بعد از مدت ها که همهٔ خبرهای ناراحت کننده شنیدن ،باشنیدن این داستان بخصوص با صداو اجرای زیبای شما جناب پرهام شادمان شدیم وبا آغبط بخیری قهرمانان داستان دل ماهم شاد شد، به امید روزی که ایران بانو و فرزندانش هم شادشوند ❤️🍀❤️🍀❤️🍀❤️🍀❤️🫶❤️🍀
جناب پرهام گرامی سپاس و قدرشناسی منو در خوانش این اثر و آثار دیگه از نویسندگانی که قبل از شناختن شما و پیج وزین تان نداشتم باید عرض کنم مادری درد کشیده و فرزندانی تحقیر شده و در فقر و فلاکت و بدنامی پدر بزرگ شده! محاله از ثروتی که پدر خسیس و بی شرف از حلقوم آنها گرفته و ذخیره کرده بگذرند و به دامادی از راه رسیده ببخشند و بگذرند! چه در واقعیت بین خواهر و برادران تنی بخاطر ارث و میراث دعواها و قهرهایی پیش میاد که سال های سال ادامه پیدا میکنه! ؟😐🤔🫣
💖همواره سپاس از اساتید و پژوهشگران فرهمندی و مهر ورزان فن آفران هر کجا و هر زمان💞💚🌎💞بزودی تشکیل انجمن مرمت دوباره آباد سازی میهن با همکاری و استفاده از دانش ا بزار و فرهیختگان نوین با همت و مشارکت تمامی عاشقان میهن .....آنهنگام که بر رسیها ی اصولی علمی عملی گردد فلات ایران توانایی تامین انواع متنوع میوه به سبب قابلیت اقلیمی نیمی از آسیا به روش طبیعی را دارا ست ..در صورت تامین مواد پایه و نیروی پردازشگر ....مناطق کویری و کرانه ای به بخش تولید انواع میوه و محصولات گرمسیری مسیر هست...؟مفتخر سرافراز و آبادانی ساز در نهایت سالم سلامت از هر سو جهت دانش بنیان.....🌴🌲🍃🌱🌿
درود و خسته نباشید سپاس جناب پرهام گرامی ولی باور کردن این داستان خیلی سخته که همچین برادرهای سختی کشیده بزارن اون همه طلا به داماد برسه!!!!چی بگم مگه میشه از پول و ثروت گذشت و دید چیزی که قانونی حق پسرهاس به داماد برسه😮
امریکایی ها گفته آیی دارند که خیلی قابل اندیشه است Daughter in low Son in law یعنی باید مثل بچه های خودت با آنها رفتار کنی البته درست که به اندازه فرزندان خودت آنها را دوست نداری. گفتم که گفته باشم .
دوست عزیز، جناب پرهام از کتاب میراث فقط یک داستان که اسم این داستان هم میراث است، صوتی کرده اند. البته این کتاب شامل چند داستان کوتاه است. شاید در آینده بقیه داستان های این کتاب رو هم صوتی کنند
زیبایی خوانش این داستان باصدای پرهام عزیز ولذتی که به شنونده میدهد بکنار،اما نظرات شنوندگان بسیارجالب وقابل تامل است. میبینیم که بعضی از دوستان،معترض شده اند که رسم عدالت نیست که اندوخته پدر ،نصیب دختر ودامادش شود و عده ای نیز روزگار کنونی را مقیاس قرارداده و انرا بدور ازواقعیت دانسته اند .چراکه بنابر عرف جاری این زمانه مگه میشه برادران از این گنج براحتی چشم بپوشند!!!!!این موضوع بران داشت مرا که به این نکته بپردازم ،چنانکه از فضای داستان برمیاید،زمان قصه باید مربوط به قبل از واقعه ۵۷ باشد ،زمانی که مرام ومعرفت وبزرگی وجوانمردی هنوز کوپنی وسهیمه بندی نشده بود.همان زمانی که آوازه خوان کاباره اش (سوسن)سرپرستی تعدادی یتیم را برعهده داشت...روزگاری که معرفت وجوانمردی یک لوتی بنام (کرم)اهنگ ورقصی را بنام بابا کرم بنیان نهاد..براستی باید اندیشید که ماراچه شده که علاوه برانکه خود تمام این صفات را به فراموشی سپرده ایم حتی درضمیر ناخودآگاهمان هم نمیتوانیم بپذیریم که بوده اند ادمهایی که دنیا ومال واموال برایشان یه مشت خاک بوده است.حال اینکه وقتی شخصیت های داستان که خود صاحب حق بوده اند ،ادعایی در داستان نداشته اند چرا باید ماراخوش نیاید که نباید این چنین میشد...چنین تفکری قلب مرا بدرد می آورد سخن کوتاه ..... شهریاران بود وخاک مهربانان این دیار...........مهربانی کی سرآمد،شهریاران را چه شد..... مهربانی
اون زمان اگه مات میلغزیر ' اشتباهی میکردی' ورشکسته میشدی یا کم میاوردی' جای جبران بود' ولی الان اگه دو تا سفر زیادتر بری چنان عقب میوفتی که نسل بعد خودتم باید تاوان بده. چیزی که از کفت رفت دیگه رفت. زمینی که بهت ارث ترسید' هفتاد سالم کار کنی دیگه نمیتونی بخری' دلیلش اینه به معرفت ربطی نداره. زندگی الان خیلی سخته اتفاقا مردم الان با معرفت تر وبا اخلاق تر از سال های قبلن که همدیگر و پاره نمیکنند. ولی چه کنند که .....
آقای منوچهر مطیعی در نوجوونی من، در مجله «زن و روز» در قسمت «بر سر دو راهی» همکاری داشتن، اشخاص داستان بر سر دو راهی خودشون رو میفرستادن ایشون ویرایش میکرد و فکر میکنم یه راه حل هم در پایان براشون می نوشت.. داستانها واقعی بودن و بسیار جالب، بعضی ها رو هنوز یادمه🤭
این داستان منو یاد یه حاجی انداخت که چهار دهه قبل با او به عنوان مشاور کار های مختلف شهرداری و گرفتن مجوز ساخت و ساز ساختمان و تفکیک زمین های او کار میگردم ، هر روز عادت داشت به قهوه خانه بیادت و در حین گفتگو در باره کار های در حال پیشرفت قلیانی بکشد چای بخورد و خیلی که خرج کند یک دیزی یا تخم مرغی سفارش دهد بدون اینکه تعارف کند . یه روز به او گفتم حاجی یه سوال داشتم ، تو اینهمه مال و ثروت و زمین و کارخانه داری اما چرا یه دفتر کار نداری و همه کار هایت را باید در قهوه خانه انجام بدی و چرا از این همه پول استفاده و لذت نمیبری؟ . گفت تو دوست داری و لذت ببری از خرج کردن پول هایت ولی من لذت میبرم از نگاه به آنان و جمع کردن آن پول ها ، لذت، لذت است تو آنطور و من اینطور لذت میبرم. 😲....دیگر چیزی نگفتم چون انگار متقاعد شدم ، هر چند هنوز هم بعد از این سالها مانده ام که حرف او منطقی بود یا نه 😔بقول معروف خدایش بیامرزدش.
همیشه نباید حتما حرف و ایده یکی درست و دیگری نادرست باشه. مثل او انشاهٔ علم بهتر است یا ثروت؟ نظر من اینه که همه چیز نسبی هست. همانطور که اون آقا گفت ( اون از دیدن پول لذت میبرد وخوش میشود) شما از خرج کردن آن. هرکسی خوشبختی رو جور دیگری میبیند. فقط دورو بری های آدم خسیس متاسفانه اذیت میشوند. اگر کسی بی اندازه خرج و ریخته پاش کند، ممکنه زود همه چیزشو از دست بدهد. در این صورت آدمی که هم علم ( آگاهی) و هم عقل و شعور دارد میداند چگونه از پول ثروت استفاده بهینه را بکند 😊
مهارت شما در خوانش,,به طرز عجیبی داستان رو,جذاب تر کرده,,,بی نهایت سپاسگزاارتون🙏🌹
خیلی داستان زیبا وپنداموز ازشما وصدای زیبای آرامش بخش شما ممنونم باصدای شما غمهایم فرارمیکند❤❤❤❤
درود وسپاس بر اقای پرهام خوش صداا...ای ولنز نفستون.... 🍁🍁🌹🌹🍂🍂🪴🪴🌼🌼🌻🌻🌷🌷🌾🌾🌴🌴🍁🍁🌹🌲🌹🌵🍁🌵
درود و سپاس جناب پرهام انتخاب کتاب و خواندن دلنشین شما بسیار عالی بود از همه همکاران مشعل دانش نیز سپاسگزارم 👏👏🙏🙏👏👏
Perfect
همیشه منتظر داستان جدید هستم با صدای آقای پرهام، وچقدر خوشحال میشم🌷
آقای پرهام گل، دم گرم شما همیشه گرم. ❤
برای اقا پرهام ارزوی سلامتی دارم باصدای گرمشون ساعتی غم دنیارو از یادم میره
درود به استاد پرهام عزیزم امیدوارم همیشه سالم و سلامت بمونید دمتان گرم
جناب پرهام صدای شما زیبایی کتاب را دوچندان کرد
همیشه پاینده باشید❤❤❤
جناب پرهام الهی سلامت و شاد باشی و صداتون زلال و رسا👌🌹♥️
کتاب روان وآرام بخش و صدا و اجرای عالی جناب پرهام حال خوبی برایمان ساخت، سپاس عالی بود
بعد از مدت ها که همهٔ خبرهای ناراحت کننده شنیدن ،باشنیدن این داستان بخصوص با صداو اجرای زیبای شما جناب پرهام شادمان شدیم وبا آغبط بخیری قهرمانان داستان دل ماهم شاد شد، به امید روزی که ایران بانو و فرزندانش هم شادشوند ❤️🍀❤️🍀❤️🍀❤️🍀❤️🫶❤️🍀
درود و سپاس
چه داستان جالبی که با صدای دلنشین و هنر عالی گویندگی جناب پرهام صدها بار جذابتر شده بود مثل همیشه. 🌺👏👏👏🌺🦋
ممنون از گویش بسیار عالی آقای پرهام ❤
باسپاس ازشما برای انتخاب داستان وگویش بسیار عالی ❤
🎉🎉🎉
درود بر اقای پرهام و هموطنان مشعل دانش 🎉🎉🎉✅Ok 2024/.1/.7
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت استاد عزیز و گرامی ؛ واقعاً آفرین به اون بیان شیوا و ماشاءالله به اون دهن گرمتون ؛ منکه حظ میکنم صداتونو بشنوم ؛❤❤
سایه تون کم نشه،موفق باشید!
كاش هركسى يه برادر فقط يكى مثل اينها داشت كه آدم پشتش بهش گرم بود💔 .مثل هميشه عالى ممنون از خوانش زيباتون 🌹
روح منوچهر مطیعی شاد باشه که در تنهایی و با دل شکسته از دنیا رفت
دوست عزیز من در اینترنت اطلاعاتی در این مورد پیدا نکردم. میشه لطفآ بیشتر در این مورد توضیح بدید؟
دوست گرامی .در ( ویکی پدی یا ) بفارسی بنویسید ( منوچهر مطیعی ) و تمام اطلاعات را بخوانید .@@sahandtabrizi3481
thank you all.🌟⭐🌟
آقای پرهام
راست راستی زبان شیرین و هنر گویندگی با صداهای گوناگون
سلامت باشید
ممنون از جناب پرهام عالی بود
اموزنده بود .جمله طلایی( انبار موش طعمه مورچه میشه). دوبرادر که خودشون شیر بودن.مقدمه عالی بود. سپاس، خوانش استاد که بینظیره
❤❤❤❤عاشقه صدای شما
بسیار جالب، سپاس از آقای پرهام و همکاران.
چقدرزیبابود،البته باگفتاردلنشین شما،استادپرهام👏🏻👏🏻🙏🏻🙏🏻🌹🌹🌹
با درود دمت گرم داستان دلنشینی بود خسته نباشی همیشه پاینده باشی.
سلام بر استاد پرهام ارجمند❤
تشکر از استاد پرهام باصدای گرمتون ❤
مرسی آقای پرهام عزیز
بسیاااار زیبا بود,,,,🌹🌹🌹
دروودبراقاپرهام عزیز
طبق روال همیشه جالب و شنیدتی بود❤❤❤❤❤
بسیار عالی بود مثل همیشه سپاسگذارم ❤
M❤
با دورود
سپاس گزارم 🍃🙏🍃🙏🍃🙏🍃🙏🌾⚘🌾
واى كه چه داستاني بود كه ما ازش درس بگيريم
دست مریزاد آقای پرهام . سربلند و سرفراز باشید استا. ممنونیییس
خوانش اقای پرهام عاااالی هست❤
با درود و سپاس. چه داستان روان و جالب نزدیک به واقعیت
ممنون جناب پرهام عزیز .
چه مورچه ی عسلیییی، نوش جونش.
بسیار ممنون🌻🌻🌻🌻
#کتابخانه_صوتی_آفتابگردان
👏👏👏خسته نباشي جناب پرهام گرامي
ُسلام خداقوت خسته نباشید ❤❤❤❤
قدیمها مردم چقدر سخاوتمند بودن ، اینروزها برادر به برادر رحم نمیکنه ، ممنون بابت خوانش زیبا ، و البته انتخاب داستان خیلی جالبتون❤
درودد🌹🌹🌹like
اقای پرهام صدای شما باعث شد من به کتاب صوتی روی بیارم🙏
خدا قوت ❤🎉
یک دنیاسپاس،عالی بود👌👌👏👏🌷🌷🌷
سپاس 🍀🙏🍀
❤❤❤
درود و سپاس ❤
به به کیف کردم
قشنگ بود
اول شدم ❤
خوب بود
sepass
خوش به حال آنان که تا زمانی که زنده هستند بخشنده هستند و حداقل دست نزدیکان را میگیرند
عالی عبرت آموز.فقط این داستان واقعی بود؟
تصور نمی کنم واقعی باشه. بنظرمن هیچ مادری چنین کاری را بدون رضایت آنها در حق بچه هاش نمی کنه، جز درموردی که ساخته و پرداخته ذهن باشه.
👏👏👏👏👏
داستان معمولی بود ولی گویایش زیبا داستان رو قشنگ کرد.
جناب پرهام اگه لطف کنین از کتابهای آقای منوچهر مطیعی بیشتر بخونین ممنون میشم
حتما
الان بچه ی مرتضی شد مورچه یا خود مرتضی 😅😅
صفا باشه آقا مرتضی خدات داده برکت، مزد آن گرفت جان برادر که شانس داشت😄😄
جناب پرهام تشکر🎉
همین طور که بعضی از مخاطبان هم گفته اند، پایان داستان عقلانی و باور پذیر نیست. حق این بود که اون همه ثروت به مساوات تقسیم شود.
دم شما گرم🌹 😂
🎉❤🎉
❤
جناب پرهام گرامی سپاس و قدرشناسی منو در خوانش این اثر و آثار دیگه از نویسندگانی که قبل از شناختن شما و پیج وزین تان نداشتم باید عرض کنم مادری درد کشیده و فرزندانی تحقیر شده و در فقر و فلاکت و بدنامی پدر بزرگ شده! محاله از ثروتی که پدر خسیس و بی شرف از حلقوم آنها گرفته و ذخیره کرده بگذرند و به دامادی از راه رسیده ببخشند و بگذرند! چه در واقعیت بین خواهر و برادران تنی بخاطر ارث و میراث دعواها و قهرهایی پیش میاد که سال های سال ادامه پیدا میکنه! ؟😐🤔🫣
وجود همچین برادر هایی کمیاب🎉
جناب پرهام خانه ی ادریسیها را میخوانید؟
جناب منوچهر مطیعی معبر خواب هم هستن❤
💖همواره سپاس از اساتید و پژوهشگران فرهمندی و مهر ورزان فن آفران هر کجا و هر زمان💞💚🌎💞بزودی تشکیل انجمن مرمت دوباره آباد سازی میهن با همکاری و استفاده از دانش ا بزار و فرهیختگان نوین با همت و مشارکت تمامی عاشقان میهن .....آنهنگام که بر رسیها ی اصولی علمی عملی گردد فلات ایران توانایی تامین انواع متنوع میوه به سبب قابلیت اقلیمی نیمی از آسیا به روش طبیعی را دارا ست ..در صورت تامین مواد پایه و نیروی پردازشگر ....مناطق کویری و کرانه ای به بخش تولید انواع میوه و محصولات گرمسیری مسیر هست...؟مفتخر سرافراز و آبادانی ساز در نهایت سالم سلامت از هر سو جهت دانش بنیان.....🌴🌲🍃🌱🌿
چه داستان غم انگیزی😐😐😐😑😑😑
سلام.اقاپرهام.جون.بااین.صداخوبی.که.داری.
21:11
درود و خسته نباشید سپاس جناب پرهام گرامی ولی باور کردن این داستان خیلی سخته که همچین برادرهای سختی کشیده بزارن اون همه طلا به داماد برسه!!!!چی بگم مگه میشه از پول و ثروت گذشت و دید چیزی که قانونی حق پسرهاس به داماد برسه😮
Toye dastan ghanono vaghei hakem Nist....dastsne dige.
امریکایی ها گفته آیی دارند که خیلی قابل اندیشه است
Daughter in low
Son in law
یعنی باید مثل بچه های خودت با آنها رفتار کنی
البته درست که به اندازه فرزندان خودت آنها را دوست نداری.
گفتم که گفته باشم .
خلاصشو بزارید
خانم شادمان منظور این است که ما کتابهارا خلاصه کنیم یا اینکه مختصری از موضوع کتاب را ابتدا بگوئیم که البته ممکن است تمام زیبائی داستان را پایمال کند.
بقيه داستان كجاست لطفا پاسخ بديد
دوست عزیز، جناب پرهام از کتاب میراث فقط یک داستان که اسم این داستان هم میراث است، صوتی کرده اند. البته این کتاب شامل چند داستان کوتاه است. شاید در آینده بقیه داستان های این کتاب رو هم صوتی کنند
زیبایی خوانش این داستان باصدای پرهام عزیز ولذتی که به شنونده میدهد بکنار،اما نظرات شنوندگان بسیارجالب وقابل تامل است. میبینیم که بعضی از دوستان،معترض شده اند که رسم عدالت نیست که اندوخته پدر ،نصیب دختر ودامادش شود و عده ای نیز روزگار کنونی را مقیاس قرارداده و انرا بدور ازواقعیت دانسته اند .چراکه بنابر عرف جاری این زمانه مگه میشه برادران از این گنج براحتی چشم بپوشند!!!!!این موضوع بران داشت مرا که به این نکته بپردازم ،چنانکه از فضای داستان برمیاید،زمان قصه باید مربوط به قبل از واقعه ۵۷ باشد ،زمانی که مرام ومعرفت وبزرگی وجوانمردی هنوز کوپنی وسهیمه بندی نشده بود.همان زمانی که آوازه خوان کاباره اش (سوسن)سرپرستی تعدادی یتیم را برعهده داشت...روزگاری که معرفت وجوانمردی یک لوتی بنام (کرم)اهنگ ورقصی را بنام بابا کرم بنیان نهاد..براستی باید اندیشید که ماراچه شده که علاوه برانکه خود تمام این صفات را به فراموشی سپرده ایم حتی درضمیر ناخودآگاهمان هم نمیتوانیم بپذیریم که بوده اند ادمهایی که دنیا ومال واموال برایشان یه مشت خاک بوده است.حال اینکه وقتی شخصیت های داستان که خود صاحب حق بوده اند ،ادعایی در داستان نداشته اند چرا باید ماراخوش نیاید که نباید این چنین میشد...چنین تفکری قلب مرا بدرد می آورد سخن کوتاه .....
شهریاران بود وخاک مهربانان این دیار...........مهربانی کی سرآمد،شهریاران را چه شد.....
مهربانی
اون زمان اگه مات میلغزیر ' اشتباهی میکردی' ورشکسته میشدی یا کم میاوردی' جای جبران بود' ولی الان اگه دو تا سفر زیادتر بری چنان عقب میوفتی که نسل بعد خودتم باید تاوان بده. چیزی که از کفت رفت دیگه رفت. زمینی که بهت ارث ترسید' هفتاد سالم کار کنی دیگه نمیتونی بخری' دلیلش اینه به معرفت ربطی نداره. زندگی الان خیلی سخته اتفاقا مردم الان با معرفت تر وبا اخلاق تر از سال های قبلن که همدیگر و پاره نمیکنند. ولی چه کنند که .....
خیلی داستان خوبی بود ولی مادر نقشش را خوب بازی نکرد ،پسرها این همه زحمت کشیدن ،داماده امد پول پیدا کرد وهیچی نگفت به پسرها ،اصلا خوب نبود
آقای منوچهر مطیعی در نوجوونی من، در مجله «زن و روز» در قسمت «بر سر دو راهی» همکاری داشتن، اشخاص داستان بر سر دو راهی خودشون رو میفرستادن ایشون ویرایش میکرد و فکر میکنم یه راه حل هم در پایان براشون می نوشت.. داستانها واقعی بودن و بسیار جالب، بعضی ها رو هنوز یادمه🤭
جالب بود ولی لطفا در مورد زخم ها اینقدر موشکافانه توضیح ندهید چون که زیبایی داستان را تبدیل به تنفر میکنه و انزجار
رز من هم چندشی هستم و خواندنش برایم ناخوشآیند.
@@h.parham117حیف که پسرا بهشون میراث نرسید. عجب داماد زرنگی. 😂
این داستان منو یاد یه حاجی انداخت که چهار دهه قبل با او به عنوان مشاور کار های مختلف شهرداری و گرفتن مجوز ساخت و ساز ساختمان و تفکیک زمین های او کار میگردم ، هر روز عادت داشت به قهوه خانه بیادت و در حین گفتگو در باره کار های در حال پیشرفت قلیانی بکشد چای بخورد و خیلی که خرج کند یک دیزی یا تخم مرغی سفارش دهد بدون اینکه تعارف کند . یه روز به او گفتم حاجی یه سوال داشتم ، تو اینهمه مال و ثروت و زمین و کارخانه داری اما چرا یه دفتر کار نداری و همه کار هایت را باید در قهوه خانه انجام بدی و چرا از این همه پول استفاده و لذت نمیبری؟ . گفت تو دوست داری و لذت ببری از خرج کردن پول هایت ولی من لذت میبرم از نگاه به آنان و جمع کردن آن پول ها ، لذت، لذت است تو آنطور و من اینطور لذت میبرم. 😲....دیگر چیزی نگفتم چون انگار متقاعد شدم ، هر چند هنوز هم بعد از این سالها مانده ام که حرف او منطقی بود یا نه 😔بقول معروف خدایش بیامرزدش.
اون حاجی یه آدم خسیس بوده ک آخرش مالشو یکی دیگه میخوره متنفرم ازاینطورآدما
همیشه نباید حتما حرف و ایده یکی درست و دیگری نادرست باشه. مثل او انشاهٔ علم بهتر است یا ثروت؟ نظر من اینه که همه چیز نسبی هست. همانطور که اون آقا گفت ( اون از دیدن پول لذت میبرد وخوش میشود) شما از خرج کردن آن. هرکسی خوشبختی رو جور دیگری میبیند. فقط دورو بری های آدم خسیس متاسفانه اذیت میشوند. اگر کسی بی اندازه خرج و ریخته پاش کند، ممکنه زود همه چیزشو از دست بدهد. در این صورت آدمی که هم علم ( آگاهی) و هم عقل و شعور دارد میداند چگونه از پول ثروت استفاده بهینه را بکند 😊
با درود
این اسم رو هر کی روی رحیم گذاشت خودش خر بود. و نمیفهمید . این رحیم بهش رحیم زالو برازنده بود یا رحیم گدا و .. نه رحیم خر . 😂😂😂
Way to go
🌹🌹🌹🌹🌹
❤❤❤❤❤
❤❤❤
❤❤
❤❤❤
❤❤❤❤❤
❤❤❤