دخترارو تو سن کم شوهر میدن بعد انتظار دیگه ای دارن،تا می خواد درس بخونه میگن چشمو دلش جنبیده هر کسی حق داره واسه زندگی خودش تصمیم بگیره،ولی مادر دخترا نباید دخترارو ول می کرد باید سراغی ازشون می گرفت ،این خودخواهیه ادم تنها به فکر خودش باشه درسته حق انتخاب داشت ولی بچه هاشم نباید ول می کرد این داستان درست مثل زندگی مادر شوهرمه با این تفاوت بجای دو دختر دو پسر داشت ولی یکی رو تو 3 سالگی و یکی رو 6 سالگی ول کرده بود که سه چهار ماه قبل می خواست منو شوهرمو ازهم جدا کنه ولی نتونست اونم بخاطر تنهاییش تو آلمان بود می دونم چون دلش می سوخت از بچگی می سوخت خلاصه نرفت شوهرم به منم بدوبیرا گفت منم گفتم مگه مادری کردی در حقش اون همه زحمت زندگیمو کشیدم بدم به آتیش بکشیش خلاصه دیگه ازش خبر نداریم ولی خودخواهه همش به فکر خودشه چون من یه پسر از همسر قبلیم دارم پیش ماست و شوهرمم یه دختر از خانم قبلیش داره پیش مادرشه می گفت مادر شوهرم بچتو بده باباش تو هم بیا گفتم مثل خودت کنم نفرین بکشم بچم بمونه خیابونی بشه گفت تو چطور بچتو می خوای منم باید بخوام گفت تو باید کوچیک بودن می خواستیشون نه الان که مرد گنده ای شده آدما فرق نمی کنه کجا زندگی کنن تفکراتشون ،ذهنیتشون هیچ وقت عوض نمیشه یه سنگ دل،همیشه سنگدله،منم می تونستم بچمو ول،کنم دنبال خوشگذرانی باشم ولی اون خوشیحامو با پسر 11 سالم خوشگلم تقسیم کردم،خوب شد ولش نکردم و نمی کنمم،چون آثارشو تو شوهرم و برادر شوهرم می بینم ،خیلی طول کشید شوهرمو به آرامش برگردونم چون می دید محبت منو پسرمو یجور میشد چون مهر مادری ندیده بود گفتم مادر بچشم بد باشه باز مادر ولی مادر تو درسته به زور شوهرش داده بودن حقش بود بره ولی شمارو نباید فراموش می کرد،مادرشم با یه مردی ازدواج کرد ولی به اونم زور گفت یه دخترم از اون جا گذاشت رفت خلاصه نمی دونم در چه فکریه چون اگه کسی جای کس دیگه نباشه نمی تونه درک کنه ولی اینم خودخواهیه فقط به فکر خودت باشی.
خیلی جالب بود ممنون از شما مستان عزیز که با صدای قشنگت این سرگذشت رو قشنگتر کردی❤❤❤❤❤❤❤❤
فقط فقط و فقط صدای مستان و شمیم . ❤❤
موافقمممم
طراوت. باران.
متفاوت بود، سپاس ❤❤❤
بخاطرصدای دلنشین شما داستانهات دلنشین میشه
❤سپاس فراوان
سرگذشت جالبی بود🌹
سپاس از شما داستان جالبی بود 💜
Tankyou, verygood
واقعا صدای ارامش کنندی داری
سلام راوی محترم مرسی که داستانهای بسیار زیبا تعریف میکنی اینم کامنت انگلیسی ok ok ok ok
بیشتر از داستان صدای شما خیلی دلنشین ❤ عزیزم❤
❤❤❤😊
عالی بود👏✨
Thanks ❤.
مرسی از همراهیتون🌹
👍👍👍
💝💝💝💝💐
خدابه هرادمی یک زیبایی داده چهره زیباتودل بروهیکل درشت وموضوع مستان خوش صدایی مستان ازانچه خدابه توداده تشکرمراقب حنجرت باش ❤
مرسی از همراهی و حضور گرمت😍
❤❤❤❤❤عالی بود
درود مستان عزیز پاینده باشی😊
👏❤️
MRS
❤❤❤❤❤❤❤❤
خدا را شکر می کنم که عاقبت بخیر شدی ❤
عجب قراشمیشی نابرادریت دایی بچه ات هم هست
مگر بقیه داداش ها دایی بچه ها نمیشن🫤😂 حالا تنی و ناتنی فرقی ندارد...
درود وسیاس مستان عزیزم ❤❤❤❤🎉
عزیزدلمی❤️😍
❤❤❤❤🎉🎉🎉
❤️❤️❤️
درود وسپاس مستان عزیز ❤
سپاس از همراهی و حضور گرمتون🌹
جوری که این صدا از بهشت اومده❤😊
هانی پرانرژی سپاس از همراهی و حضور گرمت❤️
Ok ok ok ok ok ok ok ok ok ok ok
دخترارو تو سن کم شوهر میدن بعد انتظار دیگه ای دارن،تا می خواد درس بخونه میگن چشمو دلش جنبیده هر کسی حق داره واسه زندگی خودش تصمیم بگیره،ولی مادر دخترا نباید دخترارو ول می کرد باید سراغی ازشون می گرفت ،این خودخواهیه ادم تنها به فکر خودش باشه درسته حق انتخاب داشت ولی بچه هاشم نباید ول می کرد این داستان درست مثل زندگی مادر شوهرمه با این تفاوت بجای دو دختر دو پسر داشت ولی یکی رو تو 3 سالگی و یکی رو 6 سالگی ول کرده بود که سه چهار ماه قبل می خواست منو شوهرمو ازهم جدا کنه ولی نتونست اونم بخاطر تنهاییش تو آلمان بود می دونم چون دلش می سوخت از بچگی می سوخت خلاصه نرفت شوهرم به منم بدوبیرا گفت منم گفتم مگه مادری کردی در حقش اون همه زحمت زندگیمو کشیدم بدم به آتیش بکشیش خلاصه دیگه ازش خبر نداریم ولی خودخواهه همش به فکر خودشه چون من یه پسر از همسر قبلیم دارم پیش ماست و شوهرمم یه دختر از خانم قبلیش داره پیش مادرشه می گفت مادر شوهرم بچتو بده باباش تو هم بیا گفتم مثل خودت کنم نفرین بکشم بچم بمونه خیابونی بشه گفت تو چطور بچتو می خوای منم باید بخوام گفت تو باید کوچیک بودن می خواستیشون نه الان که مرد گنده ای شده آدما فرق نمی کنه کجا زندگی کنن تفکراتشون ،ذهنیتشون هیچ وقت عوض نمیشه یه سنگ دل،همیشه سنگدله،منم می تونستم بچمو ول،کنم دنبال خوشگذرانی باشم ولی اون خوشیحامو با پسر 11 سالم خوشگلم تقسیم کردم،خوب شد ولش نکردم و نمی کنمم،چون آثارشو تو شوهرم و برادر شوهرم می بینم ،خیلی طول کشید شوهرمو به آرامش برگردونم چون می دید محبت منو پسرمو یجور میشد چون مهر مادری ندیده بود گفتم مادر بچشم بد باشه باز مادر ولی مادر تو درسته به زور شوهرش داده بودن حقش بود بره ولی شمارو نباید فراموش می کرد،مادرشم با یه مردی ازدواج کرد ولی به اونم زور گفت یه دخترم از اون جا گذاشت رفت خلاصه نمی دونم در چه فکریه چون اگه کسی جای کس دیگه نباشه نمی تونه درک کنه ولی اینم خودخواهیه فقط به فکر خودت باشی.