کاش این اپیزود رو دو قسمت کنید و در قسمت بعدی هم ادامهش بدید. موضوعی که من خیلی اوقات توی صورتم میخوره، زیاد بودن این مدل اعتیاد به "پروداکتیویتی" و سرزنشگری درونی در صورت عدم پروداکتیویتیه که بین زنان بهصورت کلی وجود داره. ما زنها درنهایت این مدل دویدن و هیچگاه از خودمون راضینبودن رو بیشتر داریم؛ شاید بهخاطر الگوی "دختر خوب" بودنی که از بچگی بهمون تحمیل شده و تصویر دروغینی که برامون ساختهشده، و دلیل عینیترش هم اینه که ما زنان بهخاطر نبود امکانات برابر، بیشتر باید بجنگیم و از اونطرف مسئولیتهای بیشتری، حداقل از لحاظ عاطفی روی دوشمونه. به اطرافمون نگاه کنیم. چند درصد از مردهای اطرافمون در این جنگ هرلحظه خوب بودن و هر لحظه به پیشرفتن و هرلحظه قلههای جدیدی رو فتحکردن هستند؟ مردها بهخصوص در فضای کار حق استراحت بیشتری برای خودشون قائلاند و درصد بیشتری از جایگاه و همون مقدار کاری که انجام میدن، رضایت دارند.
این ایپزود واقعا نجات دهنده بود برای من، قبل اینکه شروعش کنم انقدر گریه کرده بودم که چشمام خط شده بود ، چاییم نخورده بودم که سرد شده بود، و دیدم دقیقا موقعیت شکل شماها رو دارم تجربه میکنم، از سختی روز هاتون خوشحال نشدم، اما از اینکه شرایطم مشابه اذم عای دیگه هست خوشحالم، و باید بگم بهتون منم همینطوووور :)))
خیلی این اپیزود حس خوبی داشت، بیشتر از همه به خاطر اینکه من سه ساله مهاجرت کردم و این گونه مکالمهها رو هنوز ندارم توی فضای زندگیم. و دقیقا آنیتا خود منه و پانتهآ یکی از دوستای صمیمی من که با هم مینشستیم و گپ میزدیم. خیلی کیف داد.
بچهها میخوام بگم این موضوع یک روی دیگه هم داره برای کسانیکه این شکلی نیستند، مثل من. من به زمانهای خالی زیادی احتیاج دارم تا بتونم موضوعات رو برای خودم حل و فصل کنم و کلا از یک سنی به بعد، و تقریبا از کرونا به بعد، آهستگی درونیم هم بازخوردهای منفی به دنبال داشته هم موقعیتهای زیادی رو از من گرفته. معمولا برای آدمهایی مثل من کارهای زیادی وجود نداره، آدمها اضطراب شدیدی بهت وارد میکنند و و اتفاقا هل داده میشی به سمتی از طیف که شما ایستادید. یعنی میخوام بگم این آهستگی و استراحتی که به شما توصیه میشه، همون چیزیه که چماق میشه و کوبونده میشه توی سر کسی مثل من.
خوشحالم که صحبت هاتون رو میشنوم ، حس اینو دارم که یه جمع دوستی هستیم و صحبت میکنین واقعا لذت بردم از این همنشینی. بیشتر باشه خوشحال تر میشم ممنون از تعهدتون. 💗
بنظرم راهکارش مقابله با کمالگراییه.. من خیلی پیش میاد واسه خودم (به طور غیر سمی) چالش بذارم.. مثلا اقا کمالگرایی داری ولی به خودت ثابت کن بخاطرش از کاری که دوست داری نمیزنی. مثلا ولاگای یوتیویبمو همینجوری شروع کردم. یا اینکه اقا فکر میکنی بدون سوشال مدیا نمیتونم؟ یه چالش میذارم ۷۲ ساعت تو هیچ پلتفورمی نرم و نکته اینجاست که انجامشون میدم واقعا و به حرف خودم پای بندم. و یک بار کاری که کردم چالش مولتی تسک نکردن بود.. لازم نیست همه رو با هم انجام بدین و بنظرم یادآوریش به خودمون میتونه کمک کننده باشه. بنظرم لازمه برای خودتون چالش بذارین که یک ساعت پایانی امروز رو به سقف نگاه کنین.❤
خب آخه ما همون بچههایی هستیم که سه ماه تابستونمون همیشه برنامهریزی شده بود که از این کلاس به اون کلاس فرستاده بشیم و این حس بهمون داده شده کافی نیستیم و «دم رو غنیمت بشمار و کارپه دییم » و خلاصه انواع و اقسام مسابقههای ذهنیای که والدین و نسل قبلی بدون داشتن هیچ نیت بدی- و اتفاقا برعکس به قصد کمک کردن بهمون- درگیرمون کردن. ولی در نهایت همچین پشیمون هم بهنظر نمیرسید از سرویس کردن دهن خودتون :))
من از نوجوونیم وقتی مهمونی میرفتم یا مسافرت با دوستا و فامیل، بعد دو سه ساعت دیگه نمیتونستم شلوغی رو تحمل کنم و الانم این خصوصیت رو دارم. بنظرم ربطی به سن نداره خیلی. البته من شخصیتم اینطوریه همیشه همینه.
من اگر از فرط کار دیوانه و له نشم، اصلا احساس مفید بودن ندارم. حالم خوب نیست و مضطرب میشم. تابحال به راهکار فکر نکردم، چون از دید من زمانی به هدف/ موفقیت میرسی که از شدت کار شبها بیهوش شی. چون از کودکی پدر و مادر بسیار کاری و سختکوشم رو دیدم که استراحت براشون معنا و جایی در روزمرگی نداشت.
من وقتی موضوع اپیزود رو دیدم گفتم نه بابا من که دهن خودمو سرویس نمیکنم زیاد اما الان که اپیزود رو دیدم و به خودم فکر کردم فهمیدم اونقدر در زمینه سرویس کردن دهن خودم غرق شدم که دیگه به نظرم همه اینا کارای عادی و معمولیه که باید انجام بشه دیگه مگه سبک زندگی دیگه ای هم هس:/
نمیدونم این راهگار چقدر درسته ولی یه زمانایی در ارتباط با حتی عزیز تریناتون کاری نکنید که ببینید آیا اونا از حالتون میپرسن؟آیا اونا بهتون زنگ میزنن؟آیا ابراز دلتنگی میکنن یا با شما قرار میچینن؟اونقدری که شما درکشون کردید، درکتون میکنن؟و بعد نتیجه رو هر چی که بود بپذیرید
خیلی خسته نباشید🫶🏽 یکی از راهکارای من برای اینکه جلوی سرویس شدن خودمو بگیرم اینه که وقتی دقیقا وسط اون فشارا هستم، یهو یه برقی از کلم رد میشه و میگم؟ خب میخوای بمیری؟؟ بعد میشینم یکم گریه میکنمو یه لیوان چایی میخورمو سعی میکنم کارایی که الویت های پایین تری دارن رو به تعویق بندازم یا کنسلشون کنم. و گریمم اون لحظه بخاطر اینه که واقعا دلم نمیخواد و نمیتونم کارارو کنسل کنم😂ولی باید سعی کنم باهاش کنار بیام…
اناهیتا عزیزم خیلی تجربه ی سقوط گربه ات برات سخت بوده قطعا . منم گربه ام اردیبهشت افتاد از طبقه ی ۴ و افتاد روی شاخه گوزنی حیاط،بخاطر چاقیش خداروشکر به ارگان های بدنش اسیبی نرسید 😅ویک ماهه خوب شد . جالبیش اینه خودش پنجره رو باز کرد با دستای کوچولوش . خیلی پادکست جذابی بود ❤
منم راهکاری ندارم بچها، تازه هفته پیشم دوست صمیمیم تقریبا یه بلایی مشابه که برداشت یه شکل دیگه ای کرد هم دارم، فلذا اگر راهکاری بود منم در جریان بذارید
کاش این اپیزود رو دو قسمت کنید و در قسمت بعدی هم ادامهش بدید. موضوعی که من خیلی اوقات توی صورتم میخوره، زیاد بودن این مدل اعتیاد به "پروداکتیویتی" و سرزنشگری درونی در صورت عدم پروداکتیویتیه که بین زنان بهصورت کلی وجود داره. ما زنها درنهایت این مدل دویدن و هیچگاه از خودمون راضینبودن رو بیشتر داریم؛ شاید بهخاطر الگوی "دختر خوب" بودنی که از بچگی بهمون تحمیل شده و تصویر دروغینی که برامون ساختهشده، و دلیل عینیترش هم اینه که ما زنان بهخاطر نبود امکانات برابر، بیشتر باید بجنگیم و از اونطرف مسئولیتهای بیشتری، حداقل از لحاظ عاطفی روی دوشمونه. به اطرافمون نگاه کنیم. چند درصد از مردهای اطرافمون در این جنگ هرلحظه خوب بودن و هر لحظه به پیشرفتن و هرلحظه قلههای جدیدی رو فتحکردن هستند؟ مردها بهخصوص در فضای کار حق استراحت بیشتری برای خودشون قائلاند و درصد بیشتری از جایگاه و همون مقدار کاری که انجام میدن، رضایت دارند.
این ایپزود واقعا نجات دهنده بود برای من، قبل اینکه شروعش کنم انقدر گریه کرده بودم که چشمام خط شده بود ، چاییم نخورده بودم که سرد شده بود، و دیدم دقیقا موقعیت شکل شماها رو دارم تجربه میکنم، از سختی روز هاتون خوشحال نشدم، اما از اینکه شرایطم مشابه اذم عای دیگه هست خوشحالم، و باید بگم بهتون منم همینطوووور :)))
چقدر نیاز داشتم به این صحبتها. مرسی ازتون❤
این اپیزود واقعا خوب بود و واقعا باهاش همزادپنداری کردم❤🫂
خیلی این اپیزود حس خوبی داشت، بیشتر از همه به خاطر اینکه من سه ساله مهاجرت کردم و این گونه مکالمهها رو هنوز ندارم توی فضای زندگیم. و دقیقا آنیتا خود منه و پانتهآ یکی از دوستای صمیمی من که با هم مینشستیم و گپ میزدیم. خیلی کیف داد.
بچهها میخوام بگم این موضوع یک روی دیگه هم داره برای کسانیکه این شکلی نیستند، مثل من. من به زمانهای خالی زیادی احتیاج دارم تا بتونم موضوعات رو برای خودم حل و فصل کنم و کلا از یک سنی به بعد، و تقریبا از کرونا به بعد، آهستگی درونیم هم بازخوردهای منفی به دنبال داشته هم موقعیتهای زیادی رو از من گرفته. معمولا برای آدمهایی مثل من کارهای زیادی وجود نداره، آدمها اضطراب شدیدی بهت وارد میکنند و و اتفاقا هل داده میشی به سمتی از طیف که شما ایستادید. یعنی میخوام بگم این آهستگی و استراحتی که به شما توصیه میشه، همون چیزیه که چماق میشه و کوبونده میشه توی سر کسی مثل من.
خوشحالم که صحبت هاتون رو میشنوم ، حس اینو دارم که یه جمع دوستی هستیم و صحبت میکنین واقعا لذت بردم از این همنشینی. بیشتر باشه خوشحال تر میشم ممنون از تعهدتون. 💗
و اینکه ممنون میشم اگه یه اپیزود راجع به “زیباییشناسی“و کاربرد این مفهوم در کشورمون بسازید
❤❤❤ چقدر موضوع خوبه
اون لحظه به خودم میگم: برای اینکه بتونم زنده بمونمو به همه کارا برسم نیاز دارم سبک تر جلو برم، که پروداکتیویتی رو از دست ندم و در واقع به burnout نرسم
چقدر نیاز داشتم این حرفارو بشنوم
34:43 اینو من تجربه کردم😢
بنظرم راهکارش مقابله با کمالگراییه..
من خیلی پیش میاد واسه خودم (به طور غیر سمی) چالش بذارم..
مثلا اقا کمالگرایی داری ولی به خودت ثابت کن بخاطرش از کاری که دوست داری نمیزنی.
مثلا ولاگای یوتیویبمو همینجوری شروع کردم.
یا اینکه اقا فکر میکنی بدون سوشال مدیا نمیتونم؟ یه چالش میذارم ۷۲ ساعت تو هیچ پلتفورمی نرم و نکته اینجاست که انجامشون میدم واقعا و به حرف خودم پای بندم.
و یک بار کاری که کردم چالش مولتی تسک نکردن بود..
لازم نیست همه رو با هم انجام بدین و بنظرم یادآوریش به خودمون میتونه کمک کننده باشه.
بنظرم لازمه برای خودتون چالش بذارین که یک ساعت پایانی امروز رو به سقف نگاه کنین.❤
من 1:58 ازبچگیم اینجوریم😂
من وقتی تلاشم میکنم دهن خودمو سرویس نکنم عذاب وجدان میگیرم 🫠
ترجیح میدم سرویس بشم تا با حس کاری نکردن رو به رو بشم🚶🏻♀️
خب آخه ما همون بچههایی هستیم که سه ماه تابستونمون همیشه برنامهریزی شده بود که از این کلاس به اون کلاس فرستاده بشیم و این حس بهمون داده شده کافی نیستیم و «دم رو غنیمت بشمار و کارپه دییم » و خلاصه انواع و اقسام مسابقههای ذهنیای که والدین و نسل قبلی بدون داشتن هیچ نیت بدی- و اتفاقا برعکس به قصد کمک کردن بهمون- درگیرمون کردن.
ولی در نهایت همچین پشیمون هم بهنظر نمیرسید از سرویس کردن دهن خودتون :))
خیلی اپیزود خوبی بود😍❤️
من واقعا خیلی خودتون و این چنلو دوست دارم🤧♥️
من از نوجوونیم وقتی مهمونی میرفتم یا مسافرت با دوستا و فامیل، بعد دو سه ساعت دیگه نمیتونستم شلوغی رو تحمل کنم و الانم این خصوصیت رو دارم. بنظرم ربطی به سن نداره خیلی. البته من شخصیتم اینطوریه همیشه همینه.
واقعا گوش دادن به اپیزود هاتون از کار های موردعلاقمه و براش اشتیاق دارم😍💕💕♥️
من تازه به حرفای شما رسیدم این که چطور انقدر راستگو و ساده نباشم
ولی هیچ ایده ای ندارم که با این آدما چطور کنار بیام چه برخوردی داشته باشم
بهترين ها❤❤
من اگر از فرط کار دیوانه و له نشم، اصلا احساس مفید بودن ندارم. حالم خوب نیست و مضطرب میشم. تابحال به راهکار فکر نکردم، چون از دید من زمانی به هدف/ موفقیت میرسی که از شدت کار شبها بیهوش شی. چون از کودکی پدر و مادر بسیار کاری و سختکوشم رو دیدم که استراحت براشون معنا و جایی در روزمرگی نداشت.
چه لباس قشنگی پانته آ. 😍
عزیزمید🎉🎉🎉مرسی ❤❤
عالی
عالی
مرسی
❤❤❤ لاو یووو
❤❤ عالی بود
من وقتی موضوع اپیزود رو دیدم گفتم نه بابا من که دهن خودمو سرویس نمیکنم زیاد اما الان که اپیزود رو دیدم و به خودم فکر کردم فهمیدم اونقدر در زمینه سرویس کردن دهن خودم غرق شدم که دیگه به نظرم همه اینا کارای عادی و معمولیه که باید انجام بشه دیگه مگه سبک زندگی دیگه ای هم هس:/
چقد حس کردم و اگه کاری نداشته باشم حس میکنم روزمو درست پیش نبردم🤦🏻♀️
موهای پانتا🤌🏻🤌🏻😍😍😍♥️♥️♥️
نمیدونم این راهگار چقدر درسته ولی یه زمانایی در ارتباط با حتی عزیز تریناتون کاری نکنید که ببینید آیا اونا از حالتون میپرسن؟آیا اونا بهتون زنگ میزنن؟آیا ابراز دلتنگی میکنن یا با شما قرار میچینن؟اونقدری که شما درکشون کردید، درکتون میکنن؟و بعد نتیجه رو هر چی که بود بپذیرید
خیلی خسته نباشید🫶🏽
یکی از راهکارای من برای اینکه جلوی سرویس شدن خودمو بگیرم اینه که وقتی دقیقا وسط اون فشارا هستم، یهو یه برقی از کلم رد میشه و میگم؟ خب میخوای بمیری؟؟ بعد میشینم یکم گریه میکنمو یه لیوان چایی میخورمو سعی میکنم کارایی که الویت های پایین تری دارن رو به تعویق بندازم یا کنسلشون کنم. و گریمم اون لحظه بخاطر اینه که واقعا دلم نمیخواد و نمیتونم کارارو کنسل کنم😂ولی باید سعی کنم باهاش کنار بیام…
میشه درباره اورتینک کردن هم حرف بزنید.
قسمت اورتینک رو ببین، قبلا حرف زدیم
@ ممنونم
پس حالا که اینجوریه بیاید یه اپیزود در ستایش کاری نکردن هم داشته باشید چون یکم حس نا کافی بودن میده وقتی فقط این ساید رو ببینیم
میشه شما یه راه حل بدید که چه جوری دهن خودمونو سرویس کنیم؟؟ چون من اصلا مثل شما نمیتونم فعال باشم 😢
❤❤
اناهیتا عزیزم خیلی تجربه ی سقوط گربه ات برات سخت بوده قطعا . منم گربه ام اردیبهشت افتاد از طبقه ی ۴ و افتاد روی شاخه گوزنی حیاط،بخاطر چاقیش خداروشکر به ارگان های بدنش اسیبی نرسید 😅ویک ماهه خوب شد .
جالبیش اینه خودش پنجره رو باز کرد با دستای کوچولوش .
خیلی پادکست جذابی بود ❤
وای شیطون بلا، خداروشکر خوبه
وقتی گلفروشی داری و همه مناسبت ها نیمه دوم ساله میدونی از یلدا تا نوروزدهنت سرویسه😮💨
منم راهکاری ندارم بچها، تازه هفته پیشم دوست صمیمیم تقریبا یه بلایی مشابه که برداشت یه شکل دیگه ای کرد هم دارم، فلذا اگر راهکاری بود منم در جریان بذارید
پانتا چه کیوووت🫶🏽🤍
کنجد چطوره حالش آنیتا؟
🤍🤍
من از پونز ه سالگی حوصله نداشتم ایا من پیرم ؟ نه 😊
وای این دقیقا چیزیه که من درگیرشمم😭😭