سینما و فلسفه چه مناسبتی دارند؟
Вставка
- Опубліковано 21 лис 2024
- چه عواملی باعث میشوند یک فیلم را «فلسفی» بنامیم؟ آیا اصلا سینمای فلسفی در تعریف میگنجد؟ فلسفی نامیدن یک فیلم محصول رابطهای است که مخاطب با آن برقرار میکند یا اینکه یک فیلم فارغ از خوانش و درک مخاطب «فلسفی» است؟
میهمانها:
مھدی پارسا، پژوھشگر فلسفه
امیر گنجوی، پژوھشگر تاریخ
من تقریبا تمام برنامه های پرگار رو گوش دادم از سال های پیش، خیلی برنامه خوبی هستش ولی برای من جذاب ترین قسمت ها بیشتر موضوعات مربوط به علم و دانش و تکنولوژی بودن. اگر میشه کمی بیشتر در این مورد برنامه بسازین. مثلا برنامه مربوط به روح، زمان، هوش مصنوعی، تکنولوژی های جدید، فضا و ... خیلی خوب بودن. مباحث دیگه هم خوبن ولی خوبتر میشه اگر هر از چندگاهی سری به موضوعات علمی هم بزنین. ممنون از برنامه خوبتون.
امید ساخت بیشتری برنامه های علمی و تاریخی تان، بیننده برنامه های زیبایی تان از هفت ماه بدینسو هستم ❤🎉
با تشکر از برنامه پرگار در انتخاب موضوع و صحبت های متفاوت و زاویه دار هر دو سخنران... به نظر من با وجود المان های تفسیر پذیر بودن و نقش آگاهی مخاطب , سینما قابلیت به تصویر کشیدن مفاهیم فلسفی را دارد هم از نگاه فرمی که اشاره شد و هم بیان بن مایه های عمیق که شامل سینمای تجاری هم میشود. فلسفه به معنای کلاسیک فقط در نوشته های قدما ومتفکران جدید سر از جنین فکر بیرون نمیکشد بلکه با ایجاد پرسش و ایجاد احساس آدم عدم یقین در سکانس ها یا کلیت فیلم های سینمای از ژانر های مختلف در ذهن های مخاطبان شکل میگیرد. مثال های که در طول برنامه اشاره شد گویای این نظر من هست که به نظر من نشان از قدرت بی پایان سینما برای درکی عمیق و چند لایه تر از مفاهیم, پارادایم ها و پرسش های ابدی و بی پاسخ و تفسیر پذیر فلسفی دارد. از این منظر سینما رابطه تنگاتنگ و در حال تحولی با فلسفه و وادی تفکر دارد.
Thank you for another good talk show . I fowled the talks and enjoyed it very much and I think I have to listen to it again to digest it . Thanks to Daryioush Karimi for daring to cut into this subject which is very touch and go in our time and not easy to expand into it but it was very well done .
بسیار برنامه خوبی بود، به نظرم در مورد سینما برنامه های بیشترباید بزارین، اما در مورد گفتگو و بحث هایی که شد من با آقای گنجوی موافق هستم. من معنای سینمای اصیل یا کارگردان اصیل رو متوجه نمیشم. به نظرم در هر نوعی از سینما میشه عناصر فلسفی دید.
سینمای ایران عالیه
امیر گنجوی خیلی خوب و منطقی حرف زد
مسعود فراستی را دعوت کنید😂
نمیشه فقط سینمای رئالیستی یا اونهایی که غیر استودیویی هستن رو فلسفی دانست...خیلی مواقع فیلمهایی که کاملا تدوین شده هستن کاملا فلسفی هستن...اگر ملاک تفکر باشه نمی شه برخی سبکها رو فقط فلسفی دانست...
من با نظر آقای گنجوی موافقم؛ براساس معیار های طرف مقابل قاعدتا کسانی مثل کوبریک یا تارکوفسکی ، برسون را باید یکسری فیلمساز تجاری بدون تفکر بدانیم!
به نظر من سینما وسیله ایست یا بهتر بگویم صنعتی است که میتواند پشت هنر نمایشش فلسفه ای نهفته باشد..یعنی مفهومی برای درک هدفی خاص..مثلا در انقلابات نرم که غالبآ با رنگی توام بود اگر به فیلمهای ده سال قبل برگردیم با مروری ساده به سادگی درخواهی یافت که چگونه طبیعت و سینما دست به یکی کردن تا ایده ای را موثق کند.چه بخواهیم چه نخواهیم زور سینما در هر شکلش بیشتر است و فلسفه بیشتر چرا ها را توضیح میدهد اما سینما میتواند پذیرای آن (فلسفه )هم باشد.
سلام. ممنون بخاطر برنامه. ببخشید من پادکستی از پرگار درباره هوش و ایکیو -نه هوش مصنوعی- رو چندی پیش گوش کردم و الان تو ارشیو سایت و کانال تلگرام پیداش نمیکنم. کسی نمیدونه اسمش چیه؟
مبنای فلسفه سوژه ،سینما هم ابژه .فیلمهای دهه چهل و پنجاه ژاپنی،روسی امروز چنان تحلیل ها و برداشت های فلسفی میکنند که سازندگان این آثار اگر روحشان هم خبر داشت.
چهار تا روشن فکر دور هم جمع میشن سه تا فیلم میسازند و فیلم های همدیگر را می ستایند فیلم هایی که برای من به عنوان عوام جامعه بی معنی اند و برای خودشان به به و چه چه می کنند
درود جناب کریمی، کارگردان فیلم آمادئوس “میلوش فورمن” نام دارد که به اشتباه میلوش فورد گفته شد، شاید به خاطر شباهت به نام دیگر بزرگ تاریخ سینما جان فورد.
Ye barnameh rajabe Samade Behrangi bezarid
🎉🎉
متاسفانه مهمان برنامه آقای پارسا مشخصا درک بسیار محدودی نسبت به سینما دارند و اساسا فرضی که بر مبنای آن بحث را پیش بردند، فرض نادرستیست. ایشان میفرمایند سینماگران هنری بعد از جنگ دوم، دوربینها رو از حصار استودیوها بیرون بردند و در نتیجه فیلمها نزدیک به ساحت رئالیستی و زندگی واقعی شد و به همین دلیل این فیلمها ارتباط مستقیمی با فلسفه دارند! با این فرض تکلیفمان با فیلمسازان بزرگی مثل بونوئل و لینچ که در دورترین نقطه نسبت به رئالیسم میایستند چیست؟ اینها فلسفی نیستند؟ فارغ از اینکه همان فیلمسازان هم بنا به مسائل اقتصادی و امکاناتی (چینهچیتا استودیوی اصلی سینمای ایتالیا در اثر جنگ آسیب دیده بود و امکان کار در آن فراهم نبود) دوربینهای خود را از حصار استودیو بیرون آوردند. از سوی دیگر اصلا ارتباط ریتم کند با فلسفه چیست؟ امروزه مقالات بسیاری از فیلسوفان پست مدرن دربارۀ آثاری مانند بلیدرانر یا آواتار نوشته شده و از منظر فلسفۀ پست مدرنیسم بحث شده است. مورد بعد ایدۀ غلط ایشان از فاصلهگذاری برشتیست. اکثر فیلمسازان بزرگ هالیوود که امروزه به عنوان مولف شناخته میشوند و دربارۀ وجوه فلسفی و روانشناختی در آثار آنان صحبت میشود، کاملا عکس تفکرات برشتی عمل میکنند. برای مثال هاوارد هاکس مدام بر این مسئله تاکید دارد که من فیلمساز پنهان هستم و تلاش دارد تا بیننده را در روایت حل کند. آیا این به معنای خالی بودن آثار این فیلمسازان از تفکر است؟ امثال جوزف مکبراید و رابین وود و پیتر وولن و دیگران که اینطور فکر نمیکنند. ایشان از ورنر هرتزوگی مایه میگذارند که در مصاحبههایش مدام تاکید دارد که سینما هنر بیسوادان است! دقیقا به همین دلیل است که ایشان در مقابل سوال دربارۀ هیچکاک صرفا طفره رفتند. تفکرات بی نهایت دگماتیستی ایشان سالهاست که در حوزۀ نقد فیلم و حتی دانشگاهی خواهانی ندارد. متاسفانه آقای پارسا دقیقا نمونۀ بارز شخصیست که با بینش محدود دربارۀ سینما و از حوزههای غیر سینمایی، به سینما وارد شده و دربارۀ آن صحبت میکنند. بهترین پاسخ به ایشان توصیه به مطالعۀ «پسا نظریه» از دیوید بوردول و نوئل کرول است؛ به امید اینکه اندکی آگاهتر شوند و با مدیوم سینما آشناتر.
در مقابل مهمان دیگر آقای گنجوی تلاش کردند تا مستدل صحبت کنند و نگاه بسیار درستتری به موضوع داشتند. در صحبتهای ایشان تاکید بر ویژگیهای صنعتی سینما به عنوان یک موتیف تکرار میشود؛ مسئلهای که روشنفکران سالها تلاش کردند تا آن را نادیده بگیرند. هر چند متاسفانه مجری برنامه با سوالات نه چندان هوشمندانه و پریدنهای مداوم در صحبتها، امکان ایجاد یک بحث جدی و دوطرفه را از مهمانها سلب کرد. به امید ساخته شدن برنامههای بیشتر با موضوعات اینچنینی.
دستتان درد نکند. چه خوب پرداختید.
God must be crazy.
جناب کریمی، ممنون
اجارهنشینان هم داستان دارد و هم فلسفی ست، هرمنوتیک در هر متنی قابل تعین است، چرا در فیلم نباشد؟ کیارستمی جمله معروفی دارد که میگوید: پس از ساخت فیلم یا هر هنری، دیگر به مولف آن تعلق ندارد و مخاطبان آن هنر، برداشتها و مفاهیم خود را برداشت میکنند و نمونه بارز آن در شعر فارسی حضرت حافظ است. موفق باشید
❤❤❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉🎉🎉
برای مثال، آقای کریمی فیلم "صد ضربه"ی تروفو را فیلمی اجتماعی خواند در حالیکه این فیلم به هیچ وجه فیلمی اجتماعی قلمداد نمی شود. و یا صرف روایت داستان گریستن و فروپاشی روانی نیچه از دیدن صحنه ی شلاق خوردن اسبی در تورین که فیلم "اسب تورین" با آن آغاز می شود را دال بر فلسفی خواندن این فیلم دانستن! و بحث درباره ی راز ماندگاری آثار سینمایی که هیچ ربطی به موضوع رابطه ی فلسفه و سینما ندارد!!!!
بهتر بود از منتقدين سينما نيز دعوت بعمل مي اوردند.
یکی از ضعیف ترین برنامه های پرگار. با همه ی احترام برای آقای کریمی نه ایشان و نه دو کارشناس برنامه نه تسلطی بر موضوع بحث دارند و نه قادرند بر موضوع بحث تمرکز کنند و از شاخه ای به شاخه ای می پرند.
موضوع خيلي جالب بود ! ولي حيف كه تخصص كارشناسان در حد موضوع نبود. اميدوارم مجددا با متخصيصين جديد و مجرب اين موضوع تكرار شود.
Wat is this guy sayeeeen ?! 🥲😄😂🤣…. Agha boro ye dota noon begir !! Az baghal boro
بهترین ضمینه فلسفی در سینما که بطورکلی مونتاژ و سیستم هالیودی را بهم زد فیلم تنگ نفس گودار در ۱۹۵۹هست تماماً زمینه فلسفی و اجتماعی داشت و اتفاقاً در گیشه هم خیلی موافق بود که ۱۰ سال بعد در سینمای آمریکا دیده میشود یا فیلم ارتش سایعه هم سیآسی و هم فلسی هست یا سامرای در ژانر یک یلم گانگستری یک فیلم متافیزیکی که تمام ارزشها را جابجا میکند ، ملویل نه تنها کلاً سینما دهه ۵۰ به بعد عوض کرد بلکه پایه شد برای نسل سینمای اسکورسزی تا ترانتتو که خودشان کاملاً بان کردن
آقای کریمی در مقام مجری آنقدر «خب، خب» نکن
اگه بخوای در دنیای امروز جایگاهی پیدا کنی اینشکلی حرف زدن بیشتر مشتری داره. اصلا همینکه بشینی درباره ارتباط سینما با فلسفه یا ارتباط سینما با روانکاوی یا ارتباط سینما با سیاست حرف بزنی خودبهخود یعنی خیلی باسوادی. چون داری دربارهی چیزی بیشتر از سینما حرف میزنی 😀
نمیدانم چرا میهمان دعوت میشه وقتی مجری میتونه بیشتر از مهمانها اظهار نظر بکنه. اقای کریمی بذار بحث منعقد بشه و اینقدر صحبت طرف مقابل را قطع نکن