“ری را” … صدا می آید امشب از پشت “کاچ “که بندآب برق سیاه تابش تصویری از خراب در چشم می کشاند. گویا کسی ست که می خواند…
اما صدای آدمی این نیست. با نظم هوش ربایی من آوازهای آدمیان را شنیده ام در گردش شبانی سنگین؛ ز اندوه های من سنگین تر. و آوازهای آدمیان را یکسر من دارم از بر. یک شب درون قایق دلتنگ خواندند آن چنان که من هنوز هیبت دریا را در خواب می بینم. ری را… ری را… هوای آن دارد تا که بخواند در این شب سیا او نیست با خودش. او رفته با صدایش اما خواندن نمی تواند.
This is Nima Yushij.
😢
اما خواندن نمیتواند😒
“ری را” … صدا می آید امشب
از پشت “کاچ “که بندآب
برق سیاه تابش تصویری از خراب
در چشم می کشاند.
گویا کسی ست که می خواند…
اما صدای آدمی این نیست.
با نظم هوش ربایی من
آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین؛
ز اندوه های من
سنگین تر.
و
آوازهای آدمیان را یکسر
من دارم از بر.
یک شب درون قایق دلتنگ
خواندند آن چنان
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب
می بینم.
ری را… ری را…
هوای آن دارد تا که بخواند
در این شب سیا
او نیست با خودش.
او رفته با صدایش اما
خواندن نمی تواند.
او نیست با خودش
او رفته با صدایش اما
خواندن نمی تواند...
کامنتتون دقیقا مال زمان انهدام هواپیمای ps752 و رفتن ری را بود :(((((