خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست گشادِ کارِ من اندر کرشمههای تو بست مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند زمانه تا قَصَبِ نرگس قبای تو بست ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست مرا به بندِ تو دوران چرخ راضی کرد ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مَفِکن که عهد با سرِ زلفِ گرهگشایِ تو بست تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیم وصال خطا نگر که دل امید در وفای تو بست ز دستِ جورِ تو گفتم ز شهر خواهم رفت به خنده گفت که حافظ برو، که پای تو بست؟
عالی
درود و سپاس 🌿 🌿 🌿
زنده باشید استاد با این بیان توانایی که دارید
واقعا لذت بردم
ممنون از این پستهای عالی
احسنت، جزاک الله خیراً
Thanks Ustad Jan. Really appreciate your work.
ممنون از شما لطفا ادامه بدین
Payandeh bashid😇👏👏👏👏🙏👍🥃
خواهش میکنم 🌺
Excellent explanation of a beautiful ghazal. Thank you 🙏🙏🙏
خواهش میکنم. 🌺
خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست
گشادِ کارِ من اندر کرشمههای تو بست
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قَصَبِ نرگس قبای تو بست
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا به بندِ تو دوران چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مَفِکن
که عهد با سرِ زلفِ گرهگشایِ تو بست
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دل امید در وفای تو بست
ز دستِ جورِ تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو، که پای تو بست؟