عصر فتحعلیشاه، جنبش فکری شیخیه توسط سید کاظم رشتی وسر بر آوردن جنبش بابیه با اسماعیل وفا یغمائی

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 25 лип 2018
  • mihantv.com
    ua-cam.com/users/mihantv1...
    / mihantv1
    telegram.me/mihantv1
    / mihantv1
    سعید بهبهانی و گفت و گو با اسماعیل وفا یغمائی پیرامون تاریخ مکتوب و روایت اخوند

КОМЕНТАРІ • 24

  • @rubyks8253
    @rubyks8253 4 роки тому +4

    از تلاش سرسختانه شما دانشمند گرامی سپاسگذارم. بسیار انگشت شمارند کسانی که این بخش از تاریخ ایران را مطالعه کنند و بی غرضانه سخن بگویند. دانش و تحقیق شما قابل توجه هست. باید امیدوار بود به بیداری ایرانیان.

  • @AliBaba-yu4kv
    @AliBaba-yu4kv Рік тому

    Thank you 🌹🌹🙏🌺🌺

  • @shaukatsharifi184
    @shaukatsharifi184 4 роки тому +4

    درود فراوان بر استاد گرامی جناب آقای وفایی یغمایی

  • @sakinehkargar3184
    @sakinehkargar3184 6 років тому +4

    سپاس فراوان از روشنگری ها شما. جامعه ما نیاز فراوان به این روشنگری ها دارد تا از خواب غفلت بیدار شود به امید ازادی وطن

  • @hoomanjalilian3514
    @hoomanjalilian3514 3 роки тому +3

    خود سيد على محمد باب گفته بود درآينده نه محبين ونه مغرضين بلكه محققين مرا قضاوت خواهند كرد

  • @esmailvafayaghmai2263
    @esmailvafayaghmai2263 6 років тому +2

    شاهان قاجار و مکتب شیخی
    بخش اول
    صورت PDF مکتب شیخیه در دوران قاجار از نفوذ بالایی برخوردار بوده و علمای شیخیه نیز مورد توجه شاهان قاجار بودند. اولین سبب این محبوبیت، روابط خانوادگی و قرابت مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع با خاندان قاجار بود. همانطور که گفته بودیم پدر مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع، ابراهیم خان ظهیرالدوله می باشد که پسر عمو، پسرخوانده و داماد فتحعلیشاه و از امیران و فرمانروایان اوایل دورۀ قاجاریه و حاکم کرمان و سیستان بود. و همچنین مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع نیز با یکی از نوه های فتحعلی شاه ازدواج کرده بود. جدا از روابط فامیلی، فتحعلی شاه قاجار و جناب ابراهیم خان ظهیر الدوله بشخصه به شیخ احمد احسایی اع ارادت داشتند، بطوری که شیخ احسایی اع به دعوت فتحعلی شاه به ایران سفر میکنند و مدتی را در شهر های مختلف مخصوصا یزد و تهران اقامت کرده و در این بین دو رساله به نام های خاقانیه و سلطانیه در پاسخ به پرسش های اعتقادی فتحعلی شاه مینویسند. همچنین ابراهیم خان ظهیر الدوله نیز به ملاقات ایشان میرفته و با ارسال نامه و هدایا، علاقه و احترامش را نسبت به شیخ احمد احسای اع نشان می داد. و پاسخ های شیخ مرحوم اع له نامه ها و مکتوبات ایشان مبین مراتب احترام و اعتماد متقابل است. و در همین راستا بود که ابراهیم خان به تبعیت از شیخ احسایی اع با صوفیه و دراویش نعمت اللهی به سختی مخالفت کرده و اجازه فعایت به ایشان نمیداد. پس از فتحعلی شاه در زمان سلطنت محمد شاه به علت علایق و روابطش با صوفیه اوضاع تغییر یافته
    و دربار به حمایت از نقطه مقابل شیخیه یعنی صوفیه پرداخت.
    اما با آمدن ناصرالدین شاه و قرار گرفتن مرحوم کرمانی اع در اوج فعالیت های خود، دوباره شیخیه جانی دوباره گرفت. در ابتدا بواسطه اتهاماتی که دشمنان مرحوم حاج محمدكريم خان اع بايشان بسته بودند و نامه‌هایی بناصرالدين شاه نوشته بودند كه ايشان خيال سلطنت دارد، ذهن او را مشوب كرده بودند، لذا او نیز ابتدا اشخاصی را پنهانی فرستاد تا تحقيق كنند پس از تحقيق معلوم شد كه مطلب بكلی دروغ بوده و حتی خود آن فرستادگان مرحوم کرمانی اع ارادت پيدا كردند و تا آنکه يكی از ايشان بناصرالدين شاه گفته بود اين شخصی كه من ديدم همه توجهش بخداوند است و بسلطنت ايران كه سهل است بسلطنت دنيا هم اعتنایی ندارد.
    پس از آن بود که ناصر الدین شاه هم ارادت پیدا کرد اما راه تعادل را در حمایت بین شیخیه و غیر ایشان پیش گرفته بود و به تمامی علما احترام میگذاشت اما عملا از شیخیه بوده و از مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع تجلیل فراوان مینمود
    . همچنین یکی از زن های ناصر الدین شاه به نام شکوه السلطنه ( که مادر مظفرالدین شاه بود)، نوه ابراهیم خان ظهیر الدوله و خواهر زاده مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع بود. و معلم ناصر الدین شاه جناب ملا محمود نظام العلماء نیز از شیخیه و از شاگردان شیخ احمد احسائی اع بود. از موارد رجوع ناصر الدین شاه به مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع، میتوان به رساله ناصریه، سلطانیه و رساله ای در رد باب اشاره کرد. ناصریه رساله ای در مورد جهاد است که در زمان حمله قوای انگلیس به بوشهر به خواست ناصرالدین شاه توسط مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع نوشته شد. سلطانیه نیز رساله ای در اصول دین است که به خواهش ناصر الدین شاه، مرحوم کرمانی اع مرقوم فرمودند. و در آخر در جریان بابیه بود که ناصر الدین شاه به بزرگترین مخالف بابیه یعنی مرحوم کرمانی اع پناه برده و با استفاده از نفوذ معنوی و علمی مرحوم کرمانی اع به مقابله با فرقه بابیه پرداخت و با حمایت از شیخیه از قدرت گرفتن بابیه جلوگیری کرد. همچنین برخی از مقربین ناصر الدین شاه مانند عبد العلی خان ادیب الملک وزیر وظایف و اوقاف که حاکم مناطقی مانند قم، دامغان و سمنان بود نیز شیخی بوده و برای مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع مقام علمی بالایی قائل بود، تا آنجا که سوالات خود در زمینه اقلیم شناسی ، هواشناسی و هیئت را هم از مرحوم کرمانی اع سوال می کرد و ایشان نیز رساله ای در همین موضوع در پاسخ به عبدالعلی خان تألیف کرده اند. همچنین در سال ۱۲۸۳ ه ق مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع به دعوت ناصر الدین شاه به تهران رفته و مورد توجه و عنایت خاص سلطان قرار گرفتند

  • @user-bz6qi8bq9f
    @user-bz6qi8bq9f 2 місяці тому

    روح پرفتوح بزرگان شیخی مخصوصا ،عالم جلیل القدر ،حکیم صمدانی شیخ زین الدین احسائی، کریم خان کرمانی ،شاد ، بزرگان شیعه هستن ایشان ،مقامشان عالی ست

  • @kavehiranpor5036
    @kavehiranpor5036 6 років тому +2

    درود بر جناب بهبهانی و جناب یغمائی.از مزخرفات نادانهای بی سواد و کسانی که زبان ادب ندارند ناراحت نشوید کارهای شما بسیار ارزشمند است درود بر شما

  • @esmailvafayaghmai2263
    @esmailvafayaghmai2263 6 років тому +1

    بخش دوم
    برخی انشعابات در شیخیه
    گفته شده كه برخي از آنان معتقدند كه در تشهد نماز بعد از «اشهد اَنّ محمداً عبده و رسوله» بايد «اشهد اَنّ عليّاً ولي الله» گفته شود. هم چنين در اذان بايد بعد از «حي علي خيرالعمل» بايد «محمد و آله خيرالبريّه» گفته شود؛ البته بايد متذكر شد كه در دوران آل بويه شعار شيعه «محمد و عليّ خيرالبشر» بوده و به دستور پادشاهان ديلمي اين شعار را بر ديوارهاي بغداد، مي نوشتند و حتي در اوائل آغاز به كار دولت صفوي نيز برخي اين شعار را در اذان ذكر مي كردند ،ولي طبق فتواي مراجع اين دو را نمي توان جزء اجزاء تشهد نماز يا اذان، دانست و آن گونه كه نقل شده از مسلمات شيخيه نيز نمي باشد؛ چنان كه مي گويند: برخي از شيخي هاي ساكن گوگان كه شهري در نزديكي تبريز است به حاج ميرزا عبدالرسول احقاقي گفته بودند كه اگر بعد از تشهد، اشهد انّ عليا ولي الله نگويد، پشت سر او نماز نمي خوانند به همين خاطر وي در آن شهر آن را مي گفت ولي در تبريز نمي گفت. هم چنين نقل شده كه ميرزا محمد ثقة الاسلام گفته بود كه بعد از حي علي خيرالعمل نگوييد: محمد و آله خيرالبريّه، چون برادران ديني ما نمي گويند و ناراحت مي شوند.
    در نهايت مي توان گفت كه شيخيه آذربايجان در ميان ساير شيعيان پراكنده شده و از ميان رفته اند. تنها برخي از طرفداران مسلك احقاقيه باقي مانده اند كه البته افراد عادي آنان فقط اسماً خود را شيخي مي نامند و در عمل با ساير شيعه ها فرقي ندارند و خواص آنان نيز هر چند به موارد ياد شده در بالا اعتقاد دارند ولي نمي توان آنها را خارج از جرگه شيعه دانست، چون در اصول دين و فروع با سايرين فرقي ندارند. هر چند اگر رياست طلبي همين خواص نبود اكنون مسلكي به نام شيخيه وجود نداشت.
    در مورد شيخيه كرمان هم بايد گفت: هر چند تلاش هاي كريم خان قاجار و برخي از جانشينان وي براي جدا كردن شيخيه كرمان از شيعيان تا اندازه اي موفقيت آميز بود و توانستند تا حد زيادي فاصله بين شيعه متشرعه و شيخيه را زياد كنند با اين همه اگر جلوي رياست طلبي اين افراد گرفته شود، مي توان اين فاصله را از بين برد چنان كه خطيب بزرگ حجة الاسلام والمسلمين فلسفي (ره) در برخي از سفرهاي تبليغي خود به كرمان، چنين نيتي را دنبال مي كرد و تا حدي موفق شده بود؛ ولي برخي از افراد سودجو كه مطامع دنيوي خود را با فتنه جويي دنبال مي كنند مانع اين كار شدند.
    به هر صورت محققين مذاهب اسلاميه هميشه بعد از تحقيق در مورد شيخيه از خود و سايرين مي پرسند فرق شيخيه و ساير شيعيان چيست و همگي نيز به اين نتيجه مي رسند كه فرق اساسي وجود ندارد و تنها برخي اميال و رياست طلبي هاي بزرگان شيخيه كه امروزه اين رياست را هم چون نظام شاهنشاهي ارثي كرده و حتي از قبل وليعهد خود را معرفي مي كنند، بر اين جدايي و افتراق مي افزايد والا عوام شيخيه از مسلك خود جز نام كه آن را نيز از پدران به ارث برده اند چيزي نمي دانند و همانند ساير شيعيان رفتار كرده به تكاليف شرعي خود عمل مي كنند.
    معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
    1. فرهنگ فرق اسلامي، محمد جواد مشكور.
    2. فرق و مذاهب كلامي، علي رباني گلپايگاني.
    3. تحليلي بر تاريخ و عقايد فرقه شيخيه، احمد خدايي.
    4. شيخيگري، بابيگري از نظر فلسفه، تاريخ و اجتماع، مرتضي مدرس چهاردهي.
    پي نوشت ها:
    [1] . سبحاني، جعفر، المذاهب الاسلاميه، قم، موسسه امام صادق، چاپ اول، 1423 ق، ص 356 و 357.
    [2] . ر. ك: ميرزا موسي اسكويي حائري، احقاق الحق، نجف، مطبعة النعمان، چاپ دوم، 1385 هـ ، ق.
    [3] . اين كتاب با تصحيح ميرزا عبدالرسول احقاقي در تبريز و مطبعة الشفق به چاپ دوم رسيده است.
    [4] . المذاهب الاسلاميه، ص 358.
    [5] . همان، ص 358.
    [6] . همان، ص 357.

  • @esmailvafayaghmai2263
    @esmailvafayaghmai2263 6 років тому +1

    سید کاظم رشتی دومین سخصیت مکتب شیخی پس از از شیخ احمد احسائی
    سید کاظم بن قاسم حسینی رشتی ملقب به نجیب الاشراف (۱۲۱۲ - ۱۲۵۹) دومین رهبر شیخیه و جانشین شیخ احمد احسائی بود. اجداد او از اشراف سادات حسینی مدینه بودند و دو نسل بود که ایرانی شده بودند. جدش سید احمد بعلت شیوع طاعون از مدینه به رشت رفت. او در جوانی به یزد رفت و به شیخ احمد احسائی پیوست و سپس به کربلا رهسپار شد و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و ترویج فضائل امامان شیعه و مکتب شیخیه مشغول بود. وی در اصطلاح شیخیه ملقب به «سید نبیل» است. او در کربلا مورد توجه علمای عصر خود گردید، محمود آلوسی مفتی بغداد صاحب «مقامات آلوسیه» دربارهٔ سید کاظم گوید: اگر سید در زمانی می‌زیست که ممکن بود نبی مرسل و پیغمبری باشد من اول من آمن بودم، زیرا شرایط لازم به اخلاق و علم کثیر و عمل به سجایای معنوی در شخص او موجود است.[نیازمند منبع] از جمله شاگردان سید، حاج محمدکریم خان کرمانی است که بعد جانشین او شد.
    نوشته‌اند نحیب پاشا حاکم عثمانی به او قهوه‌ای مسموم خوراند و سید در ذیحجه سال ۱۲۵۹ ه.ق درگذشت و در جوار قبر حسین بن علی دفن شد
    سيد كاظم رشتي بارور كننده مكتب شيخي
    سيد كاظم رشتي در خانواده اي عرب به دنيا آمده بود . خانواده او اندكي پيش از تولد او به دليل شيوع طاعون از مدينه به رشت مهاجرت كرده بودند . او در يازده سالگي قرآن را از حفظ داشت و در هجده سالگي تفسيري بر سوره آيه الكرسي نوشت . سيد كاظم رشتي كاملا به انديشه هاي استاد خود مؤمن بود و در بارور كردن و توضيح و تفسير مكتب شيخي تلاش بسيار نمود .
    بيشترين تلاش سيد كاظم تلاش بر تفسير و تعبيريكي از اصلي ترين اركان شيعه يعني مقوله مهدويت و بشارت ظهور امام دوازدهم بود . او ميگفت همه بايد بكوشند تا كسي را كه بر اثر تقوي و صلاحيت به مقام باب رسيده و در نقطه ركن رابع قرار دارد بشناسند .
    بر اثر تلاشهاي سيد كاظم وضعيت به گونه اي شده بود كه افراد زيادي براي رسيدن به مرحله بابيت به انواع رياضات مشغول شده بودند و پيروان سيد كاظم رفقاي خود را سوگند ميدادند كه اگر موفق به شناخت ركن رابع شده اند ديگران را بي خبر نگذارند . شور و شوق شگفتي كه در اثر انديشه شيخ احمد احسائي وكوششهاي سيد كاظم رشتي دامنگير جمع كثيري از پيروان شده بود زمينه را به خوبي براي ظهور سيمائي جديد آماده كرده بود . در اين حال و هوا سيد كاظم رشتي نيز مانند استادش به طور دايم مورد طعن و لعن و حملات روحانيون مختلف قرار داشت ، طي دو يورش كه توسط آخوندها سازماندهي شده بود عوام الناس تحريك شده خانه اش را و يران و كتابخانه اش را طعمه آتش كردند . سيد كاظم سرا نجام مجبور شد ترك ديار كند و روانه عتبات شود ولي در آنجا نيز در امان نبود و سر انجام حاكم عثماني در بغداد با خوراندن قهوه مسموم به قتل او اقدام كرد . سيد كاظم رشتي در تاريخ يازدهم ذيحجه سال 1259 هجري ، 1843 ميلادي در گذشت و در كربلا در كنار مرقد حسين ابن علي دفن گرديد .
    او در دوران حيات خود مريدان و شاگردان بسيار پرورد و از جمله تاثير زيادي بر افكار طاهره قره العين نهاد . از مقولات مهم در افكار سيد كاظم رشتي توجه به مساله زنان است . شيخي ها اگر چه تعدد زوجات را حرام نميدانند ولي آن را كاري نا پسند ميشمارند . تلقي تازه از معاد ، توجه به مقوله شيعه كامل ، توجه به وضع زنان ، شك گرائي ، از مقولات مورد توجه دو بنياد گذار و شارح مكتب شيخي وازديگر زواياي فكري متفاوت آنان با ساير آخوندهاي شيعه درآن دوران است .
    .

  • @esmailvafayaghmai2263
    @esmailvafayaghmai2263 6 років тому +1

    اشاره ای به اعتقادات شیخیه
    عقاید
    «عقاید شیخیه در اصول و فروع دین و همه احکام شرع رگرفته از کتاب خدا (قرآن) و سنت محمد و اخبار و احادیث ائمه است، و بطور خلاصه شیخیه شیعیانی هستند که در جزئی و کلی سعی در تبعیت امامان داشته و جز فرمایش آنهاکه مسلماً مأخوذ از کتاب خدا (قرآن) و سنت محمد است به چیزی از یافته‌های عقول ناقصه و قیاسها و سلیقه‌های شخصیه اشخاص عادی در دین خدا اعتماد نمی‌نمایند، و در بیان فضائل محمد و آل محمد نیزسعی داشته و می‌گویند که نباید تصور شود که معارف اسلام منحصر به همین احکام ظاهری عبادات و معاملات است، و آن عده از قشریین را که فقط به همین ظاهر اسلام اکتفا کرده‌اند مقصر می‌دانند؛ و همچنین معتقدند که عقاید آن عده از صوفی مذهبان که دین را صرفاً امور باطنی می‌دانند و ظواهر عبادات را ترک کرده‌اند ناقص است و انسان را به ترقی و تعالی که مقصود از آفرینش اوست نمی‌رساند، بلکه دین حق آن است که همه ظواهر را بپذیریم و بآنها عمل نمائیم در عین اینکه سعی می‌کنیم اصل و باطن و حقایق آن مطالب را هم بقدر استعداد فراگیریم و بهر صورت این مطلب مسلم است که عقاید شیخیه همان عقاید شیعه جعفری دوازده امامی است و شیخیه نه چیزی از مذهب ائمه کم کرده و نه چیزی بر آن افزوده‌اند، بلکه هیچ نوع کاستن و افزودنی رادر دین خدا جایز نمی‌دانند .»[۸]
    شیخیه اصول دین را منحصر در چهار اصل توحید، نبوت، امامت و تولی و تبری یا به عبارت دیگر معرفت مجتهد جامع‌الشرایط می‌دانند[۹]
    • به اعتقاد شیخیه، رکن چهارم دین عبارت است از شناختن پیشوایان شیعه و اخوت و مسئله ولایت و براءت و دوستی و دشمنی که همه اینها یک موضوع واحد بوده و اصل بودن آن بسیار واضح و مستند است و در وقتی که به امثال ما وحی نازل نمی‌شود و پیغمبر هم در میان نیست و امام ما هم غایب است و ناچار باید به بزرگان شیعه و علما رجوع کنیم و در میان علما هم مع الأسف صادق و کاذب و علمای نیک و علمای سوء هر دو هست چطور می‌شود که شناختن آن‌ها اصل نباشد و چشم بسته و بدون شناخت و اطمینان بآنها رجوع کنیم، پس شناختن آن بزرگان که در عالم اخوت برادران بزرگ ما محسوب می‌شوند اصل است و باید صادق و کاذب را بشناسیم و راستگویان را دوست بداریم و از دروغگویان برحذر باشیم و در این موضوع هم شیخیه کتب متعدد دارند که معروفترین همه آن‌ها همان کتاب ارشاد است که جلد چهارم آن مخصوص به همین اصل چهارم یا باصطلاح شیخیه رکن رابع است.[۱۰]
    • شیخیه معاد و عدل را از اصول دین می‌دانند ولی معتقدند اعتقاد به خدا و رسول ضرورتاً مستلزم اعتقاد به قرآن و از جمله تعلیمات آن عدل و معاد است. عدل یکی از صفات ثبوتی خداوند است، اگر آن را اصل اصیل بشماریم چرا سایر صفات ثبوتی از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره رااز اصول دین نشماریم و اصلادرشمردن اصول دین بین علما اختلاف بوده چون هیچ تقسیم‌بندی صریحی از ائمه در اینباره نرسیده و همه اینها تقیسمات علما در زمان‌های مختلف بر حسب وضعیت هر زمان است و اختصاصی به شیخیه ندارد
    • شیخیه می‌گویند معاد جسمانی وجود دارد اما بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی می‌ماند جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان جسم هورقلیایی است. هورقلیا که ظاهراً کلمه سریانی است، همان قالب مثالی می‌باشد که از اصطلاحات فلسفی شیخ احمد احسایی است. وی می‌گوید: آدمی را دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامه‌ای است که انسان آن را می‌پوشد و از تن بیرون می‌آورد و آنچه پس از مرگ می‌پوسد و از میان می‌رود همین جسم است. دیگر سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آنچه آدمی در روز رستاخیز به هیئت آن زنده خواهد شد همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم می‌باشد. بازگشت ارواح مردم در کالبد لطیفی است که از جسم دنیوی آن‌ها لطیف‌تر است؛ گرچه در مقایسه با عالم برزخ و قیامت، جسم محسوب می‌شود.
    • شیخیه معراج جسمانی پیامبر را می‌پذیرند ولی می‌گویند که معراج اگر چه جسمانی است ولی با جسم عرضی نیست و این تصور که پیغمبر مثل سفینه‌ها و موشک‌ها از زمین بطرف همین آسمان ظاهر رفته باشد تصوری عامیانه است چون رفتن بسوی این آسمانها لاجرم در جهتی از جهات است و معراج پیغمبر برای تقرب به خداست و خدا در یک طرف آسمان منزل ندارد که با سیری در این جهات معروفهٔ عرضی بشود باو نزدیک شد و این تصورات لازمه اش این است که خدا را محدود و در جهتی خاص بدانیم و جهت دیگر را خالی از او فرض کنیم و این خلاف صریح توحید است.[۱۰]
    • یکی از اختلافات شیخیه با دیگر شیعیان نحوه نماز خواندن در مزار ائمه‌است. شیخیه در هنگام نماز در حرم پیغمبر و امامان از لحاظ ادب و احترام طوری می‌ایستند که قبر میان ایشان و قبله واقع شود؛ و استدلال به حدیث (الامام لا یتقدم و لا یساوی) بر این طریقه خود می‌کنند و در احترام به ائمه زنده و مرده ایشان بسیار اهتمام می‌ورزند
    مخالفان ایشان معتقدند شیخیه دربارهٔ مقام ائمه راه غلو پیموده‌اند و برای آن‌ها مقام خدایی قائل شده‌اند زیرا قبر امام را قبله قرار می‌دهند در حالی که این مطلب از جهت احترام به ائمه و استناد به احادیث واقع شده‌است. گاه شیخیه شیعیان مخالف خود را «بالاسریه» و خود را «پشت‌سری» می‌خوانند. البته شیخیه برای عقاید خود نسبت به امامان به زیارات رسیده از اهل بیت خصوصاً زیارت جامعه کبیره استناد می‌کنند.[۱۱]

  • @esmailvafayaghmai2263
    @esmailvafayaghmai2263 6 років тому +1

    بخش سوم
    برخس انشعابات در شیخیه
    حاج محمدکریم خان کرمانی
    آقای حاج محمدکریم خان کرمانی سومین مقتدای سلسله شیخیه که بعد از حاج سید کاظم رشتی رهبری و پیشوایی این مکتب را بر عهده گرفت؛ بنابراین او سومین رهبر شیخیه محسوب می‌شود.[۳][۴][۵]
    بعد از سید کاظم رشتی برخی از شاگردان وی حاج محمدکریم‌خان کرمانی را جانشین وی دانستند. از او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب و رساله به جا مانده‌است که بیشتر مباحث آن در خصوص حکمت الهی شیعی است. حاج محمد کریم خان فرزند ابراهیم خان ظهیر الدوله والی کرمان است که پسر عمو و داماد فتحعلی شاه قاجار بود.
    شیخیه کرمان را بنا به انتساب به مؤسس آن حاج محمدکریم‌خان، «کریمخانیه» نیز گفته‌اند. از ویژگی‌های این سلسله احترام و ادب خاص به اهل بیت پیامبر اسلام و همچنین در رفتارهای فردی شان با خود و دیگران می‌باشد.
    پس از محمد کریم خان کرمانی، دو پسر وی به نامهای حاج محمد خان کرمانی و سپس حاج زین‌العابدین خان کرمانی جانشین پدر شده و به پیشوائی شیخیه رسیدند. پس از آن‌ها حاج ابوالقاسم خان ابراهیمی(۱۳۱۴-۱۳۹۰ ه‍. ق) فرزند حاج زین العابدین خان به پیشوائی رسید. پس از او فرزندش حاج عبدالرضاخان جانشین پدر شد که در سال اول انقلاب ایران بدست گروهی به نام الفتح کرمان ترور شد(۱۳۵۸ ه‍. ش) و در حال حاضر پیشوایی بر عهده سید علی موسوی در بصره‌است. سید کاظم رشتی، حاج محمد کریم خان، حاج محمد خان و حاج زین العابدین خان در حرم امام حسین مدفون شدند. محل دفن حاج ابوالقاسم خان در حرم امام رضا و محل دفن حاج عبدالرضا خان در شهر کربلا می‌باشد. طرفداران این فرقه در حال حاضر بیشتر در شهرهای کرمان، تهران، خرمشهر، تبریز، بناب، زنوز، مشهد، شیراز، بصره و کربلا زندگی می‌کنند.
    باقریه (شیخیه همدان)
    «باقریه» پیروان میرزا محمد باقر شریف طباطبایی بودند. او نخست نماینده حاج محمد کریم خان کرمانی در نایین و همدان بود. اما پس از فوت استادش با جانشین او به مخالفت برخاست و از شیخیه کرمان جدا شده.
    پس از واقعه قتل و غارت شیخیه همدان در ماه رمضان ۱۳۱۵ هجری قمری، به جهت حفظ جان خود از همدان به تهران جهت عرض حال به حاکم زمان هجرت نمود ولی به دلیل نیافتن جواب دلخواه از حاکم کشور به جندق رفت. او سالیان متمادی در جندق سکنی گزید و از نائین و اصفهان و جندق و بیابانک و همدان و مشهد و تهران مقلدینی یافت.
    آذربایجانیه ثقةالاسلامی‌ها
    شیخیه آذربایجان پیرو حاج میرزا شفیع ثقةالاسلام تبریزی هستند. این شیخیه را «ثقةالاسلامیه» نیز گویند. پس از حاج میرزا شفیع، پسرش میرزا موسی و بعد از وی میرزا علی معروف به ثقةالاسلام دوم و پس از وی برادرش میرزا محمد به ریاست این طایفه رسید.
    آذربایجانیه حجت‌الاسلامی‌ها
    طایفه دیگر شیخیه «حجت‌الاسلامی» هستند که از میرزا محمد مامقانی تکفیرکننده سید علی‌محمد باب و محکوم‌کننده او به مرگ در شهر تبریز پیروی می‌کنند. وی حجت‌الاسلام لقب داشت و از شاگردان سید کاظم رشتی به‌شمار می‌رفت.
    دیگر شیخیه «عمیدالاسلامی» هستند که جمله ایشان با اختلاف مشرب از شیخیه تبریز به‌شمار می‌روند.
    آذربایجانیه گوهری یا احقاقی
    طایفه دیگر از شیخیه، «احقاقیه» هستند که پیرو آخوند ملاباقر اسکوئی می‌باشند. وی از شاگردان سید کاظم رشتی بود که پس از فوت ایشان دعوی جانشینی او را کرد، عمده مقلدین ایشان در کویت زندگی می‌کنند و پیشوای ایشان آقا شیخ رسول احقاقی است.[۶]
    بابیه
    بخشی از شیخیه پس از مرگ سید کاظم رشتی، به رهبری طاهره قرةالعین به باب پیوستند.[۷]

  • @esmailvafayaghmai2263
    @esmailvafayaghmai2263 6 років тому +5

    بحش اول
    برخی انشعابات در شیخیه
    يخيه نامي است كه به پيروان شيخ احمد احسايي اطلاق مي‌شود. هر چند بنيان گذار واقعي اين مسلك، شاگرد شيخ احمد، يعني سيد كاظم رشتي بود؛ ولي بعد از مرگ سيد كاظم اين مسلك به چندين فرقه تقسيم شد كه هر كدام داعيه استقلال داشتند و براي خود سبك و سياق خاصي دست و پا كرده بودند.
    1. فرق شيخيه كرمان با شيعيان:
    شيعيان به پنج اصل توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد، اعتقاد دارند و هر كس را كه به اين پنج اصل باور داشته باشد، شيعه اماميه مي نامند. امّا شيخيه كرمان به جاي اين پنج اصل، معتقدند كه دين بر چهار ركن استوار است، يعني معرفت خداوند، معرفت پيامبر، معرفت امام و معرفت فقيه جامع الشرايط كه در زمان غيبت، جانشين امام ـ عليه السلام ـ است و اين ركن اخير را «ركن رابع» يا ركن چهارم مي نامند. به عقيده شيخيه كرمان ركن رابع ابتداء شيخ احمد احسايي بود،
    سپس سيد كاظم رشتي اين مقام را يافت
    و بعد از او حاج كريم خان به اين درجه رسيد و بعد از وي نيز فرزندان و نوادگان كريم خان به صورت ارثي جانشين وي مي گردد.[1] بايد يادآور شد كه شيخيه كرمان اصل معاد و عدل را انكار نمي كنند؛ ولي مي گويند: اين دو از مسلمات است و دليلي براي ذكر آنها نيست. به همين دليل نمي توان آنان را از جرگه شيعيان اماميه بيرون كرد. هر چند بزرگانشان به دليل بعضي اغراض دنيوي و يا رياست طلبي ها سعي در جدا كردن آنها از شيعيان اماميه را دارند.
    2. فرق شيخيه آذربايجان با شيعيان
    شيخيه آذربايجان كه شامل مسلك هاي ثقة الاسلامية، عميد الاسلامية، حجة الاسلامية و احقاقيه مي شود، تقريباً از بين رفته و تنها طرفداران مسلك احقاقيه كه گاهي به انان «كشفيه» نيز اطلاق مي شود، باقي مانده اند كه در اطراف تبريز، كويت و برخي اماكن ديگر حضور دارند. اينان در اصول و فروع دين با شيعيان (متشرعه) اختلاف نداشته و هم چون سايرين به اصول پنج گانه و فروع دهگانه دين، باور دارند و هر چند به دليل پيروي از آراء فلسفي و كلامي شيخ احمد احسايي در مورد معاد و معراج پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و غلّو در مقام ائمه ـ عليهم السّلام ـ شيخيه ناميده مي شوند، ولي به شدت با شيخيه كرمان مخالف بوده و ردّيه هاي متعددي بر عليه آنان نوشته اند كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي شود:
    1. احقاق الحق و ابطال الباطل: تأليف ميرزا موسي اسكويي.[2]
    2. سفرنامه، تأليف ميرزا حسن احقاقي.
    3. كلمه اي از هزار، تأليف معتمد الاسلام.
    4. الم المحدثة، تأليف محمد حسين حجة الاسلام كه به درخواست ناصرالدين شاه قاجار اين كتاب را در ردّ شيخيه كرمان، نوشته است.
    5. صحيفة الابرار في مناقب المعصومين الاطهار، تأليف محمد تقي حجة الاسلام (نيّر)[3] بنابراين شيخيه آذربايجان برخلاف شيخيه كرمان در اصول دين مخالفتي با شيعيان (متشرعه) ندارند، هر چند در چند امر جزيي برخلاف شيعه ها عمل مي كنند كه به آنها اشاره مي‌شود.
    الف) بر اساس عقيده شيخيه آذربايجان امام به خواست الهي به گذشته و آينده علم حضوري دارد نه علم حصولي؛ بدين معني كه تمام اين معلومات در ذهنش دائماً حاضر است.[4]
    2. شيخيه آذربايجان معتقدند كه خون و ساير فضولات امام طاهر بوده و نجس نيست[5] اين مسئله قبل از شيخيه نيز در ميان برخي از شيعيان كه محكوم به غلّو شده اند، مطرح بوده و باز بايد گفت: اين باور نيز موجب جدايي آنان از شيعه نمي شود.
    3. گفته شده كه طايفه مذكور شيعه را به دو قسم كامل العقيده و ناقص العقيده تقسيم مي كنند و معتقدند كه شخص كامل العقيد كه خودشان باشند، نبايد از مرجع ناقص العقيده كه همان متشرعه و شيعيان هستند، تقليد كند يا پشت سرا مام جماعت ناقص العقيده نماز بخواند.[6]
    4.

  • @esmailvafayaghmai2263
    @esmailvafayaghmai2263 6 років тому +1

    برخی نظرات بنیادگذار مکتب شیخی شیخ احمد احسائی
    اشاره اي به نظرات شيخ احمد احسائي
    بنياد گذار مكتب شيخي ميگفت با كشف و شهود سر و كار دارد ، امامان شيعه را به طور متواتر در خواب زيارت ميكند و از آنان مشكلات خود را مي پرسد و نيز با استشمام رايحه احاديث به واقعي بودن يا جعلي بودن آنها پي مي برد .
    آوازه دانش و كرامات شيخ احمد پس از مدتي در ايران پيچيد و چون به ايران آمد و در يزد اقامت كرد فتحعليشاه قصد كرد به ديدار و زيارت او برود و از محضر او كسب فيض كند و مشكلات خود را بپرسد . از جمله سئوالات فتحعليشاه ، آن هم در كشاكش جنگ ايران و روس اين بود كه در بهشت مراسم عقد و ازدواج چگونه بر گزار ميشود و آيا در آنجا ميتوان بيشتر از چهار زن گرفت يا نه . قدرت و آوازه شيخ در ايران چنان بالا گرفت كه در اصفهان شانزده هزار نفر در نماز به او اقتدا كردند . پس از درنگي كوتاه در پايتخت و در بازگشت به سوي عتبات ، شيخ دوسال در كرمانشاه درنگ كرد ومورد انواع الطاف فرزند بزرگ فتحعليشاه شاهزاده محمد ميرزاي دولتشاه قرار گرفت و در همين ايام شاهزاده محمد ميرزا موفق شد درب يكي از ابواب بهشت را از شيخ احمد به مبلغ هزار تومان بخرد . لنگه ديگر درب اين باب از بهشت را قبل ازآن، سيد رضا پسر بحر العلوم خريداري كرده بود .
    در همين دوران شيخ احمد نظرات خود را مطرح كرد وبا پذيرش توحيد و نبوت وامامت وادغام صفت عدل در صفات ثبوتيه خدا و رد مقوله معاد جسماني و تاكيد بر معاد روحاني بنياد گذار مكتب تازه اي در مكاتب مختلف شيعه گرديد .
    ركن رابع يا شيعه كامل
    شيخ احمد احسائي در ادامه كار ركن ديگري را بر اصول سه گانه افزود كه از آن به نام ركن رابع ياد ميشود و آن اعتقاد به يك تن وكيل يا نايب از ميان شيعيان كامل بود كه ميان مردم و امام غايب واسطه باشد . شيخ احمد خود را شيعه كامل ميدانست و پيروان او شيخيه ناميده ميشدند . شيخ احمد احسائي در سال 1234 هجري به قزوين وارد شد وطي مباحثاتي با ملا تقي برغاني مورد تكفير قرار گرفت . پس از آن نيز زمزمه تكفير او در كربلا و نجف بلند شد . تلاشهاي آخوندهاي معروف به اصوليون ــ آخوندهائي كه به اجتهاد معتقد بودند و تعبير و تفسير احاديث و اخبار را جايز ميدانستند و آخوندهاي اخباري آخوندهائي كه تفسير اخبار و احاديث را جايز نميدانستند ، منابع حقوق اسلام را به سنت و قرآن واگذار ميكردند وپيروي از امام غايب شيعيان را مستقيم و نه به وسيله مجتهد جايز ميدانستند ــ شيخ احمد احسائي را مجبور كرد كه پس از كشاكشهائي چند با سيستم بر شوريده روحانيت و در بار و نيز دولت عثماني با خانواده اش به مكه برود . با اين همه بنياد گذار مكتب شيخي از اعتقاداتش دست بر نداشت وبر آنها پافشاري نمود .
    موارد ديگر اختلاف مكتب شيخي با اخباريون و اصوليون
    1ــ شيخ احمد احسائي معاد جسماني را رد ميكرد و ميگفت مردمان در قالب كالبدي لطيف و روحاني بر انگيخته ميشوند . شيخ بازگشت انسان را به صورت هور قليائي ــ اصطلاحي مشتق از كلمات عبري هبل به معناي بخار و قرنيم به معناي درخشش و شعاع ــ ميدانست . او معتقد بود كه امام زمان در جهان هورقليا زندگي ميكند و هر گاه صلاح بداند در هيئتي جز كالبد اصلي اش به اين جهان خواهد آمد . اصطلاح هورقليا نخستين بار توسط شيخ اشراق ــ سهروردي 549 ــ 587 هجري در مفاهيمي از تصوف و عرفان به كار گرفته شده بود .فلسفه هورقليائي امام زمان بعدها مورد استفاده باب قرار گرفت وبه طور تئوريك تفسير كننده و توجيه گرظهور او گرديد .
    2ــ اعتقاد شيخ اين بود كه در جريان معراج ، پيامبر در هر فلكي جسمي متناسب با موجوديت و قوانين آن فلك پيدا ميكرد تا در هنگام سفر قوانين حاكم بر جسمي كه در كره زمين پرورده شده است در تناقض با قوانين ديگر فلكها قرار نگيرد .
    3ــ او وجود امام غايب را عميقا باور داشت و ميگفت ظهور او حتمي است ولي هم اكنون در جهاني روحاني به سر ميبرد و از آنجا امكان حكمراني بر عالم امكان را دارد .اوبا استفاده از فلسفه يونان و مقولات وجودهاي ذاتي و صوري در اشياء ، ميگفت جنبه ذاتي اشيا تغيير ناپذير و جنبه صوري تغيير پذير است وامام زمان قدرت دارد با تغيير دادن وجه صوري و حفظ وجه ذاتي خود در سيما و با نام ديگري ظاهر شود . مقوله وجودهاي ذاتي و صوري پيش از شيخ احمد احسائي در فلسفه باطنيان خود را نشان ميداد و با استفاده از اين مساله حتي كار تا مرحله ادعاي خدائي پيش ميرفت . بعد از آن نيز سيد محمد ابن فلاح مشعشع ــ درگذشت 875 هجري ، 1470 ميلادي ــ در خوزستان خود را با همين فلسفه ، مهدي موعود خواند و پيروان او در صحنه جنگ با اين اعتقاد چنان بي پروائي و از جان گذشتگيهائي نشان دادند كه شگفتي آور است .
    4ــ ميزان اعتقاد شيخ احمد احسائي به امامان شيعه آنقدر زياد بود كه مخالفان ميگفتند آنان امامان را به مقام ربوبيت ميرسانند و اين خلاف دين است . شيخ احمد احسائي با غور در فلسفه يونان و بر گرفتن مقوله علل اربعه ــ علت فاعلي ، علت مادي ، علت صوري و علت غائي ، اعتقاد داشت كه علت چهارگانه آفريده شدن جهان و خلقت اساسا امامان شيعه بوده اند و بنابر اين صاحب اختيار مردم جهان آنان هستند و در هر لحظه كه بخواهند به هر شكل و سيما در خواهند آمد . او با استفاده از روايات مختلف ميگفت به همين دليل در حديث آمده كه علي ابن ابيطالب در يك شب در چهل جا ميهمان بود .
    5ــ شيخ احمد اعتقاد داشت از ميان شيعيان يك شيعه كامل يا ناطق واحد يا ركن رابع ، بطور منحصر ميتواند و بايد رابط بين امام غايب و شيعيان باشد . اين فرد از زمان نايبان چهارگانه تا حال وجود داشته ولي مردم به شناخت آنان موفق نشده اندو حال زمان آن فرا رسيده كه براي شناخت اين ركن رابع تمام كوششمان را به كار گيريم . اين اصل كه موجب نزول قدرت علما ميشد به سختي مورد اعتراض آنها قرار داشت .
    شيخ احمد احسائي پس از عمري نسبتا طولاني 1166 ــ 1241 هجري ، 1752 ــ 1825 ميلادي در گذشت .او پيش از مرگ يكي از شاگردان و پيروان پر شور خود ، سيد كاظم رشتي را به جانشيني خود معرفي كرد و در باره او گفت او علم را از من آموخته ، من علم را از امامان دريافت كرده ام و امامان بدون واسطه علم را از خدا دريافت كرده اند

  • @sayedmohammadtahaei1616
    @sayedmohammadtahaei1616 9 місяців тому

    با سلام خدمت هردو بررگوار
    مخالفت با ظلم و ستم و استبداد موجود که بجا هم هست باعث شده که بسیاری از واقعیت های تاریخی را وارونه جلوه دهید و یا اعتقادات دینی را به سخره بگیرید توصیه می‌شود تحقیقات تاریخی بیشتری انجام دهید تا به واقعیت های تاریخی دستیابی پیدا کنید

  • @houshanghoushang1084
    @houshanghoushang1084 6 років тому

    با درود، زنوز (بر وزن "بروز") یکی از شهرهای آذربایجان در حوالی مرند است و این محمد علی زنوزی از این شهر برخاسته است، همچنان که ممقانی از شهر ممقان (بر وزن "سبلان"،) گو این که ریشه آن به احتمال زیاد همان مامقان یا مامگان بوده است. با سپاس

    • @esmailvafayaghmai2263
      @esmailvafayaghmai2263 6 років тому

      درود و سپاس از توضیح شما گاه و بیگاه من در بیان نامها دچار مشکل هستم که یاری شما بسیار مغتنم است. پایدار باشید

  • @akhtarshahadelhemmati2748
    @akhtarshahadelhemmati2748 3 роки тому +1

    الله خدای حضرت عالیه شاه عادل اختر عالمشاه عالمتاب تابان شرق و غرب شمال و جنوب اختر احتران مرزبان الهی پیامبر ملائک منجی جانان جان جانان
    امر رسالت و سلطنت
    روز مرحمت 13 ماه همسایه سال 42 تقویم نو تازه شکوفان همگان اختری
    همگان را دعوت میکنم و مژده میدهم و فرا میخوانم به ظهور نظم نظام نو تازه شکوفان مبارک مقدس عدل جاویدان همگان اختری حکومت شکوفان امپراتوری عدل اختری جان زنده به اختری چون شکوفه اختری شکوفان
    عاشقان حقیقی الهی خدا نگهدار