روایت واقعی فرار صدام از دست نیروهای ایرانی با یک آمبولانس!
Вставка
- Опубліковано 12 лип 2024
- در روزهای آغازین فروردین 1361، عملیات فتح المبین که یک عملیات گسترده با حضور سپاه و ارتش بود منجر به آزادسازی چند منطقه و اسارت عده ای زیادی نیروی عراقی و کسب غنائم نظامی فراوان شد. اما مهمترین نکته این عملیات نزدیکی نیروهای سپاه به صدام حسین و احتمال اسارت او بود. هرچند نیروهای ایرانی پس از پایان عملیات و از زبان اسرای عراقی حضور صدام در نزدیکی خط مقدم و فرار او را شنیدند اما صدام از نیروهای خود خواست در صورت اسارت به دست ایران به صورت دسته جمعی خود.کشی کنند!
روایت این اتفاق عجیب را بشنوید.
00:00 - ماجرای بدل صدام و پسرش عدی
02:00 - سنگر صدام در مهران
04:33 - ماجرای فرار صدام از اسارت
06:07 - تصمیم صدام برای خودکـ.شی در صورت اسارت
واقعیت داره خیلیها گفتن این حرف را وخودم شاهد بودم از بچه های جنگ که این خاطره را از عملیات فتح المبین بازگو میکردن
Salam khaste nabashid va movafagh bashid ❤❤
ممنون
اگه اومده باشه تو خط مقدم واقعاً دل و جرأت داشته، گرچه حسین فهمیده هم بالاخره معلوم شد همش چرنده، دروغ گفتن هم خناق نیست، چون تا حالا فقط تنها چیزی که مردم از شما نشنیدن راست بوده
روایت خیلی جالبی بود.
چون دروغ است جالب است🎉بازماندگان شاهد زنده هستند❤من در فکه نبودم که سه لشکر حمله کردند و ما عقب نشستیم تا پل کرخه
tnx man
صدام و در کل عراق یا افغانستان،باکو،ارمنیهاو... همیشه ایران رو بچشم برادر بزرگ میدیدن و میبینند.و این نگاه برادر بزرگ و کوچکی خودش باید بررسی بشه
هیچ عربی درطول تاریخ به ایران جزبه چشم دشمن نگاه کرده، خواهشأبروتاریخ بخون
dorud bar ruhe pake shahidan
درود بر رزمندگان هشت سال دفاع مقدس♥♥♥♥
جالب بود ممنونم
درود به شرف وشجاعتش ❤😂🎉
این داستان به چند شکل شنیده شد در عملیات خیبر با هلیپوتر فرار کرد وچند بار خلبانان ایرانی نزدیک بود بزننش
این واقعیت خود صدام گفت
نکته جالب نگاه سرداران هست.یعنی انگارحتی تابحال نشنیده بودن.چشاشون ازحدقه زدبیرون.نمیدونم یعنی هیچیک ازاین سرداران درجنگ حضورنداشتند؟
درود بر شما هموطن متشخص ، پاینده باشید
واقعیت داره خیلیها گفتن این حرف را
ماشاءالله
ای کاش این اتفاق افتاده بود. الان خیلی خیلی از مساعل جور دیگه ای رقم میخورد
کاشکی بحرین هنوز قسمتی از ایران بود و کل خلیج فارس برای خودمون بود و اصلا معلوم نبود کلی از این سران اعراب روی کار نمیومدن
من چند بار این قضیه رو شنیدم از زبان چند خلبانها ایرانی
قهرمان سازی صدام
😂😂😂😂عجب باورم شد
خیلی جالب و مفید 🎉🎉🎉🎉
اول ویدئو وقتی رهبر داره این ماجرا رو واسه نظامیا میگه آدم احساس میکنه خود اون نظامیها هم دارن تعجب میکنن از شنیدن این حرف😂
زرنگ شمایید پخمه ماییم🙄
این داستان فرار صدام در جبهه درسته منتها این منبع رونمیدانم درسته
اگران موقع صدام دررفته اما اخر ش گیر افتاد وبه درک رفت
عالی بود
خب برو کتاب داستان بخون. کتابهای ژول ورن همش. تخیلات عالی بیچاره مسئله عالی وقشنگ بودن نیست مسئله دروغ وراست بودن است. اینها. با دروغ سوار تو وامثال تو که تعدادتان زیاد است میشوند
اگه در مور د قبل از ا ع دام وحضور دوفرد ایرانی که بهش میگن مااینجا هستیم .کلیپ از وکیل صدام ظاهرا بود که چند بار تکرار کرد
زیبا بود ❤
کودتای نوژه مرداد ۵۹ کشف شد .... کجاییی ؟؟؟؟!!!!
من خودم جبهه بودم وقتی عملیات بود صدام به هیچ وجه خط مقدم نمی اومد خیلی زرنگتراز این حرفها بود ماهم چند بار با توپخانه میخواستیم بزنیمش اسرا به ما میگفتند بدل صدام میاد جبهه و چندین بار مقرش تو جبهه که آمار داده بودند زدیم ولی لامصب هدف قرار نگرفت
منم این داستانا همون روزای جنگ شنیدم.ولی فکرنمیکنم واقعیت داشته باشه واصلا باعقل نمیخونه
ژنرال حسین کامل مجید، وزیر صنعت و صنایع نظامی سابق رژیم بعث و داماد معدوم صدام، پس از فرار به اردن در زمستان سال ۱۳۷۴، در مصاحبهای مفصّل با نشریۀ السفیر، چاپ بیروت، اذعان کرده است: «در عملیات شوش - دزفول (فتح مبین)، هنگامیکه نیروهای ایران در منطقۀ سپاه چهارم عراق پیشروی کردند، واحدهای پشتیبانی این سپاه رزمی نیز از بین رفت و چیزی نمانده بود که صدام و همراهان او، که من هم جزء آنها بودم، به اسارت نیروهای ایرانی درآیند. در آن لحظات، رنگ از چهرۀ صدام پریده و بسیار نگران بود. صدام به ما نگاه کرد و گفت: "از شما میخواهم درصورتیکه اسیر شدیم، من و خودتان را بکشید."»
عالی مثل همیشه
چرادروغ میگیداین اتفاق درگذرگاه رقابیه باهیلکوپتروخودش مفصلا توضیح داد
صدام مرد رفت .
جانم فدای حرفهای ارزشمند حضرت اقا❤
انشااله وبزودی فدا بشی
بعدشم صدام یه بار تو محاصره افتاده بود اونم محاصرهی نیروهای ارتش بود، آخه واقعیتش برخلاف تصورات و تخیلات بعضیها در مورد قدرت سپاه ، سپاه از ارتش خیلی خیلی ضعیفتره یعنی اصلا عددی نیست مقابل ارتش چون تازه الان بعد ۴۰ سال از تاسیس سپاه ارتش دو و نیم برابر سپاهه، زمان جنگ که اصلا عددی نبود برابر ارتش حالا چیشده که میگن صدام در محاصره سپاه بود نمیگن در محاصرهی ارتش بود!؟!؟!؟😮
کل داستانهای جنگ خوندم و شنیدم هیچ کدوم از این حرفا درست نیست
اینوناحال نشنیده بودم
ولی من ازتیمسال خلبانان مازندرانی شنیدم گفت به مااطلاع دادن صدام میخاد باهلیکوپترمیاد منطقه من بااف ۱۴تومنطقه مرزی بودم ۲تا میگ عراقی رازدم بعد اینها باخبرشدن برگشتن
کذب محض
حرف مفته دروغی دیگر
😂😂😂اولش فکر کردم میخواید بگید که صدام یه بار تلاش کرد از دست ایرانیها فرار کنه اما نتونست یعنی صدام رو هم ما ایرانیها گرفتیم نه آمریکا 😂 مثل مشخص شدن مختصات سقوط بالگرد رئیسی توسط پهپاد ترکیه که بعد از کلی دروغهای ضدونقیض باز یه دروغ تابلوتر گفتن ، گفتن که پهپادهای ما پیداش کردن😅😅😅
سلام : ضمن خسته نباشید ُ خدمت شما عرض کنم بنده در عملیات فتح المبین در جبهه و در همین عملیات در منطقه دشت عباس و ارتفاعات کمر سرخ در مرحله اول و دوم عملیات در ( انزمان ) تیب۴۱ ثارالله ساه بودم و این واقعه یعنی حضور صدام و فرارش از خط مقدم کاملا صحت دارد و خودم شخصا با چند اسیری که روز چهارو عملیات اسیر کرده بودم صحبت کردم . در مجموع موضوع کاملا درست است . ممنونم
اینم یه روزی ادعای خدایی میکرد
تا حالا کجا بودید شما . اصلا اونوقت شما چند سالت بود
چه ربطی داره این مجری داره روایات رو بازگو میکنه...تو عملیات فتح المبین هم خامنه ای اون لحظه اونجا نبوده که احتمال اسارت صدام بوده..حالا چون خامنهای اونجا نبوده نباید راجب این موضوع حرف بزنه...تو حتما یه عرزشی کم عقلی که زبانت جلوتر از مغز نداشتت حرف میزنه...
#درودبرشمـــا ،،،❤🇮🇷❤
اگه مقام معظم رهبـــری این ناگفته را
افشا نمیکرد هنوز در طبقه بندی محرمانه جنگ باقی مانده بود ،،// چرا بعداز این همه سال هنوز مطالب محرمانه مونده ،،،؟؟
برادر عزیز در تمام دنیا اسرارجنگ بعداز سی سال فاش میشه
هزار جور اینو شنیدم ولی باورش سخته
داداش اون میخائیل رمضان بدل صدام بوده در کتاب خاطرات میخائیل هستش که بجای صدام به مناطق جنگی میرفته تا رزمندگان رو روحیه بده خود صدام نبوده
ولی ژنرال های ارشد بعثی من جمله مسئول دفتر صدام و رئیس استخبارات ارتشدبعث در مصاحبه ها و کتاب های خاطراتشون گفتند صدام بوده . اگه چند تا از ژنرال ها بودن حالا میشد گفت بدلش بوده و حتی اونها هم نمیدانستند ولب وقتی رئیس دفتر خود صدام تایید میکنه دیگه نمیتونه بحثی در اون باشه . این بدل و داستانهای مسخرهوای که راجع به بدل شخصیت ها میگن هم افسانه سرخیی هست . چنین بدلی که از فاصله نزدیک هیچ کس نتونه تشخیص بده و حتی بیاد به جای طرف صحبت هم کنه وجود نداره و افسانه شرایط هست . بدل نهایتا برای کسانیکه طرف رو از نزدیک ندیدند و اون هم از فاصله دور اون هم به شرط اینکه صحبت و سخنرانی نکنه شاید قابل تشخیص نباشه ولی نه دیگه در این حد شباهت که حتی مثلا رئیس دفترش هم متوجه نشه . خب چنین بدلی وجود نداره و حتی به فرض هم وجود داشت هیچ پادشاه یا رهبری تحملش نمیکنه چون برای خودش هم خطرناکه و بیشتر از آنچه که مفید باشه خطرناکه و اطرافیان میتونند با استفاده از همین بدل علیه اش کودتا کنند
بدلش بوده هرچند اگه همون هم اسیر میشد احتمال داشت که امتیاز های زیادی بگیریم
درتمام جنگ حضورداشت جنگ می کردوحضورداشت ممکنه ولی تابه حال نشنیدم!!!!!!!
بنازم آقا.خود آقا هم بارها در میدان جنگ حضور داشت ودر عملیات شرکت میکرد
اقاچریک بود
اقا خودش گفت خفتش کردن
دروغ نگوآقاهرگزدرجنگ شرکت نکرده!حرف الکی نزن.
اگرصدام دستگیرمیشد؛مستقیم میبردنش قزوین وشب وروزکونش میزاشتیم؛تاسقط بشه.
دروغ نگو پشت جبهه میآمد واز خمینی بیزار بود که چرا میفرستد اون رو در جبهه ،یه آدم بی وجود را قهرمان نکنید من جانباز جنگم حتی سپاه هم در خط مقدم نبود فقط میآمدند عملیات میکردن وشکست سخت میخوردن ومیرفتند عقب خط مقدم دست ارتش بود که آنقدر مظلوم قرار گرفته ،
عین کسانی صحبت میکنی که میرن بهشت و جهنم.و برمیگردن.از نقطه نقطه بهشت با جزییاتش تعریف های آبداری میکنن
دشمن گجستک ولی شجاع
دمه سپاه گرم
😂😂😂😂😂😂؟؟؟؟؟چی زدی
شاهنامه آخرش چی شد؟؟؟اینقدر دروغ و بلوف و .......
همش دروغه توسطه دروغو صدام تو خط نمیومد هرکه میگه شعر میگه
از همه چی خبرداره خدا توست جبراعیل
بگو در کدام صفحه از کتاب رفیق سامرائی چنین چیزی اومده ؟ دروغ میگی . یا صفحه ش رو بگو یا بپذیر که دروغگویی .
آدم هایی که به این راحتی دروغ میگن به نظرم غیرت و انسانیت رو از دم گذروندند،،
من از اول جنگ تا آخرش بودم و درجریان همه مسائل جنگ هستم وبیشتر حرفهایی که امروز گفته می شود صحت ندارد
جدی نگیرین برای فالوورهست
قربونت برم شما که در تمام لحظات جنگ و تمام نقطه های درگیری که حضور نداشتید ..البته بدل صدام به همه جا سرکشی میکرد
خوب مگه از تمام اتفاقات در طول هشتصد کیلومتر مرز ، خبر داشتید !؟
قطعا شما در یک زمان فقط میتونستید تو یک منطقه باشید. بعدشم این اتفاق آنسوی مرز افتاده ، و تو کتاب ویرانی های دروازه شرقی نوشته شده
هوشنگ این. جریان رو حتی در خاطرات فرماندهان. بعثی ثبت شده
لعنت بر بنیانگذار جمهوری اسهالی خمینی ملعون
اگر زمان شاه بود حتماً دستگیرش میکردن
اگه شاه بودکه صدام جرات حمله کردن نداشت
چقدر تو نادانی اگر شاه متوانست بحرین را شوهر نمیداد بحرین مگه ارث بابای شاه خانن بود که وطن وخاک پاک ایران را شوهر داد😂نگو جای دیگه بهت میخندن 😂😅
ک ص نگو
زمان شاه همه جا برق نداشت ،جاده ها آسفالت نبود ،بیسواد بیشتر از باسواد بود ،حلب آباد بود ، لطفا حرف مستند بزن
لابد شاه خودش قرار بوده بره دستگیرش کنه😂😂بدنه ارتش که همون ارتشه . تازه ساه هم بهش اضافه طدا . حرفهای ابلهانه میزنی 😂😂
زارت
۸ سال جنگ درجبهه حضور داشتم اولین بار هست میشنوم صدام داشته به اسارت نیروهای ایرانی در میومده
شیر که میمره.روباه بلوف زیاد میزنه
بجای شین ک بزار
صدام هیچ گوزی نبود
برولوده صدام یک ببر بود اوههرگز از نیروهای ایران نمیترسید
کاغدی
اقا شما خوبید همه بدند شما با شصت ملیون علیه پانزده ملیون عراق پیروز شدید
😅😅😅😅😅😅
۳۵ ملیون درمقابل ۶۵ کشور
یادتون ندادند پشت مردها دروغ نگید چرا اون موقع که زنده بود این دروغ هارو نمی گفتید چون از ترستون زنده بود جرعت نداشتید اسمش بیارید
اگرمی گرفتیمش کس زنش میزاشتیم؛حرومزا ده.
عموجوون شما چرا ناراحت شدید نسبتی با صدام داری شیطون بلا
ژنرال حسین کامل مجید، وزیر صنعت و صنایع نظامی سابق رژیم بعث و داماد معدوم صدام، پس از فرار به اردن در زمستان سال ۱۳۷۴، در مصاحبهای مفصّل با نشریۀ السفیر، چاپ بیروت، اذعان کرده است: «در عملیات شوش - دزفول (فتح مبین)، هنگامیکه نیروهای ایران در منطقۀ سپاه چهارم عراق پیشروی کردند، واحدهای پشتیبانی این سپاه رزمی نیز از بین رفت و چیزی نمانده بود که صدام و همراهان او، که من هم جزء آنها بودم، به اسارت نیروهای ایرانی درآیند. در آن لحظات، رنگ از چهرۀ صدام پریده و بسیار نگران بود. صدام به ما نگاه کرد و گفت: "از شما میخواهم درصورتیکه اسیر شدیم، من و خودتان را بکشید."»
سرلشکر ستاد، عَبِد حمید محمود الخطاب، رئیس دفتر ریاستجمهوری عراق و از همراهان دائمی صدام، در طول دوران جنگ با ایران، گفته در کتاب خاطراتش نوشته است: «آقای رئیسجمهور مضطرب از عدنان خیرالله پرسید: "عدنان، بگو چه باید بکنیم؟" عدنان خیرالله جواب داد: "سرورم، جای دیگری برای فرار و پنهانشدن پیدا میکنم." دوباره آقای رئیسجمهور پرسید: "سلاح و مهماتی هم بههمراه دارید؟" من جواب دادم: "فقط یک قبضه تفنگ داریم." ایشان با خشم و غضب گفت: "اگر ایرانیها مرا پیدا کنند، میدانید چه میشود؟!" افراد همراه، همگی سعی میکردند آقای رئیسجمهور را آرام کنند. او درحالیکه به تانکهای ما که در آتش میسوخت، نگاه میکرد، دائم زیر لب میگفت: "لعنت بر آنها! ما را در ورطۀ جنگ گرفتار کردند." او اسم کسی را نمیآورد؛ فقط بر لعنتکردن اکتفا میکرد؛ اما من میدانستم که منظورش آمریکا و رهبران عربستان و کویت هستند. آن روز، برای چند ساعتی ما در محاصره بودیم؛ اما ناگهان یک دستگاه خودرو را که حامل افراد مجروح بود، پیدا کردیم. افراد زخمی را بیرون کشیده، خودمان سوار شدیم. رئیسجمهور وقتی سر جایش نشست، گفت: "زخمیها مداوا خواهند شد؛ اما اگر ما اسیر ایرانیها بشویم، چه باید بکنیم؟"
خالد حسین نقیب، افسر سابق ستاد وزارت دفاع عراق، این واقعه را چنین روایت کرده است: «سرلشکر ستاد، هشام صباح فخری، فرمانده سپاه چهارم عراق، در گرماگرم عملیات فتحالمبین و پیشروی نیروهای ایرانی، به صدام اطمینان داده بود که نیروهای ما در حال مبارزه هستند و خطری آنها را تهدید نمیکند. صدام هم این حرفها را هنگام بازدید از جادۀ عمومی فکه و در حال قدمزدن شنیده و با خیال راحت مشغول بازدید از نیروهایش بود. در همان لحظه، یک گردان توپخانه که داشت از همان موضع عقبنشینی میکرد، با صدام روبهرو میشود. وقتی صدام علت عقبنشینی را از فرمانده آن گردان پرسید، گفت: "قربان، نیروهای ایرانی با موضع شما چند کیلومتر بیشتر فاصله ندارند. توصیه میکنم شما هم عقبنشینی کنید؛ درغیراینصورت، به اسارت درخواهید آمد!"» بهاینترتیب، این افسر صدام را از خطر اسارت به دست ایرانیها نجات داد. (خالد حسین نقیب، 1368)
واقعیت داره خیلیها گفتن این حرف را وخودم شاهد بودم از بچه های جنگ که این خاطره را از عملیات فتح المبین بازگو میکردن
بله واقعیت داره ولی اون موقع در حد شنیده ها ازربازجدیی اسرا و شایعه بوده و کسی طبیعتا نمیتونسته مطمئن بشه از صحتش ولی بعدها که دولت بعث سقوط کرده موثق شده و در خاطرات فرماندهان ارشد ارتش بعث اومده
دشمن گجستک ولی شجاع