مهاجرت
Вставка
- Опубліковано 1 жов 2024
- @BaranNikrahOfficial
دوست روانشناسی میگفت
قبل از آنکه عکسالعملی نسبت به اتفاقی اندوهگین یا دلخوریای بزرگ داشته باشید حرفهایتان را بنویسید یا ضبط کنید، وعده میداد به شکل عجیبی آرام خواهید شد و قضاوت درستتری خواهید داشت
این ویدئو را مدتها پیش در هجوم یک دلتنگی غریب، در جدالِ غم و شادی که شادی در آن مغلوب شد، با چنین نیّتی ضبط کردم
در این مدت بهتاش خودش زودتر استعفا داده
جای ماشین، خانه را فروختهاند
هزینهی شرکت مسافرتی را پرداخت کردهاند
من مدارک را به دستش رساندهام
و حالا کیلومترها دورتر در کرمان هستم
آنها اسبابکشی میکنند و من کاری جز انتشار همین ویدئو که روزی در تنهایی ضبط کردهام از دستم برنمیآید
تنها نشستهام در هتل و فرهاد در مغزم میخوانَد:
ای کاش آدمی وَطنش را (و تَنَش را) همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا که خواست
برای مشاهده ویدیوهای بیشتر بر روی لینک زیر کلیک نمایید:
• Baran Nikrah | باران ن...
#باران_نیکراه
#خانواده
#مهاجرت
قلبم درد گرفت لعنت به بدرود لعنت به انتظار لعنت به غریبی لعنت به بی کسی لعنت به هر کس وهر چیز که ما را از عزیزانمان دور می کند
واقعا😢
واقعا بدترین حس دنیا، اون لحظه ست که توی فرودگاه داری از عزیزانت خداحافظی می کنی😭
یا عزیزانت ازت خداحافظی میکنند
بدترین ......راست گفتید
لعنت به باعث و بانی تمومه دلگیری دلهای پاک و معصوم مردم سرزمینم ایران 😭چه دلگیر بود این ویدئو 😭😭
آدم بعد از مهاجرت هیچ وقت اون آدم قبل نمیشه!! چقدر از ته دلمون گفتید همینقدر تلخ و حقیقی😔😔
مهاجرت یک سفر است. زندگی اینقدرها هم دراماتیک و ترسناک نیست. مسافر بالاخره ترسش میریزد. اینطوری ترس بقیه هم از خطر کردن میریزد. آدمها اگر همت کنند میتوانند بازهم همدیگر را ببینند. دنیا بزرگ است و پاداش زندگی در خطر کردن نهفته است نه ترسیدن.
نه در غربت آرام گرفتم نه در میهن به سوگ مهاجرت خود نشستم و نسلی که در غربت متولد شدند و غریب ماندند درد مشترکی عظیم و بی پایان بارانم ببار درد مهاجرت همه پرنده های بی بازگشت را 😢
۷ماهه که اونجایی هستم که برادر داره میاد، مثل آتشی بر روی آبم، هنوز بر روی حجم بزرگی از آب در درون میسوزم، ما آواره های بی نام و نشانیم، مهاجرت بعد از سی سالگی هر روزش سوزنده است. سوز دوری از وطن، خانواده، خاطرات و...
راه برگشتی نیست، چون ماها تمام شدیم
افتخاری افتخاری دختر گلم، چه قدر قشنگ و زیبا بیان میکنی. درود بر تو عزیز گیلانیم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
مهاجرت را خيلي ها توصيف كردن
اما به نظر من
مهاجرت خوردن سمي است كه تو را نميكشد اما درد و رنجش را هر روز حس ميكني. براي من هيچ چيزش بيشتر از دوري از مادر و خواهرم سخت و زجر آورتر نيست.
اينجا، در دل ديار غربت حتي وقتي كه تو را با تمام وجود مي خواهند باز غريبه هستي….
باران عزیز قلبم درد گرفت از اینکه شما را غمگین وپریشان دیدم . امیدوارم که هیچوقت از عزیزانت دور نشوی وهمیشه شاد وسرحال باشی.
پرستوهای مهاجر همیشه برمیگردند از صمیم قلب آرزو داریم سرزمینمان ایران ؛ پدرمان کوروش بزرگ به زودی آغوشش را باز کند و پرستوهای مهاجرش را به سرزمین خود باز گرداند. آمین🙏✌✌❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
تا اعلا حضرت خدایگان شاهنشاه سيروس رضا شاه دوم پهلوی سوم به ایران برنگردد هیچ پرستوی برنمیگردد اگر واقعا میخواهید پرستوها برگردد از پادشاه خود حمایت کنید جاوید شاه رمز پیروزی است
پرستوهای مهاجر برمیگردند.
اخه کی دیگه
مادری هستم که دو بچه ی مهاجر دارم و تنهایی و دوری دیوانه ام کرده😢😢😢😢😢
همه مهاجران انشالله به وطنمان برگردند.
لعنت به رفتن...لعنت به غربت که هرگز برایت وطن نمی شود و تو همیشه دور از وطن غریبه ای 😢
ما در بهشت ديگران كه نامش غربت أست زيست ميكنيم هجرت ما نه از سر شوق بلكه بِه جبر .
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی..... صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی.... نومید نباید بود از روشنی بامی.......... سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی.......... در کام نهنگان رو گرمی طلبی کامی...
در تضاد و پارادوکسی عجیب نظر انداخته ام. در یک سو بانویی کم نظیر با لحن و کلامی به غایت دلنشین و فرحناک را میشنوم و از کلام و جمله بندی ها و انتخاب واژه هایش غرق در شعف میشوم. و در سوی دیگر معانی و فحوای کلامش جانم را به آتش کشیده است. فکر میکردم با وجود طبع لطیف و مه آلودت هرگز ترک خوردنت را نخواهم دید. اما وای بر من. چه دیدم؟! 🥺😢💔
غریب تضادی بود این تضاد...💔
تنها فرزندم ، پسرم، تازگیها حرف از رفتن میزند. تنها مانع ، معافیت سربازیش هست که از طریق قانونی ، جور نشد. می خواهد با پول درستش کند. مثل خیلی از کارها در این سرزمین . بعد از متارکه من و مادرش ، می شد قانوناً از طریق کفالت مادرش معاف شود.
از حالا غمی ته دلم نشست کرده و دلخوشم به اینکه کارهای معافیت و گرفتن پذیرش و ... طول بکشد. یک پارادوکس عجیب کلافه ام میکند ، می دانم اگر برود شاید برای خودش و زندگی آینده اش بهتر باشد و یک پدر چه آرزویی جز سعادت فرزندش میتواند داشته باشد ؟ ولی از طرف خودم از همین حالا دلواپس هستم ، حس خوبی ندارم ، نگرانم ، تشویش و ...... برای همین است که حس و حال تان برایم کاملاً ملموس و آشناست
بغض و اشک نمیذاره تا دکمه های تلفن رو لمس کنم و حسم رو بنویسم، حس آخرین بغل و بوس و گریه های بابا که اون موقع نمیدونستم اینا آخرین باری هست که میبینمش. اومدن به جایی که به تو تعلق نداره ولی به امید ساختن
آینده بهتر برای بچه ات که هنوز وجود نداره میای و میگی از من که گذشت ولی بذار نسل بعد از من زندگی بهتری رو تجربه کنه، کاش کشور ما به این روز نمی افتاد که برای ساختن آینده ی بهتر مجبور باشیم خاکمون رو بذاریم و بریم...
دلم گرفت ....از اینهمه، حقیقت تلخ
😑😐
من اصلا آدم حسودی نیستم
ولی اعتراف میکنم الان حسودی کردم
حسودی به داشتن چنین خواهری یا همچین رابطه ای با خواهرانم
کلمه به کلمه حرفهایتان برایم حسرت است
ای کاش همه پدر و مادرها جدا از وضعیت مالیشان، شعور پرورش فرزند داشتن تا همه بچه ها درست بزرگ میشدند
ای کاش همه پدر مادرها عاشق هم بودن تا همه بچه ها بی هیچ عقدهای رشد میکردند
ای کاش همه خانه ها پر از عشق و مهر بود
ای کاش رابطه همه خواهر و برادرها اینقدر قشنگ وپر از عشق بود
ای کاش و هزارتا ای کاش دیگه ...
خوش به حالتان ...
هر اتفاقی هم بیافتد شما حالتان خوب است
چون در محیطی پر از عشق رشد کردهاید و بزرگ شدید
❤❤❤
خانم نیکراه اشک مارو درآوردی مهاجرت دقیقا همینه شش ساله سوئیس هستم اما خودم رو تنها و غریب میبینم هنوز دوری و غربت برام عادی نشده هیججا وطن نیست .
خانم دکتر چقدر زیبا بیان کردی این داستان زندگی را که اشک از دیدگان انسان سرازیر میگردد.
باران دوستداشتنی ممنون با دیدن این ویدئو سکوتی عمیق بغض و اشکی که یادآور لحظه تلخ راهی شدن و مرگ زیباترین تجربیات کنار عزیزانمون بودن هست را تجربه کردم😢 امیدوارم روزی سرزمین مادریمون اینجور ماها رو پس نزنه که مجبور بشیم ترک وطن کنیم 🙏🙏🙏
3:43 مهاجرت از دست دادن نيست و سوگوارى براى مهاجر چيزى جز شكستن بال پرنده نيست … يقين كنيم كه شجاعت مهاجر لايق تحسين است و شايد، بقول سهراب، اصلا معناى زندگى در مهاجرت است: زندگى حس غريبى است كه يك مرغ مهاجر دارد…
بعد از عمری غریبی در غرب،به ایران برگشتم با تمام دلتنگی ها و خاطراتی که دلم را تنگ تر میکرد و سینه ام را میفشرد!! تو نگو به ویرانه ای از جنس انسانها،فرهنگ ها و آرزو ها و خاطراتی که دیگر تکرار نمیشوند روبرو شدم،یک دل میگوید بورو و یک دل میگوید بمان،بجنگ و انتقام تمام این ویرانی ها را بگیر ،عجب سرنوشتی بود این سرنوشت🤔🤦♂️
هم درد شماهستم.
جانا سخن از زبان ما ميگويي . گفتي و گريستم زيرا كه عين فراق مرا فرياد ميزدي . روزگارت شيرين نازنين 🙏🌹
چقدر قشنگنوشتید
و من حالا گرفتارش هستم
رفتن یا موندن😢
چقدر دلت پر از سوز است باران جان 😞😞😞😞😞😞
باران عزیز
الان مثل ستاره ای در آسمان وطنمان میدرخشید انشالله بمانید وبه همه آرزوهایتان برسید عزیزم❤❤❤
هر چه بگویی درسته این نهایت عشق به خانواده و وطن و تمام انسانهاست❤❤❤❤ خدا نکنه الهی سلامتی برای تمام کسانیکه مهاجرت میکنن آنقدر ناراحت کننده است که نهایت ندارد شاید این سفر بنفع همشون باشه ما در و،طن غریب هستیم شاید دوری بهترین راه باشه برای تمام کسانیکه مهاجرت کردند فقط آرز وی سلامتی و آرامش و موفقیت و حال خوب دارم
زیبا بود! هم کلام و هم شیوه بیان.
به عنوان کسی که هجرت و غربت را به سرسپرده زیستن در سرزمین مادری ترجیح داده باید بگویم که وقتی آدم فقط یک بار زندگی می کند باید بتواند بهترین را انتخاب کند حتی اگر آن بهترین، سخت ترین هم باشند! به عزیزانمان راه بدهیم قبل از این که برای زیستنی که خواستنی نیست انتخاب شوند، زیستنی را که خودشان میخواهند انتخاب کنند حتی اگر به قیمت مردنشان در یک سرزمین و تولدشان در سرزمین دیگر تمام شود.
آدم بعد از مهاجرت دیگه اون آدم سابق نیست. آدمی که قصد کرده مهاجرت کنه قبل از رفتن باید یک معادله نامتعادل و بسیار ناعادلانه را حل کنه که همانا رویارویی احساس و منطق یا به کلامی قلب و ذهنه... آدمی که بر سر دوراهی رفتن و ماندن مانده و هر چه تلاش میکنه با ارفاق آن کفه احساس را برنده کنه ولی ذهن بازیگر ماهریست و معادله را به نفع خودش حل میکنه و ای لعنت ابدی بر آنان که سبب ساز این انتخاب ناخواسته شدند
زیباترین تعبیر و تعریفی بود که میشد پیرامون مهاجرت شنید
ممنونم ❤
درود بر شما ❤. به امید روزی که این محاجرت ها پایان یابد. 💚🤍❤️
پانزده سال در غربت زندگی کردم و دلم برای تک تک لحظه های وطن تنگ شده بود گاهی حسرت پنج دقیقه نوشیدن یک چای و گپ و گفتی کنار عزیزانم رو داشتم گاهی در خواب خودم را در خانه پدری ام میدیدم و ناگهان در حالت خواب و بیدار آرزو میکردم کاش اگر چشمانم را باز کردم در خانه پدری
ام باشم ولی افسوس حالا که برگشتم هیچ چیز مثل قبل نیست آدم ها خسته تر از آنند که کنارت چای بنوشند و همه میگویند چرا برگشتی اینجا بنبستی بیش نیست و چند وقتی هست که به ناچار دوباره به رفتن فکر میکنم و آرزو میکنم کاش وطنم روزی جای ماندن و ساختن شود .
اولین بار ۲۰۰۸ رفتم ۲۰۱۰ آمدم ۲۰۱۱ دوباره رفتم و مهاجرت کردم ۲۰۱۷ به ایران برگشتم تا کنار مادر و مادربزرگ باشم شاید ستونی باشم برای غم تنهایشان تا زنده هستند ۲۰۱۸ آنها را در دلم به خاک سپردم و دوباره رفتم چون باری بودم بر دوششون بغلشون کردم گریه کردم و به خودم گفتم ممکنه دیگه هیچ وقت نبینمشون و در دلم کشتمشان و خاکشون کردم تا بتونم بروم.
توی این سردخانه در دل من
مردههایی عزیز در خوابند
مردههایی که کشتهام همه را
نیمهشبها در اوج هر پیوند
مردهّهای شراب و بوسه و شعر
حیف حالا چه ساکت و سردند
حیف آغوش رخوت و سیگار
بین تلفیق گریه با لبخند
کشتهام یک قبیله آدم را
پشت ویرانههای متروکم
پرسه در خاک این غریبه نزن
من به قتل تو نیز مشکوکم
سمانه سرچمی
خانم نیکراه ،هموطن عزیز،
وقتی شرایط زندگی در نقطه ای از این کره خاکی بواسطه عمدتا حضورحکومت های نالایق ویا مدیران مافوق وبی کفایت برایمان نامناسب ودر تضاد با اصول شخصیتی وحتی تامین نیازمندی های زندگی مان می شود، به اعتقاد من سه را ه بیشتر در پیش رو نداریم!
۱- تلاش کنیم که شرایط را در محل زندگی وبر طبق خواستمان تغییر بدهیم .
۲- به مکان دیگری که با شرایط مورد نظرمان سازگاری وتناسب بهتری دارد نقل مکان کنیم .( مهاجرت )
۳- در محل بمانیم و خود را با شرایط سازگار کنیم ومعیارها واهداف خود را تغییر دهیم که غالبا به منزله نابودی شخصیت اصلی است!
موفق باشید!
احسن بر شما. 🙏
Dorod azizam hich ja mesle vatan nemisheman 25 sale dar ghorbatam
Har vaght miam vatanam rohiye migiram keshvaramra dost daram zende bashi golam
ای وای منم مامانم ( یادش مانا❤) وقتی من ۳۸ سال پیش بعد دیپلم ویزا آلمان گرفتم گفت که برام خوشحال شده ؛ شاید اونم تو دلش فکر میکرد کاشکی ویزاش نیاد😢
شش سال در غربت زندگی کردم خدایا چقدر سخت است طعم تلخ غریبی ویرانه هم باشد خاک وطن بهشت است خدایا شکر که امسال برگشتم
آنان که می روند ، میمرند
و آنان که مانده اند ، زنده نیستن،،
این وصف را چگونه به آیندگان باید ثبت و نگارش کرد...!؟
چقدر تو زیبا، خوش صدا و پر احساسی. من اول آبان ۱۳۶۴ را بخاطر می آورم که برای خداحافظی نهائی، خواهرانم را در منزل پدر زنم ملاقات کردم. نه آنان، که من زانوهایم می لرزید. ۲۵ سال طول کشید تا آنان را در اروپا دیدم. همه چیز تغییر کرده بود. خواهر ۱۶ ساله مجردم، عاقل زنی ۴۲ ساله شده بود با چروک های فراوان بر رخسار، دیگران که مسن تر بودند بالای مرز ۵۰ و من نزدیک بازنشستگی. تف به این عاقبت که تازه خوش بخت ترین بودم که نه بمباران های پیاپی تهران را دیدم، نه فشارهای اقتصادی را و نه قتل های زنجیره ای و اعدام ها بر فراز جرثقیل ها. اگر نه خواهرانی پر احساس چون تو داشتم ولی خودم غرق در احساس بودم و به کمترین محبتی برده و کمترین ناکامی عصیانگر. با وجودیکه تنها نقشم در رویداد ویرانگر ۵۷، فقط سن زیادم بود ولی هزاران بار از جوانان معاشر و کامنتی های رسانه های مجازی پوزش خواسته ام و هر مکافاتی را برای سن زیادم عین عدالت. ما از همه صنفی از پیر و جوان و روشنفکر و کوته فکر، نادان بودیم. نه به ارادت به حکام قبل بگویم، که به بی تفاوتی در سرنوشت وطن و علی السویه گی. وطن را فرزندانی همچون تو زیبنده است که غمخوارش باشند، نه شپروت هایی چون من، یا وابستگانی با این پرچم یا آن یک. وطن به مردان و زنانی نیاز دارد که ایمان به تملکش داشته باشند و تنها دارائی شان بدانند. باید همه کلیپ هایت را ببینم که در من حسی را زنده می کنی که ۴۰ سال مرده بود.❤❤❤❤🌹🌹🌹🌹
لعنت به مهاجرت ، لعتن به دوری 😢😢😢😢چرا بچه های ما مهاجرت کردند😢
مهاجرت کار اشتباهی هست و باشما همفکر هستم بعداز سالها مهاجرت همیشه فکر میکنم ک من مردم ......😢 ب جز غم سنگین غربت ک همیشه باهات همیشه دلتنگی . مشکلات فقط عوض میشه هیچوقت تو هر کشوری ک هستی نمیتونی اونجا رو خاک و وطن خودت بدونی و متقابلا با مهاجرت هیچی بدست نمیاد ولی قطعا خانواده از دست میره ک هیچی نمیتونه جاشو پر کنه ..آرزو میکنم ک مهاجرتی نباشه ....
ممنون مهربان از صدای قشنگت از حسی که به زیبایی بیان میکنی ❤❤❤ Thank you
چاره ای نیست باید رفت وقتی امنیت شغلی وجود نداره بهترین راه مهاجرت به جایی ست که بتونی درست زندگی کتی و دست چند بیچاره دیگر رو هم بگیری
دقیقا
مهاجرت یعنی مرگ و تولد دوباره، یعنی تنهایی، یعنی خودت اشکاتو پاک کنی، یعنی مریض شدی خودت از خودت مراقبت کنی ، یعنی آخر هفته تنها بشینی خونه فیلم ببینی ، یعنی هیشکی مشکلاتتو نمی فهمه ، اما همه میگن خوشبحالت داری تو بهشت زندگی می کنی، تو هم ی لبخند می زنی و سکوت می کنی😞
درود برگرانقدر ترین زبانی که گفته هایش در انسان نفوذ میکند ومثل دارو شفا بخش مریض است باران جان سلامت وموفق باشید
مهاجرت یعنی نبود آغوش عزیزانت
میگویند تو چرا نمیروی؟ نمیدانند مهاجرت همیشه برای من با بغض همراه بوده و حیف که هیچوقت بلد نبودم جلوی پاره شدن بغضم را بگیرم....
کاش روزی اینجا ماندن هم برایمان به صلاح باشد... دستکم بلد باشیم به صلاح آنها که هستند کاری کنیم...❤❤❤
باران عزیز. چقدر اشک ریختم. قشنگترین تعبیر بود مرگ در جهان خود و تولد در جهانی دیگر. مهاجرت از سختترین کارهای دنیاست مخصوصا وقتی خواهر و برادر داری. شدیدا دلتنگشون هستم و ویدیو شما باعث شکستن بعضی شد که هر روز سعی می کنم پنهانش کنم.
نگران نباش، زندگی هر کس ربطی به خودش دارد، اما تو همه چی راست گفتی، من خودم هشت ساله آلمان هستم، میشه گفت پنجاه پنجاه مهاجرت سخته بستگی به خود شخص دارد. همه کس و چیز میشه فراموش کرد اما وطن نه این خاک و آب با روح کسی که احساس داره قاطی شده بخصوص خاطرات دوران کودکی 😢😢😢😢😢
بعد از کلی زحمت به نقطه ای رسیدم که نمیدونم باید چکار کنم و این بلاتکلیفی از هرچیزی بدتره. خدا لعنت کنه باعث و بانی همه بدبختیامون رو
شانزده سال کانادام ولی کلی گریه کردم برای مرگ خودم
بزرگوار... با پیامتون بغض کردم که تونستم جواب بدم. پیروزی، سربلندی و بهترینها رو براتون آرزو. میکنم...
.هرکجاکه قدم میزنین و انرژی میگیرین. 🙏🏼🌹🙏🏼..
درود بر تو مهربانوی گیلانی ، درد مشترک خیلی از ایرانیها رو بیان کردی، زیبا😔😔
بنامحق
ابو...میگفت
منچگونهبرخودببالمکه
یک....درحالیکههنوز...
آیااویک.....بودو
آیااویک....ماند
باران جان ،با قلبی آرام و رویی خوش برادرت و همسرش را بدرقه بکن ،مرد وقتی درآمد و کار نداشته باشه نابود میشه ،
خانم باران عزیز بسیار عالی و زیبا بیان کردید قلبم گریه کرد راستی واقعا مهاجریت سخت است دوستت دارم همیشه برنامه هایت را تعقیب میکنم 😘 ❤ 🌹👌🙏🙏🙏
کاش واسه مهاجرت دو تا بال لازم داشتم، نه پول😔
باران جان، سال ۹۰ دانشگاه گیلان با شما توی علوم پایه هم دانشگاهی شدم، چند سالیست که به این موضوع افتخار میکنم. امیدوارم همیشه موفق باشی⭐⭐⭐
و من مهاجرم و امروز هزار بار دلم ميخواهد ميشد آرام ، بي دغدغه ، بدون ترس ، بي خبر ، يا با خبر ، خوشحال و از ته دل شاد ، با دلشوره و دل گرم خانه ي پدري ، برگردم و اين روزهاي بيماري پدر پيرم در كنارش باشم و شايد خودم دلم آرام گيرد و مادرم از اينكه همه ي فرزندانش كنارشان هستند در كنار پدر بيمارم نفس راحتي بكشد و كمي شايد كمي شاد باشد! اي واي از مهاجرت !!!!! اي داد ….
✍🏼سلام 🙏🙏استاد باران🙏🙏🙏 نیکزاد🙏 خوبی انشاالله 🙏
🙏استاد خدای بزرگ همیشه همراه 👈🏻🧕❤❤تو قلب همه ایرانیان هستی .❤❤خدا پشت پناهت باشه 🌹🌹🌹استاد بزرگوار موفق باشی ❤❤هر دو شما برادر بزرگوار ❤استاد باران نیکزاد ❤آرزوی من و مادرم هست برای شما ها 🌺من شعر های شما رو برای مادرم میخوانم .فاطمه 🙏👩👦الان بالای 30سال دارم ولی برای مادرم بچه کوچیک هستم 😊😊😊
همیشه فکر میکردم مهاجرت خیلی فرق میکنه و فقط خود ادمه که اذیت میشه تا اینکه دیروز مامانم بهم زنگ زد و وسط حرفاش گفت : اخ نوید این چه بار سنگینی بود که رو شونه های من گذاشتی(:
اون لحظه خندیدم، ولی بعدش…
😢
عزیزم احساسی نگاه نکن به مهاجرت بعد از سی سال باز رضایت دارم و تاسف میخورم چرا زودتر مهاجرت نکردم شما بخاطر خودت این فکر را میکنی همانطور که گفتید یعنی خودخواهی شماست فاصله ها دیگر خیلی کوتاهتر از انچه که شما فکر میکنید شده نگرانه ان نباش.
بهترین کاری که در زندگیم کردم مهاجرت بود با اینکه همیشه عاشق ایران بودم و هستم و خواهم بود
بله کار درستی کردی..هموطن❤
از وقتی آمدیم درد را تجربه کردیم درد درد درد
کشور هوتل نیست آنانکه رفتند به سلامت آینده برای آنانیست که با شجاعت تمام نشستن پیروز شدن وتمام مشکلات را در هم پیچید وشکست داد
Greetings To wONDERFUL and BRIGHT Baran, I am so proud of you 😍👋
ما مهاجرت نکردیم مهاجرت رو بر ما تحمیل کردن 😞
رفتی برو. که. اشک منت راه توشه باد......لطفا بفرمایید چگونه میتوانم با سرکار خانم. باران در ارتباط باشم..
I don't know pashto, can you write English or urdu translate,..? Thanks.
باران جان چند بار دلنگرانیهایت را گوش کردم و بی اختیار اشک ریختم.. چقدر قشنگ حال دلِ اونایی که موندن رو بیان کردی عزیزم..
امیدوارم برادر گلت در راهی که پیش گرفته موفق باشه..
چارهای جز دعا برایشان نداریم
ازهمه انتظار رفتن داشتم ...ولی حتی خواب رفتن ایشون نمیدیدم ...چون میگفتم این خانم دیگه پخته است و زندگیش معنا داره ....و اصالت از رگ و ریشه اش میباره ....با اپن کلام نافزش شعر و شاعری ...اما آخر زمان است و همه چیز غیر ممکن اتفاق میفتد 😢
❤ببار❤❤❤❤❤❤❤
❤❤باران❤
❤❤❤دوستورفق❤وشفیقم❤
دوستتدار❤
اشک ریختم.......خیلی لمسش کردم...
عشق چیست؟ یکی از رازهای خداوند است که گاه در آدمیان نیز مشهود میشود. برداشت اشتباه اکثریت مردم دنیا عشق را در شدن و نشدن بخاطر شرایط میدانند و 180 درچه تفاوت است. عشق از یاد نمیرود کم نمیشود همچون انرژی های دیگر تبدیل نمیشود ثابت . استوار، همراه با درد و شکیبایی ست. این زبان ساده از یک هزارم هزارم به توان هزاران در بطنی ساده از کلمه (کلمه عشق است. عاشق همیشه بیمار ست. دلتنگی بچگانه با این اشتباه نشود . بیماری همراه با درد و رنج. یکی از چند اصل موفقیت در هر موضوعی در هر چیزی که تمامی فلاسفه و افراد موفق بر آن پایفشاری می کنند که به قول مولانا . من نشو تا من شوی. تمامی فلاسفه بر این باورند شما با صبر و بدون تحرک و ترس از حرکت هرگز به خواسته ات نمیرسی. کتابی از رادیوسکی خواندم که جمله زیبایی داشت. انسانهای دارای ایده اما از لحاظ مالی محتی متوسط باید خود را به یک انسانی قوی که بتواند به شما کمک کند مرتبط شوید. حیا با کم رویی جدا هستند. من در پی اینم بی یارم طرحم را مثل یک بمب در دنیا بدون نام منتشر کنم. من نمیتوانم صبر کنم به تعداد انگشت و کمتر کسی حاضر است هر چیز !!!چنین مهمی را بدهد اما یارش را از دست ندهد. یار اگر کمی هوش مالی بالایی داشت در این ره رهنما بود نه در استتار و شک. یاری دارم که نمیداند و توان سنجش دوست داشتنم به او در وصف نمیگنجد. این در یکی از بطنهای عشق نهفته
ترسناکترین قسمت مهاجرت اینه که بعد از یک مدت دیگه هیچ خاطره مشترکی با اعضای خانواده و دوستان نداری و فقط مجبوری به خاطرات خیلی دور بسنده کنی
دلم گرفت
سختترین لحظه لحظه ایست که پدر و مادرت را در آغوش میکشی و دیگه نمیدونی کی دوباره گرمای آغوششون رو لمس میکنی 😢 برادران و خواهرانت انطرف اشک میریزند و یک ثانیه تمام خاطرات از بچگی تا بزرگسالی از جلوی چشمانت میگذره و چشم برهم زدنی کیلومتر ها فرسنگ ها ازشون دور میشی 😢
خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان و بسیار بخشنده و مهربان است. او عاشقم بوده و هست ولی هیچگاه کلامش رو عنوان نمیکرد با خودش دست دست میکرد و میکنه که حرفش رو بیان کنه ولی سردرگم هست و نمیدونه کدوم مسیر و راه بهتر است، فاصله راهی هست و اختلاف نظر وجود داره، در مرحله اول سطحی هست که بروی هم انباشته شده و اون یک حصاری بدور خودش کشیده، کارهایی میکنه که من فکر میکنم علاقه اش دیگر نیست اما چنین نیست. اون کس یک بالا رفتنی رو تجربه میکنه، پیشرفتی که حتی من منتظرش بودم و خودش کم اطلاع هست. منتظر هست تا اختلافات حل بشه، بالا رفتن و گذر از مشکلات به بهترین شکل ممکن میتونه رفع و رجوع بشه. پشتیبان و حامی و حمایت گرم هست اما قدرت علاقه به زبون آوردن را نیست و اعتقادی نداره که عشقش و علاقش رو به زبون بیاره و به خودش میگه من وقتی علاقه قلبی دارم چرا به زبون بیارم. چیزی هست که از لحاظ حمایت مالی نمیتونم بزبون بیارم. اگه تو یک برهه ای از زمان حمایت گر نبوده به طور معجزه آسا تغییراتی در راه هست با وجود کات و دلسردی هست اما میدانیم که تمایل دو طرفه هست. عاشق پرواز هست بخصوص با هواپیما در کارهاش همیشه دوست داشته که من هم در کنارش باشم چون براش خیلی آرامبخش بوده. ادامه تا بعد. خدایا دل ما را بنور ایمان روشن کن بر او چنان کن که بر من میکنی نگذار چون من زمانی کوتاه در دنیای آدمیان و بس کشنده و طولانی برای من در دنیای تاریکی(تاریکی واقعی نه تاریکی افکار انسانها، تاریکی شیاطین و جنیان، ) گذشت که هر لحظه آرزوی مرگ داشتم و وسوسه سنگین به از بین بردن خودم که ای رب و پروردگار تو و تنها تو کمکم کردی که تا به اکنون مرا از دل تاریکی بیرون کشیدی و بر من منت نهادی. دل نازنینان را به از تاریکی که بر من گذشت مبر حتی برای دقیقه ای که به سالی درد در جهنم است. ادامه تا بعد
من هم مهندس مكانيكم. ٢٣ ساله كه آمريكام. حرف زدن شما رو هنوز از همه آمريكاييها بيشتر ميپسندم. اينجا من رو ذره اي خراب نكرده. غصه نخور. نزديكش بمون خواهر عزیزش. کاش راه رفت و آمد و کسب و کار باز بشه.
زمانیکه از هجرت میگفتی باران را در چشمانت دیدم ، باران و قطرات این باران چشمان مرا نیز نمناک کرد ، آخه من هم سالهاست که در هجرت هستم ، سه مرتبه ، ریشه در خاکم دارم اما نمیدانم خانه کجاست غربت سخت است حتی اگر در رفاه باشی بعضی ها فکر میکنند داشتن آنچه آرزوی آنهاست شادی و خوشبختی می آورد اما اشتباه میکنند من بیشتر آن آرزوها را بدست آوردم و تجربه کردم ولی شما در بین صحبتهای زیبایت حقیقتی را بیان کردی که من به آن رسیده ام ( در مسیر هستیم ) و مطلقی وجود ندارد و خواسته های بشر هم تمامی ندارد. مدت زیادی هست که من مجذوب دکلمه های زیبای شما بانوی فرهیخته و دوست داشتنی شده ام که چه زیبا و شنیدنی اشعار زیبای فارسی را بیان میکنید و چقدر شنیدنی هستید من این مصاحبه شما را در شب و دیر وقت با علاقه دنبال کردم و هوش و ذکاوت و فن بیان شما را مانند شیرینی خوشمزه ای نوش جان کردم ، ضمن آرزوی بهترینها برای شما بانوی فهیم ایرانی امیدوارم روزی بتوانم شما را از نزدیک روی استیج ملاقات و از برنامه شما لذت ببرم.
آخرین بار که ایران بودم سال ۹۸ بود ، دلم برای ایران و ایرانیان پاک سرشت خیلی تنگ شده ، سپاس گذار شما بانوی فرهنگ دوست و فرهیخته هستم باران نیکراه عزیز 💚🤍❤️🌹🌹🌹🙏🏻
.....
سرپا ایستاده ایم هنوز منتها اندکی ترک خوردیم.
زندگی مثل ان زنیست که صبح خواب الوده هست ژولیده اینکه زیباست ما شبش دیدم گول ان سرخی بزک خوردیم.
باران نیکراه عزیز که با صدای گرم ات بارها و بارها جان گرفتم و لذت بردم،به عنوان کسی که خیلی سخت دلتنگ می شوم و کم گریه می کنم اما با دیدن این حالت بغضم گرفت چون به شخصه بارها به مهاجرت فکر کردم و حای خودم رو دور از خانواده حس کردم
یه عزیزی می گفت تمام آن هایی که مهاجرت کردن و بیشتر از سر اجبار،آرزو می کردن وطن جایی باشد که هیچ وقت مجبور به مهاجرت نباشند
خانم باران٬
این بسیار بسیار زشت و ناپسنده که کامنت دیگران رو پاک می کنید. اگر تحمل شنیدن حرف کسی رو ندارید پس چرا اصلا کامنت رو باز گذاشتید.
واقعا متاسفم که شما هم به سانسور کردن علاقه دارید و تحمل آزادی بیان براتون سخته. تقصیری ندارید از بس که با این حکومت بده بستون دارید به شکل اونها در اومدید.
متاسفم برای خودم که تاحالا شمارو فالوو می کردم
آدم بعد از مهاجرت با مرده فرقی ندارد البته منظورم کسانی که احساساتی هستند… .
لحظه لحظه اش درد است وقتی مجبور باشی دور از وطن شب را صبح کنی.
سرکار خانم نیکراه
در همراهی و همدردی با فقدانها:
وقتی گفته شده ؛ . . .
در ایرانزمین تیشه به ریشه ام زده اند، و در خارج از میهن، ریشه ای ندارم!!!
جواب یا نصیحت یا تشریح بسنده و نیکو چه باشد؟!
من مهاجرت کردم و پژمردگی عزیزانم را دیدم و دو سال پیش بود که مرگ خواهرم را به سوگ نشستم در غربت،
عمرت به دنیا همشهری جان، تنت سلامت، اما هجرت عزیزان سخت ترین قسمت داستان تلخ ما در این روزگار غریب کشورمونه.
آنقدر تاثیر گذار بود که ما را در اندوه خودت شریک کردی،یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور.لطفا مدارکش را هم براش ارسال کن.
درود بر شما خداوند متعال پشت و پناه شما باشه.
مهاجرت سخته ولی وقتی مملک داغون است چه میشود کرد؟
افغانستان ما که صاحب نداره همه دوست دارند هجرت کنند.
ببخش رک مینویسم حرف دلم را .آدم عاقل بی خود وبیجهت صندوقچه ی دلش را باز نمیکند و بقيه را ناراحت کند. بخصوص که خداوند یک تن صدای منحصر بفرد بهش داده باشد. عزیز من با این صدای زیبا دلی را شاد کن تا ببینی حاصل شاد کردن خلق خدا را
خانم باران به تازگی شناختمتون چقدر جذاب و نافذ سخن میگید کاملا به جان میشینه حرفاتون
من نه از قربت که از دیوانگی میترسم من دروغ نمیگویم دروغ میگریم و من به راه نگاه میکنم و آسمان ندارد این راه سوگ ندارد سو ندارد این راه راه نیست فقط پاک کردن صورت قضیه است اما شاعر این شعر فاعل این فعل و بانی این آوارگی چگونه دربدر خواهد شد؟
خوشبختانه یک پست در اینستاگرام پیدا کردم که یک روانشناس سوالاتی را مطرح کرده بود درباره رفتن و مهاجرت
سوالات خوبی بود
چند روز پیش هم یک پست ویدیویی در تلگرام دیدم درباره انهایی که رفتند و انهایی که ماندن
واقعا دردناک بود
در این کلیپ خانم باران به نکته جالبی در مورد مهاجرت اشاره میکنه پس از زمانی که از هجرت عزیزی گذشت او دیگر در ذهن آنها که مانده اند مرده است و من اینرا هرسال که به ایران میایم با گوشت و پوست خود احساس میکنم از دیدنت شاد می شوند اما با زبان بی زبانی میگویند برگرد تو دیگر از ما نیستی مثل ما نیستی
ما سالهاست که به ندیدنت به نبودنت عادت کرده ایم ما ترا سالها پیش خاک کرده ایم🥲🥲🥲🥲
خانم عزیز شما کار اشتباهی میکنید بگزارید برادرتون برود ومهاجرت کند . بنفع اوست .
برام عجیبه چرا این ویدئو رو منتشر کردی
من چن ساله پیج اینستاتو دارم و روی حرفی ک میزنی باور دارم
ولی نمیدونم واقعا چرا، الان که مهاجرت برای نسل من اجبار شده نه انتخاب، با این ویدئو تردید و نشر میدی
مهاجرت اصلا اسون نیس و اسون هم نمیشه ولی اجباریه که الان گریبان ما رو گرفته😢
😢😢😢
نکته هایی از دلبستگی پنهان که برگرفته از عشقند چارهای نیست در دل ماندش زیباست. واقعا شما بی مانندی ودر این کار ریشه دارید.❤
خواهرم بمن گفت نرو و نمی دانم چرا انگاری زمین آنجا برایم تنگ بود و مهاجرت انگاری همان بهشت موعود در عین زنده بودن است وخواهر بمن گفت نرو داداشی اکنون برای خواهرم بنظرتان مردم؟!😢مدرک بهتاج را نده و اورا همین حالا بخواه بخاطر خودش
عزیزم
خودت خیلی آگاه به همه جوانب حست هستی، حرفی اضافه ای نیست
بغل برات 🫂🫂
به این خانم اعتماد نکنید
به نظر ستون پنجم است
از پرستوها است
به متن اشعار توجه کنید
حکومت هم به این خانم خیلی بهت میده
مراقب باشید
به این خانم اعتماد نکنید
به نظر ستون پنجم است
از پرستوها است
به متن اشعار توجه کنید
حکومت هم به این خانم خیلی بهت میده
مراقب باشید
به این خانم اعتماد نکنید
به نظر ستون پنجم است
از پرستوها است
به متن اشعار توجه کنید
حکومت هم به این خانم خیلی بهت میده
مراقب باشید