بابام منو واسه تحصیلات فرستاد آمریکا ولی اونجا... | داستان ارسالی جالب و عجیب

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 9 лют 2025
  • سلام همراهان عزیز شب کست
    خیلی تلاش میکنم که هر شب یه داستان زندگی توی کانال منتشر کنم، دلم میخواد گوش کنید و دوست داشته باشید. چون با عشق واستون داستان میگم❤️. ازتون میخوام حمایتم کنید، ویدئوها رو لایک کنید و برام کامنت بذارید. ممنون که هوای ما رو دارید🥰🥰🥰 و حمایت می‌کنید.
    #داستان
    #داستان_کوتاه
    #پادکست
    #داستان_واقعی
    بابام منو واسه تحصیلات فرستاد آمریکا ولی اونجا... | داستان ارسالی جالب و عجیب
    داستان
    داستان واقعی
    داستان عاشقانه
    پادکست
    شب کست
    داستان لند
    داستان صوتی کوتاه
    داستان فارسی
    داستان ایرانی
    رادیو داستان

КОМЕНТАРІ •

  • @Davodtaghipor
    @Davodtaghipor 2 дні тому

    ای جان❤❤❤

    • @shabcast1
      @shabcast1  2 дні тому

      جااانتون سلامت🥰

    • @DaDbhsHdri
      @DaDbhsHdri 2 дні тому +1

      سلام ودرود بر راوی داستان بانو صداتون قشنگ و جذابه خوشحال شدم صدای قشنگ وجذاب تون رو شنیدم ❤ ببخشید من ازتون و دوستان تون میخوام واسه ام دعا کنید که من یه مرد بلوچ و مجرد هستم و قصد ازدواج کردن رو دارم و به دلیل مشکلات فراوانی که داشتم که حتی به پای چوبه اعدام رفتم ولی با کمک مرحوم پدرم که یه وکیل کار کشته از تهرون آورد از اعدام نجات یافتم و به حبس ابد محکوم شدم چون خط خوش داشتم و با زرنگی که داشتم با رئیس زندون دوست شدم و رئیس زندون شخصا من رو وکیل بند و مسئول فروشگاه بند اعدامی ها حبس ابد و حبس های بند مدت گذاشت چون کارکنان زندون حتی نظامی ها ازم ترس داشتن و چون من هم بدلیل مشکلات فراوانی که داشتم مشغول استفاده از مواد مخدر مختلف از جمله تریاک و شیشه و کراک استفاده کردم که چند نفر از کارکنان و نظامی ها ی زندون وارد میکردن وچون ازم حساب ویژه ای می بردن و می دونستن استفاده میکنم تک تک شون سهمیه من رو جدا میذاشتن وفروشندگان زندونی هم چون از زرنگی توانایی من به من اعتماد داشتن واسه ام سهمیه جدا میذاشتن و... تا اینکه بعد ۱۰ سال حبس رئیس زندون شخصا به شهرمون اومد و از فرماندار شهرستان ورئیس دادگاه عمومی شهرمون خواست همرهی اش کنند وبیا دادگاه انقلاب و به بی گناهی من و اینکه اصلاح شده وتو این ۱۰ سال حبس زحمات زیادی واسه زندون وزندونیا کشیدم از قاضی دادگاه انقلاب واسه ام عفو بخشش بگیرن که‌ خوشبختانه قاضی دادگاه انقلاب با عفو بنده موافقت کردن ورئیس زندون با مسئولان مربوطه زندون تماس میگیره ازشون میخواد فوری من رو آزاد کنن که همه کارکنان ومسئولان مربوطه که به گوش شون رسید دارم آزاد میشم تعجب کرده و هاج واج مونده بودن ولی چاره‌ای نداشتن آزادی زندونی ها بعد وقت اداری بود چطور من ساعت ۹ صبح باید آزاد شده بیرون برم که ازم سؤال پرسیدن چی شده و... گفتم کاري تون نباشه بنده خاص ام و... که از در بند و زندون زدم بیرون آزاد شدم که خدا رو شکر تا کنون با رئیس زندون ارتباط دارم ولی همون طور که گفتم مجردم و ازدواج نکردم ازتون میخوام واسه ام دعا کنید تا با یکی از دختران مورد علاقه ام ازدواج کنم وبه همه خواسته ها و آرزو هام برسم انشالله آمین دوستان دعا واسه این حقیر یادتون نره ❤❤❤ ممنون از اینکه تحمل کردین گوشه‌ای از زندگی پر رنج من رو روایت کردین تاکید کرده دعا یادتون نره دوست تون دارم دوستان مهربون و بزرگوارم ❤❤❤🎉🎉🎉 🌹🌹🌹تقدیم به شما دوستان عزیزم

    • @shabcast1
      @shabcast1  2 дні тому

      درود بر شما
      خیلی ممنون از همراهیتون
      گوشه ای از داستان زندگیتون رو خوندم واقعا چقدر پرفراز و نشیب و پر از سختی و رنج
      با همه وجودم دعا میکنم از این به بعد گشایش و راحتی توی کار و زندگیتون باشه و به دختر مورد علاقه تون هم برسید💐💐

  • @Davodtaghipor
    @Davodtaghipor 2 дні тому

    مگه نگفتی دیگه مرغ نمیذارم؟ چیشد پس وعده پوچ و تو خالی؟

    • @shabcast1
      @shabcast1  2 дні тому +1

      فردا شب منتظر ویدئوی جدید آشپزی باشید
      بدون حشرات موذی😂😂😂

    • @Davodtaghipor
      @Davodtaghipor 2 дні тому +1

      @ 😂😂😂دمت گرم چقد حال میکنم با کانالت

    • @Davodtaghipor
      @Davodtaghipor 2 дні тому +1

      @ 😂😂😂دمت گرم چقد حال میکنم با کانالت

    • @shabcast1
      @shabcast1  2 дні тому

      @Davodtaghipor دم شما گرم

    • @shabcast1
      @shabcast1  2 дні тому

      @Davodtaghipor مخاطب خوش انرژی