HAZHIR MEHRAFROUZ

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 29 вер 2024
  • آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاست
    و آنک بیرون کند از جان و دلم دست کجاست
    و آنک سوگند خورم جز به سر او نخورم
    و آنک سوگند من و توبه‌ام اشکست کجاست
    و آنک جان‌ها به سحر نعره زنانند از او
    و آنک ما را غمش از جای ببرده‌ست کجاست
    جان جان‌ست وگر جای ندارد چه عجب
    این که جا می‌طلبد در تن ما هست کجاست
    پرده روشن دل بست و خیالات نمود
    و آنک در پرده چنین پرده دل بست کجاست
    عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد
    و آنک او مست شد از چون و چرا رست کجاست

КОМЕНТАРІ • 21