فروغ در پناه گلستان و صد با قربان او رفت ، این هذیان است آنهم پس از مرگش ، او وقتی قادر میبود که بدون گلستان شاعر میبود و با متانت باز عجیب می نامیدمیش ولی او در سایه ی مرد متاهیل شاعر شد بیچاره.
امیدوارم خوب و سلامت باشید. برخلاف آنجه گفته میشود ابراهیم گلستان مرد مهربانی بوده. این از آثار او از جمله نامه های او به سیمین ، کتاب گفته ها، نوشتن با دوربین,گو مصاحبه های او پیداست. در یکی لز مصاحبه ها اشاره میکند که تولید یک فیلم را متوقف کرده به خاطر اینکه یکی از هنرپیشه ها، داشته فروغ را به هرویین معتاد میکرده.در سالهایی در خانه اش، میزبان نویسندگان، شعرا و نقاشان بوده ، به تعدادی از آنها کار داده در آتلیه خودش و به طور کلی حمایت از دوستانش کار عادی بوده برای او. نقش حمایتی او برای دوستانش از جمله فروغ باید به یاد آورده شود و از نظر دور نباشد. آن قصر گوتیک انگلیسی ، داشتنش، شاید از لای ورق کتاب داستانها و رمانها و فیلم هایی که از کودکی و نوجوانی خوانده و تماشا کرده، در وقتی درست که امکانش فراهم بوده، سربرآورده و به او رسیده. بعید میدانم مردی آنچنان قوی و با ثبات در فکر و عمل ، کاری انجام دهد انفعالی.
سپاس نازنینم دانستههایت را با ما قسمت کردی،وجود انسانهایی با اِدراک و احساس و صداقت شما، این دنیای پر از کاکتوس را برایم گلستان میکند. درستاست، وگرهم برای عشق کاری کردن انفعال نیست..منکه همه چیز را از ذاتزیبای عشق میبینم. ماناباشی گلم
نه نازنین، فروغ تنها عشقش را فریاد زد و از بامردی زندار بودن تنها غم نصیبش شد و نه افتخار؛ او تنها سیساله بود اگر میماند این تجربه تلخ را دیگر تکرار نمیکرد. انسان بودن مهار و کنترل بموقع را ایجاب میکند، ما که حیوان نیستیم خوشمان آمد روی هرکه بپریم.البته خود آقایان هم کم بیتقصیر نیستند، به امید اینکه همه در حفظ انسانییت شرافت وجدان و تعهدات اخلاقی بکوشیم، مانا باشید عزیز
@@Azadokht خیلی جالب هست که اینقدر مطمئن دیگران را قضاوت نکنید ...فروغ زنی نبود که با هر مردی عاشق شود و زنی نبود که به خرافات و جهالت جامعه تن بدهد ...او عشق ابراهیم گلستان را فریاد زد تا به آدم های متحجرین چون شما بیاموزد عشق واقعی زن و مرد نمی شناسد و با خرافات سرکوب نمی شود !
@@Azadokht دقیقا خانم گرامی عشق را میشود به موقع جلویش را گرفت .فروغ باید از گلستان دوری میکرد وقتی که متوجه شد که داره به او احساس پیدا می کنه .اما نه فروغ می خواست این مرد با قدرت و با نفوذ و متول البته همچنین جذاب را صاحب بشه و نهایت سعی خود را کرد که گلستان را از زنش جدا کنه که موفق نشد . با خودکشی هاش که اول به زن گلستان خبر میداد تا وجدانش را ناراحت کند و ایجاد رابطه با بچه هایش . فراموش نکنیم که موفقیت فروغ هم بیشتر با وجود گلستان و همکاری و عشق او به گلستان بود. به نظر من باید داد بی صدای همسر گلستان را هم شنید. البته رسانه ها را هم باید در نظر گرفت که این عشق را خیلی بزرگ کردند
چه دلیل مزخرفی. چون من عاشق یک مرد خانواده دار هستم باید نادیده به این بچه ها و همسر این مرد عشقم را داد بزنم . چرا از جنبه همسر عاشق این مرد به شوهر و فرزندانش و خانواده ایی را که تشکیل داده فکر نمی کنید . که شاید موقع ازدواج آنقدر قدرتمند و با نفوذ و پولدار نبود و همه اش را با کمک و پشتیبانی همسرش بدست اورده
در باره آنچه که گفتی به سادگی رد میشوم اما چطور دلت آمد سه موجود نامتناجنس را در یک ترازو وزن کنی،آن دختر و پدر را خوب نمی شناسم اما فروغ را چرا.، بگذریم.به قول آقا رحیم کمک نجار ؛ رمان پروین خانم /دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا البته نه به خوشخطی آقا رحیم 😂😂😂❤.
نازنینم چه خوانا چه نامتجانس تنهاهمه در کنار هم گلزاری مصفا میشویم، بویژه ما زنان. دوری، جدایی و دشمنی چرا؟ باور میکنید اگر آنها در سوئد بودند گرچه طلاق هم میگرفتند هرسه یاهرچهار دوست باقی میماندند و بسیاری اوقات هم دورِهم دیدار میداشتند، ماهنوزخیلیدوریم. شادی یارت عزیز
فروغ بهترین سیرها بدرقه راحت❤تشکر از دکلمه گوی❤
سپاسگزارم
تندرست و توانا باشید بانو
سپاسگزار مهر و لطف شما هستم، مانا باشید
فروغ در پناه گلستان و صد با قربان او رفت ، این هذیان است آنهم پس از مرگش ، او وقتی قادر میبود که بدون گلستان شاعر میبود و با متانت باز عجیب می نامیدمیش ولی او در سایه ی مرد متاهیل شاعر شد بیچاره.
سپاس
امیدوارم خوب و سلامت باشید. برخلاف آنجه گفته میشود ابراهیم گلستان مرد مهربانی بوده. این از آثار او از جمله نامه های او به سیمین ، کتاب گفته ها، نوشتن با دوربین,گو مصاحبه های او پیداست. در یکی لز مصاحبه ها اشاره میکند که تولید یک فیلم را متوقف کرده به خاطر اینکه یکی از هنرپیشه ها، داشته فروغ را به هرویین معتاد میکرده.در سالهایی در خانه اش، میزبان نویسندگان، شعرا و نقاشان بوده ، به تعدادی از آنها کار داده در آتلیه خودش و به طور کلی حمایت از دوستانش کار عادی بوده برای او. نقش حمایتی او برای دوستانش از جمله فروغ باید به یاد آورده شود و از نظر دور نباشد.
آن قصر گوتیک انگلیسی ، داشتنش، شاید از لای ورق کتاب داستانها و رمانها و فیلم هایی که از کودکی و نوجوانی خوانده و تماشا کرده، در وقتی درست که امکانش فراهم بوده، سربرآورده و به او رسیده. بعید میدانم مردی آنچنان قوی و با ثبات در فکر و عمل ، کاری انجام دهد انفعالی.
سپاس نازنینم دانستههایت را با ما قسمت کردی،وجود انسانهایی با اِدراک و احساس و صداقت شما، این دنیای پر از کاکتوس را برایم گلستان میکند. درستاست، وگرهم برای عشق کاری کردن انفعال نیست..منکه همه چیز را از ذاتزیبای عشق میبینم. ماناباشی گلم
نازنینم اما نمیدانم چرا کامنت زیبای شما چاپ نمیشود؟
زنده باد ابراهیم گلستان ❤
فروغ در زمانی که با او بود بسیار ضعیف بود واصلا قلدر نبود وخانم گلستان بسیار خانم خوبی بود .
کاملادرسته،سپاس. ازقلدریمنظورم درآغازبود کهجرأتکردبا سنّکم جدابشه و مردیراکهمیخواهد باوجود تأهل بدستبیاره وهمهی حرفهایدلشراهم بیانکند، آنهمدرآنزمانها..بعد عشقآدمراکمیضعیفمیکند
چقدر صدای خودتون شبیه فروغه
چه حرف های مضحک و مسخره ای...اگر زنی عاشق مرد متاهل باشد باید خودش را سانسور کند ! فروغ اموخت که باید عشق را فریاد زد حتی اگر جامعه نتواند هضمش کند !
نه نازنین، فروغ تنها عشقش را فریاد زد و از بامردی زندار بودن تنها غم نصیبش شد و نه افتخار؛ او تنها سیساله بود اگر میماند این تجربه تلخ را دیگر تکرار نمیکرد. انسان بودن مهار و کنترل بموقع را ایجاب میکند، ما که حیوان نیستیم خوشمان آمد روی هرکه بپریم.البته خود آقایان هم کم بیتقصیر نیستند، به امید اینکه همه در حفظ انسانییت شرافت وجدان و تعهدات اخلاقی بکوشیم، مانا باشید عزیز
@@Azadokht خیلی جالب هست که اینقدر مطمئن دیگران را قضاوت نکنید ...فروغ زنی نبود که با هر مردی عاشق شود و زنی نبود که به خرافات و جهالت جامعه تن بدهد ...او عشق ابراهیم گلستان را فریاد زد تا به آدم های متحجرین چون شما بیاموزد عشق واقعی زن و مرد نمی شناسد و با خرافات سرکوب نمی شود !
@@Azadokht دقیقا خانم گرامی عشق را میشود به موقع جلویش را گرفت .فروغ باید از گلستان دوری میکرد وقتی که متوجه شد که داره به او احساس پیدا می کنه .اما نه فروغ می خواست این مرد با قدرت و با نفوذ و متول البته همچنین جذاب را صاحب بشه و نهایت سعی خود را کرد که گلستان را از زنش جدا کنه که موفق نشد . با خودکشی هاش که اول به زن گلستان خبر میداد تا وجدانش را ناراحت کند و ایجاد رابطه با بچه هایش . فراموش نکنیم که موفقیت فروغ هم بیشتر با وجود گلستان و همکاری و عشق او به گلستان بود. به نظر من باید داد بی صدای همسر گلستان را هم شنید. البته رسانه ها را هم باید در نظر گرفت که این عشق را خیلی بزرگ کردند
چه دلیل مزخرفی. چون من عاشق یک مرد خانواده دار هستم باید نادیده به این بچه ها و همسر این مرد عشقم را داد بزنم . چرا از جنبه همسر عاشق این مرد به شوهر و فرزندانش و خانواده ایی را که تشکیل داده فکر نمی کنید . که شاید موقع ازدواج آنقدر قدرتمند و با نفوذ و پولدار نبود و همه اش را با کمک و پشتیبانی همسرش بدست اورده
اگر هر كسى هر كارى دلش بخواهد انجام بدهد كه دنيا اشوب و كونفيكون ميشود!
در باره آنچه که گفتی به سادگی رد میشوم اما چطور دلت آمد سه موجود نامتناجنس را در یک ترازو وزن کنی،آن دختر و پدر را خوب نمی شناسم اما فروغ را چرا.، بگذریم.به قول آقا رحیم کمک نجار ؛ رمان پروین خانم /دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا البته نه به خوشخطی آقا رحیم 😂😂😂❤.
نازنینم چه خوانا چه نامتجانس تنهاهمه در کنار هم گلزاری مصفا میشویم، بویژه ما زنان. دوری، جدایی و دشمنی چرا؟ باور میکنید اگر آنها در سوئد بودند گرچه طلاق هم میگرفتند هرسه یاهرچهار دوست باقی میماندند و بسیاری اوقات هم دورِهم دیدار میداشتند، ماهنوزخیلیدوریم. شادی یارت عزیز
کاش یدونه بهش میدادی ثواب زیادی برات داشت مامک گت ورن
برو راجع به همان وایکینگ ها تحقیق کن