داستان واقعی: بعد از مرگ پدرم شوهرم عشقشو آورد عمارت و جلوی چشمهای من..قسمت 2
Вставка
- Опубліковано 17 жов 2024
- داستان واقعی: پدرم خیلی پولدار بود، وقتی از دنیا رفت شوهرم عشقشو آورد و جلوی چشمهای من...قسمت دوم
سرگذشت لیلی داستانی هست مربوط به اوایل دهه ی هفتاد شمسی ایران، دختری که بعد از ناملایمات بسیار زیاد به خودشناسی میرسه..
پیشنهاد میکنم حتما داستان زندگی این دختر قوی رو بشنوید..
داستان از زبون دانای کل روایت میشه ولی کل قصه رو لیلی خودش برام تعریف کرده..
------------------------------------------------
مهتاب هستم نویسنده و راوی داستان های واقعی..
هرشب راس ساعت ۸ قسمت جدید داستان آپلود میشه..
------------------------------------------------
اگه از این ویدئو خوشتون اومد لایک کنید و برای دوستانتون بفرستید تا کانال رشد کنه و بتونیم ویدئوهای بهتر و بیشتری براتون آپلود کنیم..
کانال رو سابسکرایب کنید و کلید زنگوله رو بزنید تا قبل از همه از جدیدترین ویدئوهای ما باخبر بشید..
برای عضویت در کانال کافیه روی لینک زیر کلیک کنید و کلید زنگوله رو فشار بدید👇👇 / @revayte_asheghane
لایک و کامنت= ویدئوهای جذاب تر و بیشتر
------------------------------------------------
لینک ویدئوی داستان های قبلی👇👇
قسمت اول داستان پوران👇👇 / gicupgrplx
قسمت اول داستان منیژه👇👇 • داستان واقعی: سرگذشت م...
قسمت اول داستان محمد و مینو👇👇 • داستان واقعی: عاشقانه ...
قسمت اول داستان امید و راضیه👇👇 • داستان واقعی: بعد از ع...
------------------------------------------------
داستان دنباله دار
داستان های صوتی عاشقانه
داستان های دلنشین عاشقانه
داستانهای واقعی درباره خیانت
رمان صوتی عاشقانه بدون سانسور
داستان های فارسی جدید
داستان واقعی
داستان های واقعی عاشقانه
داستان صوتی
داستان های فارسی
داستان صوتی عاشقانه
رمان صوتی دلنشین
صدای داستان عاشقانه
داستان فارسی
آوای داستان
داستان جدید
رمان صوتی فارسی
داستان شب
داستان عاشقی
کتاب خونه
avaye dastan
چهل تیکه
روایتگر عشق
ردپای شب
revayatgare eshgh
mastan
cheheltike
ketab khan
afghanistan magazine
roozmaregi narges
#پادکست_فارسی
#dastan
#داستان_صوتی_کوتاه
#عشق
#خاطرات
#داستان_زندگی
#داستان_واقعی
#داستان_صوتی
#پادکست
#داستان
#داستان_های_فارسی
#داستانهای_عامیانه
#داستان_قدیمی
#داستان_ضربالمثل
Very nice👏👏👏
Thanks for your kindness💖
تشکر
ممنونم🌹
درود بر راوی خوش نوامون. مرسی برای داستان و زحماتت گل بانو. 😊❤❤❤🙏🏼🥰😍😘👌🏼🍀👏🏻👏🏻👏🏻.
ممنونم نازنین🌹
خسته نباشی عزیزم ❤
ممنونم قشنگم🌹
👍👍👍
💖💖
سلام باتشکر از شما راوی عزیز ❤
ممنونم از همراهی شما🌹
سلام . این داستان یادآور داستان بامداد خماره
ممنونم دوست عزیز..
داستان لیلی جان واقعیه💖
نمیدونم چرا اصلا حس خوبی به این داستان زندگی ندارم
عزززززیزم میشه بپرسم داستان زندگی لیلی جووووون چند قسمته؟؟؟
چرا حس خوبی نداری؟ یعنی داستان به دلت ننشسته؟ پیشنهاد میکنم اصلا از دستش ندی چون هرچی میریم جلوتر جذابتر میشه و پر از چالش...
شونزده قسمت
واقعا کنجکاو شدم بفهمم شاهین چطوری با لیلی ازدواج میکنه و عشقش کیه🫠🫠
به زودی میفهمید، ممنونم دوست عزیز❤
سلام مهتاب جوووووووونم❤❤❤❤
خوش اومدی عزززززیزم❤❤❤❤
نمیدونم چرا حس خوبی به شاهین ندارم، شاهین فقط به فکر منافعه خودشه
لیلی جوووون باید ناز کنه ولی انگار لیلی جووون باید ناز شاهین رو بکشه
سلام عزیزدلم، ممنونم از نظری که دادی🌹
گمونم نفر سومی هست که انگار اون داره ماجرا رو مینویسه چونکه داستان و نه لیلی و نه شاهین داستان رو گفته از زبون هییشکی نیس
عزیزم داخل توضیحات داستان نوشتم، خود لیلی خانوم ماجرا رو تعریف کرده البته به صورت کلی..
قوه ی تخیل من به عنوان نویسنده به کمک دانای کل اومده و داستان با شاخ و برگ به این صورت دراومده که شنیدنش لذت بخش باشه❤️
ممنونم از نظری که دادی دوست من💖