سلام بر همه خوبان، ممنون .شما آقای دکتر سروش تنها کسی هستید در عقب شما کتابخانه نیست.ما همه می دانیم که شما یکی از متفکران دنیا هستید .واحتیاج به نشان دادن کتابخانه نیستید
waghean ostad soroosh mesle mulayesh Ali kalemat dar dahanash chon moom hastand ham harfe khoob mizanand ham khoob harf mizanand. khoda hefzeshoon koe baraye ommat.
دوست عزیز درسته دیگه، چون خالق به معنی خلق کننده و بوجود آورنده و مخلوق به معنای خلق شده میباشد که ما هستیم. بنابرین خدارا خالق و ما را مخلوق گفتن، درست است. با نهایت احترام
درود ، از منظری که شما صحبت میکنید خالق و مخلوق وجود ندارد یا میتوان گفت هر دو یکی است صرفا در حد مثال یک ظرف در بسته حاوی آب را در نظر بگیرید که روی آتشی قرار دارد قسمتی از این آب بشکل بخار است قسمتی به شکل کفروی آب که در حال قل زدن است قسمتی هم آب ، اگر دمای سطح بالای ظرف خیلی پائین باشد و ظرف بزرگ باشد مانند نیروگاه ها این سیستم حالت چرخه بخود میگیرد یعنی آب بخار شده قطره میشود و دوباره به آب میپیوندد .وجود هم میتواند به هر شکلی در بیاید به قول مولانا : چون که بی رنگی اسیر رنگ شد / موسئی با موسئی در جنگ شد چون که رنگها از میان برداشتی / موسی و فرعون کردند آشتی این بی رنگی ، این وجود هم میتواند بشکل فرعون ظاهر شود و هم به شکل موسی و هم به شکل سیب و خاک و سیاره و ستاره و غیره اما در بطن ، همه از وجود ، نشات میگیرند. در مثال ناقص بالا شما میتوانید وضعیت و شرایط هر قطره یا مولکول آب را در نطر بگیرید و پیگیری کنید یا به کلیت ظرف نظر داشته باشید طبعا این دو نگاه متفاوت و دو نتیجه متفاوت خواهند داشت.موفق باشید
سوالی پیش امده شخص مقابل اینه هست خودش را دراینه می بینه ایا شخص دراینه هست یا اینه در شخص چطور میشود بدون واسط اینطور حساب بشه حالا اینه درتاریکی باسه چه اتفاقی می افته بعد اتشی درست کردیم اتش گرما داره چرا اتش خودش را نمی سوزاند وحدت وجود جزی از کفر میباشد
وحدت وجود یعنی وحدت بر ضرورتهای علمی ارزشی که هم احساسات و هم عقل عام و خاص بدانها تصدیق دهد وحدت وجود از توافق آغاز می شود و مراتب آن خرد عام و خاص را متقاعد می کند مثل احترام گذاشتن به حریم یکدیگر هم مفلس و هم غنی بر توانایی خود غرور دارند و آنرا می پذیرند
سلام و درود بیان ایشان با بیان امیرالمومنین و امام رضا علیهما السلام 🌹 که می فرمایند وَإِنَّمَا تَحُدُّ الْأَدَوَاتُ أَنْفُسَهَا، وَتُشِيرُ الْآلَاتُ إِلَى نَظَائِرِهَا قابل جمع نیست و درست خلاف قوا عرفاست هر حقیقتی به نظیر خودش که مخلوق است اشاره می کند لذا مخلوق به مخلوق اشاره دارد و نه به خالق که از جنس و نوع و نظیر مخلوق نیست
@@aliMohammadi-ou7lk همانکه زنان محمد را آشکارا فاحشه میگوید( احزاب ۲۸ تا۳۰)؟ یا اینکه الله پسمانده ی زیر پای زید را به پدرخوانده اش (محمد ) میدهد ودر همان سوره احزاب ۲۷ میگوید: زید کیف خودرا کرد اکنون نوبت توست. خردمند باشید!!!! و کنجکاو
اين آدم جهان را وجهان هستي را از ديدگاه انساني مي سنجد . آنها از خود مي پرسند اشيا از كجا آمده اند . اگر بگويند خدا بود وهم اشيا بود ، اين جور نمي آيد پس براي حل سوال شان اين آسانترين جواب است كه مطابق به حساب و سنجش بشري خود بگويند كه هر چيز از وجود الله تعالي است . اما الله تعالي يگانه خالق جهان هستي مي فرمايد إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾ فرمان او هنگاميكه (وجود) چيزي رابخواهد ،تنها اين است كه به آن ميگويد :شو پس او ميشود . اينها ميگويند از كجا خلق ميشود مطابق حساب بشري بايد يك چيزي باشد كه چيزي ديگر از آن خلق شود . اما در خلقت جهان هستي كه غير از خدا چيزي وجود نداشته ، چطور هر چيز پيدا شده است . يقيين ما اين است : خالق توانا فرمود كن فيكون . شو پس ميشود خلاصه قدرت كامل الله تعالي را با عقل ناقص بشري حساب نمودن يا سنجش كردن كار ناممكن وجاهلانه است .
سلام جانم. هم این سوال شما دلیل بر این است که جزوی از خدا نیستیم. چون ناآگاهی در موضوعی بر خدا روا نیست. خداوند بر هر چیزی احاطه دارد و چیزی بر او احاطه ندارد. در هر حال و هر جا که برویم از آن اوست اما او نیست. لا یمکن الفرار من حکومت. بنده جوابم را در دعای کمیل یافته ام. التماس دعا دارم و برایتان آرزوی موفقیت میکنم.
از دیدگاه عرفا ما هم جزوی از خداییم و هم جزوی از او نیستیم. پارادوکس پیچیده ای وجود دارد. به این معنی که خدا ذاتا مستقل از ماست ولی در این جهان مادی غیر ما هم نیست. یعنی همه جهان و مخلوقات آن و تمام ذرات جزوی از خدایند البته در این جهان مادی و یا در جهان معنوی هم همینطور. البته این سخن بدین معنی نیست که ما تک تک اجزای او ییم که او لا مکان و لازمان است و نیازی با حضور اجزا ندارد. ذاتش از اجزا تشکیل نمیشود ولی برای تجلی خود در این جهان نیاز به ما و تمامی موجودات دارد و برای همین مرتبا خلق میکند. البته این نیاز او هم ذاتی نیست بلکه عرضی است. برای مثال معلمی را در نظر بگیرید که وجودش نیاز به شاگردانش هست اگر شاکردی نباشد دیگر او یک معلم نیست. در عین حال وجود معلم به عنوان انسان مستقل از معلمی است. یعنی مجموعه معلم و شاگردان یک شبکه وجودی را تشکیل میدهند. معلم معلم میشود و شاگرد شاگرد میشود. برای مثال دیگر تصور کنید که در جهان مادی ما دیگر هیچ موجودی نباشد یعنی هیچ کره و کهکشانی نباشد یا هیچ موجودی نباشد. خلا کامل حاکم باشد. آنگاه دیگر خدا نمیتواند خدایی کند و خود را به عرصه وجود بگذارد. تجلی ندارد. آثاری از او ساطع نمیشود و در این صورت تفاوت نمیکند که خدا باشد یا نباشد. وجود و عدمش مساوی میشوند. درست مثل معلمی که شاگردی ندارد و نمیتواند معلمی کند. هر زمان در درک این موضوع شک کردید به حدیث قدسی معروف «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف» فکر کنید. یعنی من گنجی مخفی بودم دوست داشتم شناخته شوم، پس خلق را خلق کردم تا شناخته شوم. بنظرم بقدر کافی گویاست. گنج مخفی بد ز پُِری چاک کرد خاک را تابان تر از افلاک کرد
دکتر سروش، درست است که دریا از جمع قطره ایجاد شده است اما دریا همان قطره نیست. چرا که قوانین حاکم بر قطره عینا با قوانین حاکم بر دریا یکسان نیست. بین دو مفهوم قطره و دریا ارتباط دیالکتیکی وجود دارد. بدین معنا که این دو در عین وحدتمند بودن با یکدیکر تضاد دارند. وحدت وجودیان چشمشان را بر تضاد می بندند و فقط وحدت را می بینند. به همین دلیل نگاهشان معیوب است. برای نمونه، درست است که دریا از قطره تشکیل شده و این وحدتمند بودن را می رساند، اما در قطره نمی توان شنا کرد، کشتی راند، ماهیگیری کرد، هوای کره زمین را تحت تاثیر قرار داد و هزاران و هزاران تفاوتی که تضادمندی را توضیح می دهد. وحدت وجودیان در واقع بین خر و خرما و خدا تنها پیوندها را می بینند و تفاوت را به علت عدم توانایی از دید کافی، نمی بینند. هر دیدگاهی باید با اسلوب دیالکتیکی سامان بکیرد، دوالیستی نگری راه به بیراهه بردن است، همانگونه که وحدت وجودیان تنها نصف حقیقت را می بینند.
2:39 ایشون چرا سعی میکنه با واژه های انسانی چیزی رو توضیح بده. هست وجود این کلامه ها کار نمیکنه. این هستی که ما انسان ها میبینیم جلوه و صورتی هست از چیزی که ما نمیبینیم نمیفهمیم
اقای دکتر وارونه دیدن یا ندیدن همه عناصر باز شما میفرمایید یکی هستند در نهایت و از یک چیز هستند هیچ گاه نجاست از الله نیست شاید مخلوق او باشد و از آن او اما او نیست لطفا مغلطه نکنید در ضمن اگر شما از عرفا دفاع میکنید لطفا نگید که قران رو قبول دارید چند تا شعر مولانا و امثال ابن عربی برای ما حجت نیست دلیل و سند و برهان ما قران است پس احساسات و نظرات بدون سند و باطل صوفیه و عرفا رو به قران که همه اصل زندگی انسان است نچسبانید والسلام
این حرف های مخدر گونه و شعرگونه زیبا هستند و فریبنده ولی جز گمراهی چیزی به دنبال ندارند. باید از تمام فلاسفه و عرفا و امثالهم پرسید شما شواهد و دلایل عقلیتون برای این سخنان چیست. چرا هیچ آزمونی برای حرف های شما پیدا نمیشه. متاسفم که این حرف می زنم ولی در آینده بشر چیزی به نام عرفان و بسیاری از مکاتب فلسفی دیگر وجود نخواهد داشت.
البته شاید هم عرفان اینقدر در میان مردم زیاد شود و پیشرفت کند که همه را وابسته و مجذوب خود کند چون این عرفا و عرفانشان مملو از جادو و سحر و اجنه است و هیچ ربطی به اسلام و قران ندارد و متاسفانه کمتر کسی این را میداند خرافات وحدت وجودت برای خیلیها جذاب است ولی مراجعه به قرآن برایشان سنگین
مولانا وحدت وجودی نبوده بلکه وحد شهودیست و بیت مشارالیه آقای دکتر ناظر به وحدت شهود است نه وحدت وجود اما توضیح دیگری به صورت ساده از وحدت وجود: در مکتب عرفانی ابن عربی و پیروانش وجود یک مفهوم و به زبان ساده یک چیز است و وجود غیر خدا از همان وجود است در تعیین های گوناگون و وجودی غیر قائم به خود و اعتباری به عبارت دیگر وجود هر چیزی وجود خداست در تجلی و تعیین گوناگون
متاسفانه جناب دکتر با کلمات بازی میکند. وجود تعریف دارد و آن این است که چیزی وجود دارد که اثرش مشهود باشد. عرفا نیز به این تعریف قایلند. این که مولانا چنین و چنان گفته است نمیتواند دلیلی بر صحت ادعایش باشد وی اگر امروز حضور داشت شاید دید دیگری داشت. دکتر هم هر از مدتی نظراتش عوض می شود. چنانکه در جواب سؤال پرسشگر مسئله قطره و دریا را قلب کرده می گوید باید گفت هست دریا هست قطره که در مفهوم یکی است و آنچه جا می اندازد مقوله هستی و خدا و ارتباط و تاثیر متقابل بین آن دو است.
اگر میخواهید چیزی یاد بگیرید از یک آدم منحرف چیزی را یاد نگیرید.بخاطر اینکه همش باد هواست چیزی را یاد بگیرید شخص بگفته خودش عمل کند نه فقط باد هوا باشد نه فعل مثل این آدم که افکار منحرفی دارد.وحالا می خواهد افکار منحرفی بما قالب کنداول بخودت کمک کن که واجب تمرین واجبات است
متخصص بازی با کلمات هستید شما وحدت وجودی ها. یک کلام جواب مجری رو بده چرا میپیچونی بحث رو. آیا اینکه ابن عربی گفته همه چیز در این دنیا خدا هست و غیر از خدا چیزی نیست رو شما قبول داری یا نه یک کلمه جواب بده.
دررشته ای که تخصص ندارید اظهار نظر نفرمایید.وحدت وجود ۱۹ تقریر دارد به این شنیده ها نمیتوان استناد کرد .با نظریه حضرات خمس باید به سراغ وحدت وجود رفت.
همون مزخرفاتی که با روکش کلام زیبا هستند و در باطن پوچ. برای درک بطلان این وحدت وجود به سخنان آیت الله میلانی مراجعه کنید تا به ساده ترین شکل ممکن این چرندیات رو نقد کنید.
سلام
درود بر دکتر سروش....
نمی دانم چرا اما تمام سخنان و مضامین ایشان را هر انسانی به راحتی متوجه می شود بر خلاف سایر سخنرانان که....
بسیار عالی❤
بسیار تامل برانگیز❤❤🙏🙏
الله اکبر
چقدرعالی!
سلام بر همه خوبان، ممنون .شما آقای دکتر سروش تنها کسی هستید در عقب شما کتابخانه نیست.ما همه می دانیم که شما یکی از متفکران دنیا هستید .واحتیاج به نشان دادن کتابخانه نیستید
waghean ostad soroosh mesle mulayesh Ali kalemat dar dahanash chon moom hastand ham harfe khoob mizanand ham khoob harf mizanand. khoda hefzeshoon koe baraye ommat.
👌👌👌👌❤️
عالي
بسیار آموزنده بود . ارزشی بر این سخنان نمیتوان گذاشت
بر خودش هم همیطو 😂😂😂
سرت سلامت... مستان سلامت می کنند ❤️❤️❤️❤️
آیا وجود خداوند خالق هست.پس وجود ما مخلوق هست.پس چرا خداوند ما را مخلوق نام گذاشته.خود را خالق.
دوست عزیز درسته دیگه، چون خالق به معنی خلق کننده و بوجود آورنده و مخلوق به معنای خلق شده میباشد که ما هستیم. بنابرین خدارا خالق و ما را مخلوق گفتن، درست است. با نهایت احترام
@@heydara473 شما خود استاد سروش هستید..با احترام فراوان
درود ، از منظری که شما صحبت میکنید خالق و مخلوق وجود ندارد یا میتوان گفت هر دو یکی است صرفا در حد مثال یک ظرف در بسته حاوی آب را در نظر بگیرید که روی آتشی قرار دارد قسمتی از این آب بشکل بخار است قسمتی به شکل کفروی آب که در حال قل زدن است قسمتی هم آب ، اگر دمای سطح بالای ظرف خیلی پائین باشد و ظرف بزرگ باشد مانند نیروگاه ها این سیستم حالت چرخه بخود میگیرد یعنی آب بخار شده قطره میشود و دوباره به آب میپیوندد .وجود هم میتواند به هر شکلی در بیاید به قول مولانا :
چون که بی رنگی اسیر رنگ شد / موسئی با موسئی در جنگ شد
چون که رنگها از میان برداشتی / موسی و فرعون کردند آشتی
این بی رنگی ، این وجود هم میتواند بشکل فرعون ظاهر شود و هم به شکل موسی و هم به شکل سیب و خاک و سیاره و ستاره و غیره اما در بطن ، همه از وجود ، نشات میگیرند. در مثال ناقص بالا شما میتوانید وضعیت و شرایط هر قطره یا مولکول آب را در نطر بگیرید و پیگیری کنید یا به کلیت ظرف نظر داشته باشید طبعا این دو نگاه متفاوت و دو نتیجه متفاوت خواهند داشت.موفق باشید
بسیار زیبا توضیح دادید ، خیلی عالمانه 🤌👍 سپاس از شما 🙏 @@BorhanYazdani
ملتی که شامگاه آفتابه بدست دنبال «خالق» میگردد ، سحرگاه چیزی جز «خایه» در دست نخواهد داشت .
سوالی پیش امده شخص مقابل اینه هست خودش را دراینه می بینه ایا شخص دراینه هست یا اینه در شخص چطور میشود بدون واسط اینطور حساب بشه حالا اینه درتاریکی باسه چه اتفاقی می افته بعد اتشی درست کردیم اتش گرما داره چرا اتش خودش را نمی سوزاند وحدت وجود جزی از کفر میباشد
ھستی جدا از اشیاء مانند مثل افلاطونی ھست در افلاک جدا از اشیاء ۔ درخت ھست، گل ھست، آب ھست و ۔۔۔ پس ھستی ھست۔
❤❤❤❤
وحدت وجود یعنی وحدت بر ضرورتهای علمی ارزشی که هم احساسات و هم عقل عام و خاص بدانها تصدیق دهد
وحدت وجود از توافق آغاز می شود و مراتب آن خرد عام و خاص را متقاعد می کند مثل احترام گذاشتن به حریم یکدیگر هم مفلس و هم غنی بر توانایی خود غرور دارند و آنرا می پذیرند
سلام و درود
بیان ایشان با بیان امیرالمومنین و امام رضا علیهما السلام 🌹 که می فرمایند
وَإِنَّمَا تَحُدُّ الْأَدَوَاتُ أَنْفُسَهَا، وَتُشِيرُ الْآلَاتُ إِلَى نَظَائِرِهَا
قابل جمع نیست و درست خلاف قوا عرفاست
هر حقیقتی به نظیر خودش که مخلوق است اشاره می کند لذا مخلوق به مخلوق اشاره دارد و نه به خالق که از جنس و نوع و نظیر مخلوق نیست
بنامحق
قلیاالله.الکتاب......
همت همه ی پاکان و نیکان دو عالم با شما باد
کاش خدا در کلاپ هاوس سخن میگفت.
تو قرآن سخن گفته بهتر از کلاب هوس!
@@aliMohammadi-ou7lk
همانکه زنان محمد را آشکارا فاحشه میگوید( احزاب ۲۸ تا۳۰)؟ یا اینکه الله پسمانده ی زیر پای زید را به پدرخوانده اش (محمد ) میدهد ودر همان سوره احزاب ۲۷ میگوید:
زید کیف خودرا کرد اکنون نوبت توست. خردمند باشید!!!! و کنجکاو
حیف که عربیه
أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ
اين آدم جهان را وجهان هستي را از ديدگاه انساني مي سنجد . آنها از خود مي پرسند اشيا از كجا آمده اند . اگر بگويند خدا بود وهم اشيا بود ، اين جور نمي آيد پس براي حل سوال شان اين آسانترين جواب است كه مطابق به حساب و سنجش بشري خود بگويند كه هر چيز از وجود الله تعالي است .
اما الله تعالي يگانه خالق جهان هستي مي فرمايد
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾
فرمان او هنگاميكه (وجود) چيزي رابخواهد ،تنها اين است كه به آن ميگويد :شو پس او ميشود .
اينها ميگويند از كجا خلق ميشود مطابق حساب بشري بايد يك چيزي باشد كه چيزي ديگر از آن خلق شود . اما در خلقت جهان هستي كه غير از خدا چيزي وجود نداشته ، چطور هر چيز پيدا شده است . يقيين ما اين است : خالق توانا فرمود كن فيكون . شو پس ميشود
خلاصه قدرت كامل الله تعالي را با عقل ناقص بشري حساب نمودن يا سنجش كردن كار ناممكن وجاهلانه است .
سوال اینه آیا ما جزوی از خدا هستیم یا نه؟ آیا ما موجیم و خدا دریا؟ ما قطره ایم خدا دریا ؟ یا مخلوق غیر از خالق هست؟
سلام جانم.
هم این سوال شما دلیل بر این است که جزوی از خدا نیستیم.
چون ناآگاهی در موضوعی بر خدا روا نیست.
خداوند بر هر چیزی احاطه دارد و چیزی بر او احاطه ندارد.
در هر حال و هر جا که برویم از آن اوست اما او نیست.
لا یمکن الفرار من حکومت.
بنده جوابم را در دعای کمیل یافته ام.
التماس دعا دارم و برایتان آرزوی موفقیت میکنم.
گول این رو نخوردید
ببینید خدا توو قرآن چه فرمایش کرده
برید دعاي کمیل مولا علی ع رو بخونید
درود بر شما@@mahmoodmoossavi243
از دیدگاه عرفا ما هم جزوی از خداییم و هم جزوی از او نیستیم. پارادوکس پیچیده ای وجود دارد.
به این معنی که خدا ذاتا مستقل از ماست ولی در این جهان مادی غیر ما هم نیست. یعنی همه جهان و مخلوقات آن و تمام ذرات جزوی از خدایند البته در این جهان مادی و یا در جهان معنوی هم همینطور.
البته این سخن بدین معنی نیست که ما تک تک اجزای او ییم که او لا مکان و لازمان است و نیازی با حضور اجزا ندارد. ذاتش از اجزا تشکیل نمیشود ولی برای تجلی خود در این جهان نیاز به ما و تمامی موجودات دارد و برای همین مرتبا خلق میکند. البته این نیاز او هم ذاتی نیست بلکه عرضی است.
برای مثال معلمی را در نظر بگیرید که وجودش نیاز به شاگردانش هست اگر شاکردی نباشد دیگر او یک معلم نیست. در عین حال وجود معلم به عنوان انسان مستقل از معلمی است. یعنی مجموعه معلم و شاگردان یک شبکه وجودی را تشکیل میدهند. معلم معلم میشود و شاگرد شاگرد میشود.
برای مثال دیگر تصور کنید که در جهان مادی ما دیگر هیچ موجودی نباشد یعنی هیچ کره و کهکشانی نباشد یا هیچ موجودی نباشد. خلا کامل حاکم باشد. آنگاه دیگر خدا نمیتواند خدایی کند و خود را به عرصه وجود بگذارد. تجلی ندارد. آثاری از او ساطع نمیشود و در این صورت تفاوت نمیکند که خدا باشد یا نباشد. وجود و عدمش مساوی میشوند. درست مثل معلمی که شاگردی ندارد و نمیتواند معلمی کند.
هر زمان در درک این موضوع شک کردید به حدیث قدسی معروف «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف» فکر کنید. یعنی من گنجی مخفی بودم دوست داشتم شناخته شوم، پس خلق را خلق کردم تا شناخته شوم.
بنظرم بقدر کافی گویاست.
گنج مخفی بد ز پُِری چاک کرد
خاک را تابان تر از افلاک کرد
نه چنان وحدت که فهمش کرد مرد
فهم آن موقوف شد بر مرگ مرد.
عقیده حلول و عقیده وحدت الوجود به اجماع امت عقیده کفری است
دکتر سروش، درست است که دریا از جمع قطره ایجاد شده است اما دریا همان قطره نیست.
چرا که قوانین حاکم بر قطره عینا با قوانین حاکم بر دریا یکسان نیست.
بین دو مفهوم قطره و دریا ارتباط دیالکتیکی وجود دارد. بدین معنا که این دو در عین وحدتمند بودن با یکدیکر تضاد دارند.
وحدت وجودیان چشمشان را بر تضاد می بندند و فقط وحدت را می بینند. به همین دلیل نگاهشان معیوب است.
برای نمونه، درست است که دریا از قطره تشکیل شده و این وحدتمند بودن را می رساند، اما در قطره نمی توان شنا کرد، کشتی راند، ماهیگیری کرد، هوای کره زمین را تحت تاثیر قرار داد و هزاران و هزاران تفاوتی که تضادمندی را توضیح می دهد.
وحدت وجودیان در واقع بین خر و خرما و خدا تنها پیوندها را می بینند و تفاوت را به علت عدم توانایی از دید کافی، نمی بینند.
هر دیدگاهی باید با اسلوب دیالکتیکی سامان بکیرد، دوالیستی نگری راه به بیراهه بردن است، همانگونه که وحدت وجودیان تنها نصف حقیقت را می بینند.
2:39 ایشون چرا سعی میکنه با واژه های انسانی چیزی رو توضیح بده. هست وجود این کلامه ها کار نمیکنه. این هستی که ما انسان ها میبینیم جلوه و صورتی هست از چیزی که ما نمیبینیم نمیفهمیم
اقای دکتر وارونه دیدن یا ندیدن همه عناصر باز شما میفرمایید یکی هستند در نهایت و از یک چیز هستند هیچ گاه نجاست از الله نیست شاید مخلوق او باشد و از آن او اما او نیست لطفا مغلطه نکنید در ضمن اگر شما از عرفا دفاع میکنید لطفا نگید که قران رو قبول دارید چند تا شعر مولانا و امثال ابن عربی برای ما حجت نیست دلیل و سند و برهان ما قران است پس احساسات و نظرات بدون سند و باطل صوفیه و عرفا رو به قران که همه اصل زندگی انسان است نچسبانید والسلام
سلام. وجود. در. ذات. خویش
واجب. الوجود. است. که. از. غیر
کسب. وجود. نکند. صدر. المتعهین
ملا. صدا. فرموده. 50سال. پیش
. درکتاب مفاتیح. الغیب. خوانده. ام
مانند. ابر. نازک. درذهنم. است
این حرف های مخدر گونه و شعرگونه زیبا هستند و فریبنده ولی جز گمراهی چیزی به دنبال ندارند. باید از تمام فلاسفه و عرفا و امثالهم پرسید شما شواهد و دلایل عقلیتون برای این سخنان چیست. چرا هیچ آزمونی برای حرف های شما پیدا نمیشه. متاسفم که این حرف می زنم ولی در آینده بشر چیزی به نام عرفان و بسیاری از مکاتب فلسفی دیگر وجود نخواهد داشت.
البته شاید هم عرفان اینقدر در میان مردم زیاد شود و پیشرفت کند که همه را وابسته و مجذوب خود کند چون این عرفا و عرفانشان مملو از جادو و سحر و اجنه است و هیچ ربطی به اسلام و قران ندارد و متاسفانه کمتر کسی این را میداند
خرافات وحدت وجودت برای خیلیها جذاب است ولی مراجعه به قرآن برایشان سنگین
این استدلال های فریبنده چرند است و موضوع وحدت وجود با چند مثال اثبات نمی شود
چرت و پرت تمام بدون مستند،خواهشا هر چرت و پرتی رو دنبال نکنین،اگاه و باش و مستند
مولانا وحدت وجودی نبوده بلکه وحد شهودیست و بیت مشارالیه آقای دکتر ناظر به وحدت شهود است نه وحدت وجود
اما توضیح دیگری به صورت ساده از وحدت وجود: در مکتب عرفانی ابن عربی و پیروانش وجود یک مفهوم و به زبان ساده یک چیز است و وجود غیر خدا از همان وجود است در تعیین های گوناگون و وجودی غیر قائم به خود و اعتباری به عبارت دیگر وجود هر چیزی وجود خداست در تجلی و تعیین گوناگون
ابن عربی خر کی بوده بی خیال بابا
بسیار ممنون از توضیح مختصر و مفید شما
متاسفانه جناب دکتر با کلمات بازی میکند. وجود تعریف دارد و آن
این است که چیزی وجود دارد که اثرش مشهود باشد. عرفا نیز
به این تعریف قایلند. این که مولانا چنین و چنان گفته است نمیتواند دلیلی بر صحت ادعایش باشد وی اگر امروز حضور داشت شاید دید دیگری داشت. دکتر هم هر از مدتی نظراتش عوض می شود. چنانکه
در جواب سؤال پرسشگر
مسئله قطره و دریا را
قلب کرده می گوید باید
گفت هست دریا هست قطره که در مفهوم یکی
است و آنچه جا می اندازد مقوله هستی و خدا و ارتباط و تاثیر متقابل بین آن دو است.
اگر میخواهید چیزی یاد بگیرید از یک آدم منحرف چیزی را یاد نگیرید.بخاطر اینکه همش باد هواست چیزی را یاد بگیرید شخص بگفته خودش عمل کند نه فقط باد هوا باشد نه فعل مثل این آدم که افکار منحرفی دارد.وحالا می خواهد افکار منحرفی بما قالب کنداول بخودت کمک کن که واجب تمرین واجبات است
متخصص بازی با کلمات هستید شما وحدت وجودی ها. یک کلام جواب مجری رو بده چرا میپیچونی بحث رو. آیا اینکه ابن عربی گفته همه چیز در این دنیا خدا هست و غیر از خدا چیزی نیست رو شما قبول داری یا نه یک کلمه جواب بده.
دررشته ای که تخصص ندارید اظهار نظر نفرمایید.وحدت وجود ۱۹ تقریر دارد به این شنیده ها نمیتوان استناد کرد .با نظریه حضرات خمس باید به سراغ وحدت وجود رفت.
همون مزخرفاتی که با روکش کلام زیبا هستند و در باطن پوچ. برای درک بطلان این وحدت وجود به سخنان آیت الله میلانی مراجعه کنید تا به ساده ترین شکل ممکن این چرندیات رو نقد کنید.