کاش یکی از دختر های همکارتون که مستقل هم هستن رو هم میاوردید توی این بحث که یه خانم هم راجع به چالش ها و تجربه تنها زندگی کردن حرف میزدن خیلی خوب میشد.
من اولین خونه م رو بدون رضایت خانوادم گرفتم.فقط مامانم کمکم کرد.با ۳ تومن سال ۹۳ تو شرق طهران رفتم یه خرابه رو گرفتم فقط برای اینکه مستقل شم.تیاتر میخوندم و کار میکردم ولی دیدم باید برم سر کار و نمیتونم همزمان به تئاتر کار کردنم برسم.ولی بازم راضی بودم.یسال بعد از اون خرابه رفتم یه خونه ی خیلی بهتر تو یه منطقه ی بهتر.چون تونستم خودم رو ثابت کنم به خانوادم.فکر کردن به اون خرابه و حتا قطع رابطه ی مقطعیم با برادرم بخاطر اینکه اوکی نبود من اون موقع خونه بگیرم حالم رو خیلی بد میکنه هنوز ولی باعث شد من یه زندگی واقعی برای خودم درست کنم.اولش سخته بعدشم سخته ولی قطعا می ارزه.فقط انجامش بدین💪🏾
واقعا ممنونم از همه اتون ، از این به بعد هر وقت که پشیمون شدم و احساس کردم دارم له میشم زیر فشار دوباره میام این اپیزود رو میبینم . من با شما آدم خوشحال تری هست ❤ راست میگید ، وقتی آدم مستقل میشه ، هم منظم تر میشه هم بیشتر تلاش میکنه . و واقعا بعد از یه مدت کم کم زندگی شکل میگیره . من کار میکنم ولی هنوز از طرف خانواده حمایت میشم چون دانشجو ام و توی یک شهر دیگه دارم زندگی میکنم . خودم خونه پیدا کردم و تنهایی اسباب کشی کردم و کم کم وسایلم و خریدم . واقعا اولش از اضطراب فلج بودم ولی خوشحالم که ریسک کردم و شاید باور نکنید اما خوشحالم از اینکه هر ماه دارم قسط وام و اجاره خونه میدم و یه روزایی بشه ، سه شیفت هم کار میکنم . عجیب احساس زنده بودن داره !
با تمام حرف هاتون موافقم ، هرچند خودم جرات و البته شرایطشو ندارم، اما دیگ از سی سالگی نمیشه با خونواده زندگی کرد مهم نیست چقدر صمیمی باشید اصلا همین باهم زندگی کردن چند بزرگسال سخته و نشدنی
من ۱۴ ساله مستقل شدم وقتی هیچ کدوم از دوستام نداشتن این شرایط ولی متاسفانه الان با بالاتر رفتن سنم و با اینکه از تنهایی فرار نمیکنم دپسش دارم ، حالا پذیرفتن آدم ها کنارم برام سخت شده تو تنهایی چیزایی پیدا میکنی و لذت میبری که دیگه شکستنش سخته و این شاید آسیبی بزرگه که اصلا دیده نمیشه اولش ، چشم باز میکنی میبینی همه چیزو و همه کارو داری تنهایی از پسش برمیآید، و این رابطه ها سطحی متاسفانه هیچی برای اضافه کردن نداره برات و این بد
راست میگه آقای افشاری، من به عنوان دختر کوچیک خانواده از روزی که تصمیم گرفتم واقعا خونه بگیرم و مستقل شم تا روزی که دیگه واسم عادی شد حدودا یک ماه گذشت، و دقیقا از لحظهای که از خانواده جدا شدم جایگاهم توی خانواده بشدت تغییر کرد، احترامی که بهم میذاشتن بسشتر از قبل شد، اینکه دیگه تصمیماتم باخودمه و کسی نمیتونه بهم خوردهای بگیره چون دیگه دستم توی جیب خانواده نیست و حتی پیششون زندگی نمیکنم و این حس رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم و تا میتونم از تک تک لحظات و تجربیاتم استفاده میکنم و لذت میبرم ازشون. دمتون گرم که این فصل رو خیلی پر قدرت و خفن شروع کردین، عشق میکنم میبینمتون ♥️♥️
این اپیزود خیلی خوب بود واقعا لذت بردم از صحبت هاتون به نظرم یه اپیزود دیگه راجب سر کار رفتن هم صحبت کنید برای کسایی که هنوز استارت نزدن و دستشون تو جیب خانواده اس
من ساکن بارسلونا هستم، اینجا وضعیت خونه گرفتن به همین صورت هست، یک حقوق معقول حدود ۱۳۰۰-۱۴۰۰ یورو هست و کرایه یک اپارتمان از ۸۰۰ یا ۹۰۰ یورو توی محله های پایین شروع میشه، برای همین خیلی خیلی معقول هست که دانشجوها، کسایی که کار میکنن یا حتا پارتنر ها فقط اتاق کرایه میکنن تا اینجوری بتونن از بقیه حقوقشون استفاده کنن برای سفر رفتن یا هر تفریح دیگه، وگرنه غیر ممکنه بشه یکنفره یک خونه رو کرایه کرد. میدونم توی ایران یکم قضیه پیچیده تره، اینجا بطور معمول هیچ نیازی نیست مراقب وسایلتون باشین توی خونه اشتراکی و هیچکدوم از درها قفل هم ندارن ولی همه کنار هم با ارامش در حال زندگی هستن.
خیلی خوب توصیف کردین مستقل شدنو. گفتید تجربه مستقل شدن خودتونم بگید، مال من یکم متفاوت باشه شاید. با همسرم مهاجرت کردیم و من وابسته بودم. اما سعی کردم جدا از اون تحصیل کنم و کار کنم و به مخالفتاش توجه نکنم و مسیر خودمو برم جلو. کم کم دیدم مستقل شدم و دیگه بهش وابسته نیستم. تو این مسیر باید بگم جلسات تراپی مشاور خیلی بهم کمک کرد تا از نظر ذهنی اماده بشم و خودمو باور کنم. خونواده م تنها جایی که حمایت کردن پرداخت هزینه جلسات آنلاین تراپی بود. الان دیگه به پول کسی نیاز ندارم خداروشکر و خودم اجاره خونه مو پرداخت میکنم.
من از ۲۱ سالگی(یعنی ۲ سال پیش) مستقل شدم. با اینکه دانشجو بودم، کار تمام وقت و پاره وقت همزمان کردم. و کنار درسم ۲ تا تئاتر بردم روی صحنه. خانوادم خیلی مشکل داشتن با این قضیه و هنوزم دارن ولی قدرتی توی خودم پیدا کردم که با هیییچیی عوضش نمیکنم.
من متولد ۶۶ هستم وقتی ۲۱ سالم بود این فکر به ذهنم رسید که مستقل شم و داشتم قیمت وسایل خونه رو در می آوردم و از مامانم پرسیدم یه گاز چند میشه مامانم گفت چطور مگه گفتم دارم فکر میکنم خونه جدا بگیرم اونم عصبانی گفت تو بیجا میکنی😂😂 و همونجا پروژه با شکست مواجه شد😂😂 پدر پولداری نداشتم تو خونه اجاره ای زندگی میکردیم اون موقع تازه دانشگاه قبول شده بودم و یه جا دانشجویی کار میکردم و به عنوان دختر کوچک خانواده خیلی جسارت بزرگی بود این ایده. من خونه مو جدا نکردم ولی با چهار تا خواهر و برادرم که مقایسه میکنم استقلال زندگی من خیلی بیشتر از اونا بوده. الانم چند ساله ازدواج کردم و زندگی خودمو دارم اما دو تا برادر کوچکتر من تو سن های سی و سی و پنج سال هنوز تو خونه بابام اینا زندگی میکنن و من و یکی از خواهرام گاهی بهشون میگیم که زندگیشونو جدا کنن هر دو کار میکنن اما به خاطر شرایط اقتصادی جرات فکر کردن به این موضوع رو ندارن. میخوام بگم سال ۸۷ یه دختر ۲۱ ساله با وجود محدودیت هایی که تو جامعه ما برای دخترها هست میتونست به مستقل شدن فکر کنه اما امسال پسرهای بالای سی سال جراتشو ندارن. یه جورایی حق هم دارن.
من خودم از 18 سالگی شروع کردم به کار کردن چون به نظرم استقلال مالی بهترین چیزیه که یک جوون میتونه بدست بیاره و در ضمن بزرگترین سکو هستش برای استقلال های بزرگتر مثل خونه ی مستقل گرفتن و الان توی سن 21 سالگی توصیه ام به یک 18 ساله یا حتی هم سنام همینه به خاطر اینکه هر چقدر دیرتر شروع کنی سخت تر میشه
واقعا شما رفیق و همدم لحظه های سخت غربتین ، همونقدر که از اومدن قسمت جدید خوشحال میشم ، دائم نگران تموم شدنشم ، و هی زمان ویدیو رو چک میکنم ، با شما حس میکنم خونه ام و کنار برادرام هستم ، عموما وقتی پیششونم سه تایی خیلی حرف میزنیم و میخندیم و خوش میگذره ، و واقعا نگران بودم یادتون رفته باشه که قول دادین هر هفته دو قسمت قراره بیاد دوستون دارم
بچهها من همیشه خیلی با ویدئوهاتون حال میکنم اما یه وقتایی خیلی با هم حرف میزنید یهو میبینی ۵نفر همزمان دارن حرف میزنن اصن نمیفهمی چی شد😂 اما بازم دمتون گرم خیلی خوبید❤❤
خیلی خوب بود این اپیزود. ایول که ووله و تیتراژ و اینا ساختین! دمتون گرم که تصویر و صدا رو دارین پیشرفته تر میکنین (روی نور هم کار کنین خداوکیلی😂) دمتون گرم. من ۳ ساله مستقل شدم و پاره شدم در این راه، ولی لحظه لحظهشو دارم زندگی میکنم و عشق میکنم با این پارگی! 😅 بیشتر از این حرفا بزنین! خیلی دوستون دارم! همینجوری ادامه بدین! ❤
من به واسطه ی تحصیل تو شهرستان مستقل شدم... ۲سال ارشد من ۶ سال طول کشید، چون دوس نداشتم برگردم به خونه پدریم... نهایتا مجبور شدم بعد ۶ سال برگردم خونه پدری ولی فقط ۴ ماه تونستم باهاشون زندگی کنم و باز تصمیم گرفتم مستقل شم... حتی براتون کامنت هم گذاشتم که حالم بد بود و با پادکست شما اشنا شدم ، دقیقا همون روزهای زندگی با خانواده اس😅 الان تو خونه مستقل خودم دارم پادکستتونو با همین موضوع میبینم و خیلی برام جالبه😅
و منی که برای مستقل شدن و شهر عوض کردنم همزمان جنگیدم.طرد شدم.گوه زیاد خوردم.نوش جونم ،بازم زمان به عقب برگرده میخورم چون اونا اگر نبودن من ۳۲ساله این همه تجربه نداشتم.عاشق یَک یَکتونم❤️
من با اینکه خانواده ام تهرانن ولی بخاطر زندگی مستقل حاضر شدم شهرستان زندگی کنم ... با اینکه خیلی برام سخته ولی فهمیدم که فرقی نمیکنه کجا داری زندگی میکنی، مهم حالته که باید خوب باشه و تا مستقل نشی معنیه این حال خوبو درک نمیکنی
برای درک بهتر اینکه بعنوان یه دهه ۸۰ای چرا به مستقل شدن تو ایران فکر نمیکنم، گیشه به اپیزود ۲۷ همدست و اتافاقات و حرفای توش اشاره کرد. تازه شما برای ما مثال اونایی هستید که قبلا خیلی از چالشا رو حل کردین که ما هنوز نرسبدیم بهشون، حالا حل کردنش بماند. خیلی خفنید🔥🐐
یه چیزی راجع به کیفیت بصریتون بگم که از اولین اپیزود تصویری روی مخه واقعا و انتظار داشتم درست بشه، از شما شیش نفری که اونجاس حداقل سه نفرتون دست به دوربینه و بلده ولی تقریبا توی تمام اپیزودا کادر بندی مشکل داره و اذیت کنندس الان که دوربین اضافه کردین خیلی خوبه هرچند که باید خیلی زودتر این کارو میکردین اما من از کسایی دفتر تبلیغاتی دارن و کارشون ساخت تیزره و فیلمبرداری و عکاسی بلدن انتظار کیفیت خیلی بهتری دارم و احساس میکنم که تنبلی میکنید توی این قضیه و این حس و القا میکنه که بباتون مهم نیست خیلی و ناراحت کنندس اگه درست بشه این قضیه خیلی خوشاینده. ادیت عارفم خیلی اشتباهه برای پادکست و اذیت کنندس خیلی جاها. جدای اینا دمتون گرم💕
تا حد زیادی موافقم و موافقیم باهات. ولی این برنامه مال هیچ آژانس تبلیغاتی نیست. ما چهار نفر از روز اول با هزینه شخصی و لوازم شخصی خودمون همدست رو شروع کردیم. رفته رفته سعی داریم بهترش کنیم تا بشه اون چیزی که در خور شان شما همدستهاست. این اولین قسمت بود که سه دوربینه گرفتیم و خودمون هم در جریانیم باگ زیاد داشت. تو هر قسمت هی سعی میکنیم بهتر بشی. از طرفی بخش زیاد درآمد کار رو میدیم برای تجهیزات. مثل اضافه شدن ۲تا میکرون دیگه و نور و پایه و این چیزا. مطمئن باش ادامه مسیر هم همینطوریه. حتی از همین الان کارهای میکرفون رو کردیم که تغییرات رو از چند اپیزود دیگه میبینید. خلاصه که واقعا داریم تلاش میکنیم. اما مستقلیم و هزینهها شخصی و سایر موارد. ایشالله خیلی زود به بهترین حالت خودمون برسیم. دمت گرم نظر میدی و کنار مایی❤
@@sepehrtorabi1997 آره میفهمم و صددرصد که از روز اول تا الان پیشرفت کردین، متوجه اینم هستم که این برنامه مال آژانس تبلیغاتی نیست اما از شناختی که نسبت به آدم هایی که دارن این برنامه رو میسازن دارم (بیشتر سامان و فرشید که از چندسال پیش میشناسمشون منظورمه) انتظارم سطح کیفیت بالاتریه حتی با بودجه و تجهیزات کم که میدونیم تا حد معقولی شدنیه و اینم قابل تحسینه که درآمد رو صرف تجهیزات و بهبود کیفیت میکنید. راجع به اینکه اولین اپیزود سه دوربینِ بود هم نسبت به حرفایی که زدم راجع انتظارات و تجربیاتی که شما دارین حقیقتا نمیپذیرم که حتی اپیزود اول مشکل داشته باشه میذارمش پای بی حوصلگیتون که قابل درکه تا حدودی اما اینجا کمتر که سی و خورده ای اپیزود گذشته، در کل میدونم که درست میشه زودتر بشه زودتر خوشحال میشیم، و دمتون گرم💕
من سال 96 به خاطر دانشگاه از تهران اومدم زنجان و سال 98 هم خونه گرفتم چون همینجا مشغول به کار شدم از 98 تا الان تنها زندگی میکنم و اینقدر استقلالم رو دوست دارم که حتی تا زمانی کهحس کنم نمیتونم برگردم تهران و اونجا هم خونه اجازه کنم،حاضرم زنجان بمونم با اینکه حقوق اینجا تو زمینه کاری ما نسبت به تهران یک سوم هست ولی باز استقلالم رو با هیچی عوض نمیکنم و حاضر تو این شهر کوچیک بمونم، با حقوق پایین ولی دوباره برنگردم تهران خونه بابام،یعنی حتی وقتی چند روز میرم تهران مثلای برای عید واقعا کلافه میشم و سریع برمیگردم،ولی خب از طرفی هم دارم جر میخورم به خاطر مسائل مالی :)
۱۸ سالگی مستقل شدم بعد ۴ سال بخاطر فوت پدرم برگشتم پیش مامان ۱۱ سال بعد مهاجرت کردم الان ۴ ماهه که اینجام تمام ترسم این بود که من برم چی میشه و بدون من هم داره پیش میره خوشحالم
باید یه جمله رو درک کنیم تا مستقل بودن برامون راحت شه و اونم اینکه اخرش خونواده برات نمیمونن و باید روی پای خودت وایسی. خونواده خودتو بساز همونطوری که بابات انجامش داده و باباش و .... دم تکتون گرم 😍
اقاا یه چیزی تو شهر کوچیک ما هم موگوموگو اومده و من واقعا هر بار میرم سوپری یه طعمیشو برمیدارم تا الان عاشق انبهاش شدم واقعا انگار تبلیغاتتون اثر کرده..
من به عنوان یه دختر همه حرفاتونو قبول دارم ولی چندین سال برای استقلال جنگیدم نه پولش جور شد نه حمایتم کردن... الان اخرین سنگرم شده ازدواج ولی همیشه یه مجردیه مستقل به دلم میمونه.
یکی از بگاییای که من بعد از استقلال تجربش کردم این بود که خیلی لیبرال رفتار کردم در رابطه با خونه داشتن و تحملم کم بود. تا یه مشکلی توی محل زندگیم پیش میومد تصمیم به جابه جایی میگرفتم و چون راحتی برام مهم بود در طول دو سال ۶ تا خونه عوض کردم و حتی یه ماه تو یه جای موقت مثل هتل بودم که خیلی برام گرون بود میگم یعنی تا وقتی خونه مامان باباتی قدر عافیت نمیدونی و متوجه نمیشی اون بیرون چقد ممکنه برات مشکل به وجود بیاد خیلیا تحمل میکنن سختی اوایلشو و یه سریا هم مث من تحمل ندارن و انقد جا به جا میشن تا شیرهشون در بیاد😂 دو تاش سخته… هم تحمل و هم در به دری… چون حتی حس نمیکنی هیچجا خونته و همش به چشم موقت بهش نگاه میکنی همشم استرس داری که من واسه خونهی بعدی چه گهی بخورم حالا که مثلا زدم دهن صابخونه رو جر دادم😂
موضوع درک کردن سختی ها و لذت استقلال مثل یه غریزهست… ببین تو تا وقتی غذا نخورده باشی نمیتونی بفهمی چقدر بعد از خوردن اولین قاشق غذا بهش محتاج میشی و برات لذت بخش میشه… تا وقتی سیگارِ با لذت رو نکشیده باشی نمیتونی بفهمی کنار گذاشتنش چقدر میتونه برات سخت باشه… استقلالم همینه … تو تا وقتی معنای واقعی استقلالو (یعنی فکر کردنِ تنهایی به تمام جوانب زندگیت من جمله قبوض، اجاره، خرابی ها، یخچالت و در نتیجه لذت بردن از پس تنهایی براومدن از همه این کارها) و تنهاااااایی زندگی کردن رو نچشیده باشی نمیتونی به کسی که خونه مامان و باباشه بفهمونی چقدر لذت بخشه….
من با این که خانوادم آنچنان آزادی عمل بهم نمیدادن تصمیم گرفتم دانشگاه نرم و به جاش وارد بازار کار بشم و مدرکهای مختلفی بگیرم و از لحاظ مالی مستقل بشم و این یکی از بزرگترین کارایی بود که برای خودم انجام دادم ^^ و خب البته این تصمیم باعث شد یه ذره از لحاظ روابط متفاوت از بقیه باشم و اون دوستها و روابط دانشگاهی رو از دست دادم :)) ولی با اینحال واقعا امیدوارم که امسال بتونم به طور کامل مستقل بشم و اونجوری که باید و دوست دارم بتونم زندگی کنم
کاش یکی از دختر های همکارتون که مستقل هم هستن رو هم میاوردید توی این بحث که یه خانم هم راجع به چالش ها و تجربه تنها زندگی کردن حرف میزدن خیلی خوب میشد.
قدر پاهای فرشیدو ندونستیم ساق پای افشاری نصیبمون شد
قدر موهای فرشید و ندونستیم ساق پای افشاری تصیبمون شد
🤣🤣🤣🤣
به نظرم همه به یه دوستی مثل حسین نیاز دارن که دست همرو بگیره و بکشه و بالا و باعث پیشرفت بشه! دوست سالم و بالغ وعاقل ومتفکر💪🏻💪🏻💪🏻🙏🏻🌻🌻🌻
حرفتون درسته آدم به همچین رفیقی نیاز داره اما حسین این نیست
@@taasmaniچشتو بگیره
دلم واسه لوكيشن خونه فرشيد تنگ شد🫠🫠🫠🫠
خبرهای خوبی در راه است :)
@@taasmaniقول دادی پس
من اولین خونه م رو بدون رضایت خانوادم گرفتم.فقط مامانم کمکم کرد.با ۳ تومن سال ۹۳ تو شرق طهران رفتم یه خرابه رو گرفتم فقط برای اینکه مستقل شم.تیاتر میخوندم و کار میکردم ولی دیدم باید برم سر کار و نمیتونم همزمان به تئاتر کار کردنم برسم.ولی بازم راضی بودم.یسال بعد از اون خرابه رفتم یه خونه ی خیلی بهتر تو یه منطقه ی بهتر.چون تونستم خودم رو ثابت کنم به خانوادم.فکر کردن به اون خرابه و حتا قطع رابطه ی مقطعیم با برادرم بخاطر اینکه اوکی نبود من اون موقع خونه بگیرم حالم رو خیلی بد میکنه هنوز ولی باعث شد من یه زندگی واقعی برای خودم درست کنم.اولش سخته بعدشم سخته ولی قطعا می ارزه.فقط انجامش بدین💪🏾
خیلی ممنون که این کامنتو گذاشتی منم تئاتر میخونم و کار میکنم یه حس همذات پنداری که یعنی منم میتونم پیدا کردم بعد از خوندن کامنتت
@@sharareh7864 معلومه که میتونی.سخته ولی میشه❤️
آفرین عزیزم من هنوزجنم انجام دادنش رو ندارم
ممنونم از شلوار حسین آقا
😂 از فرش شویی اومدم
ولی عجب کتونی هایی داری حسین آقا @@HosseinAfshari
شلوار حسین آقا واقعا نادرست بود
😂😂😂😂
توروخدا بذارین این سامان بنده خدا جمله هاش را کامل کنه. یه قسمت نشد کلامش منعقد شه نپرین وسط حرفش 😂
واقعا ممنونم از همه اتون ، از این به بعد هر وقت که پشیمون شدم و احساس کردم دارم له میشم زیر فشار دوباره میام این اپیزود رو میبینم . من با شما آدم خوشحال تری هست ❤ راست میگید ، وقتی آدم مستقل میشه ، هم منظم تر میشه هم بیشتر تلاش میکنه . و واقعا بعد از یه مدت کم کم زندگی شکل میگیره . من کار میکنم ولی هنوز از طرف خانواده حمایت میشم چون دانشجو ام و توی یک شهر دیگه دارم زندگی میکنم . خودم خونه پیدا کردم و تنهایی اسباب کشی کردم و کم کم وسایلم و خریدم . واقعا اولش از اضطراب فلج بودم ولی خوشحالم که ریسک کردم و شاید باور نکنید اما خوشحالم از اینکه هر ماه دارم قسط وام و اجاره خونه میدم و یه روزایی بشه ، سه شیفت هم کار میکنم . عجیب احساس زنده بودن داره !
به عنوان دختری که دوساله مستقل شده و داره دهنش سرویس میشه واقعا میتونم بگم همه ی حرفاتون درست بود و چه درک خوبی داشتین و قشنگ بیانش کردين👍
اپیزود خیلی خوب و مفیدی بود ... بخصوص تجربیات آقای افشاری
دلم واسه خونه فرشید تنگ شده خیلی خودمونی بود همه چی با اون شلوارکاتون🥲☹️🥹
مرسی اپیزود خوبی بود.حضور حسین هم خیلی خوب بود.ولی کاش یه خانومم تو این موضوع تو جمعتون بود
حسین افشاری واقعاً خوب ، حرفهاش ، تجربههاش و حتی شوخیهاش
با تمام حرف هاتون موافقم ، هرچند خودم جرات و البته شرایطشو ندارم، اما دیگ از سی سالگی نمیشه با خونواده زندگی کرد مهم نیست چقدر صمیمی باشید اصلا همین باهم زندگی کردن چند بزرگسال سخته و نشدنی
من ۱۴ ساله مستقل شدم وقتی هیچ کدوم از دوستام نداشتن این شرایط ولی متاسفانه الان با بالاتر رفتن سنم و با اینکه از تنهایی فرار نمیکنم دپسش دارم ، حالا پذیرفتن آدم ها کنارم برام سخت شده تو تنهایی چیزایی پیدا میکنی و لذت میبری که دیگه شکستنش سخته و این شاید آسیبی بزرگه که اصلا دیده نمیشه اولش ، چشم باز میکنی میبینی همه چیزو و همه کارو داری تنهایی از پسش برمیآید، و این رابطه ها سطحی متاسفانه هیچی برای اضافه کردن نداره برات و این بد
چقدر عالی بود 🎉
راست میگه آقای افشاری، من به عنوان دختر کوچیک خانواده از روزی که تصمیم گرفتم واقعا خونه بگیرم و مستقل شم تا روزی که دیگه واسم عادی شد حدودا یک ماه گذشت، و دقیقا از لحظهای که از خانواده جدا شدم جایگاهم توی خانواده بشدت تغییر کرد، احترامی که بهم میذاشتن بسشتر از قبل شد، اینکه دیگه تصمیماتم باخودمه و کسی نمیتونه بهم خوردهای بگیره چون دیگه دستم توی جیب خانواده نیست و حتی پیششون زندگی نمیکنم و این حس رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم و تا میتونم از تک تک لحظات و تجربیاتم استفاده میکنم و لذت میبرم ازشون.
دمتون گرم که این فصل رو خیلی پر قدرت و خفن شروع کردین، عشق میکنم میبینمتون ♥️♥️
ما خواستار حضور عارف در یک اپیزود هستیم
این اپیزود خیلی خوب بود واقعا لذت بردم از صحبت هاتون
به نظرم یه اپیزود دیگه راجب سر کار رفتن هم صحبت کنید برای کسایی که هنوز استارت نزدن و دستشون تو جیب خانواده اس
ایوللل😍
قسمت دوم فصل جدید رو به عنوان بهترین کادو تولد میپذیرمم واقعااا🥲😅
واقعا بهترین لحظه وقتیه که نوتیف قسمت جدید میاااد🥲❤️
من ساکن بارسلونا هستم، اینجا وضعیت خونه گرفتن به همین صورت هست، یک حقوق معقول حدود ۱۳۰۰-۱۴۰۰ یورو هست و کرایه یک اپارتمان از ۸۰۰ یا ۹۰۰ یورو توی محله های پایین شروع میشه، برای همین خیلی خیلی معقول هست که دانشجوها، کسایی که کار میکنن یا حتا پارتنر ها فقط اتاق کرایه میکنن تا اینجوری بتونن از بقیه حقوقشون استفاده کنن برای سفر رفتن یا هر تفریح دیگه، وگرنه غیر ممکنه بشه یکنفره یک خونه رو کرایه کرد. میدونم توی ایران یکم قضیه پیچیده تره، اینجا بطور معمول هیچ نیازی نیست مراقب وسایلتون باشین توی خونه اشتراکی و هیچکدوم از درها قفل هم ندارن ولی همه کنار هم با ارامش در حال زندگی هستن.
انقد این ویدیوتونو دوس داشتم این دومین باره داره میبینم :)
خیلی خوب توصیف کردین مستقل شدنو. گفتید تجربه مستقل شدن خودتونم بگید، مال من یکم متفاوت باشه شاید. با همسرم مهاجرت کردیم و من وابسته بودم. اما سعی کردم جدا از اون تحصیل کنم و کار کنم و به مخالفتاش توجه نکنم و مسیر خودمو برم جلو. کم کم دیدم مستقل شدم و دیگه بهش وابسته نیستم. تو این مسیر باید بگم جلسات تراپی مشاور خیلی بهم کمک کرد تا از نظر ذهنی اماده بشم و خودمو باور کنم. خونواده م تنها جایی که حمایت کردن پرداخت هزینه جلسات آنلاین تراپی بود. الان دیگه به پول کسی نیاز ندارم خداروشکر و خودم اجاره خونه مو پرداخت میکنم.
من از ۲۱ سالگی(یعنی ۲ سال پیش) مستقل شدم. با اینکه دانشجو بودم، کار تمام وقت و پاره وقت همزمان کردم. و کنار درسم ۲ تا تئاتر بردم روی صحنه. خانوادم خیلی مشکل داشتن با این قضیه و هنوزم دارن ولی قدرتی توی خودم پیدا کردم که با هیییچیی عوضش نمیکنم.
واقعان ممنونم بابت این اپیزدتون واقعا کمک کرد♥️ ♥️ ♥️ ♥️
فکر کنم این مفید ترین اپیزودتون بود، آفرین👍🏻👍🏻👍🏻
21:04 حسین: من بچه دار نمیشم
*سامان به حسین کوچولو نگاه میکند*
شک کرد یه لحظه که انگار حسین داشت یادمه 🤣
خیلی اپیزود خوبی بود😍 موضوع عالی، مهمون باحال، لوکیشن خوب
32:01 یادمه چندسال پیش فرشید یه پاستا آلفردو درست کرده بود فقط سه روز منتظر بودیم یخ مرغه آب شه🤣 تهشم انقدر بد شد که نخوردش😂🤣
سلام به روی حسین جان، چه صدای دلنوازی بابا جان❤
من متولد ۶۶ هستم وقتی ۲۱ سالم بود این فکر به ذهنم رسید که مستقل شم و داشتم قیمت وسایل خونه رو در می آوردم و از مامانم پرسیدم یه گاز چند میشه مامانم گفت چطور مگه گفتم دارم فکر میکنم خونه جدا بگیرم اونم عصبانی گفت تو بیجا میکنی😂😂 و همونجا پروژه با شکست مواجه شد😂😂 پدر پولداری نداشتم تو خونه اجاره ای زندگی میکردیم اون موقع تازه دانشگاه قبول شده بودم و یه جا دانشجویی کار میکردم و به عنوان دختر کوچک خانواده خیلی جسارت بزرگی بود این ایده. من خونه مو جدا نکردم ولی با چهار تا خواهر و برادرم که مقایسه میکنم استقلال زندگی من خیلی بیشتر از اونا بوده. الانم چند ساله ازدواج کردم و زندگی خودمو دارم اما دو تا برادر کوچکتر من تو سن های سی و سی و پنج سال هنوز تو خونه بابام اینا زندگی میکنن و من و یکی از خواهرام گاهی بهشون میگیم که زندگیشونو جدا کنن هر دو کار میکنن اما به خاطر شرایط اقتصادی جرات فکر کردن به این موضوع رو ندارن. میخوام بگم سال ۸۷ یه دختر ۲۱ ساله با وجود محدودیت هایی که تو جامعه ما برای دخترها هست میتونست به مستقل شدن فکر کنه اما امسال پسرهای بالای سی سال جراتشو ندارن. یه جورایی حق هم دارن.
ایشالا آقای افشاری رو بیشتر در همدست ببینیم
Agha cheghad ro mokhe on light background cheshmo service mikone🫡
Mersi az podcast khobetoon ❤️
من خودم از 18 سالگی شروع کردم به کار کردن چون به نظرم استقلال مالی بهترین چیزیه که یک جوون میتونه بدست بیاره و در ضمن بزرگترین سکو هستش برای استقلال های بزرگتر مثل خونه ی مستقل گرفتن و الان توی سن 21 سالگی توصیه ام به یک 18 ساله یا حتی هم سنام همینه به خاطر اینکه هر چقدر دیرتر شروع کنی سخت تر میشه
واقعا شما رفیق و همدم لحظه های سخت غربتین ، همونقدر که از اومدن قسمت جدید خوشحال میشم ، دائم نگران تموم شدنشم ، و هی زمان ویدیو رو چک میکنم ، با شما حس میکنم خونه ام و کنار برادرام هستم ، عموما وقتی پیششونم سه تایی خیلی حرف میزنیم و میخندیم و خوش میگذره ، و واقعا نگران بودم یادتون رفته باشه که قول دادین هر هفته دو قسمت قراره بیاد
دوستون دارم
بهترین اپیزود
منم مستقل شدم هم مالی هم خونه و خوشحالم که سربار خانوادهام نیستم
توی موضوعات تجربه محوری مثل این اپیزود شدیدا بهتر از موضوعات تخصصیِ نیازمند به مطالعه پادکست میسازید
چقدر به این اپیزود نیاز داشتم الان
تو موقعیتیم که به این حرفا نیاز داشتم. ممنون
58:03 فقط مانی که برمیگرده ببینه اون دو نفر هم به همون چیزی که این فکر کرد، فکر کردن یا نه 🤣🤣🤣
ممنونم ازتون که تو این روزهای بد وقت میزارید و حالمونو خوب میکنید.درود بر شما❤
خیلی خوب و آموزنده بود❤
بچهها من همیشه خیلی با ویدئوهاتون حال میکنم اما یه وقتایی خیلی با هم حرف میزنید یهو میبینی ۵نفر همزمان دارن حرف میزنن اصن نمیفهمی چی شد😂 اما بازم دمتون گرم خیلی خوبید❤❤
عالی بود
حسین مرسی که اومدی 👍🏻
عالی تر از همیشه👍🏻👏🏻😊
واقعا عالی بود
به نظرم جمعتون یه ادم با شعور مثل حسین نیاز داره :)
چرا ریدی به اون چهارنفر😂😂
1:07:25 شرم نیابتی گرفتم از حرفهای فرشید با این فکر که یه سری پدر مادر هم همدست میبینن😂😂😂😂
این آقا حسین چه دوست خوبیه ❤
خیلی خوب بود این اپیزود. ایول که ووله و تیتراژ و اینا ساختین! دمتون گرم که تصویر و صدا رو دارین پیشرفته تر میکنین (روی نور هم کار کنین خداوکیلی😂) دمتون گرم.
من ۳ ساله مستقل شدم و پاره شدم در این راه، ولی لحظه لحظهشو دارم زندگی میکنم و عشق میکنم با این پارگی! 😅
بیشتر از این حرفا بزنین! خیلی دوستون دارم! همینجوری ادامه بدین! ❤
وقتی فرشید میگه به ندرت شده غذای خوشمزه درست کنم و یادم میاد چطوری پاستا الفردو درست کرد و با بیسکوئیت گارنیشش کرد🤣🤣🤣
ما درخواست حضور بیشتر آقا افشاری رو داریم!
من ۶ ساله تنها زندگی می کنم
و بهترین تصمیم زندگیم بوده
این پادکست خیلی حالمو خوب کرد.
ممنونم ازتون
من به واسطه ی تحصیل تو شهرستان مستقل شدم... ۲سال ارشد من ۶ سال طول کشید، چون دوس نداشتم برگردم به خونه پدریم... نهایتا مجبور شدم بعد ۶ سال برگردم خونه پدری ولی فقط ۴ ماه تونستم باهاشون زندگی کنم و باز تصمیم گرفتم مستقل شم... حتی براتون کامنت هم گذاشتم که حالم بد بود و با پادکست شما اشنا شدم ، دقیقا همون روزهای زندگی با خانواده اس😅 الان تو خونه مستقل خودم دارم پادکستتونو با همین موضوع میبینم و خیلی برام جالبه😅
برا بار دهم دارم میبینم سامان خیلی بامزه اس
و منی که برای مستقل شدن و شهر عوض کردنم همزمان جنگیدم.طرد شدم.گوه زیاد خوردم.نوش جونم ،بازم زمان به عقب برگرده میخورم چون اونا اگر نبودن من ۳۲ساله این همه تجربه نداشتم.عاشق یَک یَکتونم❤️
من با اینکه خانواده ام تهرانن ولی بخاطر زندگی مستقل حاضر شدم شهرستان زندگی کنم ... با اینکه خیلی برام سخته ولی فهمیدم که فرقی نمیکنه کجا داری زندگی میکنی، مهم حالته که باید خوب باشه و تا مستقل نشی معنیه این حال خوبو درک نمیکنی
خواهش می کنم حسین رو بیارین تو برنامه. خیلی خوبه❤
تا زنگوله صدا داد امدم 😂
عالی دمتون گرم
آقایون لطفا تعداد تولید و ببرید بالا مثلا حداکثر یه روز درمیون اپیزود جدید بدید، ما دلمون تنگ میشه.
برای درک بهتر اینکه بعنوان یه دهه ۸۰ای چرا به مستقل شدن تو ایران فکر نمیکنم، گیشه به اپیزود ۲۷ همدست و اتافاقات و حرفای توش اشاره کرد.
تازه شما برای ما مثال اونایی هستید که قبلا خیلی از چالشا رو حل کردین که ما هنوز نرسبدیم بهشون، حالا حل کردنش بماند.
خیلی خفنید🔥🐐
خیلی موضوع خوبی رو انتخاب کردید دغدغه ی خیلیاست میشه یک قسمت دیگه هم بهش پرداخت
دمتون گرم
یه چیزی راجع به کیفیت بصریتون بگم که از اولین اپیزود تصویری روی مخه واقعا و انتظار داشتم درست بشه، از شما شیش نفری که اونجاس حداقل سه نفرتون دست به دوربینه و بلده ولی تقریبا توی تمام اپیزودا کادر بندی مشکل داره و اذیت کنندس الان که دوربین اضافه کردین خیلی خوبه هرچند که باید خیلی زودتر این کارو میکردین اما من از کسایی دفتر تبلیغاتی دارن و کارشون ساخت تیزره و فیلمبرداری و عکاسی بلدن انتظار کیفیت خیلی بهتری دارم و احساس میکنم که تنبلی میکنید توی این قضیه و این حس و القا میکنه که بباتون مهم نیست خیلی و ناراحت کنندس اگه درست بشه این قضیه خیلی خوشاینده. ادیت عارفم خیلی اشتباهه برای پادکست و اذیت کنندس خیلی جاها. جدای اینا دمتون گرم💕
تا حد زیادی موافقم و موافقیم باهات. ولی این برنامه مال هیچ آژانس تبلیغاتی نیست. ما چهار نفر از روز اول با هزینه شخصی و لوازم شخصی خودمون همدست رو شروع کردیم. رفته رفته سعی داریم بهترش کنیم تا بشه اون چیزی که در خور شان شما همدستهاست. این اولین قسمت بود که سه دوربینه گرفتیم و خودمون هم در جریانیم باگ زیاد داشت. تو هر قسمت هی سعی میکنیم بهتر بشی. از طرفی بخش زیاد درآمد کار رو میدیم برای تجهیزات. مثل اضافه شدن ۲تا میکرون دیگه و نور و پایه و این چیزا. مطمئن باش ادامه مسیر هم همینطوریه. حتی از همین الان کارهای میکرفون رو کردیم که تغییرات رو از چند اپیزود دیگه میبینید. خلاصه که واقعا داریم تلاش میکنیم. اما مستقلیم و هزینهها شخصی و سایر موارد. ایشالله خیلی زود به بهترین حالت خودمون برسیم. دمت گرم نظر میدی و کنار مایی❤
@@sepehrtorabi1997 آره میفهمم و صددرصد که از روز اول تا الان پیشرفت کردین، متوجه اینم هستم که این برنامه مال آژانس تبلیغاتی نیست اما از شناختی که نسبت به آدم هایی که دارن این برنامه رو میسازن دارم
(بیشتر سامان و فرشید که از چندسال پیش میشناسمشون منظورمه) انتظارم سطح کیفیت بالاتریه حتی با بودجه و تجهیزات کم که میدونیم تا حد معقولی شدنیه و اینم قابل تحسینه که درآمد رو صرف تجهیزات و بهبود کیفیت میکنید. راجع به اینکه اولین اپیزود سه دوربینِ بود هم نسبت به حرفایی که زدم راجع انتظارات و تجربیاتی که شما دارین حقیقتا نمیپذیرم که حتی اپیزود اول مشکل داشته باشه میذارمش پای بی حوصلگیتون که قابل درکه تا حدودی اما اینجا کمتر که سی و خورده ای اپیزود گذشته، در کل میدونم که درست میشه زودتر بشه زودتر خوشحال میشیم، و دمتون گرم💕
نمیدونم ولی جمعای خودتون و بیشتر دوس دارم ❤دمتون گرم😍
Awli bodin❤
10:09 vayyyyyy😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
نخبه هستیم
اولین نفر شروع کردم به دیدن 😁
چقدر من برای این اپیزودتون کامنت گذاشتم و چقدر حرف داشتم😂
مستقل شدن فوق العاده س
من سال 96 به خاطر دانشگاه از تهران اومدم زنجان و سال 98 هم خونه گرفتم چون همینجا مشغول به کار شدم از 98 تا الان تنها زندگی میکنم و اینقدر استقلالم رو دوست دارم که حتی تا زمانی کهحس کنم نمیتونم برگردم تهران و اونجا هم خونه اجازه کنم،حاضرم زنجان بمونم با اینکه حقوق اینجا تو زمینه کاری ما نسبت به تهران یک سوم هست ولی باز استقلالم رو با هیچی عوض نمیکنم و حاضر تو این شهر کوچیک بمونم، با حقوق پایین ولی دوباره برنگردم تهران خونه بابام،یعنی حتی وقتی چند روز میرم تهران مثلای برای عید واقعا کلافه میشم و سریع برمیگردم،ولی خب از طرفی هم دارم جر میخورم به خاطر مسائل مالی :)
دمتون گرم خیلی بدردم میخورد الان❤
۱۸ سالگی مستقل شدم بعد ۴ سال بخاطر فوت پدرم برگشتم پیش مامان
۱۱ سال بعد مهاجرت کردم
الان ۴ ماهه که اینجام تمام ترسم این بود که من برم چی میشه
و بدون من هم داره پیش میره
خوشحالم
Great
Loved the energy guys ❤
باید یه جمله رو درک کنیم تا مستقل بودن برامون راحت شه و اونم اینکه اخرش خونواده برات نمیمونن و باید روی پای خودت وایسی. خونواده خودتو بساز همونطوری که بابات انجامش داده و باباش و ....
دم تکتون گرم 😍
کاش حسین افشاری و سعید بلمونت بیشتر بیان تو برنامه :))
Che reaction hay mani bahal bod in ghesmat mordm az khande az dastet
اخ جون قسمت جدید♥️♥️
خیلی خوبید
اقاا یه چیزی
تو شهر کوچیک ما هم موگوموگو اومده و من واقعا هر بار میرم سوپری یه طعمیشو برمیدارم تا الان عاشق انبهاش شدم
واقعا انگار تبلیغاتتون اثر کرده..
چقدر قسمت خوبی بود. کیف کردم. ایشالا که گیر ندن بهتون 😬😬😬
سامان از همتون خوشتیپ تره همیشه 😍
آقای افشاری نمی شه ما رم هُل بدین برای جدایی دختر از پدر مادر؟
من به عنوان یه دختر همه حرفاتونو قبول دارم ولی چندین سال برای استقلال جنگیدم نه پولش جور شد نه حمایتم کردن...
الان اخرین سنگرم شده ازدواج ولی همیشه یه مجردیه مستقل به دلم میمونه.
بهبه گی پارتی با حضور جناب افشاری^-^
aaaaaliiii budin😎
حسین چ خوب بود صحبتاش...
1:08:59 سامان دچار شرم حضور شد😂😂😂😂😂
یکی از بگاییای که من بعد از استقلال تجربش کردم این بود که خیلی لیبرال رفتار کردم در رابطه با خونه داشتن و تحملم کم بود. تا یه مشکلی توی محل زندگیم پیش میومد تصمیم به جابه جایی میگرفتم
و چون راحتی برام مهم بود در طول دو سال ۶ تا خونه عوض کردم و حتی یه ماه تو یه جای موقت مثل هتل بودم که خیلی برام گرون بود
میگم یعنی تا وقتی خونه مامان باباتی قدر عافیت نمیدونی و متوجه نمیشی اون بیرون چقد ممکنه برات مشکل به وجود بیاد
خیلیا تحمل میکنن سختی اوایلشو و یه سریا هم مث من تحمل ندارن و انقد جا به جا میشن تا شیرهشون در بیاد😂
دو تاش سخته… هم تحمل و هم در به دری… چون حتی حس نمیکنی هیچجا خونته و همش به چشم موقت بهش نگاه میکنی
همشم استرس داری که من واسه خونهی بعدی چه گهی بخورم حالا که مثلا زدم دهن صابخونه رو جر دادم😂
موضوع درک کردن سختی ها و لذت استقلال مثل یه غریزهست… ببین تو تا وقتی غذا نخورده باشی نمیتونی بفهمی چقدر بعد از خوردن اولین قاشق غذا بهش محتاج میشی و برات لذت بخش میشه… تا وقتی سیگارِ با لذت رو نکشیده باشی نمیتونی بفهمی کنار گذاشتنش چقدر میتونه برات سخت باشه… استقلالم همینه … تو تا وقتی معنای واقعی استقلالو (یعنی فکر کردنِ تنهایی به تمام جوانب زندگیت من جمله قبوض، اجاره، خرابی ها، یخچالت و در نتیجه لذت بردن از پس تنهایی براومدن از همه این کارها) و تنهاااااایی زندگی کردن رو نچشیده باشی نمیتونی به کسی که خونه مامان و باباشه بفهمونی چقدر لذت بخشه….
من با این که خانوادم آنچنان آزادی عمل بهم نمیدادن تصمیم گرفتم دانشگاه نرم و به جاش وارد بازار کار بشم و مدرکهای مختلفی بگیرم و از لحاظ مالی مستقل بشم و این یکی از بزرگترین کارایی بود که برای خودم انجام دادم ^^ و خب البته این تصمیم باعث شد یه ذره از لحاظ روابط متفاوت از بقیه باشم و اون دوستها و روابط دانشگاهی رو از دست دادم :)) ولی با اینحال واقعا امیدوارم که امسال بتونم به طور کامل مستقل بشم و اونجوری که باید و دوست دارم بتونم زندگی کنم
خیانت میدیده بعد وایمیسّاده نگاهمیکرده؟ عجب موجودِ جالبیه حسین! :)))
بله یادمونه که پاستای جناب عسگری مزهی گناه میداد😂
پاهای فرشید یجوریه انگار دو تا دست توی کفشاشه. اپیزود قبلی البته این قضیه بیشتر خودشو نشون میداد😁
شاهد داس بیلین بیگین د نوین در جوار حسین کوچولو بودیم تبریک😂🤝🏻
رفتم دنبال خونه بگردم. ممنون.