بعد از گوش دادن به این سخنرانی احساس کردم که یک استاد واقعی پیدا کردم، فکر میکنم باید تمام سخنرانیهای آگورا و آقای جهانبگلو را نه تنها یک بار، بلکه چندین بار گوش بدم. ممنونم از دستاندرکاران این نشست.
با سلام خدمت جناب جهانبگلو کار شما واقعا ارزشمند است به دو دلیل ۱.بیان بسیار خوب و روان شما که نشان از اشراف شما به فلسفه دارد ۲.ارا و اندیشه ی فلاسفه را جدا از گرایشات ایدئولوژیک شرح و بسط میدهید بر خلاف بسیاری از جریانات به اصطلاح روشنفکری. امیدوارم همیشه پایدار باشید
دانشمند گرامی اقای جهانبیگلو از جلسه تشریحی شما روی موضوع فلسفه هگل بسیار اموزنده است امیدوارام در جلسات اینده شما رانیز با خود داشته باشیم پیوز باشید. افغانستانی
دکتر جهانبگلو بی نظیره. من از ایشون درس های زیادی یاد گرفتم. ایشان کاملا بر مباحثی که مطرح میکنند مسلط هستند و هرگز در هیچ جلسه ای ندیدم چیزی را مطرح کنند که راجب آن اطلاعاتی نداشته باشند. در یک جمله ایشان یک فیلسوف واقعی هستند.
"آنچه واقعی است حقیقی است و آنچه حقیقی است واقعی" حکمی ایست که هگل آنرا در دوران پیری یعنی زمانی که از انقلاب فرانسه دوریگردان شده و خصلت های انقلابیش کم رنگ شده و تبدیل به محافظه کار شده بیان می کند. او بدینوسیله حکومت ارتجاعی پروس را به علت واقعی بودن حقیقی جلوه می دهد و بدینوسیله دفاع از حفظ وضعیت موجود را در دستور کار قرار می دهد. آموزه ای که برنایی اش را از دست داده و بیش از حد کهنسال و فرسوده می نماید.
حق شأن روح ؛ آرامش توام با قدرت که روی دیگر درستی با آگاهی است که در جریان حرکت تکاملی بازیافت میگردد این آلمان و شاخصه اصلی و پایه ای روح است نمیتوان گفت وجود خارجی ندارد یا ایجاد میگردد بلکه وجود خارجی دارد و بازیافت میگردد همانطور که آگاهی بازیافت میگردد ...ایا آگاهی وجود خارجی ندارد ؟ همین سوال در مورد حقیقت مطرح میگردد این جزء جدا ناپذیر از روح در مفهوم کل آن واحده و تکثیر و تعدد یافته است می باشد مثل درختی که دارای تنه واحد و شاخ و برگ متکثر می باشد ...حق کلیت « وجودی » است که در همانند نور در طیف های گوناگون ظاهر میگردد ...« آگاهی » « قدرت یا توان غیر مادی که قدرت مادی اثر یا سایه آن است » « توان خرد » « توان اندیشیدن » « توان احساس » و ...« وضعیت وجودی آرامش و لذت » ..و « وضعیت وجودی ناآرامی و درد و عذاب » ...که این وضعیتهای وجودی متفاوت نتیجه نوع رفتاری و عملکردی آدمی است و آن به « توان آزادی اراده » برمیگردد و مابه ازای « توان آزادی اراده » « مسوولیت عینی آدمی » است که این مسوولیت مرتبط علی با « وضعیت وجودی آرامش و لذت » دارد که آنرا برای « روح خود » بازیابی کند و این « وضعیت وجودی بازیابی شده یعنی آرامش » شأن روح یا مفهوم « حق » در معنای خاص خود می باشد که علیرغم اینکه حق کل شاکله وجودی را در برمیگیرد طی فرایندی و با ایفای مسوولیت آدمی در ازای « آزادی توان اراده » او به شأن خود یا « حق » میرسد یا آنرا بازیابی میکند که روی دیگر آن « دریافت وضعیت وجودی عشق » است یعنی « توان عشق » که نتیجه « درستی در عملکرد یا ایفای مسوولیت آدمی است در دریافت نیروی عشق » .....لذا نور حق همانند نور در طیف های به ظاهر متعددی ظاهر میگردد ولی ماهیت آن یکی است ولی مثل نور در شکل و فورم ظاهری که فقط طول موج و فرکانس آن تعغیر میکند فقط در فرم و ظاهر متفاوت مینماید همانطور حق روی دیگرش آگاهی است روی دیگرش قدرت غیر مادی است و روی دیگرش « آزادی و همزمان مسوولیت و همزمان اخلاق و همزمان وضعیت وجودی آرامش یا عذاب روحی » می باشد و اینها را نمیتوان از هم تفکیک کرد و یا توهم کرد که میتوان از عدم چیزی را به وجود بدل کرد یا از عدم به وجود بلکه موضوع « تعغیر وضعیتهای وجودی » یا « بازیافت وضعیتهای وجودی » که از قبل « وضعیت وجودی » داشته است و اینکه کسی توهم کند که آدمی میتواند « از عدم آزادی را خلق کند یا از عدم اخلاق را خلق کند » در توهم محض می باشد و نه آگاهی حقیقی یعنی توهمی که میپندارد « آگاهی » است یعنی « بدل آگاهی »
بنظر من کاملا زیبا و جالبه مبحث هگل که میگه که در بستر تاریخ و اتفاقات تاریخ باعث آگاهی انسان میشود.مثلا همین مشکلات اقتصادی ایران را در نظر بگیرید باعث شده که ازدواج کم بشه و جوانان دنبال آزادی جنسی باشند
شما بر فرض مثال همون بوجود آمدن روشنگری و بوجود آمدن رنسانس را که در اروپا بهش توجه کنید. علتش این بود که حکومت دینی نتوانست اقتصاد را اداره کند و وقتی اقتصاد بد شد مردم رنسانس کردند
حقیقت را نفهمیده که گفته حقیقت آنچه تحقق یافته ......آنچه تحقق یافته واقعیت است و آنچه حقیقت است ممکن است غیر از آنچه است که واقع شده ........حقیقت را واقعیت یکی دانستن علامت نفهمیدن حقیقت یا ایمان نداشتن به آن است یعنی عدم آگاهی به آن یا آگاهی بدلی یا توهم به آن ..
نمیدونم چرا با جهانبگلو کنتراست پیدا کرده بودم سمت هیچ کدوم از سخنرانیها و گفتگوهای ایشون نمیرفتم ولی خیلی خوشحالم که این اشتباه رو بطور تصادفی با گوش دادن به این درس گفتار جبران کردم. موضوع و جزییات این سلسله بحثها واقعا گمشده من بود سپاس بیکران از رامین جان عزیز
Could you please Make confrance About why so.calld the elite guys in the world specially American's so called elite Kild the moral philosophy And borne the warmongers philosophy ¡ ? I will be appreciate
استاد جهان بگلو گرامی ، از شما آموخته ام که در جامعه ژاپن احساس دین جزو فرهنگ آنهاست ، احساس دین نسبت به خانواده ، جامعه ، کار فرما ، معلم ، دولت و .... و به راستی که خود شما نیز با انتقال اینهمه آگاهی های روشنگرانه دین خود را به ما به عنوان هموطنان تشنه علم ادا فرمودید بی اندازه سپاس به راستی که از زمره همان فیلسوفان بزرگ و تاریخ ساز هستید درود بر شما ، درود بر اندیشه شما و درود بر اندیشیدن ..... بی اندازه سپاس
اساتید گروه فلسفه دانشگاه تهران برای مقطع کارشناسی ورودی 92 کتاب هگل نوشته ی فردریک بیزر را معرفی کردند. در کنار آن می توانید کتاب هگل نوشته والتر ترنس استیس را نیز ملاحظه فرمایید.
بخاطر سوء استفاده بشر از دین و معنویت و اخلاق متاسفانه اندیشه فیلسوفان بعضا با خلط میان معنویت بدلی با معنویت اصیل و یا بخاطر دوره خلاء و بی ایمانی که بشر نتوانست بخاطر تحریفات و فرو ریختن اخلاقیات معنویت اصیل را از بدل ان بسرعت تشخیص دهد و یا منافع خود او چنین اجازه ای را به او نمیداد بعضا این فیلسوفان از حقیقت فرار کرده و سعی در توجیه انچه که هست کرده و نه انچه که باید باشد و از این لفظ باید وحشت داشته و ان را مخالف منافع خود دانسته اگاهانه یا نا اگاهانه به توجیه وضع موجود پرداخته در حالیکه فلسفه حق بسیار روشن و واضح در گفتار کانت مشخص شده " انطور عمل کن که میخواهی همان قاعده شود و بر خودت هم اجرا شود " و یا ندای وجدان درونی که انچه برای دیگری نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند و در یک کلام روشن " نباید به دیگری اسیب برسانی " ..................بقیه اش مهمل گویی است و توجیه ای برای رفتار ناپسند خود و دیگران که دنیا را برای بشر به جهنمی تبدیل کرده و یا خواهد کرد ......جهنمی عینی و واقعی .....
احتمالا روان انسان به تعبیر علمی ذهن و مغز است . ولی با شما موافقم چون در کتاب استقرار شریعت در مذهب مسیح هم در مورد کلیسای ناپیدا صحبت می کند در نتیجه اگر روح هم به معنای ذهن باشد خدای مسیحیت را رد نکرده
وقتي به تدريس فلسفه توسط استادان در سراسر جهان مراجعه ميشود ، مقاييسه اي در ذهن ميايد كه نتيجتا به ارزش بي اندازه زياد وجود دكتر جهانبگلو به عنوان استاد فلسفه پي ميبريم!
سلام به فلسفه علاقه مندم و از اینکه مطالب فلسفی را دنبال کنم لذت می برم. اما قسمتی از مطالبی که می فرمایید با توجه به مدارکی که وجود داره درست نیست ، مثلا اراده آزاد که همان نام دیگر اختیار است در آثار قدمای فلاسفه و عرفای اسلامی به وفور یافت میشود . به عنوان نمونه مطالب جبر و اختیار در مثنوی مولوی ، درصورتیکه شما این مطالب را به فلاسفه جدید نسبت میدهید که درست نیست.که این تناقض باعث میشود کسانی که دنبال حقیقت هستند رغبت کمتری به مطالب شما داشته باشند.
جناب، با اسم کسی به جایی نرسید، رسم شما چیست؟ بعد با استفاده از اسامی دوران آنتیک به کجا راه خواهید یافت؟ در دنیای بی ارتباط به جهان واقعی؟ با دنیای قلمبه سلمبه ای که هیچ ارتباطی با حتی فلسفه تیز ندارد؟ شما دلقک هستید یا متفکر؟
دوست عزیز، شمول ریشه عربی دارد و چسباندن یت به واژه های عربی نه تنها اشکالی نداره، بلکه به کلمه غنی نیز می بخشد... در ضمن اولویت مخاطبان استاد علم فلسفه است نه دستور زبان و ملا لغتی بودن!
بعد از گوش دادن به این سخنرانی احساس کردم که یک استاد واقعی پیدا کردم، فکر میکنم باید تمام سخنرانیهای آگورا و آقای جهانبگلو را نه تنها یک بار، بلکه چندین بار گوش بدم. ممنونم از دستاندرکاران این نشست.
A trick: you can watch series at flixzone. Been using it for watching loads of movies during the lockdown.
@Hendrix Quinton yea, been watching on flixzone} for years myself :D
@Hendrix Quinton yup, I have been using Flixzone} for since november myself =)
@Hendrix Quinton yea, I've been watching on flixzone} for months myself :D
@@conorweston476 یک دست طلبتان.
سپاس فراوان . از اینکه فایلهای این جلسات را برعکس خیلی موسسات بزرگ و کوچک بصورت مرتب منتشر نمودید. مرسی واقعا اقا رامین
درود استاد 🙏
عالی استاد ✍️🙏✍️
سپاس بیکران برای وجودت، دستت طلا ، بی نظیری.🙏♥️♥️♥️♥️💖💖💖💖🌺🌺🌺🌺
درودهاا استاد به روشنی فلسفه اخلاق را تحلیل وخوانش می کنی وبه آگاهی رسانی 👌👌🙏
با سلام خدمت جناب جهانبگلو کار شما واقعا ارزشمند است به دو دلیل ۱.بیان بسیار خوب و روان شما که نشان از اشراف شما به فلسفه دارد ۲.ارا و اندیشه ی فلاسفه را جدا از گرایشات ایدئولوژیک شرح و بسط میدهید بر خلاف بسیاری از جریانات به اصطلاح روشنفکری. امیدوارم همیشه پایدار باشید
سپاس از شما
یک جهان تشکر از آقای جهانبگلو بخاطری زحمات شان
دانشمند گرامی اقای جهانبیگلو از جلسه تشریحی شما روی موضوع فلسفه هگل بسیار اموزنده است امیدوارام در جلسات اینده شما رانیز با خود داشته باشیم پیوز باشید. افغانستانی
ممنون بابت تولید محتوا
شکر برای وجودت.👌💯💯💯💯♥️♥️♥️♥️💖💖💖💖🌺🌺🌺🌺
ممنون
سپاس فراوان
بسیار عالی
عالیست استاد
👍👍👍 it was perfect.
سپاس فراون خسته نباشید
دکتر جهانبگلو بی نظیره. من از ایشون درس های زیادی یاد گرفتم. ایشان کاملا بر مباحثی که مطرح میکنند مسلط هستند و هرگز در هیچ جلسه ای ندیدم چیزی را مطرح کنند که راجب آن اطلاعاتی نداشته باشند. در یک جمله ایشان یک فیلسوف واقعی هستند.
درود بر شما. نظر هگل در خصوص عدم خصوصی بودن فلسفه نقطه مقابل کوژو هست که از قضا خودش شارح اندیشه هگل است!
فوق العاده عالی و مفید. با تشکر فراوان 🙏🥀
بسیار ممنونم. استفاده کردم.
♥️♥️♥️
👌
"آنچه واقعی است حقیقی است و آنچه حقیقی است واقعی" حکمی ایست که هگل آنرا در دوران پیری یعنی زمانی که از انقلاب فرانسه دوریگردان شده و خصلت های انقلابیش کم رنگ شده و تبدیل به محافظه کار شده بیان می کند.
او بدینوسیله حکومت ارتجاعی پروس را به علت واقعی بودن حقیقی جلوه می دهد و بدینوسیله دفاع از حفظ وضعیت موجود را در دستور کار قرار می دهد.
آموزه ای که برنایی اش را از دست داده و بیش از حد کهنسال و فرسوده می نماید.
عالی بود
بنظر من همیشه اقتصاد را در روند شکل گیری رویدادهای تاریخی در نظر داشته باشید.
برای فهم بیشتر چنین دیدگاهی چه کتابهایی معرفی میکنید؟
حتی رونسانس رو هم از نظر اقتصاد برسی کنید.
واقعا ممنونم استاد
11:59 ㏘
Monday, June 12, 2023
درود بر آقای جهانبگلو / لطفا در مورد تجربه گرایی و آراء هیوم در معرفت شناسی هم برنامه بذارین.
حق شأن روح ؛ آرامش توام با قدرت که روی دیگر درستی با آگاهی است که در جریان حرکت تکاملی بازیافت میگردد این آلمان و شاخصه اصلی و پایه ای روح است نمیتوان گفت وجود خارجی ندارد یا ایجاد میگردد بلکه وجود خارجی دارد و بازیافت میگردد همانطور که آگاهی بازیافت میگردد ...ایا آگاهی وجود خارجی ندارد ؟ همین سوال در مورد حقیقت مطرح میگردد این جزء جدا ناپذیر از روح در مفهوم کل آن واحده و تکثیر و تعدد یافته است می باشد مثل درختی که دارای تنه واحد و شاخ و برگ متکثر می باشد ...حق کلیت « وجودی » است که در همانند نور در طیف های گوناگون ظاهر میگردد ...« آگاهی » « قدرت یا توان غیر مادی که قدرت مادی اثر یا سایه آن است » « توان خرد » « توان اندیشیدن » « توان احساس » و ...« وضعیت وجودی آرامش و لذت » ..و « وضعیت وجودی ناآرامی و درد و عذاب » ...که این وضعیتهای وجودی متفاوت نتیجه نوع رفتاری و عملکردی آدمی است و آن به « توان آزادی اراده » برمیگردد و مابه ازای « توان آزادی اراده » « مسوولیت عینی آدمی » است که این مسوولیت مرتبط علی با « وضعیت وجودی آرامش و لذت » دارد که آنرا برای « روح خود » بازیابی کند و این « وضعیت وجودی بازیابی شده یعنی آرامش » شأن روح یا مفهوم « حق » در معنای خاص خود می باشد که علیرغم اینکه حق کل شاکله وجودی را در برمیگیرد طی فرایندی و با ایفای مسوولیت آدمی در ازای « آزادی توان اراده » او به شأن خود یا « حق » میرسد یا آنرا بازیابی میکند که روی دیگر آن « دریافت وضعیت وجودی عشق » است یعنی « توان عشق » که نتیجه « درستی در عملکرد یا ایفای مسوولیت آدمی است در دریافت نیروی عشق » .....لذا نور حق همانند نور در طیف های به ظاهر متعددی ظاهر میگردد ولی ماهیت آن یکی است ولی مثل نور در شکل و فورم ظاهری که فقط طول موج و فرکانس آن تعغیر میکند فقط در فرم و ظاهر متفاوت مینماید همانطور حق روی دیگرش آگاهی است روی دیگرش قدرت غیر مادی است و روی دیگرش « آزادی و همزمان مسوولیت و همزمان اخلاق و همزمان وضعیت وجودی آرامش یا عذاب روحی » می باشد و اینها را نمیتوان از هم تفکیک کرد و یا توهم کرد که میتوان از عدم چیزی را به وجود بدل کرد یا از عدم به وجود بلکه موضوع « تعغیر وضعیتهای وجودی » یا « بازیافت وضعیتهای وجودی » که از قبل « وضعیت وجودی » داشته است و اینکه کسی توهم کند که آدمی میتواند « از عدم آزادی را خلق کند یا از عدم اخلاق را خلق کند » در توهم محض می باشد و نه آگاهی حقیقی یعنی توهمی که میپندارد « آگاهی » است یعنی « بدل آگاهی »
وای چقدر خوب توضیح میدین من صد بار اصول اصلی پدیدار شناسی رو خوندم هیچی نفهمیدم
سلام. واقعا عالی بود...نکات سخت فلسفی را بسیار قابل فهم توضیح میدهند. با تشکر
واقعا برای ما متاهل هایی که گرفتار زندگی هستیم و وقت نداریم کتاب بخونیم و علاقه به فلسفه داریم این کلیپ های فلسفی بسیار عالی و غنیمت است.
بنظر من کاملا زیبا و جالبه مبحث هگل که میگه که در بستر تاریخ و اتفاقات تاریخ باعث آگاهی انسان میشود.مثلا همین مشکلات اقتصادی ایران را در نظر بگیرید باعث شده که ازدواج کم بشه و جوانان دنبال آزادی جنسی باشند
و وقتی آزادی جنسی پیدا شد خود به خود ذهن بشر بسوی تفکر و روشنگری میرود
اقتصاد در شکل گیری روند و تکامل تاریخ و خود آگاهی و روشنگری بشر واقعا نقش به سزایی دارد
شما بر فرض مثال همون بوجود آمدن روشنگری و بوجود آمدن رنسانس را که در اروپا بهش توجه کنید. علتش این بود که حکومت دینی نتوانست اقتصاد را اداره کند و وقتی اقتصاد بد شد مردم رنسانس کردند
حقیقت را نفهمیده که گفته حقیقت آنچه تحقق یافته ......آنچه تحقق یافته واقعیت است و آنچه حقیقت است ممکن است غیر از آنچه است که واقع شده ........حقیقت را واقعیت یکی دانستن علامت نفهمیدن حقیقت یا ایمان نداشتن به آن است یعنی عدم آگاهی به آن یا آگاهی بدلی یا توهم به آن ..
بنظر من روند شکل گیری آگاهی بشر در دامن اقتصاد شکل میگیرد...
سلام
ببخشید چطوری میتونیم با دکتر جهانبگلو ارتباط بگیریم
لطفا راهنمایی بفرمایید
عالی،واقعا مفید بود دست استاد درد نکنه🙏🏻🙏🏻 نقدی که بر مارکس و انگلس هم بردین خیلی جالب بود.
نمیدونم چرا با جهانبگلو کنتراست پیدا کرده بودم سمت هیچ کدوم از سخنرانیها و گفتگوهای ایشون نمیرفتم ولی خیلی خوشحالم که این اشتباه رو بطور تصادفی با گوش دادن به این درس گفتار جبران کردم. موضوع و جزییات این سلسله بحثها واقعا گمشده من بود سپاس بیکران از رامین جان عزیز
درود و سپاس فراوان از مهرتان. بسیار آموختم
Caro Ramin ti ringrazio molto❤️❤️🌹❤️
Could you please Make confrance
About why so.calld the elite guys in the world specially American's so called elite
Kild the moral philosophy
And borne the warmongers philosophy ¡ ?
I will be appreciate
ا
البته این نظر شخصی من است
فقط شوپنهاور ❤
آیا ممکن است در جهان همه اشتباه کرده باشد و فقط شما درست بگویید؟
استاد جهان بگلو گرامی ، از شما آموخته ام که در جامعه ژاپن احساس دین جزو فرهنگ آنهاست ، احساس دین نسبت به خانواده ، جامعه ، کار فرما ، معلم ، دولت و ....
و به راستی که خود شما نیز با انتقال اینهمه آگاهی های روشنگرانه دین خود را به ما به عنوان هموطنان تشنه علم ادا فرمودید
بی اندازه سپاس
به راستی که از زمره همان فیلسوفان بزرگ و تاریخ ساز هستید
درود بر شما ، درود بر اندیشه شما و درود بر اندیشیدن .....
بی اندازه سپاس
نکته منم همین بود که شما خیلی زیبا توضیح دادید. اگر این اتفاق در همه نشست های اساتید اتفاق می افتاد . دانشجویان بهتری تربیت میشد.
سلام لطفاً یک کتاب خوب به فارسی در فلسفه هگل معرفی کنید
اساتید گروه فلسفه دانشگاه تهران برای مقطع کارشناسی ورودی 92 کتاب هگل نوشته ی فردریک بیزر را معرفی کردند. در کنار آن می توانید کتاب هگل نوشته والتر ترنس استیس را نیز ملاحظه فرمایید.
متاسفانه ایشون سرفصل هارا آنهم سرودم بریده وهمراه بامغلطه چنان بیان میکند که گوی موضوعی تازه رادارد مطرح میکند!
خواهش میکنم اصول اصلی پدیدار شناسی رو هم تو ضیح بدید
سلام خوبین؟
با شما فلسفه داره جون میگیره. یک تنه دارید فلسفه رو به دوش میکشید. سپاسگذاریم
رامین جهانبگلواز روشنفکران محبوب
من هستند
از تفسیر شما چنین بر مزی آید که هگل نه محافظه کاره نه لیبرالیسم و نه مارکسیست پس چیه و چرا از بیان کلمه تکامل احتناب می کنید ؟
بخاطر سوء استفاده بشر از دین و معنویت و اخلاق متاسفانه اندیشه فیلسوفان بعضا با خلط میان معنویت بدلی با معنویت اصیل و یا بخاطر دوره خلاء و بی ایمانی که بشر نتوانست بخاطر تحریفات و فرو ریختن اخلاقیات معنویت اصیل را از بدل ان بسرعت تشخیص دهد و یا منافع خود او چنین اجازه ای را به او نمیداد بعضا این فیلسوفان از حقیقت فرار کرده و سعی در توجیه انچه که هست کرده و نه انچه که باید باشد و از این لفظ باید وحشت داشته و ان را مخالف منافع خود دانسته اگاهانه یا نا اگاهانه به توجیه وضع موجود پرداخته در حالیکه فلسفه حق بسیار روشن و واضح در گفتار کانت مشخص شده " انطور عمل کن که میخواهی همان قاعده شود و بر خودت هم اجرا شود " و یا ندای وجدان درونی که انچه برای دیگری نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند و در یک کلام روشن " نباید به دیگری اسیب برسانی " ..................بقیه اش مهمل گویی است و توجیه ای برای رفتار ناپسند خود و دیگران که دنیا را برای بشر به جهنمی تبدیل کرده و یا خواهد کرد ......جهنمی عینی و واقعی .....
اگر هگل به قول شما عرفان را نقد می کند پس منظورش از روح مطلق چیست.
احتمالا روان انسان به تعبیر علمی ذهن و مغز است .
ولی با شما موافقم چون در کتاب استقرار شریعت در مذهب مسیح هم در مورد کلیسای ناپیدا صحبت می کند در نتیجه اگر روح هم به معنای ذهن باشد خدای مسیحیت را رد نکرده
حق طبیعی انسان آزادی است این مداخله غیر طبیعیست که آن را از انسان دریغ کرده
وقتي به تدريس فلسفه توسط استادان در سراسر جهان مراجعه ميشود ، مقاييسه اي در ذهن ميايد كه نتيجتا به ارزش بي اندازه زياد وجود دكتر جهانبگلو به عنوان استاد فلسفه پي ميبريم!
الکی نیست ک ب یوتیوب میگن دانشگاه مجازی 🤌❤️
@
شما را به بهره مندی از گنجینه ی حکمت ِ استاد دیمان مهرگان دعوت می کنیم
سلام
به فلسفه علاقه مندم و از اینکه مطالب فلسفی را دنبال کنم لذت می برم.
اما قسمتی از مطالبی که می فرمایید با توجه به مدارکی که وجود داره درست نیست ، مثلا اراده آزاد که همان نام دیگر اختیار است در آثار قدمای فلاسفه و عرفای اسلامی به وفور یافت میشود . به عنوان نمونه مطالب جبر و اختیار در مثنوی مولوی ، درصورتیکه شما این مطالب را به فلاسفه جدید نسبت میدهید که درست نیست.که این تناقض باعث میشود کسانی که دنبال حقیقت هستند رغبت کمتری به مطالب شما داشته باشند.
با احترام اما آلمانی صحبت کردن و ترجمه هاتون افتضاح بود
جناب، با اسم کسی به جایی نرسید، رسم شما چیست؟ بعد با استفاده از اسامی دوران آنتیک به کجا راه خواهید یافت؟ در دنیای بی ارتباط به جهان واقعی؟ با دنیای قلمبه سلمبه ای که هیچ ارتباطی با حتی فلسفه تیز ندارد؟ شما دلقک هستید یا متفکر؟
" جهانشمولیّت " اشتباه است، باید گفت " جهانشمولی " (= صفتِ " جهانشمول " + " ی " ِ اسم ساز ، مجموعاً به معنیِ " جهانشمول بودن " ). ه
دوست عزیز، شمول ریشه عربی دارد و چسباندن یت به واژه های عربی نه تنها اشکالی نداره، بلکه به کلمه غنی نیز می بخشد... در ضمن اولویت مخاطبان استاد علم فلسفه است نه دستور زبان و ملا لغتی بودن!
بسیار بد درس می دین
@
شما را به بهره مندی از گنجینه ی حکمت ِ استاد دیمان مهرگان دعوت می کنیم
عالی بود
چهار کتاب هگل گفتید بهترین ترجمه ان در ایران چه کسی هست