت ثروتهای ملی ما، نفت ما؛ گاز ما, معادن ما؛ مغزهای با استعداد ما و... این سیل خیلی خیلی بدتر و کشنده تر از سیل و سونامی بنگلادش و هند است.... واقعا خانم ترقی هزاران سال جلوتر از زمانه خود است
کتاب قشنگی است ارزش گوش کردن داره در مورد یک زن هندی است که در پاریس در یک خانواده متمول ایرانی کار میکند و تمام پولهایش را شوهرش در هند میگیرد امینه همون زن هندی تغییرات زیادی در زندگی اش ایجاد میکند و بقیه اش را گوش کنید ❤❤❤
داستان زیبایی بود ولی ای کاش یه نفر پیدا میشد یه روز عکس این داستانهای فمینیستی را مینوشت ، مثلا اینکه چطور همسر سابق من با خشونت و بی منطقی درست از جنس آقا راجا بچه منو اذیت مرد و در آخر هم هموتطور که در تمام پرونده های حضانت در آمریکا پیش میاد بچه را با خشونت صاحب شد.
دوست عزیز خوشبختانه این داستان فمنستی نیست و گلی ترقی یکی از منتقدین فمن هاست... این داستان همراه با شوهری که نماد ظلم را داشت که خواننده میتواند این ظلم را به دین و ایدئولوژی یا استعمار دولتهای غربی و دروغ های عیان دین داران و ایدئولوژیستها تشبیه نماید... امینه نشانی از شرقی غمگین و صبور است و (مستر راجا) مانند بلایی که خود مردم شرق با پرورش دین و ایدئولوژی و قبول ایدئولوژیستهای دروغگو با وعده النگو و بچه ها و یا اتاق بالا به مانند بهشت و کامروا شدن به انسان میدهند،آورده اند و این دروغ ها را دوست دارند و هر روز بیشتر از این دروغ ها منزجرتر میشوند ولی جرات پس زدن را ندارند.... چهره زشت ایدئولوژی با دندانهای زرد؛ و زشتی عیان و زشت تر شدن این نماد با روشنتر شدن امینه مشخص میشود؛ زمانیکه شما به کنه ذات دین پی ببرید زشتی های آن بیشتر برای شما نمایان میشود و این خواست خانم ترقی هست... البته این برداشت من از نوشته های خانم ترقی هست.... چرا که مرد انگلیسی در اردن به او کمک کرده بود و یا شوهر جدید امینه مرد خوبی بود... در حالیکه برای فمنیستها هیچ مردی خوب نیست!! آنها برابر و حقوق برابر با مردها را طلب میکنند ولی در مقابل اینها جایگاه زن بودن خود را نیز میخواهند, بقول معروف هم خدا را میخواهند و هم خرما را... فمنیستها در دنیای عقل و شعور و منطق جایگاهی ندارند... تمام برابری را میخواهند!! ولی در مقابل کار سخت معدن برای زنها نیست!!! حقوق برابر میخواهند ولی کار سبکتر میخواهند؛ مرخصی زنانه میخواند؛ مرخصی زایمان و غیره میخواهند, در دنیایی که بیشتر وسایل رفاه در مترو و هواپیما و مکانهای عمومی برای زنها هست؛ اگر یک وسیله رفاهی مثلا جای تعویض پوشک بچه در دستشویی مردانه نباشد؛ مردها به چشم کمبود نگاه نمیکنند و قانع هستند, ولی فمنیستها فقط دنبال بهانه هستند و این کمبود را به نفع خود مصادره میکنند که اگر نصب نکردید بدلیل اینست که بچه داری فقط برای زنها هست؟؟؟ این منطق بیمار یک فمنیست احمق هست.... ولی با دیدگاه بهتر به این داستان توجه کنید متوجه میشوید... تشکر از شما و استاد پرهام عزیز
با تشکر و درود خدمت استاد پرهام عزیز و گروه مشعل دانش: با تشکر ویژه بابت توضیحات ابتدایی شما. یه سوآلی که برام پیش اومد کلمه فرانسوی Servage به معنی طبقه اجتماعی روستاییانی که آزاد نیستند. سرف داری یا پادرم داری در نظام فئودالی و سرمایه داری به رعیت هایی که آزاد نبودند و مانند برده مالک داشتند اطلاق میگردید؛ ولی پرولتاریا یا جامعه رعیت آزاد؛ کسیکه سرمایه ای از خود ندارد و بر روی زمینهای اربابی کار میکند, ولی مالک ندارد و میتواند پیش یک ارباب یا فئودال دیگر کشاورزی کند؛ پدربزرگ چخوف یک رعیت آزاد بوده؟ یا سرف؟ چون این دو در طول اروپا رایج بوده ولی فئودالی در روسیه به معنی ملاک و زمین دار بوده؟؟ و سرف داری نیز در روسیه هم رایج بوده؟؟ چون فکر میکنم در نظام فئودالی روسیه رعیت یا سرو جزئی از زمین نبود و مالک نمیتوانست مانند اروپای مرکزی و اسکاندیناوی رعیت ها یا همان سروها را با زمین خرید و فروش نماید. سرو یا رعیت داری که برده داری نرم شده و تصحیح شده بود، ابتدا توسط فرانسه و روم در پایان امپراطوری روم در اواخر قرون وسطی و ابتدای دوران رنسانس شکل گرفت و در روسیه یا ایران و دیگر کشورهای شرقی دنیا پدیدار نگردید؛ زیرا در ایران و روسیه فرهنگ برده داری نیز به صورت اروپا رواج نداشت و در دوران هخامنشیان ممنوع و جرم شناخته میشد.... تشکر از جناب پرهام عزیز؛ خوشحال میشم محبت بفرمائید این پرسش من را پاسخ بدید.... ممنون از شما
ارکان عزیز در روسیه سیستم سرفدوم وجود داشت. دهقان با زمین خرید و فروش میشد. نظریه مارکس و انگلس در مورد تاریخ تکامل اجتماعی چندان دقیق نیست. مثلا در شرق سیستم اقتصادی برده داری مانند رم وجود نداشت. برده بود اما اقتصاد موکول به فعالیت برده نبود. در شرق غیر از روسیه سرفدوم نبود. این بزرگواران برای تکمیل نظریه ناقص خود نظریه شیوه تولید آسیائی را پرداختند و علت تفاوت را هم عمدتا کم بودن آب تلقی کردند. در نظر آنها پرولتاریا کارگران مراکز صنعتی است نه کارگران کشاورزی. مطابق نظریه مارکس اصولا در روسیه و چین که صنعتی نبودند نباید انقلاب میشد.اما به برکت تفسیرهای لنین در روسیه و مائو در چین این نظریه تست شد و شکست خورد.
با درود، گلی ترقی قبلآ صوتی شده لینکش رو براتون میفرستم ua-cam.com/video/r97ZGAWRHJw/v-deo.html براتون لینک پلی لیست خانم ترقی رو هم میفرستم ua-cam.com/play/PL0iPOQEGpbL4ZOR6Emlk2wwgD278QMHWt.html
سلام اقای پرهام . صدای شما انقدر رسا و گیرا است که من با وجود تکلیف شنیدن که دارم به خوبی و بدون هیچ مانعی صدای گیرای شما را دنبال میدارم . با این استعداد که خداوند به شما داده است با صحت و سلامت باشید.
البته خانم ترقی دیدگاهش خیلی نسبت به کلفتش نگاه ارباب به کلفت هست ایشان هم به چند نسل نیاز دارند مه برابری آدمها را در خود نهادینه کنند دیدگاه طبقه مرفه در بطن خود همین داستان با برتری که خانم نسبت به کلفت دارد نهفته
دوست عزیز قطعا درست به این داستان توجه نفرمودید و این داستان نقد دین و استعمار دینی بر انسانهای شرقی هست؛ استعمار اعراب تازی؛ استعمار ایدئولوژیستها و استعمار دکندار دین و پیشوای مسلمان بر مسلمان و غیر مسلمان کشور؛ امینه نماد یک ایرانی و در کل نماد یک شرقی در کشورهایی که زیر سلطه مسلمانان هست و راجا نماد دین و استعمارگر دینی؛ خانم تهرانی نشان یک روشنفکری که هرچه به یک شخص دیندار میگوید دروغ است باور نمیکند و در ابتدا میترسد, بعد از دروغ های دین (بهشت و پاداش) خوشش میآید و گول میخورد, و همچنین تا آخر.... چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید همه مسلمانان ایران یک امینه کلفت هستیم که خود را به خواب زده ایم و از دروغ های دین لذت میبریم و درآمد خود را به ایدئولوژیست ها میدهیم و از دروغ های آنها خوشمان میآید و از عذاب جهنم و کتک خوردن از مستر راجا وحشت داریم..... در کتاب خانه مادربزرگ خانم ترقی نیز همینگونه تشبیهات استفاده شده؛ جایی از داستان که میگوید آینده خیابان استانبول نیست و کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک دارد؛ پر از دایی های تریاکی و مریم خانم های زندانی.... اگر مردی عاشق من بشود چی؟؟ اگر نگذارد دوچرخه سواری کنم چی؟؟ اگر خوارکیهایم را بخورد چی؟؟... این داستان در خیال بچگانه ای از آینده ای حرف میزند که ما در حال دیدن آن هستیم, جامعه ای با جوانهای معتاد و زنانی که اجازه دوچرخه سواری ندارند و زنانی که در خانه یا در چادر و حجاب زندانی هستند.... خانم ترقی بسیاربسیار جلوتر از زمان خود بوده و هست... لطفا دقیق تر به داستان نگاه کنید.... تشکر از شما و استاد پرهام عزیز که در ابتدا در مورد سرف (برده هایی که فقط نام آنها از برده به رعیت تغییر کرده؛ و اکنون نام ما از برده به مسلمان تغییر کرده...)
قدرت توصیف جزییات و احساسات توسط گلی ترقی بی مانند است. متشکر !
بسیارعالی هم خلق زیبای بانو ترقی وهم خوانش بی نظیر شما❤❤❤
خدای من چه قلمی. چه ترکیب بی نظیری از صدای دل نشین و قلم توانا. داستانی از امید و پشتکار و استقامت و اعتماد به نفس در غالب سرگذشتی غم انگیز.
بسیار زیبا گوش نواز و ارم بخش از گوش کردن داستانهای خانم ترقی سیر نمیشوم بخصوص با صدای شیرین اقای پرهام
چقدر رررررر کتب تاثیرگذاری بود....درعین سادگی و شیوایی،ژرفای عمیقی داشت که دلم را به درد آورد.....برای امینه،امینه زیبا وبیخیالی که همیشه به فکر کودکانش بود،برای آنها و رفاهشان چه ها که نکرد و شاید هرگز برای خود لحظه ای هم زندگی نکرد......بمیرم برای امینه و امینه ها......فداکار،باروحی بزرگ و از خودگذشته فقط برای دو فرزند آواره اش......بسیار دردآور بود درعین پایان خوش سعادت فرزندانش اما آیا امینه معنای زندگی را فهمید؟؟؟؟؟.......ای روزگار........
خیلی زیبا قدرت زن در ساختن زندگی روایت شده ❤❤
خیلی زیبا بود داستان امینه ممنون از خانم ترقی و خوانش آقای پرهام👍👍💖🙏🙏
Excellent 🙏
سفری از قرنهای دور ❤❤
خیلی خسته نباشید. خانم ت قی عزیز شما فوق العاده هستین.و گویش آقای پرهام بی نظیر واقعا لذت میبرم.
بسيار زيبا بود مخصوصا با گويش زيباى آقاى پرهام
اگر قرار بود این کتاب رو مکتوب بخونم همون اول کتاب بیخیالش میشدم ولی شنیدنش حس دلچسبی داشت❤ ممنون جناب پرهام برای خاطرها یی که برامون میسازین با صداتون ❤
موافقم، داستانهای خانوم ترقی را دوست ندارم اما به شدت طرفدار صداپیشگی و داستان پردازی آقای پرهام هستم
خیلی زیبا بود واموزنده ❤❤
شاهکاری ازواقعیت واحساسات خالصانه باصدای گرم تاثیر گذارآقای پرهام.
متن هیجان انگیز و خوانش پراحساس آقای پرهام اشک ازچشمانم جاری کرد..
مثل همیشه بسیار زیبا و دلنشین ممنون 🙏🙏
داستانی شیرین با صدایی جادویی وگرم سپاس
عالی بود یک دنیاتشکر👌👌🍀🌿🌹🌹🌹
داستان آنقدر زیبا پرورده شده که گویی روایت واقعیت است؛ درود بر گلی ترقی و نثر زیبایش! سپاس بی پایان از مشعلی که این کانال شعله ور نگاه می دارد.
مثل همیشه بی نظیر قلمی توانا و دلنشین و صدایی جادویی جاودان بمانید 👏👏👏👏👏🌺🌺🌺🌺🙏🙏🌺🌺
از مظلومیت امنیه قلبم درد گرفت😢
چه داستان لطیفی من خیلی لذت بردم 😊❤ ممنون از نویسنده داستان گلی ترقی و صدای آقای پرهام عزیز 😊
داستاني زيبا و اجرايي فوق العاده
چقدر این داستان من را نگران کرد چقدر حالم بد شد ازین همه بدبختی و بی عقلی بعضی افراد 😢😢😢😢 ممنونم گلی جان عزیز .چقدر در قلب من جا کرده ایی .❤❤❤❤
ممنون صدای جادویی پرهام عزیز 👌👏👏👏👏
هر نوع متن با صدای اقای پرهام دلنشین میشود
ممنون و درود🌿🤍
درودتان جناب پرهام انتخاب کتاب بسیار عالی و آوای دلنشین شما داستان را دلچسب تر کرده سپاس از تلاش شما و همکاران تیم مشعل دانش موفق باشید 🪷🪷🪷🙏🙏🙏🌺🌺🌺👌👌👌
خیلی زیبا بود
با درود و سپاس از شما جناب آقای پرهام
چه داستان لطیفی چقدر این سرگذشت ها آشنا و نزدیک هستن
در گوشه و کنار ما، در همه جا هر روز به آنها بر میخوری و آنها را میبینی، گاهی هم قادر به فهم آنها نیستی
ولی این داستان کمک میکند آنها را بفهمی و صبور و امیدوار باشی
سپاس فراوان از نویسنده آن خانم گلی ترقی
🙏🙏🙏🙏
بسیار ممنون بابت گویش عالی و دلنشین آقای پرهام 👌
من هر شب با این صدا فقط میخوابم
I enjoyed listening to this beautiful story read beautifully by Mr. Parham. Thanks to both.
چقدر این داستان آشناست .دقیقا شبیه گول خوردن مردم ایران 😢😢😢
بساردلچسب زنده سلامنت باشی کوینده توانا دکتر پرهام
زیبا ولطیف و بسیار شنیدنی❤
این قلم زیبا با صدای شما جناب پرهام بسیار شنیدنی بود، همیشه پرتوان باشید، سپاس
بسیار عالی بود
واقعا ممنون ، خیلی لطف میکنید 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
بسیارررر عالی بود
ممنونم🙏🏻🌺
استاد عزیز بسیار زیبا داستانسرایی میکنید باعث افتخار ایرانی هستید.
خیلی عالی بود Thank you
خانم گلی ترقی عزیز به اندازه ایی مهارت دارند ک آدم فکر میکنه داستان واقعی ست سرگذشت از جهان سوم باز شعار زن زندگی آزادی محکمتر میشه
تشکر فراوان از صدای زیبا و خوانش پرتوان آقای پرهام همیشه سلامت و شاد باشید تشکر ویژه برای ما ک کتاب فارسی در دست رس نداریم کمک بزرگیست ممنونم😊
چقد زیبا با صدای بینظیره استاد پرهام
ممنون بسیار عالی بود😊😊
چندین بار این داستان را خوانده بودم! ولی با گویش شما ، با نویسنده لحظه به لحظه همراه شدم! با سپاس
زیباو عالی...بسیار ممنون
In yeki az zibah tarin dastanha hast
Mamnoon khanoome Teraghi va goonyandeye shirin goftar
Afarin
چه داستان تلخی اعصابم خرد شد
چقدر خوشحال میشم نوشته های قشنگ توستالژی رو با صدای اقای پرهام گوش میدم...مرسی دوستان خیلی زحمت میکشین
عالیییی👏🏼💐
داستانهای خانم گلی ترقی همانند رویا است بخصوص با صدای جناب پرهام.
سپاس گزارم
درود خدمت استاد پرهام عزیز: داستان واقعا جالبی هست؛ چندتا از نوشته های گلی ترقی را خونده بودم؛ ولی این اولین کتابی بود که پا به دنیای بزرگسالان گذاشته بود و از خیالات شیرین کودکانه خبری نبود؛ کنایه زیبایی از صبوری تسلیم اجدادی شرقی؛ ایرانی؛ هندی؛ افغانی، فرق نمیکند؛ یه صبوری ذاتی دارند، یه آرامش فطری که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و این خصلت باعث شده تا غرب و اعراب تازی بر ما مسلط باشند و مطمئن باشند این آدمها مانند خودشان وحشی و رام نشدنی نیستند, ولی در ته ذاتشان با همه آرامش ذاتی و صبوری فطری شیری رام نشدنی خوابیده است و هیچگاه زیر بار حرف زور سر خم نکرده است, نه به کسی زور گفته و نه قبول کرده به او زور بگویند, از دوران جمشید و ضحاک تا مغول و تیمور لنگ نتوانستند این شیر خفته درون ایرانی ها را رام کنند؛ این صبوری نشانی از تمدنی غنی دارد و این آرامش بزرگی و متانت شرقی را نشان میدهد...
این کتاب خانم ترقی با یک زن ستم دیده بنگالی در زیر دست مسلمانی که ادعای قلب پاک دارد و دروغ را حربه دینی خود میداند, نشان میدهد ایدئولوژیستها درست شدنی نیستند و همیشه مفلوک میمانند...
ممنون از گروه مشعل دانش و استاد پرهام عزیز
متشکرم 🌹
دستمریزاد خانم گلی ترقی.....
بسیااار زیبا بود
سپاس از جناب پرهام 😊اقای پرهام بخش پایانی کتاب رگ تاک رو فراموش کردید در کنال بزارید
تمام قسمت ها گذاشته شد آیدین گرامی
بنظرم. بار دوم است که این داستان را گوش
میِکنم ❤
درود و سپاس فراوان...ممنون. thanks...
ممنون از همه دست اندر کاران
بسیار زیبا بود❤️❤️❤️🌺🌺
ممنون از مدیر محترم کانال
🌹🌹🌹🌹
من درآلمان زندگی میکنم،هرصبح که به سرکارم درآشپزخانه رستورانمان میرم درحال درست کردن سالادوشستن ظرف و...خلاصه کارهای نه چندان لذت بخش،باشنیدن صدای زیبای شماوداستانهای زیباترگذشتن زمان رااحساس نمیکنم.این داستان آنچنان زیبا بودکه اشکهایم سرازیرشد،اشک شوق بودبیشتروکمی هم غم.زنده باشید،متشکرم اززحمات شما❤
مخصوصا که بعضی وقتا بارون میاد 😊❤
منم سرکار گوش میدم و لذت میبرم😊
منم همینطور .
برای ماهایی که خارج از ایران زندگی میکنیم ، کتاب صوتی در حال کارامون نعمته ❤
خوشبخت بشی عزیز
بسیار بسیار زیبا ودلنشین ❤️❤️❤️
Thank you
درود و سپاس ❤
ممنون از شما بخاطر حرمت و ارزشى كه براى شنونده و مخاطبينتون قائل هستيد،
داستانها و كتابهاى بسيار خوبى انتخاب ميكنيد
گويش بى نقص و صداى رسايى داريد.
تا قبل ازين تنها تعريف كتابهاى خانم ترقى رو شنيده بودم ولى چند داستان از ايشون رو اين روزها از طريق پِيج شما گوش كردم و بسيار لذت بردم
گاهى از خنده غش كردم و گاهى اشك ريختم و بسيار همذات پندارى كردم
حتما انشالله برگردم ايران كتابهاى ايشون رو خريدارى ميكنم و به عزيزانم هديه ميدم
قلم بسيار زيبا و دلنشينى دارند و داستانهاى بسيار قابل لمس و نزديك به زندگى هاى همگى مان
از خداى مهربانم براى هر دوى شما عزيزان سلامتى و سعادت خواستارم
سپاس از این داستان خوب ، نمیدانم دلم باید به حال امینه و امینه ها متاسف باشد با اینهمه بدبختی و فقر و فلاکت و کشته شدن هزار هزار در موقع امدن سیل های وحشتناک و یا آن تصادفات مختلف واژگونی اتوبوس و ترن های سالیانه و یا دلم اول برای درد و رنج مردم خودمان بسوزد ؟؟، اما فکر میکنم بیشتر دلم برای کل انسانها و خیلی بیشتر از فقدان انسانیت میسوزد و متاسف است.😳😢 مرسی.💛 پرهام جان و سپاس از کانال مشعل دانش .👍👍👍
اصولا چرا دلت باید بسوزه؟ به درد کی می خورده دل سوزی خشک و خالی؟
@@sherriabbi2471 چرا ؟زیرا انسان هستم دوست من و دارای احساس ، حداقل این صفت و همدردی با خانواده های داغدار و عزیز از دست داده قدم اول است برای قدم بعدی در آینده نزدیک که بتوانی کاری برای کم شدن و کم کردن اینگونه فجایع ، چه بدست انسان های جنایتکار و چه بدست طبیعت انجام دهیم ، میدونم ممکن است شعاری باشد ولی باور دارم خودم که از ته قلب است . مانا باشی عزیز. 👍
دوست عزیز امینه و امینه ها ما هستیم (مردم ایران و دیگر مردم فلک زده شرق بدنبال دین و ایدئولوژی) و راجاها ایدئولوژیستها و اعراب و استعمارگران هستند و کلا دین اسلام در ایران یا هند و بنگال... امینه هایی که در ابتدا دسترنج خود را به عنوان جزیه به مسلمانان میدادند و بعد از قبول اسلام برای فرار از جزیه!! خمس و سهم امام و زکات و هزاران دزدی دیگر از مردم.... امینه هایی که از دروغ های دین خوشمان میآید و با اینکه میدانیم واقعی نیست ولی بازم گول میخوریم؛ امینه هایی که از راجا میترسیم؛ راجا را حق میدانیم و خودمان را نمیشناسیم و بحساب نمیآوریم.... چی بگم؟؟؟ این سیل که خانم ترقی به آن اشاره کردند تمثیلی از حمله اعراب در زمان ساسانیان و کشتار مادران و برادران ماست، و در قرن حاضر این انقلاب منحوس که بر ما تحمیل شد برای غارت ثروتهای ملی ما، نفت ما؛ گاز ما, معادن ما؛ مغزهای با استعداد ما و... این سیل خیلی خیلی بدتر و کشنده تر از سیل و سونامی بنگلادش و هند است.... واقعا خانم ترقی هزاران سال جلوتر از زمانه خود است
عالى😢❤
خدا قوت استاد
بسیار داستان خوبی است
وااااو . خیلی تأثیر گذار بود .... خیلی
بسیار عالی بود❤❤❤
👌👌👌👌
مردم ایران😢😢😢😢😢😢😢
very nıce
ممنون 🙏چقدر جالب بود
عجب صدایی
🌺🌺🌺🌺🌺
عالی بود ممنون
❤❤❤
🙏🏼🌹💚🌹🙏🏼سپاس
❤
کتاب قشنگی است ارزش گوش کردن داره در مورد یک زن هندی است که در پاریس در یک خانواده متمول ایرانی کار میکند و تمام پولهایش را شوهرش در هند میگیرد امینه همون زن هندی تغییرات زیادی در زندگی اش ایجاد میکند و بقیه اش را گوش کنید ❤❤❤
مقدمه ای بس زیبا داشت
مادرهای همیشه نگران کوچک.
دستتون درد نکنه آقای پرهام
لطفا درک داستان را به خواننده محول کنید
سپاس
داستان زیبایی بود ولی ای کاش یه نفر پیدا میشد یه روز عکس این داستانهای فمینیستی را مینوشت ، مثلا اینکه چطور همسر سابق من با خشونت و بی منطقی درست از جنس آقا راجا بچه منو اذیت مرد و در آخر هم هموتطور که در تمام پرونده های حضانت در آمریکا پیش میاد بچه را با خشونت صاحب شد.
دوست عزیز خوشبختانه این داستان فمنستی نیست و گلی ترقی یکی از منتقدین فمن هاست... این داستان همراه با شوهری که نماد ظلم را داشت که خواننده میتواند این ظلم را به دین و ایدئولوژی یا استعمار دولتهای غربی و دروغ های عیان دین داران و ایدئولوژیستها تشبیه نماید... امینه نشانی از شرقی غمگین و صبور است و (مستر راجا) مانند بلایی که خود مردم شرق با پرورش دین و ایدئولوژی و قبول ایدئولوژیستهای دروغگو با وعده النگو و بچه ها و یا اتاق بالا به مانند بهشت و کامروا شدن به انسان میدهند،آورده اند و این دروغ ها را دوست دارند و هر روز بیشتر از این دروغ ها منزجرتر میشوند ولی جرات پس زدن را ندارند.... چهره زشت ایدئولوژی با دندانهای زرد؛ و زشتی عیان و زشت تر شدن این نماد با روشنتر شدن امینه مشخص میشود؛ زمانیکه شما به کنه ذات دین پی ببرید زشتی های آن بیشتر برای شما نمایان میشود و این خواست خانم ترقی هست... البته این برداشت من از نوشته های خانم ترقی هست....
چرا که مرد انگلیسی در اردن به او کمک کرده بود و یا شوهر جدید امینه مرد خوبی بود... در حالیکه برای فمنیستها هیچ مردی خوب نیست!! آنها برابر و حقوق برابر با مردها را طلب میکنند ولی در مقابل اینها جایگاه زن بودن خود را نیز میخواهند, بقول معروف هم خدا را میخواهند و هم خرما را... فمنیستها در دنیای عقل و شعور و منطق جایگاهی ندارند... تمام برابری را میخواهند!! ولی در مقابل کار سخت معدن برای زنها نیست!!! حقوق برابر میخواهند ولی کار سبکتر میخواهند؛ مرخصی زنانه میخواند؛ مرخصی زایمان و غیره میخواهند, در دنیایی که بیشتر وسایل رفاه در مترو و هواپیما و مکانهای عمومی برای زنها هست؛ اگر یک وسیله رفاهی مثلا جای تعویض پوشک بچه در دستشویی مردانه نباشد؛ مردها به چشم کمبود نگاه نمیکنند و قانع هستند, ولی فمنیستها فقط دنبال بهانه هستند و این کمبود را به نفع خود مصادره میکنند که اگر نصب نکردید بدلیل اینست که بچه داری فقط برای زنها هست؟؟؟ این منطق بیمار یک فمنیست احمق هست....
ولی با دیدگاه بهتر به این داستان توجه کنید متوجه میشوید... تشکر از شما و استاد پرهام عزیز
درود بر آقای پرهام ، لطفا از داستانهای سیمین دانشور، جلال آل احمد و منیرو روانی پور هم نقل بفرمایید، با تشکر.
جلال آل احمد فرومایه و تازی زاده و کتاب هایش اشغال است
چه داستان غم انگیز غیر انسانی
با تشکر و درود خدمت استاد پرهام عزیز و گروه مشعل دانش:
با تشکر ویژه بابت توضیحات ابتدایی شما. یه سوآلی که برام پیش اومد کلمه فرانسوی Servage به معنی طبقه اجتماعی روستاییانی که آزاد نیستند. سرف داری یا پادرم داری در نظام فئودالی و سرمایه داری به رعیت هایی که آزاد نبودند و مانند برده مالک داشتند اطلاق میگردید؛ ولی پرولتاریا یا جامعه رعیت آزاد؛ کسیکه سرمایه ای از خود ندارد و بر روی زمینهای اربابی کار میکند, ولی مالک ندارد و میتواند پیش یک ارباب یا فئودال دیگر کشاورزی کند؛ پدربزرگ چخوف یک رعیت آزاد بوده؟ یا سرف؟ چون این دو در طول اروپا رایج بوده ولی فئودالی در روسیه به معنی ملاک و زمین دار بوده؟؟ و سرف داری نیز در روسیه هم رایج بوده؟؟ چون فکر میکنم در نظام فئودالی روسیه رعیت یا سرو جزئی از زمین نبود و مالک نمیتوانست مانند اروپای مرکزی و اسکاندیناوی رعیت ها یا همان سروها را با زمین خرید و فروش نماید. سرو یا رعیت داری که برده داری نرم شده و تصحیح شده بود، ابتدا توسط فرانسه و روم در پایان امپراطوری روم در اواخر قرون وسطی و ابتدای دوران رنسانس شکل گرفت و در روسیه یا ایران و دیگر کشورهای شرقی دنیا پدیدار نگردید؛ زیرا در ایران و روسیه فرهنگ برده داری نیز به صورت اروپا رواج نداشت و در دوران هخامنشیان ممنوع و جرم شناخته میشد....
تشکر از جناب پرهام عزیز؛ خوشحال میشم محبت بفرمائید این پرسش من را پاسخ بدید.... ممنون از شما
ارکان عزیز در روسیه سیستم سرفدوم وجود داشت. دهقان با زمین خرید و فروش میشد. نظریه مارکس و انگلس در مورد تاریخ تکامل اجتماعی چندان دقیق نیست. مثلا در شرق سیستم اقتصادی برده داری مانند رم وجود نداشت. برده بود اما اقتصاد موکول به فعالیت برده نبود. در شرق غیر از روسیه سرفدوم نبود. این بزرگواران برای تکمیل نظریه ناقص خود نظریه شیوه تولید آسیائی را پرداختند و علت تفاوت را هم عمدتا کم بودن آب تلقی کردند. در نظر آنها پرولتاریا کارگران مراکز صنعتی است نه کارگران کشاورزی. مطابق نظریه مارکس اصولا در روسیه و چین که صنعتی نبودند نباید انقلاب میشد.اما به برکت تفسیرهای لنین در روسیه و مائو در چین این نظریه تست شد و شکست خورد.
سلام من هنوز داستان رو نشنیدم اما احتمال میدم باید جالب باشه
🙏🙏🙏🙏
استاد پرهام عزیز، تلگرام یادتون نره، میخوام سفر برم بدون شما نمیشه❤🙏
پول نباشه تو هر دوره و زمان انسان بدبخت هستش
بادرود و سپاس...لطفا کتاب درخت گلابی از خانم گلی ترقی رو هم بزارید...🙏
با درود، گلی ترقی قبلآ صوتی شده لینکش رو براتون میفرستم
ua-cam.com/video/r97ZGAWRHJw/v-deo.html
براتون لینک پلی لیست خانم ترقی رو هم میفرستم
ua-cam.com/play/PL0iPOQEGpbL4ZOR6Emlk2wwgD278QMHWt.html
Y❤❤a@@@mashaledanesh
لطفا از کتابهای ر اعتمادی هم استفاده کنی مرسی
باید خدمتکار داشت و بعد قضاوت کرد وقتی کلفت یا نوکر نداشیم قضاوت نکنیم باید در موقعیت صاحب کار باشیم و بعد قضاوت کنیم
این داستان واقعی بود..؟چه داستان عجیبی
سلام اقای پرهام . صدای شما انقدر رسا و گیرا است که من با وجود تکلیف شنیدن که دارم به خوبی و بدون هیچ مانعی صدای گیرای شما را دنبال میدارم . با این استعداد که خداوند به شما داده است با صحت و سلامت باشید.
البته خانم ترقی دیدگاهش خیلی نسبت به کلفتش نگاه ارباب به کلفت هست
ایشان هم به چند نسل نیاز دارند مه برابری آدمها را در خود نهادینه کنند
دیدگاه طبقه مرفه در بطن خود همین داستان با برتری که خانم نسبت به کلفت دارد نهفته
دوست عزیز قطعا درست به این داستان توجه نفرمودید و این داستان نقد دین و استعمار دینی بر انسانهای شرقی هست؛ استعمار اعراب تازی؛ استعمار ایدئولوژیستها و استعمار دکندار دین و پیشوای مسلمان بر مسلمان و غیر مسلمان کشور؛ امینه نماد یک ایرانی و در کل نماد یک شرقی در کشورهایی که زیر سلطه مسلمانان هست و راجا نماد دین و استعمارگر دینی؛ خانم تهرانی نشان یک روشنفکری که هرچه به یک شخص دیندار میگوید دروغ است باور نمیکند و در ابتدا میترسد, بعد از دروغ های دین (بهشت و پاداش) خوشش میآید و گول میخورد, و همچنین تا آخر....
چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید همه مسلمانان ایران یک امینه کلفت هستیم که خود را به خواب زده ایم و از دروغ های دین لذت میبریم و درآمد خود را به ایدئولوژیست ها میدهیم و از دروغ های آنها خوشمان میآید و از عذاب جهنم و کتک خوردن از مستر راجا وحشت داریم.....
در کتاب خانه مادربزرگ خانم ترقی نیز همینگونه تشبیهات استفاده شده؛ جایی از داستان که میگوید آینده خیابان استانبول نیست و کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک دارد؛ پر از دایی های تریاکی و مریم خانم های زندانی.... اگر مردی عاشق من بشود چی؟؟ اگر نگذارد دوچرخه سواری کنم چی؟؟ اگر خوارکیهایم را بخورد چی؟؟... این داستان در خیال بچگانه ای از آینده ای حرف میزند که ما در حال دیدن آن هستیم, جامعه ای با جوانهای معتاد و زنانی که اجازه دوچرخه سواری ندارند و زنانی که در خانه یا در چادر و حجاب زندانی هستند.... خانم ترقی بسیاربسیار جلوتر از زمان خود بوده و هست... لطفا دقیق تر به داستان نگاه کنید.... تشکر از شما و استاد پرهام عزیز که در ابتدا در مورد سرف (برده هایی که فقط نام آنها از برده به رعیت تغییر کرده؛ و اکنون نام ما از برده به مسلمان تغییر کرده...)
🙏🙏🙏🙏🙏👍🏻🌞💖🌈☀️
والا من هیچ تحقیری ندیدم حقیقت زندگی را تعریف میکنند چه جالب