درود بر گزارش گر محترم و بینندگان عزیز زبان اصلی باستانی هزاره ها اوستائی است چونکه باشندگان اصلی این سرزمین بودند و تابحال هم تقریبا بیست و پنج تا سی فیصد از کلمه و واژگان زبان اوستائی زرتشتی در گویشهای هزاره گی حفظ شده و وجود دارد. واژه ها را که اين برادر به ترکی و مغولی نسبت دادن بالعکس آنها این واژه ها را از زبان اصلی هزاره ها که همان زبان اوستائی است گرفته اند.
دوست گرامی این زبانها در همه جای ایران بزرگ بودند و امروز هم هستند و در ایران هم لری و کردی را میبینید که شباهت هایی به زبان فارسی هزاره ای دارند اما زبان فاخر و زبان کتابت در همان زمان هم وجود داشت که تمام آثار بزرگ زبان پارسی با آن زبان نوشته شده و شما آنها را در آثار منظوم زبان فارسی مانند شاهنامه فردوسی, بوستان سعدی و گلستان او و حافظ و خیام و دیگر بزرگان ادب میبینید زبان فاخر فارسی در همان زمان در افغانستان هم وجود داشت و مولوی و ناصر خسرو قبادیان بلخی هم بآن زبان شعر میگفتند. دیگر اینکه اطلاق فارسی دری به زبان محاوره در افغانستان و تاجیکستان و دیگر جا ها نادرست است و هر کسی امروز بزبان فارسی از هر نوعی سخن میگوید فارسی او فارسی دری نام دارد و فارسی دری تنها زبان افغانستان نیست و گرنه شاعری بنام نظامی در غربی ترین نقطه ایران یعنی گنجهء آذربایجان نمیگفت : نظامی که نظم دری کار اوست دری نظم کردن سزاوار اوست نظامی گنجوی و یا حافظ در شیراز سروده زیر را بیادگار نمیگذاشت: ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه که لطف طبع و سخن گفتن دری داند حافظ اینکه روی زبان دری تکیه کرده و آنرا در انحصار افغانستان بدانید تصوری کاملا نادرست است و چنانکه بیان شد تمام فارسی های امروز فارسی دری هستند و این زبان زبان مرسوم در دربار هند بود و دری بهمان معنی درباریست. در همان عصری که ناصر خسرو و مولوی در افغانستان شعر میسرودند هزاره ها در افغانستان زندگی میکردند اما میبینید که شعر آنها بزبان قومی نیست و بزبان فاخر فارسی سروده شده و شما هیچیک از اصطلاحات قومی افغانها را در اشعار این دو شاعر نمیبینید. فارسی دری یعنی که فارسی امروزیست و فارسی پهلوی و یا فارسی باستان نیست.
این دوست ها که در اینجا ویدیو میگذارند، نمیتوان گفت که اگر هر حرف شان درست نباشد همه حرف های شان بی معنی است. در یک بحث که هنوز ادامه دارد هر کس یک چند حرف درست میزند و یک چند دیگر غلط. غلط و صحیح را ما بعد با استفاده از منطق و اگر مهیا باشد اسناد تاریخی از هم جدا میکنیم. لهجه هزاره ها لهجه خراسانی است. علاوه بر ویژگی های دیگر، بزرگترین ویژگی لهجه ای خراسانی این است که در صرف بیشتر افعال بجای پیشوند "می" از پیشوند "مو" استفاده میکنند. مثلاً بجای میخورم، میگویند موخوروم، و بجای میروم میگویند موروم وغیره. یک آدم منطقی میتواند فقط از لهجه هزاره ها در مورد تاریخ آنها استنباط زیادی بکند. مثلاً اگر آنها مثل که بعض ها میگن مغول و یا ترک میبودند که زبان شان را از دیگران یاد گرفته میبودند، باید لهجه شان مثل لهجه ای تاجیک ها میبود که همسایه شان هستند نه مثل لهجه خراسانی های ایران امروز که از آنها به دوری صدها کیلومتر هستند. از زمانی که مغول ها و ترک ها به این خطه رسیده اند، تاجیک ها در این خطه موجود بودند. این که هزاره ها لهجه خراسانی دارند و تاجیک ها ندارند نشان میدهد که هزاره ها قبل از ورود تاجیک ها به این سر زمین در اینجا موجود بودند، به الفاظ دیگر آنها بومیان این سرزمین هستند. چهره های ایرانی نژادان منطقه مثل یفتلی ها، ساکا ها و خیونی ها وغیره که در نقاشی های دیواری تاریخی خراسان دیده میشوند هم همه مثل هزاره ها است، یعنی این هم دروغ است که ایرانی میتواند فقط یک چهره ای مخصوص داشته باشد. حالا اگر ما سوال کنیم که کدام از این دو چهره خالص تر ایرانی باید باشد، ما می توانیم به آن ایرانی نژادان نگاه کنیم که چنین چهره هایی داشتند و از نظر نژادی با دیگران مخلوط شدند. اول بریم به طرف خود هزاره ها. آن هزاره های سنی که مادر های شان تاجیک بودند، از نظر چهره تا حدی عوض شده اند که تا چند وقت پیش تعداد زیاد شان به خود تاجیک میگفتند و حالا هم فقط بخاطر رفتار تبعیض آمیز تاجیک ها شروع کردند به طرف اصل هزاره خود بر گشتن. همینطور مغول های غورات بخاطر اینکه مادر های تاجیک داشتند، چهره های شان مثل تاجیکها شده بود، در حالی که با جمیعت خیلی کم شان تا نزدیک به اواخر قرن قبلی در زبان مغولی حرف میزدند. یعنی چهره ای تاجیکی یا پارسی وقتی با چهره ای آسیای میانه قاطی میشود، چهره ای بچه در بیشتر موارد به طرف تاجیکی یا پارسی میرود نه بر عکس. پس ما نمیتوانیم بگویم که هزاره ها ترک یا مغول بوده اند که با ایرانی نژادان اختلاط نژادی داشته اند، چون اگر اختلاط نژادی به این حد میبود که زبان، فرهنگ، طرز زندگی و همه چی ایشان را عوض میکرد، دیگه چهره های شان هم به طور کلی عوض میشد. در مورد مغولان غورات دیده میشود که آن اختلاط نژادی که زبان آنها را نتوانسته بود عوض کند، چهره های شان را به طرف تاجیکی تغییر داده بود
@@Zarabeen هزاره ها بنظر من قومی متفاوت از معول ها هستن اگر چه برخیشان هم اختلاط قومی با آنها داشته باشند. فرهنگ معول ها با هزاره ها متفاوت است و از خانه سازی هاشان و دیگر آثارشان میتوان آنرا دید. خانه هایشان مانند بقیه اقوام ایرانی خانه های گلی و بر فراز بلندی هاست و مردمی اهل کشاورزی هستند در حالی که معول ها کارشان دامداریست و این همه بخودی خود اتفاق نمیافتد و ریشه در روحیات و فرهنگ مردم دارد. برخی از هزار ها که مردانشان موی صورت کمی دارند ممکن است اختلاط نژادی معولی داشته باشند. اما هزاره ها و مغولان هر دو مردمی بومی این منطقه هستند و از مهاجران نیستند و شباخت های نژادی اندک با مغولان بخاطر همین بومی بودن است.
برادر گلم از کجا میدانید که بعغی کلمات وام گرفته از دیگر زبانهاست،در حالیکه اگر به اوستا و کتاب قبل از آن ریگویدا ،در جغرافیایی مرکزی افغانستان ایجاد شده که قدامت تا ۵هزار سال قبل میلاد میرساند لذا دیگران میشود که از زبان ما متاثر شده باشد،
این دوست ها که در اینجا ویدیو میگذارند، نمیتوان گفت که اگر هر حرف شان درست نباشد همه حرف های شان بی معنی است. در یک بحث که هنوز ادامه دارد هر کس یک چند حرف درست میزند و یک چند دیگر غلط. غلط و صحیح را ما بعد با استفاده از منطق و اگر مهیا باشد اسناد تاریخی از هم جدا میکنیم. لهجه هزاره ها لهجه خراسانی است. علاوه بر ویژگی های دیگر، بزرگترین ویژگی لهجه ای خراسانی این است که در صرف بیشتر افعال بجای پیشوند "می" از پیشوند "مو" استفاده میکنند. مثلاً بجای میخورم، میگویند موخوروم، و بجای میروم میگویند موروم وغیره. یک آدم منطقی میتواند فقط از لهجه هزاره ها در مورد تاریخ آنها استنباط زیادی بکند. مثلاً اگر آنها مثل که بعض ها میگن مغول و یا ترک میبودند که زبان شان را از دیگران یاد گرفته میبودند، باید لهجه شان مثل لهجه ای تاجیک ها میبود که همسایه شان هستند نه مثل لهجه خراسانی های ایران امروز که از آنها به دوری صدها کیلومتر هستند. از زمانی که مغول ها و ترک ها به این خطه رسیده اند، تاجیک ها در این خطه موجود بودند. این که هزاره ها لهجه خراسانی دارند و تاجیک ها ندارند نشان میدهد که هزاره ها قبل از ورود تاجیک ها به این سر زمین در اینجا موجود بودند، به الفاظ دیگر آنها بومیان این سرزمین هستند. چهره های ایرانی نژادان منطقه مثل یفتلی ها، ساکا ها و خیونی ها وغیره که در نقاشی های دیواری تاریخی خراسان دیده میشوند هم همه مثل هزاره ها است، یعنی این هم دروغ است که ایرانی میتواند فقط یک چهره ای مخصوص داشته باشد. حالا اگر ما سوال کنیم که کدام از این دو چهره خالص تر ایرانی باید باشد، ما می توانیم به آن ایرانی نژادان نگاه کنیم که چنین چهره هایی داشتند و از نظر نژادی با دیگران مخلوط شدند. اول بریم به طرف خود هزاره ها. آن هزاره های سنی که مادر های شان تاجیک بودند، از نظر چهره تا حدی عوض شده اند که تا چند وقت پیش تعداد زیاد شان به خود تاجیک میگفتند و حالا هم فقط بخاطر رفتار تبعیض آمیز تاجیک ها شروع کردند به طرف اصل هزاره خود بر گشتن. همینطور مغول های غورات بخاطر اینکه مادر های تاجیک داشتند، چهره های شان مثل تاجیکها شده بود، در حالی که با جمیعت خیلی کم شان تا نزدیک به اواخر قرن قبلی در زبان مغولی حرف میزدند. یعنی چهره ای تاجیکی یا پارسی وقتی با چهره ای آسیای میانه قاطی میشود، چهره ای بچه در بیشتر موارد به طرف تاجیکی یا پارسی میرود نه بر عکس. پس ما نمیتوانیم بگویم که هزاره ها ترک یا مغول بوده اند که با ایرانی نژادان اختلاط نژادی داشته اند، چون اگر اختلاط نژادی به این حد میبود که زبان، فرهنگ، طرز زندگی و همه چی ایشان را عوض میکرد، دیگه چهره های شان هم به طور کلی عوض میشد. در مورد مغولان غورات دیده میشود که آن اختلاط نژادی که زبان آنها را نتوانسته بود عوض کند، چهره های شان را به طرف تاجیکی تغییر داده بود
در لهجه هزارگی آن الفاظ را که میگن مغولی است، تعداد زیاد شان در واقع الفاظ اوستای و یا پهلوی هستند که امروز در بقیه لهجه های فارسی استفاده نمیشوند. نویسنده انگلیسی جی کی دولینگ در کتابش بنام "لهجه هزارگی فارسی افغانستان"، یک فهرست تقریباً دو صد لفظ آورده که میگوید مغولی هستند، ولی در آن فهرست الفاظ مثل "خایه" هم هستند که مغول ها هم از آن استفاده میکنند. ولی خایه که از لفظ پهلوی "خایگ" گرفته شده که به معنای "تخم" است. همینطور لفظ "وار" که دولینگ فکر میکنه از مغولی گرفته شده هم در واقع پهلوی است به معنای پناهگاه. مغول ها خیلی چیزها را از ایرانی نژادان (نه پارس) یاد گرفتند. زمانی آسیای میانه از مغولستان تا به اکراین در دست قبایل ایرانی نژاد (نه پارس) بود. جسدهای ساکاهای ایرانی نژاد حتی امروز هم در مغولستان کشف میشوند و حرف های آن دانشمندان را درست ثابت میکنند که میگفتند که نژاد ایرانی در مغولستان و آسیای میانه ابتدا شده: ua-cam.com/video/jO4x7k81sQA/v-deo.html دانشمند آمریکای، پروفسور پیتر گولدن که بیشتر از هشتاد سال داره و بیشتر اش را هم روی ترک ها، مغول ها و ایرانی های قدیم در تحقیق گذرانده، هم میگوید که ترک ها و مغول ها از ایرانی نژادان شرق خیلی چیزها یاد گرفتند و آنها را "Kulturträger" ترک ها و مغول ها میخواند
عالی
❤❤❤nice
موفق باشید بسیار عالی
خیلی عالی عزیز
خیلی جالب بودهموطنم❤❤❤❤❤❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉😊😊😊😊😊😊😊😊😊
جهان سپاس از اینکه تاریخ بازگو میکنید ❤
موفق باشید عزیز دل❤
تشکر از ویدیو مفید و عالیتان
جهان سپاس عالی بود 👍
Great ❤
❤❤❤
دورد برشما
❤ جهان سپاس
❤❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉🎉
درود بر گزارش گر محترم و بینندگان عزیز
زبان اصلی باستانی هزاره ها اوستائی است چونکه باشندگان اصلی این سرزمین بودند و تابحال هم تقریبا بیست و پنج تا سی فیصد از کلمه و واژگان زبان اوستائی زرتشتی در گویشهای هزاره گی حفظ شده و وجود دارد.
واژه ها را که اين برادر به ترکی و مغولی نسبت دادن بالعکس آنها این واژه ها را از زبان اصلی هزاره ها که همان زبان اوستائی است گرفته اند.
زبان آزره گی
کسانی هزاره میگوید موغولی میگوید کاملا غلد است
دوست گرامی این زبانها در همه جای ایران بزرگ بودند و امروز هم هستند و در ایران هم لری و کردی را میبینید که شباهت هایی به زبان فارسی هزاره ای دارند اما زبان فاخر و زبان کتابت در همان زمان هم وجود داشت که تمام آثار بزرگ زبان پارسی با آن زبان نوشته شده و شما آنها را در آثار منظوم زبان فارسی مانند شاهنامه فردوسی, بوستان سعدی و گلستان او و حافظ و خیام و دیگر بزرگان ادب میبینید زبان فاخر فارسی در همان زمان در افغانستان هم وجود داشت و مولوی و ناصر خسرو قبادیان بلخی هم بآن زبان شعر میگفتند. دیگر اینکه اطلاق فارسی دری به زبان محاوره در افغانستان و تاجیکستان و دیگر جا ها نادرست است و هر کسی امروز بزبان فارسی از هر نوعی سخن میگوید فارسی او فارسی دری نام دارد و فارسی دری تنها زبان افغانستان نیست و گرنه شاعری بنام نظامی در غربی ترین نقطه ایران یعنی گنجهء آذربایجان نمیگفت :
نظامی که نظم دری کار اوست
دری نظم کردن سزاوار اوست
نظامی گنجوی
و یا حافظ در شیراز سروده زیر را بیادگار نمیگذاشت:
ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
حافظ
اینکه روی زبان دری تکیه کرده و آنرا در انحصار افغانستان بدانید تصوری کاملا نادرست است و چنانکه بیان شد تمام فارسی های امروز فارسی دری هستند و این زبان زبان مرسوم در دربار هند بود و دری بهمان معنی درباریست. در همان عصری که ناصر خسرو و مولوی در افغانستان شعر میسرودند هزاره ها در افغانستان زندگی میکردند اما میبینید که شعر آنها بزبان قومی نیست و بزبان فاخر فارسی سروده شده و شما هیچیک از اصطلاحات قومی افغانها را در اشعار این دو شاعر نمیبینید. فارسی دری یعنی که فارسی امروزیست و فارسی پهلوی و یا فارسی باستان نیست.
این دوست ها که در اینجا ویدیو میگذارند، نمیتوان گفت که اگر هر حرف شان درست نباشد همه حرف های شان بی معنی است. در یک بحث که هنوز ادامه دارد هر کس یک چند حرف درست میزند و یک چند دیگر غلط. غلط و صحیح را ما بعد با استفاده از منطق و اگر مهیا باشد اسناد تاریخی از هم جدا میکنیم.
لهجه هزاره ها لهجه خراسانی است. علاوه بر ویژگی های دیگر، بزرگترین ویژگی لهجه ای خراسانی این است که در صرف بیشتر افعال بجای پیشوند "می" از پیشوند "مو" استفاده میکنند. مثلاً بجای میخورم، میگویند موخوروم، و بجای میروم میگویند موروم وغیره. یک آدم منطقی میتواند فقط از لهجه هزاره ها در مورد تاریخ آنها استنباط زیادی بکند. مثلاً اگر آنها مثل که بعض ها میگن مغول و یا ترک میبودند که زبان شان را از دیگران یاد گرفته میبودند، باید لهجه شان مثل لهجه ای تاجیک ها میبود که همسایه شان هستند نه مثل لهجه خراسانی های ایران امروز که از آنها به دوری صدها کیلومتر هستند. از زمانی که مغول ها و ترک ها به این خطه رسیده اند، تاجیک ها در این خطه موجود بودند. این که هزاره ها لهجه خراسانی دارند و تاجیک ها ندارند نشان میدهد که هزاره ها قبل از ورود تاجیک ها به این سر زمین در اینجا موجود بودند، به الفاظ دیگر آنها بومیان این سرزمین هستند. چهره های ایرانی نژادان منطقه مثل یفتلی ها، ساکا ها و خیونی ها وغیره که در نقاشی های دیواری تاریخی خراسان دیده میشوند هم همه مثل هزاره ها است، یعنی این هم دروغ است که ایرانی میتواند فقط یک چهره ای مخصوص داشته باشد. حالا اگر ما سوال کنیم که کدام از این دو چهره خالص تر ایرانی باید باشد، ما می توانیم به آن ایرانی نژادان نگاه کنیم که چنین چهره هایی داشتند و از نظر نژادی با دیگران مخلوط شدند. اول بریم به طرف خود هزاره ها. آن هزاره های سنی که مادر های شان تاجیک بودند، از نظر چهره تا حدی عوض شده اند که تا چند وقت پیش تعداد زیاد شان به خود تاجیک میگفتند و حالا هم فقط بخاطر رفتار تبعیض آمیز تاجیک ها شروع کردند به طرف اصل هزاره خود بر گشتن. همینطور مغول های غورات بخاطر اینکه مادر های تاجیک داشتند، چهره های شان مثل تاجیکها شده بود، در حالی که با جمیعت خیلی کم شان تا نزدیک به اواخر قرن قبلی در زبان مغولی حرف میزدند. یعنی چهره ای تاجیکی یا پارسی وقتی با چهره ای آسیای میانه قاطی میشود، چهره ای بچه در بیشتر موارد به طرف تاجیکی یا پارسی میرود نه بر عکس. پس ما نمیتوانیم بگویم که هزاره ها ترک یا مغول بوده اند که با ایرانی نژادان اختلاط نژادی داشته اند، چون اگر اختلاط نژادی به این حد میبود که زبان، فرهنگ، طرز زندگی و همه چی ایشان را عوض میکرد، دیگه چهره های شان هم به طور کلی عوض میشد. در مورد مغولان غورات دیده میشود که آن اختلاط نژادی که زبان آنها را نتوانسته بود عوض کند، چهره های شان را به طرف تاجیکی تغییر داده بود
@@Zarabeen هزاره ها بنظر من قومی متفاوت از معول ها هستن اگر چه برخیشان هم اختلاط قومی با آنها داشته باشند. فرهنگ معول ها با هزاره ها متفاوت است و از خانه سازی هاشان و دیگر آثارشان میتوان آنرا دید. خانه هایشان مانند بقیه اقوام ایرانی خانه های گلی و بر فراز بلندی هاست و مردمی اهل کشاورزی هستند در حالی که معول ها کارشان دامداریست و این همه بخودی خود اتفاق نمیافتد و ریشه در روحیات و فرهنگ مردم دارد. برخی از هزار ها که مردانشان موی صورت کمی دارند ممکن است اختلاط نژادی معولی داشته باشند. اما هزاره ها و مغولان هر دو مردمی بومی این منطقه هستند و از مهاجران نیستند و شباخت های نژادی اندک با مغولان بخاطر همین بومی بودن است.
برادر گلم از کجا میدانید که بعغی کلمات وام گرفته از دیگر زبانهاست،در حالیکه اگر به اوستا و کتاب قبل از آن ریگویدا ،در جغرافیایی مرکزی افغانستان ایجاد شده که قدامت تا ۵هزار سال قبل میلاد میرساند لذا دیگران میشود که از زبان ما متاثر شده باشد،
زبان دری است لحجه آش فرق دارد
فارسی دری نه فقط دری
زبان هزارگی؟
هزارگی، زبان نیست فقط یک لحجه است.
هزارگی در اصل زبان فارسی است.
این دوست ها که در اینجا ویدیو میگذارند، نمیتوان گفت که اگر هر حرف شان درست نباشد همه حرف های شان بی معنی است. در یک بحث که هنوز ادامه دارد هر کس یک چند حرف درست میزند و یک چند دیگر غلط. غلط و صحیح را ما بعد با استفاده از منطق و اگر مهیا باشد اسناد تاریخی از هم جدا میکنیم.
لهجه هزاره ها لهجه خراسانی است. علاوه بر ویژگی های دیگر، بزرگترین ویژگی لهجه ای خراسانی این است که در صرف بیشتر افعال بجای پیشوند "می" از پیشوند "مو" استفاده میکنند. مثلاً بجای میخورم، میگویند موخوروم، و بجای میروم میگویند موروم وغیره. یک آدم منطقی میتواند فقط از لهجه هزاره ها در مورد تاریخ آنها استنباط زیادی بکند. مثلاً اگر آنها مثل که بعض ها میگن مغول و یا ترک میبودند که زبان شان را از دیگران یاد گرفته میبودند، باید لهجه شان مثل لهجه ای تاجیک ها میبود که همسایه شان هستند نه مثل لهجه خراسانی های ایران امروز که از آنها به دوری صدها کیلومتر هستند. از زمانی که مغول ها و ترک ها به این خطه رسیده اند، تاجیک ها در این خطه موجود بودند. این که هزاره ها لهجه خراسانی دارند و تاجیک ها ندارند نشان میدهد که هزاره ها قبل از ورود تاجیک ها به این سر زمین در اینجا موجود بودند، به الفاظ دیگر آنها بومیان این سرزمین هستند. چهره های ایرانی نژادان منطقه مثل یفتلی ها، ساکا ها و خیونی ها وغیره که در نقاشی های دیواری تاریخی خراسان دیده میشوند هم همه مثل هزاره ها است، یعنی این هم دروغ است که ایرانی میتواند فقط یک چهره ای مخصوص داشته باشد. حالا اگر ما سوال کنیم که کدام از این دو چهره خالص تر ایرانی باید باشد، ما می توانیم به آن ایرانی نژادان نگاه کنیم که چنین چهره هایی داشتند و از نظر نژادی با دیگران مخلوط شدند. اول بریم به طرف خود هزاره ها. آن هزاره های سنی که مادر های شان تاجیک بودند، از نظر چهره تا حدی عوض شده اند که تا چند وقت پیش تعداد زیاد شان به خود تاجیک میگفتند و حالا هم فقط بخاطر رفتار تبعیض آمیز تاجیک ها شروع کردند به طرف اصل هزاره خود بر گشتن. همینطور مغول های غورات بخاطر اینکه مادر های تاجیک داشتند، چهره های شان مثل تاجیکها شده بود، در حالی که با جمیعت خیلی کم شان تا نزدیک به اواخر قرن قبلی در زبان مغولی حرف میزدند. یعنی چهره ای تاجیکی یا پارسی وقتی با چهره ای آسیای میانه قاطی میشود، چهره ای بچه در بیشتر موارد به طرف تاجیکی یا پارسی میرود نه بر عکس. پس ما نمیتوانیم بگویم که هزاره ها ترک یا مغول بوده اند که با ایرانی نژادان اختلاط نژادی داشته اند، چون اگر اختلاط نژادی به این حد میبود که زبان، فرهنگ، طرز زندگی و همه چی ایشان را عوض میکرد، دیگه چهره های شان هم به طور کلی عوض میشد. در مورد مغولان غورات دیده میشود که آن اختلاط نژادی که زبان آنها را نتوانسته بود عوض کند، چهره های شان را به طرف تاجیکی تغییر داده بود
مغولی هزارگی خیلی بیشتر از این چند کلمه بود مثال قوربچی قوریه قوتو....
این فقط یک مثال بود
در لهجه هزارگی آن الفاظ را که میگن مغولی است، تعداد زیاد شان در واقع الفاظ اوستای و یا پهلوی هستند که امروز در بقیه لهجه های فارسی استفاده نمیشوند. نویسنده انگلیسی جی کی دولینگ در کتابش بنام "لهجه هزارگی فارسی افغانستان"، یک فهرست تقریباً دو صد لفظ آورده که میگوید مغولی هستند، ولی در آن فهرست الفاظ مثل "خایه" هم هستند که مغول ها هم از آن استفاده میکنند. ولی خایه که از لفظ پهلوی "خایگ" گرفته شده که به معنای "تخم" است. همینطور لفظ "وار" که دولینگ فکر میکنه از مغولی گرفته شده هم در واقع پهلوی است به معنای پناهگاه. مغول ها خیلی چیزها را از ایرانی نژادان (نه پارس) یاد گرفتند. زمانی آسیای میانه از مغولستان تا به اکراین در دست قبایل ایرانی نژاد (نه پارس) بود. جسدهای ساکاهای ایرانی نژاد حتی امروز هم در مغولستان کشف میشوند و حرف های آن دانشمندان را درست ثابت میکنند که میگفتند که نژاد ایرانی در مغولستان و آسیای میانه ابتدا شده:
ua-cam.com/video/jO4x7k81sQA/v-deo.html
دانشمند آمریکای، پروفسور پیتر گولدن که بیشتر از هشتاد سال داره و بیشتر اش را هم روی ترک ها، مغول ها و ایرانی های قدیم در تحقیق گذرانده، هم میگوید که ترک ها و مغول ها از ایرانی نژادان شرق خیلی چیزها یاد گرفتند و آنها را "Kulturträger" ترک ها و مغول ها میخواند