من کارم خوب بود و عاشق زنم بودم. هر چی که میخواست واسش فراهم کرده بودم. همه وجودم و زندگیم بود، از گل کمتر بهش نمیگفتم. هم شوهرش بودم هم دوست صمیمیش، هم سنگ صبورش، هم همبازیش، تو خونه با هم پلی استیشن بازی میکردیم. یه لحظه حتی، وقتی تو شرکتم بودم ازش غافل نمیشدم و براش، تو واتس آپ قلب میفرستادم، جوک و ویدیوهای باحال میفرستادم، روزی رو به یاد نمیارم که وقتی به خونه برگشته باشم و یه شاخه گل همراه یه کادو براش نگرفته باشم. اسم زنم هلیا بود. هلیا گفت واسم ماشین جدا بخر واسش خریدم، گفت تتو میخوام بزنم گفتم این پول برو بزن. گفت واسه خواهرم میخوام موبایل فلان کادو بخرم گفتم این پول هر چی دوس داری بخر. تا اینکه دیدم هر روز داره عصبی تر و پرخاشگر تر میشه و دیگه محبت کردنهای من هم واسش احمقانه و چیپ به نظر میومد. دیگه در مورد چیزی نظر نمیداد، اگه جایی میرفت گوشیش خاموش، بود و نمیشد تماس گرفت. خرجش هم خیلی رفته بود بالا و دائم از من پول میخواست و منم با کمال میل هر چه قدر میخواست بهش میدادم و هیچ وقت هم نمیپرسیدم با این پولها چی کار میکنه. تا اینکه یه روز تعقیبش کردم دیدم میره توی پارک تو شمال تهران، یه پسری هم سن خودم میاد کنارش، و بغلش میکنه و بهش لب میده و دست در دست هم قدم میزنن. ازشون چن تا عکس گرفتم. بعدها فهمیدم اسم پسره دانیال بوده، بیکار، علاف، معتاد و از اون هایی که تو خونه باباش زندگی میکنه و تا لنگ ظهر میخوابه و یه هزار تومنی تو جیبش نیست. بعد تو خونه عکسا رو به هلیا نشون دادم و گفتم داستان چیه؟ با پر رویی گفت دوسش دارم عاشقشم، اون نباشه من میمیرم و این حرفا. حالا هم اگه میخوای بری برو. من واسم مهم نیس و بریم واسه طلاق. من که با تحقیق فهمیده بودم اون جوان یه آدم آس و پاسه. بهش خیلی خونسرد گفتم هلیا! اینکه چرا خیانت کردی و با یکی دیگه ریختی رو هم رو کاری ندارم ولی فقط یه چیزی واسم سواله و اون اینکه چرا دانیال؟ چرا یه آدمی که عمل داره و میکشه و کار و بار نداره و پول تو جیبش نیست جذب شدی؟ چرا یکی پولدار تر و خوش تیپ تر از من رو انتخاب نکردی؟ جواب زنم این بود که تو زیادی خوب بودی و همین منو آزار میداد! زیادی کامل بودی! من دوست دارم پسر لش باشه! یه سیگار لب دهنش و چن تا تتوی درست و درمون روی گردن و دستهاش باشه. لاتی حرف بزنه و عربده بکشه! و یه عالمه رفیق مثل خودش داشته باشه و منم ببره تو اکیپشون. گفتم لابد پول تو جیبی این آدم هم من باید تامین کنم درسته؟ بعد دیگه جوابی نداد و از خونه من رفت. رفت خونه باباش. خلاصه طلاقش دادم رفت بدون اینکه کوچکترین درگیری یا مشاجره ای باهاش داشته باشم. میخوام بگم زنها خیلی پیچیده هستن و هر جوری هم پرفکت باشی واسشون ممکنه همون پرفکت بودن دلشون رو بزنه و نشانه اسکول بودن شما براشون باشه و برن سمت یه آدم آس و پاس
ممنونم که کامل توضیح دادی در روانی که به بلوغ رسیده باشه هیجان طلبی بیش از حد مدیریت میشه اینکه به دنبال هیجان غیر سالم باشه نشون از عدم بلوغ هیجانی یک فرد میتونه باشه درکل خوبه که درگیر نشدی و مسیر بهتری رو پیش گرفتی
سلام دکتر جان اول بسیار ممنونم از انتقال اطلاعاتی که اصل ومبدا زندگی برای هر خانواده وجامعه زحمات بیدریغ میکنید و هر کسی گوش میکنه هوشیار میشه که هزاران مراجع اسلامی وادیان دبگر اصلا نتوانیستند انحام بدهند راستی مگر میشه کسی این اطلاع رسانی شما گوش نه خیانت کنه واقعا دقیق و ساده و به عمق یک انسان تاثبر میگذره اابته من در رابطه با یک خودشیغته طی 35 نابودشدم از جسمی با ناراسایی قلبی و بیماری دیگر و...... از طریق شما و دکترهای دلسوز متوجه بیماری شریک زندگی شدم زنده باد دکتر حرف شما دیوانه میکنه کاهش زودتر میامید باز هم دستان میبوسم
سلام. استاد بزرگوار این نشانه ها را که فرموديد اگر به صورت کامل این نشانه ها را در پادنر خود بود و در زمانی که با او صحبت می کنیم و ریر بار هیچ کدام از رفتار های مشکوک نمی رود چکار باید کرد. لطفا راهنمایی کنید ❤❤❤❤
نیازی نیست گردن بگیره تو رفتار های درست رو ازش بخواه مثلا دراختیار قرار دادن گوشی اگر قرار نداد واین کار رو نکرد تو باید با پیامد کارش آشناش کنی و درکل باید تصمیم بگیری واقدام کنی
من دقیقا مثل شما بودم تمام نشانه های خیانت و مشکوکی را در زنم می دیدم ولی زیر بار نمی رفت و نتوانستم مچش را بگیرم ولی نسبت بهش بدبین شدم نتونستم باهاش زندکی کنم در نیجه طلاقش دادم
😭😭😭😭😭😭😭😭😿😿😿😿😿😿😿😿😿😭😢
من کارم خوب بود و عاشق زنم بودم. هر چی که میخواست واسش فراهم کرده بودم. همه وجودم و زندگیم بود، از گل کمتر بهش نمیگفتم. هم شوهرش بودم هم دوست صمیمیش، هم سنگ صبورش، هم همبازیش، تو خونه با هم پلی استیشن بازی میکردیم. یه لحظه حتی، وقتی تو شرکتم بودم ازش غافل نمیشدم و براش، تو واتس آپ قلب میفرستادم، جوک و ویدیوهای باحال میفرستادم، روزی رو به یاد نمیارم که وقتی به خونه برگشته باشم و یه شاخه گل همراه یه کادو براش نگرفته باشم. اسم زنم هلیا بود. هلیا گفت واسم ماشین جدا بخر واسش خریدم، گفت تتو میخوام بزنم گفتم این پول برو بزن. گفت واسه خواهرم میخوام موبایل فلان کادو بخرم گفتم این پول هر چی دوس داری بخر. تا اینکه دیدم هر روز داره عصبی تر و پرخاشگر تر میشه و دیگه محبت کردنهای من هم واسش احمقانه و چیپ به نظر میومد. دیگه در مورد چیزی نظر نمیداد، اگه جایی میرفت گوشیش خاموش، بود و نمیشد تماس گرفت. خرجش هم خیلی رفته بود بالا و دائم از من پول میخواست و منم با کمال میل هر چه قدر میخواست بهش میدادم و هیچ وقت هم نمیپرسیدم با این پولها چی کار میکنه. تا اینکه یه روز تعقیبش کردم دیدم میره توی پارک تو شمال تهران، یه پسری هم سن خودم میاد کنارش، و بغلش میکنه و بهش لب میده و دست در دست هم قدم میزنن. ازشون چن تا عکس گرفتم. بعدها فهمیدم اسم پسره دانیال بوده، بیکار، علاف، معتاد و از اون هایی که تو خونه باباش زندگی میکنه و تا لنگ ظهر میخوابه و یه هزار تومنی تو جیبش نیست. بعد تو خونه عکسا رو به هلیا نشون دادم و گفتم داستان چیه؟ با پر رویی گفت دوسش دارم عاشقشم، اون نباشه من میمیرم و این حرفا. حالا هم اگه میخوای بری برو. من واسم مهم نیس و بریم واسه طلاق. من که با تحقیق فهمیده بودم اون جوان یه آدم آس و پاسه. بهش خیلی خونسرد گفتم هلیا! اینکه چرا خیانت کردی و با یکی دیگه ریختی رو هم رو کاری ندارم ولی فقط یه چیزی واسم سواله و اون اینکه چرا دانیال؟ چرا یه آدمی که عمل داره و میکشه و کار و بار نداره و پول تو جیبش نیست جذب شدی؟ چرا یکی پولدار تر و خوش تیپ تر از من رو انتخاب نکردی؟ جواب زنم این بود که تو زیادی خوب بودی و همین منو آزار میداد! زیادی کامل بودی! من دوست دارم پسر لش باشه! یه سیگار لب دهنش و چن تا تتوی درست و درمون روی گردن و دستهاش باشه. لاتی حرف بزنه و عربده بکشه! و یه عالمه رفیق مثل خودش داشته باشه و منم ببره تو اکیپشون. گفتم لابد پول تو جیبی این آدم هم من باید تامین کنم درسته؟ بعد دیگه جوابی نداد و از خونه من رفت. رفت خونه باباش. خلاصه طلاقش دادم رفت بدون اینکه کوچکترین درگیری یا مشاجره ای باهاش داشته باشم. میخوام بگم زنها خیلی پیچیده هستن و هر جوری هم پرفکت باشی واسشون ممکنه همون پرفکت بودن دلشون رو بزنه و نشانه اسکول بودن شما براشون باشه و برن سمت یه آدم آس و پاس
ممنونم که کامل توضیح دادی در روانی که به بلوغ رسیده باشه هیجان طلبی بیش از حد مدیریت میشه
اینکه به دنبال هیجان غیر سالم باشه نشون از عدم بلوغ هیجانی یک فرد میتونه باشه
درکل خوبه که درگیر نشدی و مسیر بهتری رو پیش گرفتی
جناب استاد خیلی ازصحبتهاتون لذت میبرم ،چون من خودم گرفتارش شدم ونمیدونم چکارکنم ،اتفاقا آخر ویدئو گفتین اگرخیانت دیدین ،مستقیم نگین چون بعدش......... منم دقیقا همینطوری شدم واتفاقا صداش روضبط کردم وچیزی هایی روشنیدم که نبایدمیشنیدم العان گیرکردم ،،،چکارکنم؟؟؟؟
سلام دکتر جان اول بسیار ممنونم از انتقال اطلاعاتی که اصل ومبدا زندگی برای هر خانواده وجامعه زحمات بیدریغ میکنید و هر کسی گوش میکنه هوشیار میشه که هزاران مراجع اسلامی وادیان دبگر اصلا نتوانیستند انحام بدهند راستی مگر میشه کسی این اطلاع رسانی شما گوش نه خیانت کنه واقعا دقیق و ساده و به عمق یک انسان تاثبر میگذره اابته من در رابطه با یک خودشیغته طی 35 نابودشدم از جسمی با ناراسایی قلبی و بیماری دیگر و...... از طریق شما و دکترهای دلسوز متوجه بیماری شریک زندگی شدم زنده باد دکتر حرف شما دیوانه میکنه کاهش زودتر میامید باز هم دستان میبوسم
ممنونم از محبتتون زندگی با فرد خودشیفته واقعا سخته خوشحالم که آگاه تر شدی 🤍🌱
سلام. استاد بزرگوار این نشانه ها را که فرموديد اگر به صورت کامل این نشانه ها را در پادنر خود بود و در زمانی که با او صحبت می کنیم و ریر بار هیچ کدام از رفتار های مشکوک نمی رود چکار باید کرد. لطفا راهنمایی کنید ❤❤❤❤
نیازی نیست گردن بگیره تو رفتار های درست رو ازش بخواه مثلا دراختیار قرار دادن گوشی اگر قرار نداد واین کار رو نکرد تو باید با پیامد کارش آشناش کنی و درکل باید تصمیم بگیری واقدام کنی
من دقیقا مثل شما بودم تمام نشانه های خیانت و مشکوکی را در زنم می دیدم ولی زیر بار نمی رفت و نتوانستم مچش را بگیرم ولی نسبت بهش بدبین شدم نتونستم باهاش زندکی کنم در نیجه طلاقش دادم
چه مرد وچه زن حق خیانت نداره وهیچ راهی جز جدایی نداره 😊
سلام عروسم عشق پدرشوهرش شده بود کارش به رابطه کشید
عجب دنیایی شده ناموسا
آدم مخش سوت میکشه
بیچاره پسرت
چه دردی میکشه اونی که تا آخر عمر هزاران بار بدستش بقتل میرسه باباشه
چقدر تلخ💔