منم یک پدر بزرگ مادر بزرگی داشتم که جنوب توی یکحیاط برگ و پر از نخل و خونه های قدیمی با آب انبار زندگی میکردند یادمه با رها چیزایی دیده بودن اونم شبا بیشتر که انزمان برق هم نبوده گویا طوری بوده که حتی با اسم صداشون میزدننصف شب توی خواب بیدارشون میکردن چندین بار با چشمای خودشون دیده بودن میگفتن قد کوتاه اندازه کوزه بودند شبا بچه هاشون توی حیاط می دویدند و بازی میکردند 😳😳😳😳🥱🥱🥱🤭🤭🤭
چقد فضول بوده این خانم حالا بااین موضوع کارندارم...بعضیا دوست ندارن زیاد باکسی رفت وامد کنه...چقد فضول وبیکاربودن که کشیک مبدادن که کی لامپشون روشنه وکی فلانه....😑😑😑😑🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
السلام عليكم ببخشيد خانم اين قصه زاييده خيال ارسال کننده است.ما انسانها چشم مجرد نداریم که بتونیم عالمی باسم عالم اثیر را ببینیم.کسانی هم که تصوراتی دارند ایراد از انفعلات مغز وقصه هایی که از بچگی شنیدیم وجز فرهنگ قدیم ماست تاثیر گذاره روی افکارما.عالم جن خاص انهاست میدانیم مومن وکافروخلاصه چندین طایفه اند اما خدا حفاظ ومرز گذاشته بینمون.درضمن بیشترماانسانها به عالم اونها سرک کشیدیم و تجاوز کردیم بهرحال قصه زیبایی بود.
متاسفانه هنوزهم ما نمیدونیم همونطور ک دوس داریم کسی بحریم زندگی ما وارد نشه ماهم نباید به حریم زندگی اون ها وارد بشیم و اذیتشون کنیم..همین الانم تا کسانی متوجه میشوند که اجنه جایی زندگی میکنند همش میخان برن اونجا و کنکاش کنن.و در نظر نمیگیرن ک این مزاحمته.و وقتی اسیب میبینن طلبکار هم هستن..ممنون از این داستان زیبا
سلام نرگس جان اتفاقا داستان ترسناک خیلی جالبه من خودم توی زندگیم انقدر مشگل ماورا داشتم و دقیقا حقیقت داره مرسی از زحمتهاتون من معتاد شدم به صدای شما و داستانهای شما ❤❤❤❤
نرگس جان خسته نباشی خیلی سرگذشت هیجان انگیزی بود منم داستانهای ترسناک دوست دارم و اتاق داستان را خیلی قشنگ و زیبا درست کردی و همیشه سرگذشتهای شما را بگوش میکنم و لایک میکنم و همیشه کامنت میزاشتم شما جواب نمیدادید و صدای شما خیلی آرامبخش و قشنگه👍👍👍🌷🌷🌷
جدیدن داستانی می خوندم در مورد یک خانم کانادایی که فکر میکرد همسایه ی ایرانیش آدم فضایی هستن و مرتب از چشمی در مراقب کاراشون بود. اینطور برداشتها در مورد مهاجرها و آدمهایی که عاداتشون با ما فرق داره خیلی مرسومه، خوبه که در مورد خودمون و بیگانه گریزیمون بیشتر فکر کنیم و حرف بزنیم
اصولا شیرازیها بسیار خوش سر و زبون و شیرین سخن هستند و داستان گویی تو خونشونه ، نسل پدر و عموهای من تا چند خط شعر حافظ و سعدی نمیخوندند جواب سوال را نمیدادند ؛) و اجنه و جن بطور کلی بیشتر اعتقاد دارند ، پدرم مثلا میگفت جن بو داده مثل تخمه بو داده به بچه های شیطون ؛) عموی من یک داستان تعریف کرد راجع به جن هایی که در چاه کسی دیده بود و جن کوچولو بودند، همیشه ما رو میخندوند و میترسوند . مرسی از این داستان ترسناک چون من بسیار علاقه دارم🙏🏻💕
میگم سعیده جون نمیترسی توی شب کنار پنجره ی باز ؟😅من بودم روز میگفتم ولی بازم آفرین به انتخابت،چون حال و هواش هیجان انگیز تر میشه ❤این دومین کامنتم بود تا بیام گوش بدم یهو دیدم عه این که تو شبه😆💐👌👌👌🙏💚
اینم لینک داستان جنبه پول زیاد نداشتم !!! 👇
ua-cam.com/video/-tGArN9p3Ys/v-deo.html
بهترین گوینده داستان ماورایی پیج شماهست، هم بکگراند خوب یعنی جایی که هستید عالیه و نوع گفتار
@@keyvan2476 لطف دارید🌹🌹🌹
@@roozmareginarges 🌺🌺
هیچ موجودی خطرناک تر از انسان نیست😮😮😮
واقعا موافق هستم انسان ها خطرناکترین موجودات هستن
نرگس جون چقدر شیرین و دوس داشتنی وخوش صحبت و شیرین زبونی تو آخه😘😘😘😘
لطفا داستان ترسناک بزارید خیلی خوبه مرسی
ترسناک بزارید لطفا 🙏🌹🌹🌹🌹
ترسناک از نوع واقعی عالیه نرگس جان
باز هم برامون تعریف کن اطفا 🙏💖
سلام نرگس جان ممنون.
ایول داری نرگس جان ممنون❤❤❤
سلام ممنون عااالی بود
عالی بود نرگس جون چقدر منتظر این سرگذشت های ترسناک بودم خیلی خیلی تشکر عزیزم
The world is a strange place.
وای عالی یه این داستانها
خسته نباشید بانو جان. چه داستان عجیبی بود😮 خیلی خوشم اومد. مرسی عزیز جان❤❤❤❤
واییی فضاتون چقد خشگل شدهه😍😍😍
نرگس جون عالی بود
نرگس جون دقت کردی عزیزان شنونده هم بجای گفتن سرگذشت از واژه داستان استفاده میکنن ولی به هرحال تشکر
❤😊
وای چه ترسناک بوددددد😢😢😢😢😢😢😢
😮😮😮
من عاشق این داستانام، مرسی واقعا، بیشتر از اینا تعریف کنید😈👻👹❤️
عزیز اگر داستانهای ترسناک دوست دارید کسی یم ک تعریف میکنه براتون صداش مهمه دوتا کانال برات معرفی میکنم فقط حال کن اولی کانال ایرانیکا دومیش ترستو
منم یک پدر بزرگ مادر بزرگی داشتم که جنوب توی یکحیاط برگ و پر از نخل و خونه های قدیمی با آب انبار زندگی میکردند یادمه با رها چیزایی دیده بودن اونم شبا بیشتر که انزمان برق هم نبوده گویا طوری بوده که حتی با اسم صداشون میزدننصف شب توی خواب بیدارشون میکردن چندین بار با چشمای خودشون دیده بودن میگفتن قد کوتاه اندازه کوزه بودند شبا بچه هاشون توی حیاط می دویدند و بازی میکردند 😳😳😳😳🥱🥱🥱🤭🤭🤭
داستانهای ترسناک بیشتر بگین ممنون ❤
عاشق تمام داستانهاتونم مخصوصا ترسناکهاش ❤❤❤❤❤❤❤❤
وای من عاشق این داستان ترسناک ها هستم لطفا بیشتر ترسناک بزارید سپاسگزارم
سلام عزیزم خدا را شکر بلاخره داستان ترسناک آخ جون نننننننن
کاش یکی اسم اون روستا رو بگه تا کسانی که در جستجوی چیزهای ماورا الطبیعه هستن اونجا میرفتن و برامون ویدیو میگرفتن.
چقد فضول بوده این خانم حالا بااین موضوع کارندارم...بعضیا دوست ندارن زیاد باکسی رفت وامد کنه...چقد فضول وبیکاربودن که کشیک مبدادن که کی لامپشون روشنه وکی فلانه....😑😑😑😑🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
سعیده جان شب بود اونم نصف شب گوش دادم ولی عجب هیجانی داشت 🤣🤣🤣😳😳😳🥱🥱🥱 خسته نباشید لطفا بیشتر از این ترسناکا داشته باشید ❤👍
ممنون از داستان ترسناک قشنگتون
کاش داستان ترسناک تعریف میکنید پشتتون پنجره نباشه من سکته میکنم🤣
ممنون ممنون از اینکه ترسناک گذاشتید thanks 🙏🙏🙏🌹
ببخشید دکورِ سمت راست واسه آشپزخانه اس نه اتاق......
بسيار قشنك بود باز هم داستان تسناك بگذاريد ❤
من فقط داستان ترسناک بزارید میبینم ازون یکی مدلا خوشم نمیاد
مرسی عاشق دلستان ترسناک هستم❤❤❤
این داستا ن فضولها بود
نرگس جون ممنونم عزيزم داستان جالبي بود من هرچند از اين مدل داستانها عجيب ميترسم ولي نميتونم گوش نكنم چون واقعا شيرينه😂❤❤❤❤❤
نرگس جون ممنون از داستان ترسناكى كه تعريف كردن 🥰🙏🏻
آخ جونداستان ترسناک! من مرده این داستانها هستم بیشتر بذارید نرگس جون🌷💙
داستان ترسناک یه چبز دیگس
مرسی نرگس جون منم داستان ترسناک رو خیلی دوس دارم
من شنیدن داستانهای شما رو به دیدن فیلم و سریال های عالی ترجیح میدم🥰😍🙏
السلام عليكم
ببخشيد خانم اين قصه زاييده خيال ارسال کننده است.ما انسانها چشم مجرد نداریم که بتونیم عالمی باسم عالم اثیر را ببینیم.کسانی هم که تصوراتی دارند ایراد از انفعلات مغز وقصه هایی که از بچگی شنیدیم وجز فرهنگ قدیم ماست تاثیر گذاره روی افکارما.عالم جن خاص انهاست میدانیم مومن وکافروخلاصه چندین طایفه اند اما خدا حفاظ ومرز گذاشته بینمون.درضمن بیشترماانسانها به عالم اونها سرک کشیدیم و تجاوز کردیم
بهرحال قصه زیبایی بود.
درود به شما مادر گرامی واقعا داستان های بینظیری روایت میکنید ،فقط دو یا سه پیج رو همیشه دنبال میکنم ،قصه ها و رازها هم بسیار بینظیر هستش
🙏🏻🌹
Bah bah dastane tarsnak 👌👌😍😍
متاسفانه هنوزهم ما نمیدونیم همونطور ک دوس داریم کسی بحریم زندگی ما وارد نشه ماهم نباید به حریم زندگی اون ها وارد بشیم و اذیتشون کنیم..همین الانم تا کسانی متوجه میشوند که اجنه جایی زندگی میکنند همش میخان برن اونجا و کنکاش کنن.و در نظر نمیگیرن ک این مزاحمته.و وقتی اسیب میبینن طلبکار هم هستن..ممنون از این داستان زیبا
ممنونم نرگس جان برات آرزوی سلامتی وبرکت درزندگی میکنم🌹🌹
همچنین عزیزم
احتمالاً اون خونه ،آشپزخونه جِنا بوده،
بابا اذیتشون نکنید بیچاره ها کاری به کارِ آدما ندارن.
نگفتدچه غذاهایی می پختن نصفه شبی؟؟ 😂
کاش خاله ش می گفت گه رفته کاسه رو گرفته باچه لهجه ای حرف زده باهاش.
سلام نرگس جان اتفاقا داستان ترسناک خیلی جالبه من خودم توی زندگیم انقدر مشگل ماورا داشتم و دقیقا حقیقت داره
مرسی از زحمتهاتون من معتاد شدم به صدای شما و داستانهای شما ❤❤❤❤
بیشتر بذارید ترسناک❤
من که آمدم بیرون پیاده روی بعد این داستان روکوش میکنم توخونه جرعت ندارم چون تنهام😅😅
نرگس جان. شما. شیراز زندگی. میکنید .چون. دومین داستان. از شیراز. بود
بله منم شنیدم که شیراز مخصوصا در بیابونای اطراف و صحراها فراوون دیده شدند در حال رقص و پایکوبی دور دیگ و آتش همین از ما بهترون
سلام اتفاقن خیلی باحاله داستانه ترسناک لطفا بزار
وااای ارزه به تنم افتاد فکر کردن درباره این موجودات اونها رو سمت مامی کشونه اصلا نباید بهشون حتی فکر کنیم واسمشون وبه زبان بیاریم
وای آخرش من ترسیدم یهو سکته کردم صداتونو اینجوری کردید بابا😢
داستان ترسناک قشنگه هیجان داره...
عالی بود نرگس جون❤❤❤❤
والا انقدر که مردم به اینا کار داشتن این بدبختا کاری به کسی نداشتن
عکس داستان خیلی بامزه بود😂😅 عکسهایی که روی داستانها میذارید خیلی دوست دارم خلاقیت دارند😁❤
فکر کنم مامان عصمته😅
@@MKh-hb6pdدهنت سرویس 😅😅
چرا اون چراغی که رو میزه شعلش کمو زیاد میشه بعدشم خاموش شد
داستان ترسناک خیلی جذابه لطفا خوباشو چند وقت یبار بزارین. عالی هستین❤
درود برشما خیلیم عالی ❤
سلام نرگس جون من داستان ترسناک گوش نمیکنم ولی لایک و کامنت گذاشتم. دوستان به جای من از داستان لذت ببرند 🌹🌹🌹
💋💋💋
@@roozmareginarges 🌹🌹🌹
ای من قربون اون سماورت برم ننه جان❤❤❤❤
Vay khayli az in dastanha doost daram mersi Narges joon❤❤ lotfan bishtar dastanhaye tarsnak begin mersi az zahamatetun ❤
جن وجود داره ولی ترسناک نیست
خیلی دلم میخواد بدونم چی تو دیگ بوده
ممنون از داستانهای ترسناک
نرگس جان خسته نباشی خیلی سرگذشت هیجان انگیزی بود منم داستانهای ترسناک دوست دارم و اتاق داستان را خیلی قشنگ و زیبا درست کردی و همیشه سرگذشتهای شما را بگوش میکنم و لایک میکنم و همیشه کامنت میزاشتم شما جواب نمیدادید و صدای شما خیلی آرامبخش و قشنگه👍👍👍🌷🌷🌷
عذرخواهی میکنم حجم کامنتها زیاده
ممنون از همراهیتون🌹
@@roozmareginarges 🌹🌹
درود بر شما
جدیدن داستانی می خوندم در مورد یک خانم کانادایی که فکر میکرد همسایه ی ایرانیش آدم فضایی هستن و مرتب از چشمی در مراقب کاراشون بود. اینطور برداشتها در مورد مهاجرها و آدمهایی که عاداتشون با ما فرق داره خیلی مرسومه، خوبه که در مورد خودمون و بیگانه گریزیمون بیشتر فکر کنیم و حرف بزنیم
دقیقا!!
اصلا ترسناک نبود
ممنون
اخ جون ترسناک🥴🥴
نرگس جونداستانخیلیخوبیبوددوست دارم ازاین داستانهالطفابیشتربزارممنونازتعزیزم
عااااالی بود مررررسی نرگس جااان 😍♥️
سلام نرگس جون شمافقط داستان بگو عشقی عشق🥰❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
ممنونم گلی 😘👏
واااای😍💚چه با سلیقه چیدی بلامیسر❤😍😘💋عااالیه سعیده جونی،نرگس قصّه گو❤درود به تلاشت برای چیدن این دکور زیبا
ممنون نرگس جون،خسته نباشید 😊
مرسی عززیزدلم خیلی عالی بودمن عاشق داستانای ترسناکتم لطفا خیلی بیشتر برامون تعریف کن بابیان شیرینت❤❤❤❤😊
ما ترسناک دوسداریم ❤
چه جالب
اصولا شیرازیها بسیار خوش سر و زبون و شیرین سخن هستند و داستان گویی تو خونشونه ، نسل پدر و عموهای من تا چند خط شعر حافظ و سعدی نمیخوندند جواب سوال را نمیدادند ؛) و اجنه و جن بطور کلی بیشتر اعتقاد دارند ، پدرم مثلا میگفت جن بو داده مثل تخمه بو داده به بچه های شیطون ؛) عموی من یک داستان تعریف کرد راجع به جن هایی که در چاه کسی دیده بود و جن کوچولو بودند، همیشه ما رو میخندوند و میترسوند . مرسی از این داستان ترسناک چون من بسیار علاقه دارم🙏🏻💕
میگم سعیده جون نمیترسی توی شب کنار پنجره ی باز ؟😅من بودم روز میگفتم ولی بازم آفرین به انتخابت،چون حال و هواش هیجان انگیز تر میشه ❤این دومین کامنتم بود تا بیام گوش بدم یهو دیدم عه این که تو شبه😆💐👌👌👌🙏💚
سلام نرگس جان، من این داستان را تا آخر گوش دادم، با این که طرفدار اینجور داستان ها نیستم.ولی خوب بعضی وقتا میشه تحمل کرد. خسته نباشی
🙏🙏🙏🌹🌹🌹
خیلی عالی بود ممنون ❤
واقعا داستان جالبی بود خسته نباشی ممنون خیلی خوشم اومد ارزو داشتم پسرم فارسی بلد باشه حتما خوشش میاد از این داستان😅
سلام علیکم
به به چه دکوراسیون زیبایی کاملا مناسب حس خوبتون موقع داستان گویی❤
بسلامتی انشاءالله
داستان ترسناک بیشتر بذارید عالی بود ممنونم 👌🏻👌🏻👌🏻❤️❤️❤️🌼🌼🌼
❤❤
کسی از این روستا ک در شیراز است خبر داره میخوام برم اون محله و اون خونه رو ببینم جالبه . لطفا اگر اطلاع دارید اسم این محله رو برام بنویسید🙏🙏
خیلی قشنگ بود 🌹
خیلی جالب بود ❤❤❤
وااای عجب داستان قشنگی بود خیلی خوب بود دستتون درد نکنه بازم از این داستانا تعریف کنید🤍🤍
چه اتاق نازی دوست داشتم اونجا باشم سرمو بزارم رو پاتون واسم داستان بگین خوابم ببره با آرامش وای مثل بهشته اونجا
منتظر بودم ساناز موقعی که داری داستان ترسناک میگی از پشت پنجره بیاد بترسونتت😂😂😂
😂😂
🤣🤣🤣