آپارتمانها معمولاً یک دستشوئی دارند و اگر هم دو دستشوئی داشته باشند و اینطور که شما گفتید خراب شده ، محال است که در همان ساعت اول درستش نکرده باشند بخاطر رعایت نظافت و بو و همچنین آبگرفتگی و نم دادن طبقه پائین ، داستانتون خیلی آماتور بود
فکر کنم برای هر پسری ی بار پیش امده من یکبار خونه دوست دخترم بودم خانوادش اومدن ولی لعنتی جایی نبود برم رفتم یک کولر ابی بزرگ تو حیاط گزاشته بودن دریچه به داخل اطاق داشت رفتم تو کولر دریچه رو دوستم گزاشت .سرتون درد نیارم ۱۶ ساعت تو کولر بودم که هی روشن میکردن و خاموش واقعا الان بعد ۲۵ سال یادم امد کمر دردم شروع شد
حاجی ما رفتیم گرفتنمون و فقط یه لحظه اش یادم میاد که میگفتم من هنوز نکردمش شما اومدید .ولی ته داستان این شد که گردن وار شدیم گرفتیمش .بد نبود رو گنج خوابیدیم
با یه زنه دوست بودم هر شب میرفتم پیشش چون شوهرش شهرستان کار میکرد و هر ماه یک بار می آمد .یه شب که بالا بودم شوهرش آمد من فرستاد تو یه دیگ بزرگ و روم یه پتو انداخت کفشهام هم انداخت تو دیگ حالا من تازه از سر کار آمده بودم ده ساعت کفشها تو پام بودن بوی عن میدان .خلاصه تا ساعت ۵ صبح تو دیگ بودم تا اینکه شوهره خوابید و زنه آمد سروقتم و گفت فقط بدو لاشی به خدا اگه نیم ساعت دیگه از دیگ نمی رفتم بیرون سکته میکردم
همچین موقعیتی گیر کردید جای فرار رو در رو بشید و بگید لازم هست بریم ازمایش تا بفهمید کاری نکردیم و فقط صحبت میکردیم چون این تجربه رو دوستم داشت و تا گفت حاضره بره ازمایش پدر مادر دختره اروم شدن و یکم بد و بیراه گفتن و اومد بیرون
همین بلا سرم رفت اومدم که از پنجره در برم پریدم پایین کیف پولم تو جیب لباسم بود بغل پنجره یه درخت بود شلوارو پیراهنم که بقچه بود تو دستم اون بالا گیرکرد ...هرکاری کردم تکون دادن درخت وسنگ انداختن که پایین نیومد که نیومد..دست دختره هم نمیرسید بهش....آخر سر لای شمشادهانشستم چون غروب بود هواهم زود تاریک شد..خونمون ۵تاکوچه پایینتربود باهمون وضع اومدم سمت خونه یکی دونفر هم منو دیدن به روی خودشون نیووردن..رسیدم درب پشتی خونه از در بالارفتم پریدم توحیاط یکهو داداشم اسماعیل رو میخکوب زل زده بهم دیدم که داشت قاچاقی سیگار میکشید ووووو...خلاصه دم صبح زنگ زدیم رفیقمون اتوبوس داره یه پله تاشوهم باخودمون بردیم روی سقف تادر خونشون باپله دراز کشیدم اونجا رسیدم سریع علم کردم و لباسهارو برداشتم ...ازاون روز فرصت های زیادی پیش اومده که دختر ی بهم بگه خونه خالیه بیا...اما سراون تجربه اگه داف ترین دخترهم باشه برای برنامه خونه هیچ دختری نمیرم که نمیرم
برای من پیش اومد نوی خیابون شورتمو پوشیدم توی حال هم با یکی از اعضای خانوادش چشم تو چشم شدم طرف همگ کرده بود منم لباسام توی بغلم شانش اوریدم خونه سر دونبش بود و دو تا درب داشت یکی توی کوچه بغل باز میشد از حیاط خلوت خخخخخ
یه بابایی مشابه همین سرش میاد منتها میره بالای پله ها به اصطلاح خر پشته اما درپشت بام بسته وهمون جاقایم میشه نگو یخچال همونجاست دتره هم سه چهارتابرادرداشته بابای دختره میاد ازیخچال اب بخوره آب وکه برمیداره چشمش میفته به اینکه بغل یخچال مخفی شده پسره میگه یه دیقه بیا کارت دارم که باباهه دادوبیداد میکنه برادرهای دختره میریزن سراینو حالا نزن کی بزن منتها ازاونجایی که برادرها خواب آلود بودن وپسره هم ریزه میزه بودش بعد ازخوردن چندتا مشت ولگداز دست اینا فرار میکنه وباهربدبختی ازخونه میادبیرون واوناهم چون یه جورایی میخواستن مسئله رو دزدی جلوه بدن کم کاری میکنن وبخاطرآبروشون به اصطلاح یه جورایی شل میگیرن که بتونه بره
سلام بروبچ..راست راستی بایدریدتوی اون خاطره ۲زاری تون😂😂😅
خاطره عالی بود تقریبا مثل این خودم داشتم که همسایه ها زنگ زده بودن پلیس نصف شب توی سرما زمستون ولی خنده های الکی و فحشهای بی دلیل مزش و خراب میکنه
خیلی بی خود بود فقط خودت خندیدی!!!
دهنتو حاجی با ای فنات
الان کجاش خنده دار بود فقط خودت میخندی
خیلی فوش الکی و زشت میداد،بی مزش کرد
عالی بود
بخدا اینقدر خندیدم که نگو ..دمت گرم حال کردم😅😅😅😅
آپارتمانها معمولاً یک دستشوئی دارند و اگر هم دو دستشوئی داشته باشند و اینطور که شما گفتید خراب شده ، محال است که در همان ساعت اول درستش نکرده باشند بخاطر رعایت نظافت و بو و همچنین آبگرفتگی و نم دادن طبقه پائین ، داستانتون خیلی آماتور بود
😂
البته ما تو دوستامون
هر کی ما تحتش بخاره , میگیم حاجیی 😂
ای دبوسای عوضی 😅😅😅😅😂😂😂😂😂😂
قشنگ بود❤❤❤❤
خیلی دادین 😮😮😮
با این که یه داستان فیک و ساختگی بود ولی بد نبود، کاش یه جوری تعریف میکردی که واقعی به نظر بیاد، قشنگ معلوم بود ساختگیه، به هرحال بد نبود خندیدیم
Goods
عجب آدم ! با ادبی !!!
اندازه یه نیش خند هم جا نداشت واسه خودتون شاید
فکر کنم برای هر پسری ی بار پیش امده من یکبار خونه دوست دخترم بودم خانوادش اومدن ولی لعنتی جایی نبود برم رفتم یک کولر ابی بزرگ تو حیاط گزاشته بودن دریچه به داخل اطاق داشت رفتم تو کولر دریچه رو دوستم گزاشت .سرتون درد نیارم ۱۶ ساعت تو کولر بودم که هی روشن میکردن و خاموش واقعا الان بعد ۲۵ سال یادم امد کمر دردم شروع شد
داداشگلزدهبودید😂😂😂😂😂😂
حاجی ما رفتیم گرفتنمون و فقط یه لحظه اش یادم میاد که میگفتم من هنوز نکردمش شما اومدید .ولی ته داستان این شد که گردن وار شدیم گرفتیمش .بد نبود رو گنج خوابیدیم
خاطره خیلی عالی بود اما اونی که تعریف میکرد خیلی فش میده آدم بعدش میاد به اون قشنگی خاطره رو گوش بده
تو حاجی لند نمیشناسی کسخل
کصخلی؟ بخاطر همین فوشا قشنگه
یاروخنوک جوک ندیده ایقدر خندید ک حال مخاطب بجای خنده تگری میزد😂
این نفر اولی بلد نبود طنز وار تعریف کنه و تایم زیاد و اون عر زدنهای زیادش مشخص میکنه یجورایی فیک بود داستان
خنده ک اینجوری ک شما میخندیدی والا نداشت... ولی داداش کمی فو ش دادنشو کمتر کن مزه اش بیشتره 😂
داداشیا دمتون گرم . حالمون خوب شد از خنده به مولا
Nice
حاجی لند چرا اینقدر داد میزنی الکی میخندی یه نفر خاطره تعریف کنه چه خبره داداش😂😂😂😂
🥴🥴🥴🙄🙄🙄🙄
سر دختره چی آمد ،،
🤣🤣هنوز کامل نشنیدم ولی جالبه فک کنم
lol baba!!!
چرا اینقدر دارین فحش میدین
وای وای به شما عوض خنده حالم به هم خورد وبه استفراع افتادم دنیا فقط این چیز ها نیست مطمعن باشید عزیزان من حساب و کتاب دارد صددرصد
ببند
با یه زنه دوست بودم هر شب میرفتم پیشش چون شوهرش شهرستان کار میکرد و هر ماه یک بار می آمد .یه شب که بالا بودم شوهرش آمد من فرستاد تو یه دیگ بزرگ و روم یه پتو انداخت کفشهام هم انداخت تو دیگ حالا من تازه از سر کار آمده بودم ده ساعت کفشها تو پام بودن بوی عن میدان .خلاصه تا ساعت ۵ صبح تو دیگ بودم تا اینکه شوهره خوابید و زنه آمد سروقتم و گفت فقط بدو لاشی به خدا اگه نیم ساعت دیگه از دیگ نمی رفتم بیرون سکته میکردم
🤣😂😂😂😂پاچیدم
Gog
سلام
سلام
Khele bale haje
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
همچین موقعیتی گیر کردید جای فرار رو در رو بشید و بگید لازم هست بریم ازمایش تا بفهمید کاری نکردیم و فقط صحبت میکردیم چون این تجربه رو دوستم داشت و تا گفت حاضره بره ازمایش پدر مادر دختره اروم شدن و یکم بد و بیراه گفتن و اومد بیرون
چقد فوش میدی خاک بر سر
اگه اشتباه نکنم شما همونی هستی که زنگ زده بودی به آقایی که تلویزیونشو تو دیوار آگهی کرده بود و بیضه هاش تو عکس مشخص بود. درسته؟
😅😅😅😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
وووووووواییییییییییی
ای زهر مار
خیلی خنک بود
چقدتخمی میخنده به دردنخور
چته بابا
پاره نشی
انقد زورکی
به دری وریاتون خندیدی
😂😂🤣🤣😂😂👍👍
عالی
انقدخنده نداشتا
دهنت سرویس واااااااااااااااااااای🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😁😁😁
ترکیدم😊😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
اخه چرا اینقدر فحش میدی نصفش فحش بود که داستانم احتمال زیاد دروغ بود ولی آموزنده
حاجی لند از تلگرام رسیدی یوتیوب 😂
هیچ وقت خونه دوس دختر نرید
چقدر مزخرف هستی مگه کسی ک خاطره نعریف میکنه انقدر فوش میده حال ادمو بهم میزنی
ریدم دهنت تو اصلا چرا باید این رو گوش کنی اگه بدت میاد مرتیکه لاشی
شت😂
ای خدا دلم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
دهنت سرویس
مررررگ!
داستانه فِیک و ساختگی بود و خییییلی غیرِ حرفه ای
دقیقا
مهم خنده دار بودنشه
بخورش بابا
چقدرتوخری که فرق فیک با واقعی رانمیدونی
این همه خاطراتش فیکه
همین بلا سرم رفت اومدم که از پنجره در برم پریدم پایین کیف پولم تو جیب لباسم بود بغل پنجره یه درخت بود شلوارو پیراهنم که بقچه بود تو دستم اون بالا گیرکرد ...هرکاری کردم تکون دادن درخت وسنگ انداختن که پایین نیومد که نیومد..دست دختره هم نمیرسید بهش....آخر سر لای شمشادهانشستم چون غروب بود هواهم زود تاریک شد..خونمون ۵تاکوچه پایینتربود باهمون وضع اومدم سمت خونه یکی دونفر هم منو دیدن به روی خودشون نیووردن..رسیدم درب پشتی خونه از در بالارفتم پریدم توحیاط یکهو داداشم اسماعیل رو میخکوب زل زده بهم دیدم که داشت قاچاقی سیگار میکشید ووووو...خلاصه دم صبح زنگ زدیم رفیقمون اتوبوس داره یه پله تاشوهم باخودمون بردیم روی سقف تادر خونشون باپله دراز کشیدم اونجا رسیدم سریع علم کردم و لباسهارو برداشتم ...ازاون روز فرصت های زیادی پیش اومده که دختر ی بهم بگه خونه خالیه بیا...اما سراون تجربه اگه داف ترین دخترهم باشه برای برنامه خونه هیچ دختری نمیرم که نمیرم
😅😅😅😅
پوکیدم😂
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
آقا الان جای پیج فعال داره
اینارو ول کن الان ابجی ها خودتونو کی میکونه
خیلی خوب بود😂
نتیجه :مکان دختر نرین😂😂
Nice❤
داداش من یه خاطره تو این زمینه دارم که خودم گیر کردم اونو بگم چری میگی ،دوس داشتی بگو تعریف کنم😅
😂😂😂😂👌👍
گرگ بیابون نبینه😂
داداش پاره نشی
Jfjb
اسم این رفیق حاجی لند چی بود ؟
خاطره فقط خاطره های حاجی لند عالی عالییییی
داستان اصلا خنده دار نبود با فحش دادنهای الکی می خواهد داستان رو الکی خنده دار وبا مزه کنه😢😢😢
بچه.بسیجی حاجی لند
بابا انقدر فحش نده حالمون و بد کردی
این پسره اولی کلا بلد نبود موضوع بامزه تعریف کنه فقط عر الکی میزنه که جو بده و نمیذاشت صدای نفر دوم برسه انگاری پریود شده آی دلم دلم
اینقد هم خنده نداشت ک این خودشو جرداد
بالاخره واسه خنده دار کردن باید این کارارو بکنن
من بیشتر خنده هام سر خنده هاش بود 😂😂
@@Megamind_04 واییییی دلمممممم😂😂
فقط فحش و خنده زیاده
نتیجه کوسوکون خوارومادره حاجی لند نزارین 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
چرت وپرت
آخه دری که از پشت پسره قفل کرده، چطوری دختره میتونه در را بازکنه....
همین بگو همه خاطرات اش فیک مث خودش
داداش در خونه رو باز کرد دختره
در خونه رو میگه
دروغ
حتماکلیدداشته ازداخل درب روبازکرده ودررفته وفرارکرده 🤣🤣😂😂😆😆💖💖🙏🙏
داداش من همینطوری مجبور شدم ۳ روز تو کمد اطاق دختره زندگی کردم ،یارش بخیر
دستشویی هم نمی رفتی دیگه
عالیییییی 😂😂😂😂😂😂
😂😂😂😂🤣
Jer khordam
منم ۲بار تو خونه گیر کردم،،،
مسخره
X
خنده های فیک
برای من پیش اومد نوی خیابون شورتمو پوشیدم توی حال هم با یکی از اعضای خانوادش چشم تو چشم شدم طرف همگ کرده بود منم لباسام توی بغلم شانش اوریدم خونه سر دونبش بود و دو تا درب داشت یکی توی کوچه بغل باز میشد از حیاط خلوت خخخخخ
یه بابایی مشابه همین سرش میاد منتها میره بالای پله ها به اصطلاح خر پشته اما درپشت بام بسته وهمون جاقایم میشه نگو یخچال همونجاست دتره هم سه چهارتابرادرداشته بابای دختره میاد ازیخچال اب بخوره آب وکه برمیداره چشمش میفته به اینکه بغل یخچال مخفی شده پسره میگه یه دیقه بیا کارت دارم که باباهه دادوبیداد میکنه برادرهای دختره میریزن سراینو حالا نزن کی بزن منتها ازاونجایی که برادرها خواب آلود بودن وپسره هم ریزه میزه بودش بعد ازخوردن چندتا مشت ولگداز دست اینا فرار میکنه وباهربدبختی ازخونه میادبیرون واوناهم چون یه جورایی میخواستن مسئله رو دزدی جلوه بدن کم کاری میکنن وبخاطرآبروشون به اصطلاح یه جورایی شل میگیرن که بتونه بره
یخچال توی خر پشته؟
عررررررررررررر فقط عررر🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خوشحال میشم اگه چنلو به دوستاتون معرفی کنید
فقط الکی وبا خنده های مصنوعی داستان را به پایان بردی دلت خوشه داستان خنده دارگفتی
خوب قرمساق نخند ببینم چی میگه
عاقبت بچه بازي
١٦ ساله كه دوست دختر نيست
وایییی یاد خاطره خودم افتادم.اونم تو خونه کی.یکی از خلافکارهای گنده شهر.خدا خواست زنده در رفتم😂
کص نگو بابا
@@shahvanimp9856 کس کش اون ۳ ماهه کامت گذاشته بعد تو الان جوابشو میدی
برده بودت ک بکندت هاااخخخ
@@jadogar.shab. با خواهرت بودم مکان نداشتیم.خوارتم کصش خیس بود.دیگه مجبور شدیم بریم یه حالی به کص خواهرت بدم
بنده قصد جسارت ندارم ولی اینقدرها هم خندهدار نبود...!
تندرست باشید