معروفترین داستان خیانت در فارسی کهن! داستان های فارسی|داستان فارسی|

۰۰۰بازرگان که خسته از سفر آمده بود بعد از مدتی سراغ دوستش رفت تا چیزی را که به او سپرده بود را پس بگیرد اما همینکه او لب به سخن گشود گفت:۰۰۰
سلام و درود خدمت دوستان عزیز قصه های نیمه شب ❤️
ازینکه تا اینجا ما رو همراهی کردید صمیمانه سپاسگزارم.
برای شنیدن بهترین داستانهای مثنوی مولانا و فارسی کهن و دیگر بزرگان ادب پارسی کانال قصه‌های نیمه شب رو سابسکرایب کنید و زنگوله رو بزنید تا هرشب با یک داستان جذاب و شنیدنی دیگه همراه شب‌های زیباتون باشم 😉🌹
بازرگان و دوستش
کلاغ باهوش
داستان فارسی
داستانهای فارسی کهن
#داستان
#قصه
#حکایت
#داستانهای_فارسی
#داستان_های_فارسی

[@AfshinAdamiyat]

Thank you 🙏

[@AG-er8be]

ممنون بابت این قصه های زیبا 🙏🙏
فقط اینکه در بعضی از داستان های قبلی علاوه بر قصه به شکل نثر بعضی از اشعار قصه رو از مثنوی می خوندین که به نظرم خیلی جذاب بود

[@Ghesehayenimeshab]

@@AG-er8be سلام و شبتون بخیر 🌹اول از همه سپاس فراوان از لطف شما دوست عزیز 🙏 و دقت و اهمیت دادن به اونچه که می‌شنوید 👏ازونجاییکه من داستانها رو از منابع مختلف نقل میکنم، سبک روایت ها گاهی متفاوت میشه از هم،اما بصورت کلی هدف، نقل داستانهای کهن و با ارزش فارسی هست.در نهایت ممنون ازینکه نظر ارزشمنتون رو با من در میون گذاشتید ❤️🌹