A Celebration of Rumi, with Prof. Omid Safi

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 18 жов 2024

КОМЕНТАРІ • 13

  • @peterbrown7688
    @peterbrown7688 6 років тому +6

    omid safi is without doubt one of the best speakers on this topic today. he also has a great sense of humor.

  • @savrikodirova5186
    @savrikodirova5186 8 років тому +5

    Professor Omid Safi's lectures always introduce important aspects of tradition of Rumi/ Maulana. Lectures are informative, educational and in a same time person enjoys the sense of casualty and love/ respect/ humanity.
    Thank you very much for giving us a chance to listen to this wonderful speech by uploading it here.

  • @RajivChakravarti
    @RajivChakravarti 9 років тому +4

    Enjoyed the talk.. thanks for uploading it here!

  • @edminang3901
    @edminang3901 5 років тому +1

    Thanks for capturing this sharing. Loved his explanation and the beauty of Rumi poetry

  • @Rumi-Khan
    @Rumi-Khan 4 роки тому

    And you made Maulana Rumi real to me. Jazak Allah Khair

  • @amalalfahal1660
    @amalalfahal1660 2 роки тому

    What a great treasure, an eye and heart opening words

  • @kayem3824
    @kayem3824 4 роки тому

    Life can't be this complicated.

  • @SeekingLight1
    @SeekingLight1 6 років тому +2

    Lovely lecture.

  • @lakkiwala
    @lakkiwala 6 років тому +5

    دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم
    عشوه مده عشوه مده عشوه مستان نخرم
    وعده مکن وعده مکن مشتری وعده نیم
    یا بدهی یا ز دکان تو گروگان ببرم
    گر تو بهایی بنهی تا که مرا دفع کنی
    رو که به جز حق نبری گر چه چنین بی‌خبرم
    پرده مکن پرده مدر در سپس پرده مرو
    راه بده راه بده یا تو برون آ ز حرم
    ای دل و جان بنده تو بند شکرخنده تو
    خنده تو چیست بگو جوشش دریای کرم
    طالع استیز مرا از مه و مریخ بجو
    همچو قضاهای فلک خیره و استیزه گرم
    چرخ ز استیزه من خیره و سرگشته شود
    زانک دو چندان که ویم گر چه چنین مختصرم
    گر تو ز من صرفه بری من ز تو صد صرفه برم
    کیسه برم کاسه برم زانک دورو همچو زرم
    گر چه دورو همچو زرم مهر تو دارد نظرم
    از مه و از مهر فلک مه‌تر و افلاک ترم
    لاف زنم لاف که تو راست کنی لاف مرا
    ناز کنم ناز که من در نظرت معتبرم
    چه عجب ار خوش خبرم چونک تو کردی خبرم
    چه عجب ار خوش نظرم چونک تویی در نظرم
    بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب
    من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم
    هر کسکی را کسکی هر جگری را هوسی
    لیک کجا تا به کجا من ز هوایی دگرم
    من طلب اندر طلبم تو طرب اندر طربی
    آن طربت در طلبم پا زد و برگشت سرم
    تیر تراشنده تویی دوک تراشنده منم
    ماه درخشنده تویی من چو شب تیره برم
    میر شکار فلکی تیر بزن در دل من
    ور بزنی تیر جفا همچو زمین پی سپرم
    جمله سپرهای جهان باخلل از زخم بود
    بی‌خطر آن گاه بوم کز پی زخمت سپرم
    گیج شد از تو سر من این سر سرگشته من
    تا که ندانم پسرا که پسرم یا پدرم
    آن دل آواره من گر ز سفر بازرسد
    خانه تهی یابد او هیچ نبیند اثرم
    سرکه فشانی چه کنی کآتش ما را بکشی
    کآتشم از سرکه‌ات افزون شود افزون شررم
    عشق چو قربان کندم عید من آن روز بود
    ور نبود عید من آن مرد نیم بلک غرم
    چون عرفه و عید تویی غره ذی الحجه منم
    هیچ به تو درنرسم وز پی تو هم نبرم
    باز توام باز توام چون شنوم طبل تو را
    ای شه و شاهنشه من باز شود بال و پرم
    گر بدهی می بچشم ور ندهی نیز خوشم
    سر بنهم پا بکشم بی‌سر و پا می نگرم

    • @Rumi-Khan
      @Rumi-Khan 4 роки тому

      Kindly translate in English or Urdu

  • @andasseril
    @andasseril 2 роки тому

    Use we

  • @ferozebrahimee4957
    @ferozebrahimee4957 10 місяців тому

    great speach !,but for more information using "irani" for rumi is not a good defination of his birth place .basically he is born at "balkh" which is mazare sharif recent Afghanistan. it's better we use persian rather than Irani.
    “نه شرقییم، نه غربییم نه بییم، نه بحرییم
    نه از کان طبیعیم، نه از افلاک گردانم
    نه از خاکم، نه از آبم، نه از بادم، نه از آتش
    نه از عرشم، نه از فرشم، نه از کونم، نه از کانم
    نه از هندم، نه از چینم، نه از بلغار و صقسینم
    نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم
    نه از دنیی، نه ازعقبی، نه از جنت، نه از دوزخ
    نه از آدم، نه از حوا، نه از فردوس رضوانم
    مکانم لا مکان باشد، نشانم بی نشان باشد
    نه تن باشد، نه جان باشد، که من از جان جانانم”