با درود و سپاس فراوان، ترانه قدیمی بینهایت عالی و جالب و ارزشمند و زیبائی بود مانند همیشه و مابقی کارهایتان و یاد آور خاطرات خوش و شیرین دوران گذشته هاست که دیگر تکرار نخواهد شد و تبدیل به افسانه شد، یاد این هنرمند گرانقدر استاد بانو مرضیه نازنین بانوی آواز سر زمین ایران بزرگ آریایی همیشه بخیر و روح و روانش همیشه شاد همچنین یاد عزیزانی که خالق این شاهکار ها و گنجینه های ارزشمند غنی و بینظیر و نایاب و لذت بخش و تکرار نشدنی بوده اند همیشه بخیر و گرامی و جاویدان باد تا جهان پابرجاست، پایدار و پاینده و سرافراز باشید مهرتان مستدام
♫♫ غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی همچون شمعی به تیره شب ها می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصه ی غم افزا غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر ♫♫
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی همچون شمعی به تیره شب ها می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصه ی غم افزا غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر شعر از تورج نگهبان و صدای زیبای بانو مرضیه
با درود و سپاس فراوان، ترانه قدیمی بینهایت عالی و جالب و ارزشمند و زیبائی بود مانند همیشه و مابقی کارهایتان و یاد آور خاطرات خوش و شیرین دوران گذشته هاست که دیگر تکرار نخواهد شد و تبدیل به افسانه شد، یاد این هنرمند گرانقدر استاد بانو مرضیه نازنین بانوی آواز سر زمین ایران بزرگ آریایی همیشه بخیر و روح و روانش همیشه شاد همچنین یاد عزیزانی که خالق این شاهکار ها و گنجینه های ارزشمند غنی و بینظیر و نایاب و لذت بخش و تکرار نشدنی بوده اند همیشه بخیر و گرامی و جاویدان باد تا جهان پابرجاست، پایدار و پاینده و سرافراز باشید مهرتان مستدام
سپاس از اقای فرهاد گرامی
@@Parse16 بزرگوارید
ای وای گذشته های تلخ وشیرین یادآوری شما چقدرقشنگ ولی ادمو داغون میکنه خاطره هاش ویاد عزیزان ازدست رفته چقدر دل گریه میخواهد 😢😢❤❤ ازما گذشت
کاری زیبا ازشما خوبان ممنونتانم
موسیقی خوب ، صدای خداست❤
عالی مانند دیگر اجراهای این بانو💚
ایکاش جاز به موسیقی ایرانی راه پیدا نمیکرد
نصف لذتهای این موسیقی ها و ترانه ها به خاطر اصالتش هست نیمی دیگر خاطرات شیرین و زیبایی صدا
سپاس
خدایا چقدر دل بدردمیاد یادگذشته ودرگذشتگان تاعمق وجود آدم رامیسوزاند لعنت برتوای دنیا چرا آخه چرا اشک امان نمیده😢😢😢
من ۷۴ سالم خسته شودم از این زمانه😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
تنها نیستی ای دوست
😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢از من بگذار 😢😢😢😢
هر وقت این آهنگ وترانه راگوش میدم ازبچگی اشک چشام سرازیر میشه ای خدا چرا.....
♫♫ غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم
بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم
دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم
دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم
بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی
همچون شمعی به تیره شب ها
می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد
بگذر زین قصه ی غم افزا
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
♫♫
payandeh iran javid shah
و این موزیک چقدر در غربت به دل میشینه
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
بگذار ای بی خبر بسوزم ،
چون شمعی تا سحر بسوزم
دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ،
بگذر و با دل شکسته بگذارم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم
بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی
همچون شمعی به تیره شب ها
می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد
بگذر زین قصه ی غم افزا
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
شعر از تورج نگهبان و صدای زیبای بانو مرضیه