راز جنایات سیاه هولناک! | شوکه کننده ترین جنایات سیاه ایرانی ... | پرونده جنایی ایرانی

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 23 чер 2024
  • راز جنایات سیاه هولناک! | شوکه کننده ترین جنایات سیاه ایرانی ... | پرونده جنایی ایرانی
    بلافاصله بعد از قطع شدنه این تماس
    اکیپایه مختلفی از اداره ی پلیس راهیه محله اعلامی شدن
    وقتی اکیپه جنایی به محل رسیدن
    مامورایه کلانتریه ۱۷۸ شمس آباد محلو قرنطینه کرده بودن تا صحنه ی جنایت بهم نریزه
    بلافاصله پزشکه تیمه جنایی مشغوله بررسیه جسد شد
    جسد نیمه سوخته بود
    اما صورتو دستاش کاملا سالم بود
    اونجوری که مشخص بود
    قاتل یا قاتلین
    از ترسشون وقته زیادی برایه سوزوندنه جسد نذاشته بودن
    با شواهدی که رویه بدنه مقتول وجود داشت مشخص بود
    این مرد در اثره خفگی جونشو از دست داده و
    حدوده ۱۴ ۱۵ ساعت از مرگش میگذره
    بعد از بررسیایه اولیه و عکس برداری
    جسد برایه بررسیایه بیشترو انگشت نگاری به پزشکیه قانونی منتقل شد
    ازونجاییم که لباسایه جسد
    لباسایه راحتی بود مشخص بود
    قتل داخله خونه انجام شده و بعدش جسد به اینجا منتقل شده
    به دستوره بازپرسی که تویه محل بود
    اکیپی از کاراگاهایه اداره ی آگاهی
    مشغوله بررسیه دوربینایه ترافیکی منطقه شدن
    ولی چن ساعته بعد خبر رسید
    چون دوربینی نزدیکی محله پیدا شدنه جسد وجود نداشته
    هیچ سره نخی نتونستن به دست بیارن
    چند ساعته بعد
    تویه پزشکیه قانونی از جسد انگشت نگاری شد
    با این انگشت نگاری
    خیلی زود هویته پیمانه ۵۲ ساله بدست اومد
    چون پیمان یه پرونده تویه سیستمه پلبسه آگاهی داشت
    با انگشت نگاری خیلی زود هویتش بدست اومد
    اطلاعاته تویه سیستم نشون میداد
    پیمان
    سالها پیش همسرشو از دست داده و با دختراش زندگی میکنه
    برایه همین خیلی سریع به دختراش اطلاع داده شد تا خودشونو به پزشکیه قانونی برسوننو جسده پدرشونو شناسایی کنن
    چن ساعته بعد
    سارا و سانازه ۲۵ ساله که دو قلوام بودن
    خودشونو به پزشکیه قانونی رسوندنو جسده پیدا شده رو شناسایی کردن
    هردوشون به محضه اینکه با جسد مواجه شدن تایید کردن که جسده پیدا شده متعلق به پدرشون بوده
    ازونجایی که این دو دختر همراهه پدرشون زندگی میکردن
    خیلی عجیب بود که زودتر گم شدنه پدرشونو به پلیس گزارش نکرده بودن
    برایه همین هردوشون برایه تحقیقاته بیشتر
    به اداره ی آگاهی دعوت شدن
    وقتی سانازو سارا به اداره ی آگاهی رسیدنو هدفه تحقیق قرار گرفتن
    حرفایه ضدو نقیضی میزدن
    ساناز میگفت
    من ازینکه بابامون دیشب خونه نبود تعجب کردم
    من دیروز عصر بیرون بودم
    وقتی برگشتم خونه
    سارا گفت باهم دعواشون شده و بابا قهر کرده
    سارام همین حرفارو تکرار میکرد
    ولی با جزییاته متفاوت
    همزمان با بازجویی ازین دو دختر
    بازپرس دستور داد
    اکیپی از کاراگاهایه اداره ی آگاهی به محله زندگیه این خونواده برنو مشغوله تحقیقاته محلی بشن
    اکیپی که به محله زندگیه این خونواده رفتن
    مشغوله پرسو جو از همسایه ها شدن
    همه ی همسایه بلا استثنا تایید میکردن که هرروزو هر ساعت ازین خونه صدایه دعوا و درگیری میومده
    حتی یکی از همسایه ها میگفت
    چن وقت پیش انقد دعواشون بالا گرفت که
    من خودم شنیدم پیمان داشت دختراشو تهدید به قتل میکرد
    با بدست اومدنه این اطلاعات مامورایه آگاهی دوباره راهیه این اداره شدن
    سار تویه بازجویی هی حرفشو عوض میکرد
    تویه آخرین بازجویی گفت
    دیروز صب با پدرم دعوام شد
    ساناز هنوز خواب بود
    پدرمم وسایلشو جمع کردو به حالته قهر از خونه خارج شد
    چون زیاد سابقه ی قهر داره
    نگرانش نبودم
    میدونستم دیر یا زود خودش باز برمیگرده
    بعده تموم شدنه گفته هایه سارا
    برایه مامورایه آگاهی محرز بود که این دخترا
    یه رازی تویه سینشونه که دارن مخفیش میکنن
    چون جسد با لباسه تویه خونه پیدا شده بود
    محال بود که جنایت بیرونه خونه اتفاق افتاده باشه
    برایه همین با توجه به اطلاعاتی که تویه تحقیقه محلی بدست اومده بود
    بازجوییایه تخصصی از هردوشون به صورته مجزا شروع شد
    ساناز
    هیچ حرفی جدیدی نزد
    فقط تایید میکرد که با پدرشون خیلی مشکل داشتن
    اما سارا بعده شروعه بازجوییایه تخصصی قفله سکوتش شکستو
    به قتله پدرش با همککاریه دو مرده دیگه اعتراف کرد
    سارا میگفت
    منو ساناز تویه سنه ۱۸ سالگیمون مادرمونو به خاطره بیماریه سرطان از دست دادیم
    از بعده اون پدرم گیراش رویه ما شروع شد
    به همه چیمون کار داشت
    از لباس پوشیدن گرفته تا چیزایه دیگه
    هرروز باهم درگیر بودیم
    اصلا اجازه نمیداد اونجوری که میخوایم زندگی کنیم
    منو سانازم صب تا شب باهاش دعوا و بحث داشتیم
    بیشتر ازینکه باهاش خوب باشین باهم قهر بودیم
    این شرایط انقد برایه منو ساناز سخت شد که
    تصمیم گرفتیم از پدرمون جدا شیمو یه خونه مجردی اجاره کنیم
    چندین ماه سره این مسئله دعوا و بگو مگو داشتیم
    به هیچ عنوان راضی نمیشد
    با اینکه خودمون دوتایی وام گرفته بودیمو پول جمع کرده بودیم واسه این کار
    ولی بازم راضی نمیشد
    میگفت اگه اینکارو کنین جفتتونو میکشم
    آخرین دعوامون انقد شدید بود که من چن روزی قهر کردمو رفتم خونه ی خالم اینا
    انقد از بابام بدم اومده بود که
    تصمیم به قتل گرفتم
    به ساناز هیچی نگفتم
    چون ساناز خیلی شخصیته احساسیی داره
    خودم دست به کار شدم
    من دو تا دوسته پسر داشتم که
    حاضر بودن واسم هرکاری بکنن
    رابطم باهاشون خیلی خوب بود
    باهاشون موضوعو در میون گذاشتم
    جفتشون جا خوردن
    ...
    - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
    🔴 لینک سابسکرایب:
    / @jenayigram
    - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
    🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
    📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
    📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
    📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
    📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
    📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
    : • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
    - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
    #پرونده_جنایی
    #پرونده
    #قتل
  • Розваги

КОМЕНТАРІ • 21

  • @hami4263
    @hami4263 5 днів тому +2

    یک لحظه هوس یک عمر پشیمانی ،،،،،،،🌷🌷💜💜❤️❤️❤️❤️👌❤️

  • @user-iu4ni9zo2e
    @user-iu4ni9zo2e 5 днів тому +1

    ممنون از جنایی گرام🌹🌹🌹

  • @TEHRANI10001
    @TEHRANI10001 4 дні тому

    ❤درود بر شما ❤

  • @hani8439
    @hani8439 5 днів тому +3

    اطلاع دادن و‌اگاه کردن مردم بصورت این کانالها خوبه ولی اطلاعات به قاتلین هم میده که چطور از قتل فرار کنن

    • @user-jn3zn7ju1o
      @user-jn3zn7ju1o 5 днів тому

      هیچ قاتلی نمیتونه از عدالت خدا فرار کنه

    • @user-st9rd4er7y
      @user-st9rd4er7y 5 днів тому

      شک نکن اگه قاتله اینارو میشنید اصلا قاتل نمیشد

  • @user-ud5qz7sq2n
    @user-ud5qz7sq2n 4 дні тому

    خیلی جالبه متهمین همیشه بعداز بازجوئیهای تخصصی حقیقتو میگن
    درعجبم چراهمون اول بازجویی تخصصی انجام نمیدن نسبت به اونایی که ظن بیشتری روشون هست
    آیا شمامیدونید این بازجوئیهای تخصصی چیه یاچجوریه؟

  • @user-tj6lw5ly8f
    @user-tj6lw5ly8f 4 дні тому

    چرااسفند۱۴۰۳؟؟؟؟

  • @user-eq3qm5qf1d
    @user-eq3qm5qf1d 5 днів тому

    رابطه سیاه داره😂

  • @user-ei8tp5pz3f
    @user-ei8tp5pz3f 5 днів тому

    12,اسفند،1403سلطان😂😂باعرض،معذرت،😂😂

  • @user-wr8he9wt4g
    @user-wr8he9wt4g 5 днів тому +1

    داداش تعداد دقیق نمیدونم اما به جرأت میتونم بگم اتفاق دوم بالای پنج بار گزارش شده... حالا بقیه گزارش‌ها بماند..!!!!!

  • @user-hr1gx3lp1g
    @user-hr1gx3lp1g 5 днів тому +1

    درودبه جنایی گرام

  • @REZANABIPUR-vs1qe
    @REZANABIPUR-vs1qe 3 дні тому

    آخه هنوز 12اسفند 1403 نیومده ک داستان توش اتفاق افتاده باشه عزیزم

  • @royaChahardoli
    @royaChahardoli 5 днів тому

    مهسا مگه نمیخواست تفریح کنه ؟ خب کرد دیگه برای چی شکایت کرده از اون چهارنفر ؟

    • @marysanei8440
      @marysanei8440 5 днів тому

      پسرهای ایرانی جنبه ندارند که مثل پسرهای خارجی زندگی کنند. شاید هزار سال آینده یاد بگیرند که دوست دختر یعنی چه. شَرم بر اجتمایی که یاد نداد راه قشنگ زندگی کردن را. آره مهسا می خواست خوش بگذراند ولی نه وحشی یانه امسال شما هم مقصر مهسا هست. امید وارم که متجاوز همیشه اعدام شود.

    • @marysanei8440
      @marysanei8440 5 днів тому

      شَرم بر تو که طرف دار متجاوزین هستی.

  • @Afazsi
    @Afazsi 5 днів тому +1

    الان سال ۴۰۴ هستیم
    چرا گفتی اسفند ۴۰۳