داستان هوویه بد جنس ، واقعی و ارسالی از طرف شما ، تک قسمتی ، پادکست و ولاگ فارسی
Вставка
- Опубліковано 25 вер 2024
- سلام دوستای عزیزم با داستان هوویه بد جنس ، که تک قسمتی هم هست در خدمتتون هستم که واقعا ارزش شنیدن داره ، پیشنهاد میکنم از این پادکست و ولاگ فارسی حتما دیدن کنید ❤️❤️❤️
.
.
دوست های خوشگلم ممنون میشم اگر از ویدیو خوشتون اومد ویدیو رو لایک کنید و نظراتتونو برام کامنت بزارید و اگر دوست دارید هر وقت ویدیو میزارم متوجه بشید رو لینک زیر بزنید 👇 و سابسکرایبم کنید ☺️ و بعد از زدن گزینه سابسکرایب زنگوله کنارشم بزنید و گزینه همه رو فعال کنید 😍 👇
/ @roozmareginarges
از کانال آشپزی هم دیدن کنید دوستان 👇👇👇
/ nargesghasemi
لیست داستان های جذاب و پربازدید که پیشنهاد میکنم حتما نگاه کنید دوستای گلم 👇👇👇
داستان مادربزرگم :
• داستان مادربزرگم
داستان ترسناک و واقعی زندگی لعیا :
• داستان ترسناک و واقعی ...
داستان واقعی شهلا :
• داستان واقعی شهلا
داستان های کوتاه و تک قسمتی :
• داستان های کوتاه و تک ...
داستان واقعی زیور خانوم :
• داستان واقعی زیور خانوم
#داستان
#داستان_واقعی
#پادکست
#ولاگ
#ولاگ_روزانه
#ولاگ_ايراني
داستان
داستان های فارسی
داستان های فارسی جدید
داستان ترسناک
داستان ترسناک واقعی
داستان ترسناک واقعی جن
داستان ترسناک واقعی کوتاه ایرانی
داستان صوتی
داستان صوتی ایرانی
داستانهای صوتی ایرانی
داستان واقعی
داستان واقعی ایرانی
پادکست
پادکست فارسی
پادکست فارسی تاریخی
پادکست فارسی عاشقانه
پادکست فارسی کتاب صوتی
پادکست ایرانی
قصه های فارسی
قصه های عاشقانه
قصه های عاشقانه واقعی
قصه های ترسناک
قصه های ترسناک واقعی
قصه های غمگین
داستان های غمگین عاشقانه و گریه دار
داستان های عاشقانه غمگین واقعی جدید
داستان های زیبا و آموزنده
داستان های زیبا و با مفهوم
اینم لینک داستان ترسناک روژیار 👇
ua-cam.com/video/_Z8nrypCybU/v-deo.html
خانم محترم در چهل سال اخیر که کودک آزاری و همسر آزاری و تبعیض به خانم ها که بطور اپیدمی در کشور ما در جریانه وعلنا در کشور ما مثل کشورهای عربی عادی شده …. باز قدیما آدم های انساندست پیدا میشد ولی الان بسیار نایاب هستند چه زن چه مرد ، فرقی نمیکنه … انحطاط اخلاقی در جامعه ی کنونی ما بیداد میکنه .موفق و سربلند باشید متشکر از برنامه ی جذاب و دوست داشتنی شما .
سلام و تشکر خدمت شما نرگس خانوم عزیز لطفا از دختر ماهتاب خانوم سوال کنید که اون آقای پیر که پناهشون داد تا چه زمانی زنده بود و تا کی اجازه داشتن توی اون خونه باشن؟
مرسی نرگس عزیز 🌹❤️😘
@@Nick-z9t عزیزم تقریبا تا زمان دبیرستان دخترها در قید حیات بودند بعد از اون هم چند سالی بچه ها اجازه دادند و سکونت داشتند
@@roozmareginarges خیلی خیلی ممنون بابت جوابگویی نرگس خانوم.فکر نمیکردم جواب بزارید تشکر از شما
ممنون نرگس جان خیلی شیرین تعریف میکنید ولی خیلی دلم گرفت چقدر آدمها میتونن دل سنگ باشند
الهی شکر که این بچه های بی پناه عاقبت بخیر شدن..روح ماهتاب خانوم و اقا کمال شاد باشه..
تو هرشرایطی نباید به مردها اعتماد کنی این خانم وقتی از مال و اموالی که شوهر اولش داده بهش به خوبی مراقبت نکرده هی ناز کرده خدا هم بدش اومده چون واقعا خدا بهش ثروت داده اما همه رو داده به شوهرش.نباید میکرد این کاررو
هیچ وقت همه دارایتان را به همسر خود ندهید لااقل یک چیزی هم برای خودتان نگه دارید چون زندگی را نمیشه پیش بینی کرد بیچاره ماهتاب 😢😢😢😢😢😢😢
دیقیآ
سلام خواهر خوش صدا وممنون از دوست عزیزفرستنده داستان.باارزوی سلامتی وشادی برای همه دوستان
Salam Narges Joun
Thank you for the great story 🙏❤️
چقدر منتظر بودم آخرش بهمن پشیمون بشه از کرده هاش و برگرده طرف ماهتاب 🥺 روح ماهتاب خانم قرین رحمت الهی و همچنین روح آقا کمال آن مرد با شعور و انسان واقعی در آرامش . کاش همچین مردهایی زیاد به دنیا بیان ❤❤
شما فوقالعاده هستین 👍👍👍👏👏👏🙏🤲⚘⚘⚘
اين مرد مثلا عاشق ماهتاب بوده و اين بلاها رو سرش آورده واقعا وفاى مرد بقا نداره
عشق اصلا وجود نداره بین زن و مرد فقط تغییر هورمون هاست تا به چیزی نرسیده آدم شیفته میشه اما تا رسید ارضا میشه اما دوست داشتن از آگاهی میاد وقتی یه چیزی یا کسی رو نسبت بهش شناخت و آگاهی پیدا کردی و دوستش داشتی یعنی اول خود اون آدم شعور داره و یه آدم باشعور از هرچیزی خوشش نمیاد پس میتونه با داشتنش آرامش و لذت و تجربه کنه نه اینکه باهاش ارضا کنه خودش رو
نرگس جان .داستانهای ترسناک هم بزارید🎉
درود و سپاس
سرگذشت بسیار غم انگیزی بود
یک ضربالمثلی هست که میگه
ظالم ، سالم 😔
آره منم اینو شنیده بودم که میگن ظالم سالم ولی چقدر این بهمن بد ذات وبی وجدان بوده😢😢😢😢😢😢😢خدا بیآمرزه آقا کمال که خیلی مرد خوبی😢بوده
با درود نرگس جان❤❤
وای که طفلک کمال در آن زمان چقدر با سواد بوده سواد اخلاقی، اجتماعی وووو. اصلا از تعجب مردم باور نمیکردم که در زمان همچین انسانی پیدا میشده❤ روحشان شاد❤بله کارما ما انسانها را میگیره متاسفانه😢😢بخاطره همین هست که من میگم جهنم و بهشت در همین دنیا هست. زندگی دیگری وجود نداره. روح ماهتاب خانم هم شاد باد❤❤و لعنت بر بهمن و روحش🤬
ولی باز ماهتاب خانم شانس آورد و دخترانش خوشبخت شدن❤❤🌹🙏
و با تشکر فراوان از فرستنده ی این داستان بسیار زیبا و آموزنده ممنونم دوست عزیز موفق باشید انشالله 👌🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺💝💝💝💝💝🙋♀️
چه زندگی سختی خدارو شکر بچهها عاقبت بخیر شدن🙏
چه سرگذشت جالب و غم انگیزی بود ممنون از زحماتتون 🙏🙏🙏🌹
عالی بود❤کاش از اوضاع صنم و بچه هاشم میگفتن!
وای چه داستان غمگینی!!!!!
😮😮😮😢😢😢واقعا چقدر سنگ دل و بی رحم بودن و خدا رحمت کنه آقا کمال و مهتاب خانم را
ما هم توی اقوام سرگذشتی مثل این داریم با این تفاوت که ثروت آقا مال خودش بوده ولی این آقا بهمن دیگه نوبرش بوده
ماهتاب دل آقا کمال رو شکوند، خدا هم اینطوری انتقام این مرد نازنین رو با وجود بهمن از ماهتاب گرفت، بهتره کارما رو فراموش نکنیم
خوب اگر کارما وجود داره پس چرا سراغ بهمن نرفت این کارما یا سراغ زن دوم بهمن !؟
اون كارما و اين چرت و پرتا نيست..خداوند ظلم رو بي جواب نميگذاره..بعضي ها اين دنيا بعضي ها اون دنيا..
خسته نباشی نرگس جان خیلی برای ماهتاب ناراحت شدم و خیلی مرد بدی بوده بهمن خیلی سرگذشتها را زیبا روایت میکنی👍👍👍🌷🌷🌷
🌹❤
مرسی عزیز جان برای تعریف کردن این داستان پر تجربه دوستمون.
❤❤
ب ادم نمک نشناس لعنت خدا جواب کارات دادخداروشکر
کارات اعمال همین دنیا میبینن
سلام نرگسی جون...ممنون برای داستان زیبایی ک تعریف کردین...دوستون دارم گلی خانم💗🤍🌸💖💗
لطف دارید مهربانو❤❤
@@roozmareginarges 🙏🌸🤍💖💗🌼
موفق باشید ❤❤❤😊😊😊
بسیار سرگذشت زیبایی بود مرسی از زحمتی که میکشید ❤
سلام خانم خوش اخلاق ❤❤❤ خیلی دوستون دارم
سلام به روی ماهتون❤
چقدر قشنگ.
دلم براماهتابه سوخت .
کاش ما ادمها بدونیم فرصت این دنیا اندکهو فقط یکبار ازمون امتحان زندگی رو میگیرن
سلام سعیده جون واقعا ناراحت شدم خدارو شکر که ما در اون زمان زندگی نمیکردیم
چقدر غم انگیز بود.
سلام..اونجایی که گفتید همسراول ماهتاب خانوم فوت کرد...یه آخ بلندی گفتم
مرد واقعی بود...بنده خدا ناکام ازدنیا رفت..هیچ مردی نیست اینگونه باشه...اونم تازه اون زمان ها...
روحشون هزاران بار شاد باشه...قرین رحمت بشن
واینم بگم چوب خداصدانداره ...پدرشون دارن چوب کارهاشون رامیخورن...
کارما برای همه هست..
نمیدونم پدر من چه زمانی کارما سراغش بیاد
ناراحت نشو اونم بزودی کارما می یاد بدجوری هم می یاد
@@MasoomeSaei الان هم کمی گرفتارشده..منتها نمیفهمه چوب کارهاش هست
انشاالاكه خدا از اغا بهمن خبيث نگذره
سلام ودرود نرگس جون ممنون از داستانهای زیباو عبرت آموز ❤❤❤❤❤
سلام. خسته نباشید گلبانو❤. کاش از زندگی و اواخر بچه های صنم هم تعریف میکرد که چی شدند و سرنوشت بچه هاش چی شد بالاخره..خدا اجر ماهتاب خانم گل رو بده که با این همه هنرمندیش طعمه اون مرد نمک نشناس شد
داستان غم انگیزی بود ، مرسی نرگس جان
چقدر بک گراند و دکور صحنه شما را دوست دارم،خیلی گلی نرگس جان.🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷.
درود برشما نرگس بانوی عزیز ،این داستان هم خیلی پند آموز بود ویاد آور کارمای رفتار وکردار انسانهای غافل .یک دنیا سپاس از وجود ارزشمندتان .❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
خسته نباشی نرگس جون❤
مرسى نرگس جان از خواندن اين داستان. متاسفانه در زمانهاى قديم از اينطور داستانها كم نبوده!!!😔
سومین نفر لایک کردم🎉🎉
مرسی نرگس جون بسیارعالی بیان کردین موفق وموید باشی ❤
خوش صدا وخوش بیان هستید
چقدر دردناک😢😢😢
لطفا داستانهایی بگذارید که طرف حریف زن و مردهای بدجنس و ظالم شدن
سلام و درود نرگس جون عزیزم خواهر گلم ممنونم از زحماتتون پایدار باشید انشالله مثل همیشه فوق العاده عالییییی روایت کردید قدردان شما هستیم 💖💖💖💖💖💖😘😘😘😘😘😔😘🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏👌
Artighet och respekt
fred vare med dig
ÖNSKAR DIG DET BÄSTA
❤❤
❤❤❤
❤❤❤❤
درود بیکران و عرض خسته نباشید
حضور نرگس بانوی گرامی
منم سرگذشتهای قدیمی رو خیلی دوست دارم ممنون نرگس جون🙏🙏🙏🥰🥰🥰
اميدوارم هرجا هستيد دلتون خوش باشه، و رنگ رنج وغم رو ديگه نبينيد🌹🌹🌹
سلام نرگس💐💐💐💐💐
باسلام ودوردبه نرگس جان ودوستان نازنین
ازشنیدن داستانهای قدیمی خیلی خوشم میاد وبا جان ودل بابیان شیرین ودلنشین نرگس جون گوش میکنم 🌷🌷🌺🌺🌹🌹🌹
امیدوارم سلامتی وخوشی وموفقیت وآرامش وآسایش همدم همیشگی زندگی همه عزیزان باشد🍀🍀🌷🌷💞
ممنون نرگس جون مث همیشه عالی تعریف می کنید
ممنون نرگس جان از اینکه سرگذشتهای قشنگی را انتخاب میکنید و برامون تعریف میکنید .
سلام نرگس جون ممنون از وقتى كه ميگذاريد براى ما، مى خواستم بگم اون روميزى صورتى زير سماور پهن هست كمى لبه اش كجه 😄ميشه لطفاً درستش كنيد چون در داستان قبلى هم همونطورى بود گفتم بگم بهتون…دوستتون دارم🧿💝
😅داستان ها تا چند قسمت گفته شده خواستم دوباره داستان بگم درستش میکنم😊
ممنونم نرگس جونم 😄💝
داستان عالی جنت فردوس جای خانم مهتاب واقا کمال
خدا از سر تقصیرات خانوم ماهتاب در برابر اون مرد آزاده کمال خان بگذره ...و در آخر آقای بهمن که هیچ بهش نگیم بهتره
سلام عزیزم نرگس جون خسته نباشی مثل همیشه عالی ودلنشین داستان رو روایت کردی موفق وپیروز باشی انشالله روزت وشبت بخیر وشادی منتظرت هستم تا برنامههای بعدی، خدا روح این عزیزان رو قرین رحمتش قرار بده الهی امین یا رب العالمين مراقب خودت وبچه هات باش از راه دور میبوسمت سلام من رو به خانواده ی محترم برسون.❤❤❤💋💋💋💋🌹🌹🌹🌹🥰🥰🥰🤩🤩🤩😘😘😘🙏🙏🙏🙏🇩🇪🇩🇪🇩🇪🇩🇪🇩🇪🇩🇪🖐
خوب بود سپاس
خیلی زیبا بود
متاسفانه خانوم مهتاب مسیر رو از ابتدای اشتباه رفت و چون خشت اول بنهد نجار کج،تا ثریا میرود دیوار کج......کاش ماهتاب جان اون قدر غرور و یکدندگی در ابتدای زندگی با همسر اولشون نداشتند و صد ای کاش که همسر اولشون هم دیگه تا این اندازه راه نمیومدن باایشون،واقعا درست میگن هررررر چیزی در دنیا حد و اندازه داره....خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند......خیلی حیف شد خیلی..... روح رفتگان این سرگذشت قرین لطف و رحمت الهی باد......😢😢😢😢
نجار نه ، معمار
نجار با چوب كار ميكنه معمار با خشت
Very good 👍 👏 👌 😀
الهی شکر که این اقای مسن نیکو کار که به مهتاب خانم کمک کرده بود گیر کلثوم خانم بیوه سیاه نیفتاده بود .واقعا شانس اورده بود .
چقدر دردناک
merci azizam 🎉 in dastan kheili ziba bood. Bayad filmname bashe
واقعا داستان دردناکی بود خدا روح این خانم را شاد کنه ۰چرا بعضیا اینقدر بی رحم میشن ۰اون هم کسی به نام پدر؟
سلام نرگس جون قبل از شنیدن داستان دوجلسه هست که تصویرت خیلی واضح و شفافه وصورت قشنگت رو راحتتر میبینم
نرگس جون اگرچه جوونین اما داستان گویی تون مثه مادربزرگهای قصه گو دلچسبه من کانادا زندگی میکنم شبها که میخوام بخوابم قصه هاتونو گوش میدم و میخوابم مرسی برای کانال خوبتون 🌹
سلام عشق دل ممنون عزیزم ❤❤❤😘😘😘
سلام وخسته نباشید ب نرگس ممنون
خدا رحمت کنه آقا کمال رو . واقعا مرد بود. خدا بیامرزه ربابه خانوم رو چقدر زن خوبی بود.❤❤❤❤
واقعا ناراحت کننده بود
هرکسی نتیجه اعمال و رفتارش رو تو همین دنیا می بینه
آدم بعضی سرگذشتها رو که میبینه فقط به بازی سرنوشت پی میبره. ماهتاب میتونست با آقا کمال عمری خوشبخت باشه ولی خدا ازش گرفت ولی مالش رو باعث امتحان بهمن کرد که اگر اون هم قدر زندگیش رو میدونست و تجدید فراش نمیکرد عاقبت بخیر تر بود.
❤❤❤❤
بدرین چیزی بود که شنیدم
با سلام نازنینم خیلی دوست داشتنی و شیرین هستی زیبای دوست داشتنی مانا بدرخشی ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
❤
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
It is amazing that so many, perhaps thousands, of women’s lives were so devastated for not having baby boys when we now know scientifically that it is the male gene that decides the sex of the baby and it has nothing to do with women’s ability to birth make or female. My heart goes out to these women! Thank you for the beautiful story. Lovingly, Madlene Hadadian Moseley from Massachusetts, USA.
ممنون نرگس جان عزیز
ماهتاب ودخترا خییلی سختی کشیدن. 🙏🙏🙏❤️❤️❤️🌺🌺
سلام. من. خواهر. فریبا. از. آلمان. هستم. من. قبلا. برنامه های. آشپزی. شما. را. نیگاه. کردم
سلام به روی ماهت خواهر جان خیلی خوشحالم که به کانال نرگس خانوم گل اومدی ❤
❤❤❤
Like🌹🌹🌹
ممنون
از اونجایی که کمال خان فوت شد حالم گرفته شد و دلم نخواست بقیه داستان را ادامه بدم.......،😔ولی ادامه دادم
❤like❤
👌🇩🇪🤗
مرسی نرگس جون،تشکروتقدریرازطرف پسرم12ساله،، : ممنون خاله جون❤👌👍🙏
😮😮😮😮
🌹🌹🌹🌹
صنم خانم انتقام حق خانم ماهتاب رو گرفت. به نظرم صنم کارمای زندگی بهمن بود. روح همه ی رفتگان شاد
سلام نرگس خانم خیلی خوب بود این داستان ممنون از داستان های قشنگ تون خیلی صدایی خوبی دارین 😊
🌹😍
به نظر میرسه داستان رو یک نویسنده نوشته ، اون زمان توی روستا کمال خان با این طرز فکر قابل تصور نیست داستان دو مردی که یکی فرشته ودیگری شیطان
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤😍😍😍😍😍
پس پسرکمال چی شد
کمال چرا باید بمیره اخه 😓😢😢😭
کارها و بی عدالتی های خدایی که میگیم مهربونه🙄🙄🙄🤬🤬🤬🤦🏼♀️
🌹🙏
قابل باور نیست ،ادم بادشمن این کار رو
نمی کنه مگه میشه شب بچه هاگرسنه باشن
ولی پدرعین خیالش نباشه،؟یااین خانم زمین روفروخت پولش رودودستی تقدیم آقا کرد؟
نتیجه می گیریم که گاهی خداوند بهت میده ولی بی تدبیری خود انسان عامل بدبختی و زندگی سخت در این دنیا می شود از ماست که بر ماست
❤
خداوند بهمن را نبخشد
همه قد بلند و زیبان مگه میشه
😑از قدیم میگن: شلواره مرد که دوتا بشه به خیلی فکرها میفته.. ولی درمورده این آقا قضیه خیلی نامردانه تر بوده چون اون ثروت مال«ماهتاب خانم»بوده و او دراصل با پول اون خانم سرش هوو آورده بوده که هیچی، اونها رو گرسنه و بی پول هم میگذاشته! راستش حقش هم همون زنی مثل«صنم»بوده که با حیله همه ی ثروتش رو از دستش دربیاره و دست آخر هم بیرونش کنه که مجبور بشه خودش بره تو اون یک دونه اطاق تو روستا تک و تنها عاقبته کارهاشو ببینه. در خارج امکانه قانونی هست که طبق اون:«اگه زن یا مردی قبل از ازدواج ثروت و مالی داشته باشه؛اگه بخواد میتوانه قبل از ازدواج به ثبت برسونه که برفرض این مقدار دارایی رو من داشته ام و تنها مال خودم است، درنتیجه اگه این ازدواج به طلاق منتهی بشه همسره من هیچ حقی از این دارایی نمیتوانه داشته باشه»، نمیدونم چنین قانونی در ایران هست یا اینکه امکانه چنین ثبتی یا چیزی شبیه به اون هست یا خیر؟ درهرصورت ثبت یا قانونه بجایی است چون حتی اگه: دو نفر ازدواج کنن و یکی شون حالا ثروت هم که نداشته باشه ولی برفرض یک خونه یا مغازه قبل از ازدواج داشته باشه و بعدها اون دیگری فوت کنه(اونی که مالی نداشه منظور)دیگه اقوامش نمیتونن ادعای ارث و سهم روی اون مال کنن چون از قبل ثبت شده که اونجا مشخصا به کی تعلق داره. شاید در ظاهر موضوعی غیره احساسی و نا زیبا بنظر بیاد ولی:«چون هیچکس از آینده و تغییراته احتمالی؛ حالا اون تغییرات میخواد درمورده اوضاع،شرایط،زندگی باشه یا عوض شدنه اشخاص/آدمها(بقول معروف: یک سیب رو هوا بندازی، صدتا چرخ میخوره تا بیاد پائین!)خبر نداره بهتر است که اگر کسی زن/مرد ازدواج میخواد بکنه قبلش اموالش رو بنامه خودش ثبت کنه، درضمن اگه هم مالی داشت کسی و اونو فروخت و جایی دیگه رو بجاش خرید«حتماً»اونجا رو هم باز به اسمه خودش بخره. با تشکر از فرستنده ی سرگذشت و«نرگس خانم عزیز»👍🍀💕
مرسی ازتون کاملا قصه رو لو دادین دیگه گوش نمیدم
@@mahsak3583
اول اونکه: شما داستانت رو گوش کن، به کامنته من چکار داری؟مگه من برای شما کامنت داده بودم؟! بعد هم میخوای دیگه گوش بده یا نده؛ این شمایی که از سرگذشتها و نیز تجربه آموختن محروم میشی! عیب نداره ماها بجات گوش میدیم و بچه بازی و قهر هم نمیکنیم! 😏🙂
متاسفانه این رفتار زشت در خاورمیانه خیلی عادی است که بیشتر ماها از نیش و زهر جاری سهم برده ایم و صدمه دیده ایم . انسان بد نهاد انشاالله سزایش را بگیرد .
خاور میانه نه،غرب اسیا بگویید
😭
مثل افسانه اس مگه همچین مردی وجود داره