هسته های آلبالو- نوشته زویا پیرزاد - گوینده ندا

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 26 січ 2025

КОМЕНТАРІ • 47

  • @SamanehBayani
    @SamanehBayani 21 день тому

    درود ❤
    سپاس فراوان از صدای زیبا و خوانش جذابتون 🙏🏻🥰

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  21 день тому

      لطف دارید عزیز
      ممنونم

  • @firouzehk9113
    @firouzehk9113 14 днів тому

    بسیار خوب، و دلنشین داستان، و صدای پیشه داستان(خانم ندا) سپاس ازشما🌹

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  14 днів тому

      سپاس از شما عزیزدل

  • @manijehkoike6484
    @manijehkoike6484 Місяць тому +4

    داستانی زیبا و صدای گرم و زیبای خانم کتابخوان ندا بانو به جذابیت داستان افزود سپاس فراوان از کروه شما❤

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      یک دنیا سپاس برای این همه خوبی و صمیمیت شما

  • @farnian8133
    @farnian8133 5 днів тому

    حانم ندا ممنونم

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  4 дні тому

      من از شما ممنونم عزیزدل

  • @sararamazanian2728
    @sararamazanian2728 Місяць тому +2

    ممنون، خسته نباشید ❤

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      پاینده باشید نازنین
      ممنونم

  • @mehrandezireh9347
    @mehrandezireh9347 Місяць тому +1

    ❤ با درود و سپاس ❤

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      سپاس از شما عزیز

  • @zhilachobak9451
    @zhilachobak9451 Місяць тому +2

    سپاس❤❤❤❤

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      دوست خوب و مهربان خودم

  • @behnazsepahdari8385
    @behnazsepahdari8385 Місяць тому +2

    ❤چه قصه زیبایی. البته من این را خوانده بودم ولی با صدای دل انگیز ندا خیلی خوب بود

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      چقدر شما لطف دارید
      یک دنیا ممنونم

  • @Goli.Firouz-cw3iu
    @Goli.Firouz-cw3iu Місяць тому +1

    عالی بود. این کتاب رو خونده بودم، اما داستانشو فراموش کرده بودم.

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      عزیزید
      ممنونم

  • @falcon6440
    @falcon6440 Місяць тому

    خانم ندا یکی از بهترین ها در ارائه کتاب های صوتی هستند.ممنون

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      شما عشقید
      این لطف و مهربانی شما را می رساند عزیزدل

  • @marziehelmizadeh7495
    @marziehelmizadeh7495 Місяць тому +1

    بسیار دلنشین و روح نواز❤❤

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      دوست خوبم
      یک دنیا ممنونم برای مهربانی و لطف شما

  • @parvanehhadadnezhad9789
    @parvanehhadadnezhad9789 Місяць тому

    دورود وسپاس ❤❤❤

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      درود بر دوست خوبم

  • @shaaparakr.d.8436
    @shaaparakr.d.8436 Місяць тому

    Excellent thanks 🙏🏻❤️❤️❤️❤️

  • @MehdiSharrifee
    @MehdiSharrifee Місяць тому +1

    درود ندا بانو، داستان بسیار زیبایی بود و با خوانش زیبای شما دلنشین تر هم شده بود. در حقیقت یک مدت است که به این کار ترغیب شده ام که در کامنت ها کمتر بنویسم و بیشتر با نظر دیگران و جواب شما آشنا شوم و تفسیر داستان از نظر شما و دوستی که کامنت گئاشته بودند برایم بسیار جالب یود.❤❤❤
    موفق و پیروز و سربلند و سرافراز باشید

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      درود بر شما دوست عزیزو دانا

  • @parvanehtaymoori4739
    @parvanehtaymoori4739 Місяць тому

    ❤❤❤❤

  • @MosiHosin-f3w
    @MosiHosin-f3w Місяць тому

    دددد

  • @homarokhi7849
    @homarokhi7849 Місяць тому +2

    کسی لطفا اخرش را توضیح دهد...رابطه مشکوک زن باغبان با رییس مدرسه...چرا طاهره ارام قدم برداشت🤷‍♀️

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      درود بر شما دوست عزیز و دوست داشتنی
      اینکه دقیقا رابطه ی زن سرایدار با مدیر مدرسه عاشقانه بوده و یا تنها جنبه انسانی و حمایتی از سوی مدیر داشته، تا حدی به تخیل و دریافت خواننده سپرده شده است. خوانندگان
      می توانند هر کدام برداشت خودشان را از کل داستان و پیامش داشته باشند ( چون سبک خانم پیرزاد را شاید بتوان تلفیقی از داستان کلاسیک و مدرن دانست و روی تنیده شدن و درگیر شدن خواننده حساب می کند) اما یکی از پیامهای داستان برای من این بود که کسانی که در ظاهری اخلاق گرا، سختگیر و قضاوت گر قرار دارند خودشان هم در ذهن و هم در عمل، غیراخلاقی تر عمل می کنند ( چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند) مثلا مادر قهرمان داستان درحالی که عاشق مدیر مدرسه است و شاید حتی با یک اشاره مدیر، حاضر است همه چیز را رها کند و به دنبالش برود، اما زن سرایدار را نانجیب ومقصر می داند و یا پدر قهرمان داستان با اینکه روابط غیراخلاقی دارد و به زن سرایدار به چشمی دیگر می نگرد اما ریاکار است و بسیار سختگیرانه عمل می کند و ....
      مرسی که اینقدر صمیمانه با این کانال همراه هستید
      یک دنیا ممنونم

  • @NaghmehSaffar
    @NaghmehSaffar Місяць тому +2

    جالب بود اما نه مثل داستان های خانم گلی ترقی

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      عزیزدلید
      من هم داستانهای خانم ترقی را بسیار دوست دارم

    • @nafis2451
      @nafis2451 Місяць тому +1

      کتاب * چراغها رو من خاموش میکنم* زویا پیرزاد عالیه، بخاطر اون کتاب بهشون علاقمند شدم. اگر نخوندین لطفا بخونین یا بشنوین

  • @farz6675
    @farz6675 Місяць тому

    داستان قشنگی و آرامی است .
    اما موردی در ابتدای ابتدای داستان کمی مکدر است برای من در ااین نوشته . آنجا که می گوید شهری ساحلی ....و بعد از جاده تهران صحبت می کند . که شهری ساحالی در نزدیکیهای جاده تهران نیست .🤔 آیا شاید نویسنده فقط خواسته کمی رویا سازی کند و یا این مهم نیست و فقط نوشته . و یا اشتباهی شده ،چون وقتی نام محلی واقعی مانند تهران و جاده تهران برده می شود ، پس دیگر مکان‌ها هم باید واقعی باشند .
    و یا کلا من زیاده روی کردم در این مورد و چیز مهمی نیست ؟😵‍💫🙃
    🙏💚🙏

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому +1

      درود بر دوست خوب خودم
      داستان واقعا در شهری ساحلی اتفاق می افتد
      در بسیاری از شهرهای گیلان و مازندران، مردم بومی، به جاده ای که به سوی تهران می رود می گویند جاده تهران
      البته می دانم این مختص شهرهای شمالی نیست مثلا من در شاهرود هم همین موضوع را شنیده ام

    • @farz6675
      @farz6675 Місяць тому

      @ketabkadeh درست است . من گاهی حجم ذهن و مغزم کم می شود و یا بدلیل مسافت زمان و مکانی که از ایران دور هستم موجب شده محیطها را فراموش کنم .
      لطف کردید توضیح دادید .🙏💚

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      @@farz6675 عزیزید
      کاملا درک می کنم، من حتی گاهی در گفتن بعضی از کلمات فارسی دچار مشکل و لکنت زبان می شوم
      امان از دوری

    • @farz6675
      @farz6675 Місяць тому +1

      @@ketabkadeh مهاجرت و زندگی در مکانی دیگر ، بسیار از تغییرات ریز و درشت و متفاوت در ما ایجاد کرده .🙃
      دلتان شاد باشد عزیز.🙏

  • @royadashti23
    @royadashti23 Місяць тому +1

    اجراى زيبايى بود ممنون .ولى راستش چيزى نفهميدم ،آيا آقاى مدير بيگناه بود و چرا مادر طاهره با چادر نشسته وگريه ميكرد .آيا واقعاخيانتى در كاربود يا تنها توهمات پدر طاهره بود .طاهره أصلا چرا در أخر آرام راه ميرفت و خيلى چراهاى ديگه كه انگار راز نويسنده بود و نميخواست كسى بفهمد .راستش اصلا پايان جالبى نداشت

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому +2

      درود بر شما دوست عزیز و دوست داشتنی
      اینکه دقیقا رابطه ی زن سرایدار با مدیر مدرسه عاشقانه بوده و یا تنها جنبه انسانی و حمایتی از سوی مدیر داشته، تا حدی به تخیل و دریافت خواننده سپرده شده است. خوانندگان
      می توانند هر کدام برداشت خودشان را از کل داستان و پیامش داشته باشند ( چون سبک خانم پیرزاد را شاید بتوان تلفیقی از داستان کلاسیک و مدرن دانست و روی تنیده شدن و درگیر شدن خواننده حساب می کند) اما یکی از پیامهای داستان برای من این بود که کسانی که در ظاهری اخلاق گرا، سختگیر و قضاوت گر قرار دارند خودشان هم در ذهن و هم در عمل، غیراخلاقی تر عمل می کنند ( چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند) مثلا مادر قهرمان داستان درحالی که عاشق مدیر مدرسه است و شاید حتی با یک اشاره مدیر، حاضر است همه چیز را رها کند و به دنبالش برود، اما زن سرایدار را نانجیب ومقصر می داند و یا پدر قهرمان داستان با اینکه روابط غیراخلاقی دارد و به زن سرایدار به چشمی دیگر می نگرد اما ریاکار است و بسیار سختگیرانه عمل می کند و ....
      مرسی که اینقدر صمیمانه با این کانال همراه هستید
      یک دنیا ممنونم

  • @ryari2878
    @ryari2878 Місяць тому +1

    کتاب زیبایی بود، اما کاش خانم پیرزاد توضیح می‌دادند که چرا ارامنه عزیز به کشور ایران آمدند و الان که ارمنستان آزاد شده چرا مایلند هنوز در ایران بمانند . ضمنا دوستان ارمنی زیادی دارم که در دانشگاه تهران با کمک‌های دولت دکتر و مهندس شدند .

    • @ketabkadeh
      @ketabkadeh  Місяць тому

      درود بر شما عزیزدل
      من هم همکاران و دوستان ارمنی تبار زیادی داشتم

  • @AminDiba-d3k
    @AminDiba-d3k 19 днів тому

    ❤❤❤