داستان واقعی : جاریم باردار نمیشد مادرشوهرم دلش نوه میخواست به من گفت...

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 9 лют 2025
  • ۲ تا جاری ، یه خونه ، یه راز بزرگ! 👀
    یکی‌شون سالم و اون یکی سال‌ها در حسرت بچه 😔👼
    مادرشوهر هم فقط یه چیز می‌خواست: نوه! 👵👶
    اما وقتی حسادت و فشار خانواده با هم قاطی میشه، یه ماجرای عجیب شروع میشه...
    یه داستان پر از شک ، راز و کاری که هیچ‌کس فکرش رو نمی‌کرد! ⚠️🕵️‍♀️
    📌 حمایت یادت نره!
    ✅ ویدیو رو لایک کن
    ✅ نظرت رو برام بنویس
    ✅ کانال رو دنبال کن تا از داستان‌های بعدی جا نمونی!
    ==================================
    بزن روی لینک زیر و داستان دختری که مهمونی دیدم بود رو ببین 👇🏼😳👀
    • داستان واقعی : رفتم مه...
    بزن روی لینک زیر و داستان دختری که عاشق عموش شد رو ببین👇🏼😑❤️‍🩹
    • عشقی ممنوعه : داستان د...
    بزن روی لینک زیر و داستان عشق اولی که تجربه کردم بود رو ببین👇🏼🥹♥️
    • داستان واقعی : اولین ع...
    ==================================
    پادکست
    داستان
    داستان فارسی
    داستان صوتی
    داستان عاشقانه
    عشق ممنوعه
    داستان واقعی
    پادکست داستان
    پادکست صوتی
    داستان خیانت
    #داستان
    #داستان_فارسی
    #داستان_واقعی
    #عشق_ممنوع
    #ازدواج_اجباری

КОМЕНТАРІ • 8