تمام قصه هایی که از این بانو شنیدم، بازگویی ظریف ومتینی از احساس غارتشدگانی است که با راهزنان ویغماییان بمسالحه رسیدند از سر نا گریزی، مردمی که با اشغالگران خانه وباغ وابادی خود ساخته اند همان حس واحساسی که یحتمل گذشتگان ما در مقابل اسطیلای اعراب مسلمان داشتند وچه درد ناک است.
هزاران درود و سپاس و آفرین بر جناب پرهام با این خوانش دلنشین و سلیس و ماهرانه براستی که با گویش زیبایشان متن داستان را صد چندان جذاب تر و جالب تر میکنند. ❤❤❤🦋
با سپاس فراواناز نویسنده توانا خانم گلی ترقی ک چقدر زیبا دوران بچگی را یادآوری میکنند و آقای پرهام ک چقدر توانا و بدون تپق میخونند و کتاب بیشتر فهمیده میشود موفق و سلامت باشند تمام دست اندرکاران
با درود به خانم ترفی ؛ داستان های شما بقدری عمیق و بر گرفته از جامعه ما و حوادث در آن است که هر کسی می تواند با آن ارتباط برقرار کند شما تلخی ها را با مهارت زیاد قابل تحمل می کنید و آقای پرهام با بیان هنرمندانه شان داستان ها را شنیدنی تر می کنند / سپاس فراوان از هر دو شما 🙏🏼🌷
چقدر خوب حال و هوای اون روزای سیاه رو نشون داده روزهایی که هیچ آدمی از دست این جانی ها نفس راحت نمیتوانست بکشه. ممنون ازجناب پرهام برای حسن انتخاب داستان عالی.
داستانی گویا از جامعه واقعی انروزهای ایران. این تنها یک داستان نیست بلکه نگاهی است تاریخی به احساسات طبقات مختلف جامعه بر اساس یک تحول تخریبی برای تمام اقشار مردم. مادر در این داستان مرا به یاد مادر خودم انداخت که هم سن نویسنده داستان بود. حتی داستان اینکه اگر کارگر خوب در فامیل داشتند از هم پنهان میکردند بخصوص از مادر من چون میگفتند او پول زیادی میدهد و آنها لوس بار میاورد. داستان نویس خوب باید شجاع باشد و رنگ جامعه را برخ بکشد نه اینکه ممکن است به احساسات کسی لطمه وارد کند. سپاس فراوان که منو با این نویسنده آشنا کردید 🙏🏻❤️🙏🏻
Rather than antagonizing each other , there should be a concerted effort to unit the Persian speaking nations and create a united front for economic and culture and a force to be reckoned with in the region.
ای پادشاه مهربان رحمت به روحت پهلوی 💙 ای داد خواه مردمان رحمت به روحت پهلوی 💙 بودی تو دلسوز وطن , ایرانزمین روح و تو تن پرداشتی فر و کیان رحمت به روحت پهلوی 💙 بودیم با تو سر بلند , بالا نشین و ارجمند پر قدرت و صاحب توان , رحمت به روحت پهلوی 💙 رفتی و با تو شور رفت ! عز و شکوه و زور رفت شد قامت ایران کمان ! رحمت به روحت پهلوی 💙 بعد از تو عِزَّت خوار شد , مردانگی بیمار شد رسم وفا رفت از میان ! رحمت به روحت پهلوی 💙 افراط چون عفریته ای زد چنگ بر هر حیطه ای بگرفت راه عاشقان , رحمت به روحت پهلوی 💙 ایام خوش بر باد شد ! دیو ستم آزاد شد از مردمان دزدید نان , رحمت به روحت پهلوی 💙 دردا وطن مخروبه شد , هر گوشه بر پا چوبه شد ! از بهر سرهای سران , رحمت به روحت پهلوی 💙 نیرنگ میدان دار شد , تزویر اصل کار شد ! بشکست حرمت ناگهان , رحمت به روحت پهلوی 💙 ماندم که آن عِزَّت چه شد ! حرمت کجا , غیرت چه شد ؟ کی طی شد آن عهد و زمان ؟ ! رحمت به روحت پهلوی 💙 اینک ز اسب افتاده ایم , وامانده اندر جاده ایم ره دور و رهرو نیمه جان ! رحمت به روحت پهلوی 💙 ما خود جهالت کرده ایم , کفران نعمت کرده ایم این شد سزای کارمان ! رحمت به روحت پهلوی 💙 شاها رعایا را ببخش , خیل خطایا را ببخش بگذر ز جرم جاهلان , رحمت به روحت پهلوی 💙 💙 💙
از نظر شما نوکر یک عده پولدار تا آخر عمر و نقش کلفت را برای خانواده اعیان داشتن افتخاری بوده، انقلاب مردم بلوا بوده اما مستعمره آمریکا با داشتن عروسک دست نشانده ای به تام شاه افتخار چون در عرق فردشی ها و کاباره ها بار بود به معناي خوشبختی بقيه مردم، قصه های این خانم اگر واقعا راجع به خودش هست ،طبقه ارباب که بقيه نوکران اشون بوده، آدم هایی که معلوم نیست بر چه اساسی خودشان را طبقه برتر میدیدن،واقعا براتون جامعه ارباب و رعیتی افتخار بود ،زیاد لمپن شوی من و تو دیدن مردمي که فقز و بیعدالتی اون دوران را تجربه کردن مجبور به فراموشی کرده، تازه از اقای پرهام لایک میگیرید که داره با خوندن قصه های این آدم ها تو جمهوری اسلامی زندگی میکنه
زنان نویسنده ما پرشمار نیستند،،و شاید برجسته ترین شأن ،بیش از انگشتان دو دست نباشند؛که بی گمان از برترین شأن «گلی ترقی » را می توان نام برد! سپاسگزارم!
با سلام خدمت همه سروران گرامی بخصوص جناب آقای پرهام عزیز و اما داستان خیلی خوب شروع مشود وخواننده را کنجکاو تا پایان با دلهره وتردید باا خود مکشد اما انگار در اخر کم میاورد و همه دانش نویسنده ته میکشد خیلی میشد پایان را بهتر وماندگار تر از این نوشت انگار انشا معلم است کمتر از ۳۰ خط نباشد. و هفته اینده میبنم انشا را. .. والسلام .
گویش واجرای جناب پرهام بسیار گرم و دلنشین است ولی انتهای داستان مثل بسیاری از فیلم های ایرانی سر هم بندی شده و انتظار خواننده را در مورد زینب که روایتی مرموز دارد بر آورده نمی کند! بنظر میرسد که نویسنده از ادامه داستان خسته شده و حاضر نیست بیش از آنچه که گفته شده اوضاع و احوال اجتماعی را دنبال کند.
چه روزگاری برامون ساختند... من یادمه که میریختند خونه های مردم بدبخت و زندگی هاشون را غارت میکردند، کسی هم جرات نداشت جلو بره و کمک کنه چون فوری بهش انگ ساواکی بودن یا طرفدار رژیم شاه بودن میزدند، و بعدش هم مردم مسخ شده به اون بدبخت که اعتراض کرده بود، حمله می کردند... خلاصه اگر کسی از کسی دق و دلی داشت وقت خوبی برای تلافی پیدا کرده بود، فقط کافی بود به جمعیت بگه، اینها طرفدار شاه هستند یا ساواکی اند... دیگه ۵ دقیقه نمیشد که خونه اش مورد غارت جمعی قرارمیگرفت...😭😭😭
داستان قابل لمس و تلخی بود، همان حوادث زمان بعد از انقلاب. ترس از همه. بی عدالتی. بگیر بگیر ها ، اعدامهای بیخودی، وحشت مردم از همدیگه. تمام لاتها و خلافکارهای مناطق وارد کمیته ها شده بودند و برای خودشان حکمفرمایی می کردند، بخصوص این که حالا اسلحه هم براحتی در اختیار داشتند ...عجب روزگاری داشتیم...سپاس
چقدر نوشته های شما را خوش داشتم چهره شما هم زیبا و مهربان معلوم میشود مگر چقدر در قسمت افغانها به حیث ید نویسنده واقعیت را بیان نکرده اید چقدر غرور انسانی ما را ظالمانه و غیر واقعبینانه بیان داشته اید تکهُ بنارس هر قدر کهنه شود ، پالان خر نمیشود.
دوستان عزیز البته که کلماتی که در مورد همسایه افغانستانی گفته شد جالب نبود اما ادبیات در واقع نشان دهنده طرز تفکر و طریقه صحبت کردن مردم زمانه هست..کما اینکه این داستان اطلاعات زندگی مردم ایران را در سال ۵۷ ثبت کرده...
فراموش نکنیم که نویسنده فقط و فقط یک راویه و اغلب نظرات و افکار اقشار مختلف جامعه را انعکاس میده ، و ازجمله انسانهای نادان و کج اندیش و آنچه در مورد افغانی های ساکن ایران گفته شده نظرات رایج دوره ی بعد از انقلابه ، درست یا نادرست و اغراق آمیز.
دیگه شما بیا بگو به همشهری خودتون از هرات ، بلخ، کابل چی میگید؟ خب معلومه کابلی، هراتی،… ولی چون انگلیس های قرمساق واحد پول اینها رو از عمد افغانی گذاشتند
من فکر میکنم، نویسنده خواسته از این تبعیض نژادی و تهمت های بیهوده ای که متاسفانه در کشورمون به گروه خاصی می زدند، انتقاد کنه. اگر غیر از این باشه به شما حق می دم
داستان جالب بود ، در ابتدا خیلی علاقمندی به شنیدن این داستان داشتم . اما از شنیدن کلمه تعصب آمیز ( عمله های افغانی )که در مورد افغانها ذکرشده بود خیلی ناراحت شدم . هر جامعه انسانهای خوب و بد دارند و نباید بخاطر یک فرد همه را توهین کرد . (( ماهم ای دوست روزی خانمانی داشتیم - ساکن گلزار بودیم آشیانی داشتیم ))
دوست عزیز، من فکر میکنم خانم ترقی خواستند از این رفتار غلط انتقاد کنند. مادر من در گیشا ( تهران ) زندگی میکرد، در یک ظهر زمستان برای کارگران افغانی که چند ساختمان بالاتر مشغول کار بودند، نهار اضافه پخته بود و میبرد که متاسفانه سُر خوردند و لگن پاشون شکست و به همین دلیل چند ماه بعد فوت کردند. ( خیلی وقتها این کار را میکردند و قبل از اینکه خانواده غذا بخورند، اول غذای اونها رو بهشون میرسوند ) منظورم از این مثال اینه که خیلی از ماها با تبعیض نژادی کاملاً مخالف هستیم و به دیگران احترام میگذاریم.
شما از داستان نویسنده انتقاد میکنید یا از اتفاقات تاریخی که افتاد و واقعیت داشت یا از حقیقت جامعه که واقعیت داشت؟ کلمه تعصب امیز “عمله های افغانی” ( به گفته شما ) ولی یکی از واقعیتهای اجتماع است چه شما و همسایه های افغان خوششان بیاد چه نه! اینکه یکسری افغان در ایران زندگی کردند و شغلهایی از قبیل عملگی داشتند چرا شما را ناراحت میکنه، اگر اونها با خواسته خودشون اومدن و اینکار را انتخواب کردند و یا به هر حال به خاطر اجبار و شرایط زندگی مجبور شدند بیان ایران و کارهایی از اون قبیل بکنند این یه حقیقته و اینکه یه زمانی ایرانیها برخوردهای بدی با دوستان افغان داشتند اون هم شاید به خاطر این بوده که یکسری افغان واقعا در ایران کارهایی از قبیل قتل و دزدی و مسایل اینطوری انجام میدادند، درسته که نباید همه را به یک دید نگاه کرد ولی به هر حال این هم بک واقعیته و ما بابد همه چیز را در نظر بگیریم تا بدونیم که منشا هر چیزی از کجا اومده، و اینکه حالا یکسری ایرانی راه افتادند تو اینترنت و ادای روشنفکری در میارن و از افغان ها معذرت خواهی میکنند یا خود ایرانیها را محکوم میکنند خیلی مسخرست و به جورابی تو فرهنگ جهان یونی همیشه افراط و تفریط داریم ما.
@@illusion9738 با عرض سلام باید گفت که امروز فقر وبدبختی در کشور های ما که با هم دوست ، همسایه ، همزبان و هم فرهنگ هستیم بیداد میکند و هر روز جوانان عزیز کشور های ما به بهانه های مختلف نابود میشوند . منظورم از (عمله ها ) نوعیت کار شان نیست . زیرا این کار خیلی آبرومندانه است ، هدف من از ترس بیهوده از این عزیزانم است . به امید روزیکه کشورم افغانستان از وجود طالبان یعنی این وحشی ها قرن پاک گردد و مردم سرزمینم در رفاه و آسایش بسر برند . باز هم یادآور میشوم که ما افغانها ناسپاس نیستم و قدر زره ، زره کمک وهمکاری مردم کشور های همسایه خود را میدانیم و مدیون خوبی ها و حس بشیر دوستانه شان هستم .
سپاس ، عالی بود🌹
درود بر استادپرهام عزیز
حکایت تلخی بود
سپاس از بانو گلی ترقی عزیز
پاینده باشید🌻
از استاد پرهام و خانم ترقی بسیار ممنون واقعا داستانهایش شاهکاره و بسیار زیبا و دقیق حس درونش را به تصویر میکشه ❤
تمام قصه هایی که از این بانو شنیدم، بازگویی ظریف ومتینی از احساس غارتشدگانی است که با راهزنان ویغماییان بمسالحه رسیدند از سر نا گریزی، مردمی که با اشغالگران خانه وباغ وابادی خود ساخته اند همان حس واحساسی که یحتمل گذشتگان ما در مقابل اسطیلای اعراب مسلمان داشتند وچه درد ناک است.
عجب داستان آشنایی انگار که همین دیروز بود ،با تشکر از خانم گلی ترقی نویسنده محترم و جناب پرهام با آن صدای خوش و دلنشین ❤
هزاران درود و سپاس و آفرین بر جناب پرهام با این خوانش دلنشین و سلیس و ماهرانه
براستی که با گویش زیبایشان متن داستان را صد چندان جذاب تر و جالب تر میکنند. ❤❤❤🦋
چه روزهای دردناک وافتضاحی😩😩😩😩😩😩😭😭😭
با سپاس فراواناز نویسنده توانا خانم گلی ترقی ک چقدر زیبا دوران بچگی را یادآوری میکنند و آقای پرهام ک چقدر توانا و بدون تپق میخونند و کتاب بیشتر فهمیده میشود موفق و سلامت باشند تمام دست اندرکاران
بسيار زيبا و هم چنين صداى دلنشين و مسلط در خواندي متن.
داستان بسیار عالی بود.اول بار است که از خانم گلی ترقی شنیدم .
چه قدر آشنا و ملموس بود این داستان. ممنون از اجرای خیلی خوبتون
درود بر جناب پرهام و خوانش گرم و زیبایشان . سپاس بیکران از نویسنده محبوب سرکار خانم ترقی . هر دو عزیز ، همواره در اوج بدرخشید .
با درود به خانم ترفی ؛ داستان های شما بقدری عمیق و بر گرفته از جامعه ما و حوادث در آن است که هر کسی می تواند با آن ارتباط برقرار کند شما تلخی ها را با مهارت زیاد قابل تحمل می کنید و آقای پرهام با بیان هنرمندانه شان داستان ها را شنیدنی تر می کنند / سپاس فراوان از هر دو شما 🙏🏼🌷
درود بر نویسنده عزیز.وهمچنین گویش بسیار زیبای استاد پرهام عزیز❤❤❤❤
بسیار عالی مثل همه کتابهای خانم گلی ترقی
فقط میتونم بگم عاشقتونم بانو گلی ترقی بزرگوار❤❤❤❤
Dorod Bar Shoma🙏🙏🙏👍🌹
عالی بود. داستانهای شما همدم تنهایی های این روزهای من🌸🍀🤍🙏
خیلی ممنون خوب بود دمت گرم سلام زنده باشید
تشکر، بسیار عالی و آموزنده🙏🌹🙋♂️🌺
خیلی زیبا بود ممنون از نویسنده و گوینده محترم ❤❤❤
عالی بود مرسی خانم ترقی و آقای پرهام. ممنون
با عرض سلام خسته نباشید. خوانش.و نوع داستان بسیار عالی بود
چقدر خوب حال و هوای اون روزای سیاه رو نشون داده روزهایی که هیچ آدمی از دست این جانی ها نفس راحت نمیتوانست بکشه.
ممنون ازجناب پرهام برای حسن انتخاب داستان عالی.
بهی عزیز با شما همدلم. جنایاتی که ایرانی علیه ایرانی کرده غیر از مغول و عرب کمتر غیر ایرانی مرتکب شده.
بهترین راوی ❤
بی نهایت سپاسگزارم . بسیار بسیار عالی ❤ .
چقدر حال و هوای اون دوران ایران شبیه دوره طالبان امروزی افغانستانه😢
خدا به داد افغانستان برسه هر دو کشور زمانی بدبخت شدند که پادشاه رو از دست دادند هم ایران هم افغانستان
نه بابا...ایران قابل مقایسه با وحوش آنجا نیست
What a wonderful story, sad but well done
بسیار زیبا.ممنون.👍🙏🏻🙏🏼😔😔😔😔
سپاس از زحمات شما موفق باشید ❤❤❤❤
داستانی گویا از جامعه واقعی انروزهای ایران. این تنها یک داستان نیست بلکه نگاهی است تاریخی به احساسات طبقات مختلف جامعه بر اساس یک تحول تخریبی برای تمام اقشار مردم. مادر در این داستان مرا به یاد مادر خودم انداخت که هم سن نویسنده داستان بود. حتی داستان اینکه اگر کارگر خوب در فامیل داشتند از هم پنهان میکردند بخصوص از مادر من چون میگفتند او پول زیادی میدهد و آنها لوس بار میاورد. داستان نویس خوب باید شجاع باشد و رنگ جامعه را برخ بکشد نه اینکه ممکن است به احساسات کسی لطمه وارد کند. سپاس فراوان که منو با این نویسنده آشنا کردید 🙏🏻❤️🙏🏻
چه نوشته ملموسی. صدای گوینده چقدر این داستان واقعی را واقعی تر کرد
درود و سپاس ❤
Thanks Parham 😊⭐⭐⭐
صدای گوینده خیلی زیباست
سپاس فراوان جناب پرهام 🙏🙏🙏👏👏👏💐💐💐
سباس خیلی خوب بود
Rather than antagonizing each other , there should be a concerted effort to unit the Persian speaking nations and create a united front for economic and culture and a force to be reckoned with in the region.
بسیار عالی بود بخصوص گوینده
بسیار ممنون🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
#کتابخانه_صوتی_آفتابگردان
با هر جمله خانم ترقی ،،،انگار من همونجا بودم ...تمام این بلاها حتی بیشتر سر ما آوردند
ای پادشاه مهربان رحمت به روحت پهلوی 💙
ای داد خواه مردمان رحمت به روحت پهلوی 💙
بودی تو دلسوز وطن , ایرانزمین روح و تو تن
پرداشتی فر و کیان رحمت به روحت پهلوی 💙
بودیم با تو سر بلند , بالا نشین و ارجمند
پر قدرت و صاحب توان , رحمت به روحت پهلوی 💙
رفتی و با تو شور رفت ! عز و شکوه و زور رفت
شد قامت ایران کمان ! رحمت به روحت پهلوی 💙
بعد از تو عِزَّت خوار شد , مردانگی بیمار شد
رسم وفا رفت از میان ! رحمت به روحت پهلوی 💙
افراط چون عفریته ای زد چنگ بر هر حیطه ای
بگرفت راه عاشقان , رحمت به روحت پهلوی 💙
ایام خوش بر باد شد ! دیو ستم آزاد شد
از مردمان دزدید نان , رحمت به روحت پهلوی 💙
دردا وطن مخروبه شد , هر گوشه بر پا چوبه شد !
از بهر سرهای سران , رحمت به روحت پهلوی 💙
نیرنگ میدان دار شد , تزویر اصل کار شد !
بشکست حرمت ناگهان , رحمت به روحت پهلوی 💙
ماندم که آن عِزَّت چه شد ! حرمت کجا , غیرت چه شد ؟
کی طی شد آن عهد و زمان ؟ ! رحمت به روحت پهلوی 💙
اینک ز اسب افتاده ایم , وامانده اندر جاده ایم
ره دور و رهرو نیمه جان ! رحمت به روحت پهلوی 💙
ما خود جهالت کرده ایم , کفران نعمت کرده ایم
این شد سزای کارمان ! رحمت به روحت پهلوی 💙
شاها رعایا را ببخش , خیل خطایا را ببخش
بگذر ز جرم جاهلان , رحمت به روحت پهلوی 💙 💙 💙
قصه دردناکی از یک دختر تنگ دست باعث تاسفه واقعا😔😔
خیلی عالی بود ممنونم
داستان زیبایی بود ..سپاس
بسیار عالی 🙏🍀🙏
داستانی غم. انگیز نویسنده بزیبائی قلم را برروی کاغذ رقصانده وگوینده داستان هم با صدائی جذاب داستان را برشته تحریرددآورده
Che dastaneh parto Pala va birasotahi
ممنون از انتخاب خوب و خوانش عالی. اما پس بالاخره اونایی.که دنبالش اومده بودن کی بودن؟ قاچاقچی هایی که با شوهرش کار میکردن؟
خانم دکتر. بلاتکلیفی مادر و دختر انعکاس بلا تکلیفی مردم آن دوره و قبال همه حوادث است.
بخشی است که نویسنده به قدرت تخیل خواننده وامیکذارد
فوقالعاده بود.
واقعیتی ملموس با نگارشی بدیع که قلبم را روح و روانم را با خود برد
Excellent 🙏
با سپاس فراوان.
عالی
دوران وحشتناک. که چهره های واقعی ادم ها هویدا شد
داستان خیلی جالب و در عین حال تاسف آوری بود از بابت اینکه به جورایی واقعیت نفرت اور زمان بعد از انقلاب را به تصویر کشیده ،
چقدر تلخ و ناراحت کننده بودن اون روزها
Sedate shoma harf nadasht wali dastanhayi ke akharesh malom nist aesab khordi hast😊
این داستان زندگی بسیاری از ما آوارگان پس از بلوای ۵۷ هست …
از نظر شما نوکر یک عده پولدار تا آخر عمر و نقش کلفت را برای خانواده اعیان داشتن افتخاری بوده، انقلاب مردم بلوا بوده اما مستعمره آمریکا با داشتن عروسک دست نشانده ای به تام شاه افتخار چون در عرق فردشی ها و کاباره ها بار بود به معناي خوشبختی بقيه مردم، قصه های این خانم اگر واقعا راجع به خودش هست ،طبقه ارباب که بقيه نوکران اشون بوده، آدم هایی که معلوم نیست بر چه اساسی خودشان را طبقه برتر میدیدن،واقعا براتون جامعه ارباب و رعیتی افتخار بود ،زیاد لمپن شوی من و تو دیدن مردمي که فقز و بیعدالتی اون دوران را تجربه کردن مجبور به فراموشی کرده، تازه از اقای پرهام لایک میگیرید که داره با خوندن قصه های این آدم ها تو جمهوری اسلامی زندگی میکنه
داستان جالب وشنیدنی است ولی گند تعصب در این قصه انقدر مشمئز کننده است که از ادامه شنیدنش حال ادم بهم میخوره لعنت به هر چه متعصب واز خود راضیست.
🙏سپاس🙏
واقعا زیبا بود
در مورد ایرانیان و نژاد پرستیشان که شکی نیست باید اقرار کرد وقتی صحت دارد
مرسی
زنان نویسنده ما پرشمار نیستند،،و شاید برجسته ترین شأن ،بیش از انگشتان دو دست نباشند؛که بی گمان از برترین شأن «گلی ترقی » را می توان نام برد! سپاسگزارم!
با سلام خدمت همه سروران گرامی بخصوص جناب آقای پرهام عزیز و اما داستان خیلی خوب شروع مشود وخواننده را کنجکاو تا پایان با دلهره وتردید باا خود مکشد اما انگار در اخر کم میاورد و همه دانش نویسنده ته میکشد خیلی میشد پایان را بهتر وماندگار تر از این نوشت انگار انشا معلم است کمتر از ۳۰ خط نباشد. و هفته اینده میبنم انشا را. .. والسلام .
مگر داریم صدایی زیباتر از صدای اقای پرهام...چقدر داستانهای کودکی رو دوست دارم یاد بچگیهایم میفتم
Thanks
❤🙏♥️💋👍
🎶🎶🌹
راجب اون دوران هرچی گفته نویسنده راست گفته فیلمهای دهه ۶۰ ۷۰ هم معلومه که مردم می ترسیدن از کمینه حتی از هم می ترسیدن فک کنم زندگی خود نویسنده باشه
Perfect 👍
سپاس
🌺🌺🌺
داستان بسیار جالب بود اما ای کاش تعصب و نژاد پرستی نمیداشت
نویسنده بی اطلاع و کوته نظر است.
دقیقا همینطور است که فرمودید!
تيمارستان بود .
یادآور اوضاع بعد از انقلاب
🌷🌷🌷🌷
بلاخره من متوجه نشدم زینب کی بود داستان گنگ تمام شد
❤❤❤❤
🌺🌺🌺🌺🌺
خوب بود ولی کاش میفهمیدیم کی راست میگه زینب یا بقیه افراد خانواده اش؟
من منتظر بقیه داستان بودم چی شد ...
❤❤❤❤
منظور تون از عمله های افغانی چیه ؟
حق با شماست.
یعنی کارگرانی از سرزمین جذاب افغانستان
اشتباه نکنید آن خانم لی لی گلستان بود
گدام خانوم گلستان بود؟ لطفا بیشتر توضیح بدید🙏
هیچ عدالتی در کار نیست و اگر هم خدایی وجود داشته باشد همدست اشرار است
اخ گفتی حرف دلم را زدی ❤
اشرار با نام خدا بهتر ظلم می کنند. ترسوها و نادانان تسلیم خدا و درست تر تسلیم ستم، هستند.
موافقم ظالم سالم
بدرستیکه خداوند ظالمین را دوست ندارد . قرآن مجید
@@foruzantaheri8105درست به همین دلیل که از قرآن است دروغ است. خداوند قرآن با وجود آنکه خود را رحمان و رحیم می نامد بسیار کینه توز و بیرحم است.
خسته نباشی
چقدر این داستان شبیه داستان فیلم بیتا باز هم نوشته خانم گلی ترقی است. داستان دختر ساده لوح شاد که در جامعه سرنوشت شبیه هم پیدا میکند.
گویش واجرای جناب پرهام بسیار گرم و دلنشین است ولی انتهای داستان مثل بسیاری از فیلم های ایرانی سر هم بندی شده و انتظار خواننده را در مورد زینب که روایتی مرموز دارد بر آورده نمی کند! بنظر میرسد که نویسنده از ادامه داستان خسته شده و حاضر نیست بیش از آنچه که گفته شده اوضاع و احوال اجتماعی را دنبال کند.
درداستان دیگری نیز همین شیوە را کار کردە است
آدمايه فقير هميشه بدبخت و بي كسو كار هستن
متاسفانه تعداد زینب ها کره زمین خیییلی زیاد است
چه روزگاری برامون ساختند... من یادمه که میریختند خونه های مردم بدبخت و زندگی هاشون را غارت میکردند، کسی هم جرات نداشت جلو بره و کمک کنه چون فوری بهش انگ ساواکی بودن یا طرفدار رژیم شاه بودن میزدند، و بعدش هم مردم مسخ شده به اون بدبخت که اعتراض کرده بود، حمله می کردند...
خلاصه اگر کسی از کسی دق و دلی داشت وقت خوبی برای تلافی پیدا کرده بود، فقط کافی بود به جمعیت بگه، اینها طرفدار شاه هستند یا ساواکی اند... دیگه ۵ دقیقه نمیشد که خونه اش مورد غارت جمعی قرارمیگرفت...😭😭😭
داستان قابل لمس و تلخی بود، همان حوادث زمان بعد از انقلاب. ترس از همه. بی عدالتی. بگیر بگیر ها ، اعدامهای بیخودی، وحشت مردم از همدیگه. تمام لاتها و خلافکارهای مناطق وارد کمیته ها شده بودند و برای خودشان حکمفرمایی می کردند، بخصوص این که حالا اسلحه هم براحتی در اختیار داشتند ...عجب روزگاری داشتیم...سپاس
چقدر نوشته های شما را خوش داشتم چهره شما هم زیبا و مهربان معلوم میشود مگر چقدر در قسمت افغانها به حیث ید نویسنده واقعیت را بیان نکرده اید چقدر غرور انسانی ما را ظالمانه و غیر واقعبینانه بیان داشته اید تکهُ بنارس هر قدر کهنه شود ، پالان خر نمیشود.
من هم با شوق برای اولین بار خواستم یک داستان از این نویسنده بشنوم که از بس در آن نژادپرستی دیدم حالم بد شد نتوانستم تا آخر گوش بدم.
با شما موافقم !
دوستان عزیز البته که کلماتی که در مورد همسایه افغانستانی گفته شد جالب نبود اما ادبیات در واقع نشان دهنده طرز تفکر و طریقه صحبت کردن مردم زمانه هست..کما اینکه این داستان اطلاعات زندگی مردم ایران را در سال ۵۷ ثبت کرده...
دقیقا. و البته اونقدر با خودپسندی همسایگان از خودمون در مضیقه تر رو تحقیر کردیم که در حال حاضر دیگران به خودمون هم با همون حقارت نگاه میکنند.
@@Lee-HATLM با شما موافقم، در ضمن نژادپرستی یا واگویه کردن آن توسط کسی که نام بزرگ نویسنده را بر دوش میکند بسیار غیر انسانی است!
چرا کم گفته واقعا پست و وحشی هستند
چه تصور بدی از مردم یک کشور در ذهن خوانندگان ساخته این نویسنده. واقعا متاسفم
فراموش نکنیم که نویسنده فقط و فقط یک راویه و اغلب نظرات و افکار اقشار مختلف جامعه را انعکاس میده ، و ازجمله انسانهای نادان و کج اندیش و آنچه در مورد افغانی های ساکن ایران گفته شده نظرات رایج دوره ی بعد از انقلابه ، درست یا نادرست و اغراق آمیز.
خوب بیشتر برای عملگی میآمدند
😊مگه افغانی گفتن فوشه؟؟ مثلا عمله المانی یا عمله هندی.. کجاش فوشه که گارد گرفتین😮
دیگه شما بیا بگو به همشهری خودتون از هرات ، بلخ، کابل چی میگید؟ خب معلومه کابلی، هراتی،… ولی چون انگلیس های قرمساق واحد پول اینها رو از عمد افغانی گذاشتند
ببخشید فوشه نه فحشه درسته قبل از نوشتن متن درست نوشتن را بیاموزید
متاسفانه در این کتاب به همزبانان افغان عزیز کم لطفی شده است !!!!. کاش در تجدید چاپ ویرایش شود.☹️😔🤭
من فکر میکنم، نویسنده خواسته از این تبعیض نژادی و تهمت های بیهوده ای که متاسفانه در کشورمون به گروه خاصی می زدند، انتقاد کنه. اگر غیر از این باشه به شما حق می دم
سلام واقعا آنزمان همینطور بود معمولی بود
@@sahandtabrizi3481 کاملا درسته
کی گوش دارند.
چقدر احترام برای مردم افغان بد بختانه کی در داستان ها هم از توهین رهایی ندارن
عجب
داستان جالب بود ، در ابتدا خیلی علاقمندی به شنیدن این داستان داشتم . اما از شنیدن کلمه تعصب آمیز ( عمله های افغانی )که در مورد افغانها ذکرشده بود خیلی ناراحت شدم . هر جامعه انسانهای خوب و بد دارند و نباید بخاطر یک فرد همه را توهین کرد . (( ماهم ای دوست روزی خانمانی داشتیم - ساکن گلزار بودیم آشیانی داشتیم ))
حق با شماست.
پیش همچونی ها(یس) نخوانیم.
دوست عزیز، من فکر میکنم خانم ترقی خواستند از این رفتار غلط انتقاد کنند. مادر من در گیشا ( تهران ) زندگی میکرد، در یک ظهر زمستان برای کارگران افغانی که چند ساختمان بالاتر مشغول کار بودند، نهار اضافه پخته بود و میبرد که متاسفانه سُر خوردند و لگن پاشون شکست و به همین دلیل چند ماه بعد فوت کردند. ( خیلی وقتها این کار را میکردند و قبل از اینکه خانواده غذا بخورند، اول غذای اونها رو بهشون میرسوند ) منظورم از این مثال اینه که خیلی از ماها با تبعیض نژادی کاملاً مخالف هستیم و به دیگران احترام میگذاریم.
شما از داستان نویسنده انتقاد میکنید یا از اتفاقات تاریخی که افتاد و واقعیت داشت یا از حقیقت جامعه که واقعیت داشت؟ کلمه تعصب امیز “عمله های افغانی” ( به گفته شما ) ولی یکی از واقعیتهای اجتماع است چه شما و همسایه های افغان خوششان بیاد چه نه! اینکه یکسری افغان در ایران زندگی کردند و شغلهایی از قبیل عملگی داشتند چرا شما را ناراحت میکنه، اگر اونها با خواسته خودشون اومدن و اینکار را انتخواب کردند و یا به هر حال به خاطر اجبار و شرایط زندگی مجبور شدند بیان ایران و کارهایی از اون قبیل بکنند این یه حقیقته و اینکه یه زمانی ایرانیها برخوردهای بدی با دوستان افغان داشتند اون هم شاید به خاطر این بوده که یکسری افغان واقعا در ایران کارهایی از قبیل قتل و دزدی و مسایل اینطوری انجام میدادند، درسته که نباید همه را به یک دید نگاه کرد ولی به هر حال این هم بک واقعیته و ما بابد همه چیز را در نظر بگیریم تا بدونیم که منشا هر چیزی از کجا اومده، و اینکه حالا یکسری ایرانی راه افتادند تو اینترنت و ادای روشنفکری در میارن و از افغان ها معذرت خواهی میکنند یا خود ایرانیها را محکوم میکنند خیلی مسخرست و به جورابی تو فرهنگ جهان یونی همیشه افراط و تفریط داریم ما.
@@illusion9738 با عرض سلام باید گفت که امروز فقر وبدبختی در کشور های ما که با هم دوست ، همسایه ، همزبان و هم فرهنگ هستیم بیداد میکند و هر روز جوانان عزیز کشور های ما به بهانه های مختلف نابود میشوند . منظورم از (عمله ها ) نوعیت کار شان نیست . زیرا این کار خیلی آبرومندانه است ، هدف من از ترس بیهوده از این عزیزانم است . به امید روزیکه کشورم افغانستان از وجود طالبان یعنی این وحشی ها قرن پاک گردد و مردم سرزمینم در رفاه و آسایش بسر برند . باز هم یادآور میشوم که ما افغانها ناسپاس نیستم و قدر زره ، زره کمک وهمکاری مردم کشور های همسایه خود را میدانیم و مدیون خوبی ها و حس بشیر دوستانه شان هستم .