از خودت بگو چی فهمیدی ازین شعر .برو غزنه را بیبین شما چی کار کردین .مردم افغانستان به انسانیت احترام ندارند چی رسد به شاعر و سلطان غزنوی،کشتار مسلمانان بیگناه را فقط نگاه کنید هر روز.
داستان ایاز و گوهر سلطان محمود توسط استاد شهبازی در برنامه گنج حضور شرح داده شده و مراد مولانا از تمثیل گوهر من های ذهنی و هم هویت شدگی های انسان است که به نظر انسان گوهر قیمتی ست که شکستن آن بسیار دشوار مینماید
حزب باد : بیچاره هموطن : نان را به نرخ روز خوردن برای تو آ سان است إ اما گلوی خشک مرا میدرد چو خار إ چون نرم شاخه ای با هر نسیم هرزه ز هرسو سر را بخاک سجده کشیدن آسان برای توست إ اما در عاقبت : آنسان که دیده ایم پیشانی بخاک تو را میگزد چو خارإ ****** بیچاره هموطن : سررا درون شانه نهفتن إ جز قصه فریب نگفتن إ لبخند منجمد إ چشمان پر زآز إ تا خاک خم شدن إ در لحظه نیاز : تا رسم و راه توست : باقی نمی گذاردت : اندوه ننگ و عارإ دستان بهم نهاده ز خواهش با دیده گان پر ز تمنا:إ درانتظار بخشش ظالم إ جز چیره گی ظلم : چه میاورد ببار إ؟ باچهره ریا : ریشی برای شیخ إ چتری برای شاه . دیدیم هموطن که نیامد ترا بکار إ در دوستی : نه دوست إ جز آنکه بهره ای ؛جز آنکه حاصلی. باری بهر جهت ؛ ره میبری به پیش اما دریغ و درد : زانجام غافلی إ فرقی نمی کند : هر مکر و هر فریب : با نوحه یا شعار با کدخدا بساز إ بربینوا بتاز : خرمن به باد ده : هر ریشه ؛ بوته را با شعله برگد از؛ فرزند کورشی ؛ یاا ننگ روزگار گندم نما و جو بفروش هر کجا که شد پر کین و پر حسد؛ بی مهر و بی وفا نفعی اگر رسد ؛ فرقی نمی کند : شاه است یا گدا: رنگین کمان ز چهره تومانده یادگار. مسعود علی پور
مولانا را درود سلطان را سلام جای شان در افغانستان است موفق باشید
سپاس استاد بزرگوار...به شما افتخار میکنیم🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
سپاس از تفسیر زیبا و عالی شما.🙏✌👌🤩💖🌹
سلطان محمود غزنوی که یکی از سلاطین مشهور افغانستان و جهان است
عجب سلطان افغانستان که هرگز و هرگز نامی از افغانستان نبرده و یادی از افغانستان نکرده
@@Tajikproud-fg2pr غزنه کی بود که حالی در افغانستان است
Knight_rider ة٠
از خودت بگو چی فهمیدی ازین شعر .برو غزنه را بیبین شما چی کار کردین .مردم افغانستان به انسانیت احترام ندارند چی رسد به شاعر و سلطان غزنوی،کشتار مسلمانان بیگناه را فقط نگاه کنید هر روز.
عالی بود استاد
خواهش میکنم جناب سروش از سنایی هم بگوئید.سپاس.
الهی عمر تان را عمر خضر گرداند همیشه صحتمند باشید
استاد چرا از سنایی هیچ یاد نمیکنید؟
عجب شرح زيبا و نشه آور
نمیدونم ، یه حسی بهم میگه دکترسروش پاک طینت نیست.حس خوبی ازش نمیگیرم، ولی برای مثال از الهه قمشه ای حس خوب میگیرم.چی بگم آخه😇
❤
😘👏👏👏
داستان ایاز و گوهر سلطان محمود توسط استاد شهبازی در برنامه گنج حضور شرح داده شده و مراد مولانا از تمثیل گوهر من های ذهنی و هم هویت شدگی های انسان است که به نظر انسان گوهر قیمتی ست که شکستن آن بسیار دشوار مینماید
نه ایاز آنست که تو میگویی و نه هم محمود آنست که تو میگویی و نه هم مراد شاعر از سلطان خداست.
Only jesus Christ is god god is love love love father son holy spirito amen
حزب باد :
بیچاره هموطن :
نان را به نرخ روز خوردن
برای تو آ سان است إ
اما گلوی خشک مرا میدرد چو خار إ
چون نرم شاخه ای
با هر نسیم هرزه ز هرسو
سر را بخاک سجده کشیدن
آسان برای توست إ
اما در عاقبت :
آنسان که دیده ایم
پیشانی بخاک تو را میگزد چو خارإ
******
بیچاره هموطن :
سررا درون شانه نهفتن إ
جز قصه فریب نگفتن إ
لبخند منجمد إ
چشمان پر زآز إ
تا خاک خم شدن إ
در لحظه نیاز :
تا رسم و راه توست :
باقی نمی گذاردت : اندوه ننگ و عارإ
دستان بهم نهاده ز خواهش
با دیده گان پر ز تمنا:إ
درانتظار بخشش ظالم إ
جز چیره گی ظلم : چه میاورد ببار إ؟
باچهره ریا :
ریشی برای شیخ إ
چتری برای شاه .
دیدیم هموطن که نیامد ترا بکار إ
در دوستی : نه دوست إ
جز آنکه بهره ای ؛جز آنکه حاصلی.
باری بهر جهت ؛ ره میبری به پیش
اما دریغ و درد : زانجام غافلی إ
فرقی نمی کند : هر مکر و هر فریب :
با نوحه یا شعار
با کدخدا بساز إ بربینوا بتاز :
خرمن به باد ده :
هر ریشه ؛ بوته را
با شعله برگد از؛ فرزند کورشی ؛ یاا ننگ روزگار
گندم نما و جو بفروش هر کجا که شد
پر کین و پر حسد؛ بی مهر و بی وفا
نفعی اگر رسد ؛ فرقی نمی کند :
شاه است یا گدا:
رنگین کمان ز چهره تومانده یادگار.
مسعود علی پور
خسته کن خیلی خسته کن.