یکی باد براید با زلزله ناگهان طوفانی با زلزله بر میخیزد مردم درون کشتی خدایان خود را فریاد میزنند وکمک میخواهند( زندان شب یلدا صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم )
ای دوست میخواهی به من دهی خانه ات را در برابر اسبم اینه ات در برابر زین وبرگ قبایت را در برابر خنجرم. سیصد سوری قهوه رنگ میبینم که پیراهن سفیدت را شکوفان کرده است ( این زخم را میبینی)
حماسی ترین اشعار واثر تاریخ ایران هست
یادت گرامی و زنده باد همیشه رفیق
شاملو تا ابد
عالی...
ای کاش می توانستم ...
یادت گرامی باد.
yadat zende bad
درود و سپاس🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌺
❤❤❤
تا همیشه هست
حس اُخُوَّتِ کینه را در جُمعِ جنون رِخوَت دهد پاداش را و جاودان نایَند
ایکاش میتوانستم...!😔
بران عالم بیدینان توفان فرستاد. ای داور حقیقی مادران جگر خون را تسلی ده تا این طوفان ساکت بماند فرشتگان در اطراف لوح منتظر فرمان حق هستند
بدیشان بگفت انچه در خواب دید( شوکران )
شبنم وبرگ ها یخ زده است ارزوهای من نیز ابرهای برف زا بر اسمان در هم میپیچد باد میوزد ( توفان در میرسد زخم های من میفسرد)
حقیفت گرا نیز گاه به رویا گرفتار میاید رویای حیاتی دیگر حیاتی صلح امیز حیاتی که سر اغاز شدن دارد حیاتی دگرگون شده ورویایی به مثابه حقیقت ( شوکران)
یکی باد براید با زلزله ناگهان طوفانی با زلزله بر میخیزد مردم درون کشتی خدایان خود را فریاد میزنند وکمک میخواهند( زندان شب یلدا صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم )
طراده داران چرخ فلکی در گردش نبود ساعتگر اخرین ساعت نخستین ساعت شان بهترین نبود
بیا دوباره یا چند باره بیداری باهم بخوانیم الفبای فهمیدن
ای دوست میخواهی به من دهی خانه ات را در برابر اسبم اینه ات در برابر زین وبرگ قبایت را در برابر خنجرم. سیصد سوری قهوه رنگ میبینم که پیراهن سفیدت را شکوفان کرده است ( این زخم را میبینی)
هرگز نبود و نشود مثل او
بران عالم بیدینان توفان فرستاد. ای داور حقیقی مادران جگر خون را تسلی ده تا این طوفان ساکت بماند فرشتگان در اطراف لوح منتظر فرمان حق هستند