آیا غزالی نیست که باب بحث و استدلال فلسفی را در جهان اسلام بست و به عقب ماندگی آن ممالک در مقایسه اروپا منجر شد ؟ چه تاثیر منفی بر متفکران گذاشت . کافیست به ابن رشد در اندالوس/ اسپانیا و سر نوشت اش و قهقرا مسلمین آن دیار غور کرد !
غزالی نه تنها از مشاهیر اسلامی بلکه بزرگترین تاثیر گزار در ذهن و اندیشه اسلامی میباشد. گفته شده که اگ اله قرآن را به محمد نمیداد به غزالی میداد. غزالی تجربه ای از سیر در کشف و شهود و شک و یقین و الهام که از یقینی متن دینی شروع و به تجربه و زدن به محک عقل و فلسفه پرداخت و در نهایت نتوانست مباحث یقینی دین و شرع را با فلسفه و عقل باهم آشتی بدهد و قطعیت ریاضی-مانند عقل و فلسفه را در پای وحی و الحام و کشف و شهود قربانی کرد. غزالی به همان اندازه که بزرگ بود و میخواست مباحث متضاد دینی و شرعی و فقهی را با زبان فلسفه و عقل حل کند وکه نتوانست ، با همان بزرگی و قدرت که داشت به آرامشی که یقین دین و شرع و فقه برایش میداد پناه برد و تا توان داشت با فلسفه و عقل مبارزه کرد تا حدی که روی خوشی هم به عرفان و سوفی گری نشان داد و با آنها زندگی کرد. غزالی به همان اندازه که بزرگ بود ضربه بزرگ و کشندهای به پیکر نیمه جان عقلانیت و فلسفه در جهان اسلام زد . چنان ضربه ای که حتی ابن رشد نتوانست اثر آن ضربه را کوچک بکند. غزالی حتی برای اینکه یقینی که ریاضیات در طبیعتش دارد و پرداختن به یادگیری ریاضیات که فلاسفه به آن روی میاورند و برای اثبات نظرات خود از ریاضیات استفاده میکنند (مثل باروخ اسپینوزا) و شک و تردید را از بین میبرند - مطالعه ریاضیات را برای انسان مومن خطرناک و پر از ضرر میدانست. به این جهت مطالعه ریاضیات را (بخشی از علوم دقیقه) را نا مطلوب دانست و استفاده و مطالعات ریاضیات که فراتر از تعیین ساعات شرعی برای نماز و اعیاد و شروع ما ه رمضان ، جایز ندانست، آنهم برای دست اندر کاران. برای عموم مردم که مطالعه ریاضیات و (و سایر علوم دقیقه )اتلاف وقت و مضر دانست. غزالی بود که ذهن و قلب جامعه اسلامی و مسلمان را به حضور فعال اله را در هر دقیقه و در هر کار زندگی انسان معطوف کرد و جا انداخت. شاید مهمترین درسش برای عام و خاص این بود که « در هستیی و عالم وجود حتی یک برگ از درخت نمیافتد الا به اذن و خواست الهی.» . مخرب بودن چنین ایمانی در زندگی روزمره انسانها واضح هست. بیخود نیست که حتی قرار به سینما رفت با دوستم با جمله -- انشا اله - خاتمه پیدا میکند. شاید کلمه انشا اله - اگر اله بخواهد - پر تکرار تری کلمه مورد استعما ل در عالم اسلام و بین مسلمانان است. گفتنی است که در ذهن و فرهنگ و باور دینی یهودی هم کلمه مشابه ولی با ذهنیتی کاملا متفاوت وجود دارد. یهودی ها هم در هما ن مثال سینما در آخر میگوییند « اگر اله کمک کند» نه اینکه اگر «اله مشیت کند یا بخواهد» غزالی در پی بدست آوردن یقین به دین و شرع و کشف و شهود پناه آورد ، بلکه تلاشهای فیلسوفان و یا متکلم / فیلسوفان ما قبل خود مثل فارابی و ابن سینا را هم به چوب تکثیر گرفت و فتوای کفر آنها را داد. فکر میکنم اگر فارابی و ابن سینا و دیگران که توسط غزالی تکثیر شدند در زمان خود غزالی زندگی میکردن ، هر دو کشته میشوند و عده زیادی هم افتخار کشت آنها را میکردند. جهان اسلام با باز نگری عواقب بزرگان سلفی خود و تاثیر ماندگار و نهادینه شده در ذهن و جامعه که داشته اند میتواند از بندهای زیادی آزاد گردد.
خیلیجالببود.سپاس.❤❤❤❤❤❤
❤❤❤
Awesome! Well said! I appreciate your efforts to enlighten us!
وای به حال غزالی که باهاش انس داشتی.😅
آیا غزالی نیست که باب بحث و استدلال فلسفی را در جهان اسلام بست و به عقب ماندگی آن ممالک در مقایسه اروپا منجر شد ؟ چه تاثیر منفی بر متفکران گذاشت . کافیست به ابن رشد در اندالوس/ اسپانیا و سر نوشت اش و قهقرا مسلمین آن دیار غور کرد !
غزالی نه تنها از مشاهیر اسلامی بلکه بزرگترین تاثیر گزار در ذهن و اندیشه اسلامی میباشد. گفته شده که اگ اله قرآن را به محمد نمیداد به غزالی میداد. غزالی تجربه ای از سیر در کشف و شهود و شک و یقین و الهام که از یقینی متن دینی شروع و به تجربه و زدن به محک عقل و فلسفه پرداخت و در نهایت نتوانست مباحث یقینی دین و شرع را با فلسفه و عقل باهم آشتی بدهد و قطعیت ریاضی-مانند عقل و فلسفه را در پای وحی و الحام و کشف و شهود قربانی کرد.
غزالی به همان اندازه که بزرگ بود و میخواست مباحث متضاد دینی و شرعی و فقهی را با زبان فلسفه و عقل حل کند وکه نتوانست ، با همان بزرگی و قدرت که داشت به آرامشی که یقین دین و شرع و فقه برایش میداد پناه برد و تا توان داشت با فلسفه و عقل مبارزه کرد تا حدی که روی خوشی هم به عرفان و سوفی گری نشان داد و با آنها زندگی کرد.
غزالی به همان اندازه که بزرگ بود ضربه بزرگ و کشندهای به پیکر نیمه جان عقلانیت و فلسفه در جهان اسلام زد . چنان ضربه ای که حتی ابن رشد نتوانست اثر آن ضربه را کوچک بکند. غزالی حتی برای اینکه یقینی که ریاضیات در طبیعتش دارد و پرداختن به یادگیری ریاضیات که فلاسفه به آن روی میاورند و برای اثبات نظرات خود از ریاضیات استفاده میکنند (مثل باروخ اسپینوزا) و شک و تردید را از بین میبرند - مطالعه ریاضیات را برای انسان مومن خطرناک و پر از ضرر میدانست. به این جهت مطالعه ریاضیات را (بخشی از علوم دقیقه) را نا مطلوب دانست و استفاده و مطالعات ریاضیات که فراتر از تعیین ساعات شرعی برای نماز و اعیاد و شروع ما ه رمضان ، جایز ندانست، آنهم برای دست اندر کاران. برای عموم مردم که مطالعه ریاضیات و (و سایر علوم دقیقه )اتلاف وقت و مضر دانست.
غزالی بود که ذهن و قلب جامعه اسلامی و مسلمان را به حضور فعال اله را در هر دقیقه و در هر کار زندگی انسان معطوف کرد و جا انداخت. شاید مهمترین درسش برای عام و خاص این بود که « در هستیی و عالم وجود حتی یک برگ از درخت نمیافتد الا به اذن و خواست الهی.» . مخرب بودن چنین ایمانی در زندگی روزمره انسانها واضح هست. بیخود نیست که حتی قرار به سینما رفت با دوستم با جمله -- انشا اله - خاتمه پیدا میکند. شاید کلمه انشا اله - اگر اله بخواهد - پر تکرار تری کلمه مورد استعما ل در عالم اسلام و بین مسلمانان است. گفتنی است که در ذهن و فرهنگ و باور دینی یهودی هم کلمه مشابه ولی با ذهنیتی کاملا متفاوت وجود دارد. یهودی ها هم در هما ن مثال سینما در آخر میگوییند « اگر اله کمک کند» نه اینکه اگر «اله مشیت کند یا بخواهد»
غزالی در پی بدست آوردن یقین به دین و شرع و کشف و شهود پناه آورد ، بلکه تلاشهای فیلسوفان و یا متکلم / فیلسوفان ما قبل خود مثل فارابی و ابن سینا را هم به چوب تکثیر گرفت و فتوای کفر آنها را داد. فکر میکنم اگر فارابی و ابن سینا و دیگران که توسط غزالی تکثیر شدند در زمان خود غزالی زندگی میکردن ، هر دو کشته میشوند و عده زیادی هم افتخار کشت آنها را میکردند.
جهان اسلام با باز نگری عواقب بزرگان سلفی خود و تاثیر ماندگار و نهادینه شده در ذهن و جامعه که داشته اند میتواند از بندهای زیادی آزاد گردد.