Відео

"از نقد شما ممنونم 🌟 تلاش می‌کنم که در ویدیوهای بعدی دقت بیشتری داشته باشم. نظرتون برام ارزشمنده و خوشحال می‌شم اگر پیشنهادی برای بهبود دارید. 🙏"

درود بر شما 🌹 خوشحالم که ویدیوها مورد توجه شما قرار گرفته. فعلاً گروهی نداریم، اما می‌توانید کانال رو دنبال کنید تا از محتواهای جدید در مورد مکتب مولانا بهره‌مند بشید. اگر پیشنهادی دارید، خوشحال می‌شم بشنوم! 😊

@@Ous_khan اون قسمت از اشعار که معنای متفاوتی دارن هم تفسیر کنید حرفتان را سریح بیان کنید باتوجه به ذهنی که ..... درک .....🫠🫠❤️💜🥺🥹💐💐💐

بین شمس و مولانا رابطه ای عمیق جاریست از یه جای احساس میکنه شمس پرده ای شده و میره و مولانا رو در ظاهر ترک میکنه اگرشد مفصل بیان کنید طولانی عجله دارید زود کلیپا رو به آخر برسونید که ...

@@maikelmandegari-z5e زیرا که ابریق از پگه خوردند خماران ما 🙋

@@Ous_khanسواد کم..تفسیر هم بگید

🙋

ممنون که ما رو دنبال می‌کنید 🌿

در عشق ترک کام کن‌ ترک حبوب و دام کن 🎉

از عشق گشته دال الف ✨

گر دود را کمتر کنی از نور شعله برخوری ☀️

از نور تو روشن شود هم این سرا هم آن سرا 🙋

سپاسگزارم 🤩

🌿

ای عقل کلِ ذوفنون تعلیم فرما یک فسون 🙋

مرسی از انتخاب و اعتمادتون ✨

یک دنیا ممنونم ازت 💌

چشم حتما... مرسی از اعتماد شما 🙋

خوشحالم که اینجا هستید ✨ در مدار بهترین های مادی و معنوی باشید همیشه 🌿

چشم حتما 👑

شطرنج دولت شاه را صد جان به خرجش راه را 🪅

"سلام! 😊 ممنون از نظرتون. اگر پیشنهادی برای بهتر شدن لحن و صدا دارید، خوشحال می‌شم بشنوم! 🌟🎙️"

سلام دوست عزیز 🌸 خیلی ممنون از پیشنهاد خوبتون 🙏 حتماً روی بهبود صدام و تکنیک‌ها کار می‌کنم. نظر شما برای من خیلی ارزشمنده و خوشحال می‌شم باز هم پیشنهاداتتون رو بشنوم. 💖

سلام به شما! 💖 خیلی خوشحالم که این ویدیو تونسته حال خوبی به شما بده. وجود شما انگیزه‌ای برای ادامه‌ی این راهه! 🌟🙏

در مدار بهترین های مادی و معنوی باشید همیشه 💌

@@meysamtaheri1202 ممنون از شما دوست عزیز ✨

@@meysamtaheri1202 ممنون که ما رو دنبال می‌کنید.... در عشق ترک کام کن‌ ترک حبوب و دام کن 👑

سلام و سپاس از توضیحات ارزشمندتون! تفاوت «اَحد» و «واحد» در متون عرفانی و فلسفی یکی از موضوعات بسیار مهم است. «اَحد» به ذات بی‌نهایت و یگانه‌ای اشاره دارد که هیچ ترکیب یا تعددی در آن نیست، در حالی که «واحد» می‌تواند به یکتایی در عین امکان کثرت اشاره داشته باشد. این تفاوت در زبان عرفان تأکیدی بر وحدت مطلق خداوند است. اگر دیدگاه دیگری دارید یا مایلید بیشتر بحث کنیم، خوشحال می‌شم گفت‌وگو کنیم.

@Ous_khan دراقع امر، "اَحَد" درعلم ریاضی/حساب عددی است در جمع اعداد، و، چنانکه شمول معنایی پیدا نماید در سایر مباحث وموارد متن را دچار بد معنایی مینماید. عرفا برای آنکه وَلَع عجیبی در تخیلاتشان دارند که خودرا تا حد الله بالا بکشند زبان را هم از معنای اصلی وکاربردی تُهی میکنند. فرمودید که در فلسفه " اَحَد" بەذات واحدی اشاره دارد که کاملاً اشتباە است ، چون، فلاسفە به ذاتها /ذوات/خدایان معتقد بوده وهستند ونه یک خدا، ضمناً، نباید عرفان وفلسفە را یک کاسە کرد چون درسنخ شناسی از یک سنخ نیستند ، سنخ فلسفە "عمل ومهارت" است ؛ وسنخ عرفان /عرفا تخیلات صِرف وضدیت بافلسفه است.

"سپاس از دیدگاه شما. نکته‌ای که نیاز به دقت بیشتری دارد، تمایز میان «اَحد» و «واحد» است. در فلسفه‌ای همچون حکمت متعالیه، اَحدیت به مرتبه‌ای از وجود اشاره دارد که ورای هرگونه کثرت است، در حالی که وحدت، ظهور همین اَحدیت در عوالم کثرت است. این تفکیک نه‌تنها تضادی با عرفان ندارد، بلکه عرفا نیز آن را با زبان شهودی تبیین کرده‌اند. بنابراین، تقابل میان عرفان و فلسفه در این زمینه، ناشی از محدودسازی تعاریف است.

@Ous_khan "مَرتبە ای از وجود !!!!!!!؟؟؟" استاد گرامی وبزرگوار، اگر اللە را در قالب "وجود" تصور کنیم آگاهانه یا ناآگاهانه اورا از خالق به مخلوق تبدیل نموده ایم، چون وجود در زمان و مکان محدود است، والله نباید درین دو محدود باشد. وَ اما، حکمت متعالیه!!!!!؟ و فلسفه : آنا نکه دستی در فلسفه دارند و با مکاتب گونه گون فلسفی نشو و نمایی میکنند و بزبان فلسفی تسلط دارند با آنچه که حضرتعالی حکمت متعالیه مینامیدش برا ین باورند نه سنخ این دو یکی است ونه محوریتشان ونه سویه وقبله شان، خلط این دو‌ زیانهای بیشمار دارد، بقول هایدِگِر ازبیخ وبن سکوی پرتابشان در دو جهت مخالف قرار دارد. ضمناً، باتوجە بە قواعد زبانشناسی فلسفی کلمەی حکمت بە هیچ وجە

😆😁😄😃🤣😂🙃

سلام، وقتت بخیر! حتماً، خیلی هم عالی. هر بیتی که مد نظرتونه همینجا برام بفرستید، با کمال میل براتون معنیشو میگم و تفسیرش می‌کنم. منتظرتم!

@Ous_khan سلام ممنونم از شما چون مُقَرَّر شد بزرگی رسول پس حَسَد نایَد کسی را از قبول پس به هر دوری، ولیی قائم است تا قیامت، آزمایش، دائم است هر که را خوی نکو باشد بِرَست هرکسی کاو شیشه‌دل باشد شِکَسْت پس امامِ حیِّ قائم، آن ولی‌ست خواه از نسلِ عُمَر خواه از عَلی‌ست مهدی و هادی، وی‌ست ای راه‌جو هم نهان و هم نشسته، پیشِ رو

@alih30morg بیت 1: چون مُقَرَّر شد بزرگی رسول / پس حَسَد نایَد کسی را از قبول معنی: وقتی بزرگی و عظمت رسول خدا تثبیت و پذیرفته شد، دیگر حسادت یا انکار نسبت به او بی‌معنا می‌شود. تفسیر: این بیت به اهمیت پذیرش پیامبری و رسالت اشاره دارد. وقتی فردی به جایگاه حقیقی خود می‌رسد، حسادت به او تنها از کمبودهای درونی افراد ناشی می‌شود. پیام این بیت این است که عظمت واقعی از سوی خدا تعیین می‌شود و حسادت چیزی را تغییر نمی‌دهد. بیت 2: پس به هر دوری، ولیی قائم است / تا قیامت، آزمایش، دائم است معنی: در هر دوره‌ای یک ولی و راهنمای الهی وجود دارد، و این آزمایش انسان‌ها تا قیامت ادامه خواهد داشت. تفسیر: مولانا به نقش مداوم ولی‌ها و انسان‌های الهی در طول زمان اشاره دارد. ولی‌ها مانند چراغی هستند که در تاریکی هدایت می‌کنند. آزمایش دائمی، نماد این است که انسان باید در هر زمان به درون خود نگاه کند و به درستی مسیر را انتخاب کند. بیت 3: هر که را خوی نکو باشد بِرَست / هرکسی کاو شیشه‌دل باشد شِکَسْت معنی: کسی که اخلاق و رفتار نیکو داشته باشد، نجات می‌یابد، اما آن‌که دل شکننده و آسیب‌پذیر (حسود، بدبین یا مغرور) دارد، نابود می‌شود. تفسیر: این بیت بر اهمیت پرورش خصلت‌های نیکو و دوری از ضعف‌های درونی تأکید دارد. مولانا "شیشه‌دل بودن" را کنایه از افرادی می‌داند که روحی شکننده و آسیب‌پذیر در برابر حقیقت دارند. تنها افرادی که خوی نیکو دارند، می‌توانند در آزمایش‌های الهی پیروز شوند. بیت 4: پس امامِ حیِّ قائم، آن ولی‌ست / خواه از نسلِ عُمَر خواه از عَلی‌ست معنی: ولی زنده و راهنمای هر زمان، همان امام و رهبر حقیقی است، بدون توجه به اینکه از نسل عمر باشد یا علی. تفسیر: این بیت نگاهی غیرمذهبی به مفهوم امام و ولی دارد. مولانا می‌خواهد نشان دهد که اصل هدایت و حقیقت، فراتر از تعصبات فرقه‌ای یا نسب است. ولی کسی است که از حقیقت الهی بهره‌مند است، نه وابسته به جایگاه خانوادگی. بیت 5: مهدی و هادی، وی‌ست ای راه‌جو / هم نهان و هم نشسته، پیشِ رو معنی: مهدی و هدایت‌کننده واقعی همان ولی است که در عین نهان بودن، همواره پیش روی ما قرار دارد. تفسیر: مولانا اشاره به حضور دائمی راهنمایی الهی دارد. ولی ممکن است به چشم نیاید یا به‌صورت مستقیم در زندگی ما عمل نکند، اما اثرات و هدایت او همواره جاری است. این بیت تأکید می‌کند که انسان باید در جست‌وجوی ولی و حقیقت باشد و به حضور او ایمان داشته باشد. پیام کلی بیت‌ها: مولانا تأکید دارد که هدایت الهی همیشه در جهان حضور دارد، و انسان‌ها باید با اخلاق نیکو و قلبی خالص به دنبال حقیقت باشند. این مسیر، جدا از تعصبات و باورهای سطحی، به شناخت درونی و آزمایش‌های مداوم منجر می‌شود.

ممنون از نظرتون! اگر دلیل خاصی برای ادامه ندادن می‌بینید، خوشحال می‌شم بدونم. نظرات شما برای من مهمه.

والا من که لذت بردم.اگه مشکلی هست بگو تا ما هم بدونیم

ممنون از شما دوست عزیز 👌

در عشق و آرامش باشید همیشه

انرژی عشق و نور همیشه جاری باشه براتون ☀️

خیلی خوشحالم که کارم مورد پسند شما بوده. ممنون از همراهی‌تون! لطفاً باز هم نظرتون رو با ما به اشتراک بذارید

از عشق گشته دال الف بی عشق الف چون دال ها 💌

عالی بود ممنون که نظرتون رو نوشتید... 🪅

یک دنیا ممنونم ☀️

گه علم بر دل برتند گه دانش از دل برکند 👑 گه فضل‌ها حاصل کند گه جمله را روبد بلا 🌿 ممنون که برایم نوشتید 💌

ستیزه میکنی با خود کز این پس من چنین باشم ز استیزه چه در بندی،فضا را بنگر ای کودن دم شما گرم❤

ممنون از شما دوست عزیز ✨

از توجه شما دوست عزیز خیلی متشکرم... زندگیتون پر از حال خوب باشه همیشه ✨

ممنون از حمایت های شما دوست عزیز ✨

@@AliGhaderi-mj1xv ممنون از توضیحاتتون. درست می‌فرمایید که عروض و ساختارهای کلاسیک نقش مهمی در درک شعر دارند. من در تفسیرهایم سعی می‌کنم بیشتر به جنبه‌های معنایی و حسی شعر بپردازم تا مخاطبان با احساسات و مفاهیم پشت اشعار بیشتر آشنا شوند. هر کدام از ما به گونه‌ای از شعر الهام می‌گیریم، و این زیبایی ادبیاته که برای هرکس چیزی برای گفتن داره.

✨

بنظرم مولانا در جایی از این "زنده بودن" زندگی می‌کرد که فراتر از مرزهای زمان و مکان بود. از یک سو در دنیای پرتنش و آشوب‌زای قونیه می‌زیست، اما در درون خود دنیای وسیع‌تری داشت که ارتباطی عمیق با حقیقت و عشق داشت. به‌ویژه بعد از دیدار با شمس تبریزی، زندگی‌اش وارد مرحله‌ای شد که دیگر تنها درگیر مسائل مادی و روزمره نبود؛ بلکه در پی جستجوی حقیقتی بود که از فراتر از زمان و مکان می‌آمد. غزل‌های مولانا، در واقع بازتاب همین تجربه‌های درونی‌اش است. او از دنیای محدود مادی فراتر رفت و در یک دنیای معنوی و بی‌پایان زیست. این اشعار نه تنها نشان‌دهنده دیدگاه فلسفی و عرفانی او، بلکه نمایانگر ارتباطی عمیق با جهانی است که در آن عشق و حقیقت، از مرزهای زمان و مکان عبور کرده و تبدیل به نیرویی بی‌پایان و ابدی شده است. به‌عبارت دیگر، مولانا در دنیایی می‌زیست که هیچ‌گاه محدود به آنچه در اطرافش بود نمی‌شد؛ دنیای او دنیایی از آگاهی و اتصال به حقیقتی بالاتر بود.

سلام و ادب، کاملاً با شما موافقم! مولانا حقیقتاً با اشعارش انسان‌ها رو به سوی عمق وجودشون می‌کشونه. به نظر من، اشعارش نه تنها ما رو می‌لرزونه، بلکه به ما نشون می‌ده که می‌تونیم همچون او باشیم. مثنوی هم همونطور که گفتید، برای کسانی که دنبال حقیقت و آرامش هستند، شیرین و پر از نور است. امیدوارم که همیشه در این مسیر روشن پیش برید و هر لحظه از کلماتش لذت ببرید. 🙏✨

کاملاً درست می‌فرمایید. شناخت مولانا و عمق آثارش نیاز به دقت و درک خاصی داره. هر بار که به اشعارش رجوع می‌کنیم، جنبه‌های جدیدی از حکمت و معرفت رو کشف می‌کنیم.

از لطف شما خیلی ممنونم! با نظراتتون انرژی می‌گیرم و ادامه میدم