یه موضوع از وقتی که شروع کردن به ترسناک کردن انیمیشن های دیزنی من هم جوگیر شدم تا از شخصیت های کارتونی و کمدی داستان ترسناک بنویسم و تا الان از چارلی چاپلین و پلنگ صورتی و بره ناقلا داستان ترسناک نوشتم بقیه هم بعدن
من یه ایده ترسناک برای انیمیشن بره ناقلا دارم اینکه یه روز صاحب مزرعه ( اون عینکیه( براش مهمون میاد ولی نه پول داشت نه چیزی تو خونه برای همین تصمیم سختی میگیره و درخلاف قلبش اون گوسفند گنده رو میکشه و باهاش کباب درست میکنه هم گوسفند ها هم سگ نگهبان ( اون سگ زرد(و حتی خوک ها به شدت ناراحت میشن سگ سعی کرده جلوی صاحب مزرعه رو بگیر ولی نشد و بره ناقلا کینه به دل میگیره و تصمیم میگیره انتقام بگیر( این ایده اولیه هست نظر شما چیه؟ ( برای ادامه دوتا گزینه دارم اول اینکه خود بره ناقلا قاتل میشه دوم اینکه گوسفند ها به یه قاتل پول میدن خودم گزینه اول رو ترجیح میدم
یه چیز هایی برای پایان اومده تو ذهنم اینکه بره ناقلا اول میخواد صاحب مزرعه رو بکشه ولی به دلایلی پشیمون میشه بجاش تصمیم میگیره بقیه مزرعهداران رو بکشه تا انتقام بگیر و وقتی میخواد یکی رو بکشه صاحبش یک دفعه میاد و سعی میکنه بره ناقلا رو آروم کنه و میگه گوسفند چاق مریض بود قرار بود بمیره اگر قرار نبوده بمیر هیچ وقت بهش آسیب نمیزدم و بره ناقلا تصمیم میگیره که صاحب مزرعه رو ببخشه این برای پایان خوبه؟
یه چیز هایی برای آخرش اومده تو ذهنم برای آخر ۵ تا گزینه دارم اول بره ناقلا و صاحب مزرعه بدون مشکل بر میگردن به مزرعه و وقتی دارن برای گوسفند چاق مراسم میگیرن فیلم تموم میشه گزینه دوم بره ناقلا یه دفعه با چاقو صاحب مزرعه رو میکشه و وقتی داره مثل روانی ها میخنده فیلم تموم میشه گزینه سه برعکس قبلی صاحب مزرعه بره ناقلا رو میکشه و وقتی میخنده فیلم تموم میشه گزینه ۴ یه مزرعه دار که نزدیک بود به دست بره ناقلا کشته بشه از پشت با اسلحه بره ناقلا رو میکشه و صاحب مزرعه که شوکه شده میزنه مزرعهدار رو میکشه و برای بره گریه میکنه و فیلم تموم میشه گزینه آخر اون مزرعه دار اشتباهی به صاحب بره ناقلا شلیک میکنه و بره ناقلا مزرعه داره رو با بیست ضرب چاق میکشه و برای صاحب مزرعه گریه میکنه و فیلم تموم میشه هنوز انتخاب نکردم شما چی؟ کدوم پایان بهتر؟ ؟ شما پایان بهتری سراغ دارین؟🤔🤔
یه نفر دیگه گفت بگو گوسفند ها به یه قاتل پول میدن قاتل صاحب مزرعه رو زخمی میکنه ولی به دست صاحب مزرعه کشته میشه و میفهمه که کار گوسفند ها بود و گوسفند ها نه تنها برای انتقام بل که برای بقا باید صاحب مزرعه رو بکشن خوبه؟
من میخوام یه داستان اسلشر از پلنگ صورتی بنویسم و ۴ تا سناریو الان دارم ۱ پلنگ صورتی متوجه میشه که قبلا یه انسان بود و یه دانشمند دیوانه روش آزمایش انجام میده و تبدیل به پلنگ صورتی میشه و آزمایشات باعث میشه حافظ اش پاک میشه ولی بعد از ده سال حافظ اش بر میگرده و تصمیم میگیره که اون دانشمند رو بکشه ۲ پلنگ صورتی درواقع یه انسان هست که ده سال پیش بخاطر بمب اتم جهشیافته میشه و بعد از ده سال میفهمه که چه کسانی اون بمب اتم رو منفجر کردن و تصمیم میگیره همشون رو بکشه ۳ همسایه پلنگ صورتی ( اون کوتوله سفید رنگ( که از پلنگ صورتی خسته شده بود تصمیم میگیره پلنگ صورتی رو بکشه ۴ پلنگ صورتی از همنوع هاش متنفره برای همین میره جامعه انسانی بعد از ده سال همنوع هاش پیداش میکنن و میان تو شهر و کلی آدم میکشن و پلنگ صورتی باید با همنوع هاش درگیر بشه( این ها ایده اولیه هستن و الان فقط این ۴ تا هست درآيند سناریو های بهتری مینویسم شما بگین سناریوی بهتری دارین؟
خدا قوت سلام
خسته نباشی عزیزم❤
ممنونم❤
یه موضوع از وقتی که شروع کردن به ترسناک کردن انیمیشن های دیزنی من هم جوگیر شدم تا از شخصیت های کارتونی و کمدی داستان ترسناک بنویسم و تا الان از چارلی چاپلین و پلنگ صورتی و بره ناقلا داستان ترسناک نوشتم بقیه هم بعدن
چقدر خوب ، این نوشته ها رو کجا انتشار میدی؟ دوست دارم بخونمش
فوبیای موی چتری گرفتم
@@hosseinjx 😂 بعضی چیزاش واقعن عجیبه .مانگاکاش خیلی مریضه
من یه ایده ترسناک برای انیمیشن بره ناقلا دارم اینکه یه روز صاحب مزرعه ( اون عینکیه( براش مهمون میاد ولی نه پول داشت نه چیزی تو خونه برای همین تصمیم سختی میگیره و درخلاف قلبش اون گوسفند گنده رو میکشه و باهاش کباب درست میکنه هم گوسفند ها هم سگ نگهبان ( اون سگ زرد(و حتی خوک ها به شدت ناراحت میشن سگ سعی کرده جلوی صاحب مزرعه رو بگیر ولی نشد و بره ناقلا کینه به دل میگیره و تصمیم میگیره انتقام بگیر( این ایده اولیه هست نظر شما چیه؟ ( برای ادامه دوتا گزینه دارم اول اینکه خود بره ناقلا قاتل میشه دوم اینکه گوسفند ها به یه قاتل پول میدن خودم گزینه اول رو ترجیح میدم
یه چیز هایی برای پایان اومده تو ذهنم اینکه بره ناقلا اول میخواد صاحب مزرعه رو بکشه ولی به دلایلی پشیمون میشه بجاش تصمیم میگیره بقیه مزرعهداران رو بکشه تا انتقام بگیر و وقتی میخواد یکی رو بکشه صاحبش یک دفعه میاد و سعی میکنه بره ناقلا رو آروم کنه و میگه گوسفند چاق مریض بود قرار بود بمیره اگر قرار نبوده بمیر هیچ وقت بهش آسیب نمیزدم و بره ناقلا تصمیم میگیره که صاحب مزرعه رو ببخشه این برای پایان خوبه؟
یه چیز هایی برای آخرش اومده تو ذهنم برای آخر ۵ تا گزینه دارم اول بره ناقلا و صاحب مزرعه بدون مشکل بر میگردن به مزرعه و وقتی دارن برای گوسفند چاق مراسم میگیرن فیلم تموم میشه گزینه دوم بره ناقلا یه دفعه با چاقو صاحب مزرعه رو میکشه و وقتی داره مثل روانی ها میخنده فیلم تموم میشه گزینه سه برعکس قبلی صاحب مزرعه بره ناقلا رو میکشه و وقتی میخنده فیلم تموم میشه گزینه ۴ یه مزرعه دار که نزدیک بود به دست بره ناقلا کشته بشه از پشت با اسلحه بره ناقلا رو میکشه و صاحب مزرعه که شوکه شده میزنه مزرعهدار رو میکشه و برای بره گریه میکنه و فیلم تموم میشه گزینه آخر اون مزرعه دار اشتباهی به صاحب بره ناقلا شلیک میکنه و بره ناقلا مزرعه داره رو با بیست ضرب چاق میکشه و برای صاحب مزرعه گریه میکنه و فیلم تموم میشه هنوز انتخاب نکردم شما چی؟ کدوم پایان بهتر؟ ؟ شما پایان بهتری سراغ دارین؟🤔🤔
یه نفر دیگه گفت بگو گوسفند ها به یه قاتل پول میدن قاتل صاحب مزرعه رو زخمی میکنه ولی به دست صاحب مزرعه کشته میشه و میفهمه که کار گوسفند ها بود و گوسفند ها نه تنها برای انتقام بل که برای بقا باید صاحب مزرعه رو بکشن خوبه؟
@@sepehrtabari7538 نه ، این خیلی ابکیه
@@sepehrtabari7538 سومی
اشغاله چقد منتظرش بودم ولی ریدمانه بود
مانگاش خوبه . خراب کردن داستان انیمه رو .
موافقم ،قسمت دومش که کاملا همه چی رو خراب مرد و این موضوع تاسف باره🤦🏻
من میخوام یه داستان اسلشر از پلنگ صورتی بنویسم و ۴ تا سناریو الان دارم ۱ پلنگ صورتی متوجه میشه که قبلا یه انسان بود و یه دانشمند دیوانه روش آزمایش انجام میده و تبدیل به پلنگ صورتی میشه و آزمایشات باعث میشه حافظ اش پاک میشه ولی بعد از ده سال حافظ اش بر میگرده و تصمیم میگیره که اون دانشمند رو بکشه ۲ پلنگ صورتی درواقع یه انسان هست که ده سال پیش بخاطر بمب اتم جهشیافته میشه و بعد از ده سال میفهمه که چه کسانی اون بمب اتم رو منفجر کردن و تصمیم میگیره همشون رو بکشه ۳ همسایه پلنگ صورتی ( اون کوتوله سفید رنگ( که از پلنگ صورتی خسته شده بود تصمیم میگیره پلنگ صورتی رو بکشه ۴ پلنگ صورتی از همنوع هاش متنفره برای همین میره جامعه انسانی بعد از ده سال همنوع هاش پیداش میکنن و میان تو شهر و کلی آدم میکشن و پلنگ صورتی باید با همنوع هاش درگیر بشه( این ها ایده اولیه هستن و الان فقط این ۴ تا هست درآيند سناریو های بهتری مینویسم شما بگین سناریوی بهتری دارین؟
از سناریوی که از همنوعانش متنفر میشه خوشم اومد
من یه کانال زدم
خیلی عالی موفق باشی . لینکشو بده ❤️❤️🌹🌹
بزن تو پروفایلم
قسمت دوم اشغال بود
سلام اره . مانگاش خیلی بهتره . داستان و خراب کردن
بشدت موافقم و این تاسف باره🤦🏻