Dr.Atta Safavi .سرگردان و محزون و غمگینم. مرا در این وطن جایی نیست - در ماگادان کسی پیر نمیشود...

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 5 лют 2025
  • Memory of Magadan خاطرات دکتر صفوی- در ماگادان کسی پیر نمیشود
    • Memory of Magadan - خ...
    «پدر! عطاء آمد٫بلند شو! ببین در چه حالم! مرا ببخش که ترا دق مرگ کردم.
    طبیعت و یا سرنوشت گناهانم را کیفر داد.
    ۱۰ سال درمعادن زغال سنگ یا قبرستان ماگادان زنده بگور بودم،
    اکنون که به ایران بازگشتم تو نیستی. به هر دری می زنم نتیجه ای نمی دهد.
    سرگردان و محزون و غمگینم. مرا در این وطن جایی نیست.
    مجبورم با پای خود به قبرستان خود یعنی شوروی باز گردم. پدر جان، بدان
    که من وطن فروش نبودم. همه این رنج ها تاوان وطن پرستی و مردم دوستی
    و تلاش من برای رهایی مردم از فقر و بدبختی بود. می دانی که همه وطن پرستان
    کشورم در یک قرن اخیر کم وبیش با نام وبی نام این رنج ها را تحمل کرده و می کنند.
    سرنوشت من این بود. من از تو پوزش می طلبم».
    از کتاب "در ماگادان کسی پیر نمی شود" ص ۳۳۸
    من دلم را در هجوم آ رزو گم کردم عشق را در کوچه های جستجو گم کردم

КОМЕНТАРІ •