داستان واقعی: بعد از مرگ پدرم شوهرم عشقشو آورد عمارت و جلوی چشمهای من..قسمت 8

داستان واقعی: پدرم خیلی پولدار بود، وقتی از دنیا رفت شوهرم عشقشو آورد و جلوی چشمهای من...قسمت هشتم
سرگذشت لیلی داستانی هست مربوط به اوایل دهه ی هفتاد شمسی ایران، دختری که بعد از ناملایمات بسیار زیاد به خودشناسی میرسه..
پیشنهاد میکنم حتما داستان زندگی این دختر قوی رو بشنوید..
داستان از زبون دانای کل روایت میشه ولی کل قصه رو لیلی خودش برام تعریف کرده..
------------------------------------------------
مهتاب هستم نویسنده و راوی داستان های واقعی..
هرشب راس ساعت ۸ قسمت جدید داستان آپلود میشه..
------------------------------------------------
اگه از این ویدئو خوشتون اومد لایک کنید و برای دوستانتون بفرستید تا کانال رشد کنه و بتونیم ویدئوهای بهتر و بیشتری براتون آپلود کنیم..
کانال رو سابسکرایب کنید و کلید زنگوله رو بزنید تا قبل از همه از جدیدترین ویدئوهای ما باخبر بشید..
برای عضویت در کانال کافیه روی لینک زیر کلیک کنید و کلید زنگوله رو فشار بدید👇👇 / @revayte_asheghane
لایک و کامنت= ویدئوهای جذاب تر و بیشتر
------------------------------------------------
لینک ویدئوی داستان های قبلی👇👇
قسمت اول داستان پوران👇👇 / gicupgrplx
قسمت اول داستان منیژه👇👇 • داستان واقعی: سرگذشت م...
قسمت اول داستان محمد و مینو👇👇 • داستان واقعی: عاشقانه ...
قسمت اول داستان امید و راضیه👇👇 • داستان واقعی: بعد از ع...
------------------------------------------------
داستان دنباله دار
داستان های صوتی عاشقانه
داستان های دلنشین عاشقانه
داستانهای واقعی درباره خیانت
رمان صوتی عاشقانه بدون سانسور
داستان واقعی
داستان
داستان های فارسی
داستان خیانت
خیانت
داستان جدید
داستان واقعی عاشقانه
داستان پادکست
داستان عاشقی
پادکست داستان صوتی
داستان فارسی
داستان صوتی
پادکست داستان فارسی
داستان شب
داستان صوتی کوتاه
داستان انگیزشی
داستان ایرانی
داستان های واقعی
داستان عاشقانه
داستان ترسناک
داستان فارسی جدید
داستان خیانت به همسر
رادیو داستان
داستان انگیزشی موفقیت
داستان های فارسی جدید
روایتگر عشق
ردپای شب
revayatgare eshgh
mastan
#پادکست_فارسی
#dastan
#داستان_صوتی_کوتاه
#عشق
#داستان_زندگی
#داستان_واقعی
#داستان_صوتی
#پادکست
#داستان
#داستان_های_فارسی

[@user-pn5dk5qk9s]

خدا کمکمان کند اینطور عشق به خدا داشته باشیم نه یک انسانی که اینقدر به روح وروان آسیب بذند

[@Revayte_asheghane]

ممنونم دوست عزیز🌹

[@shanazhatamy7836]

سپاس و درود ❤❤❤

[@Revayte_asheghane]

ممنونم عزیزم💞

[@user-vl3lh3nv8r]

سلام حماقت لیلی تا اینجای داستان که به ضررش بوده ببینیم از اینجا به بعد چی میشه🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🌿🌿🥀🌿

[@Revayte_asheghane]

سلام دوست من..
بله لیلی داره خودش رو از نو میسازه، فقط هم خودش این دوباره ساختن رو درک میکنه

[@user-sj9er4mc6k]

سلام یارب مباد که گدا معتبر شود

[@Revayte_asheghane]

گر معتبر شود زخدا بیخبر شود.‌.
ممنونم از همراهیت دوست عزیز❤️❤️

[@zahradiba415]

سلام مهتاب جووونم
نمیدونم چرا ما انسانها وقتی کار از کار میگذره تصمیم میگیریم از اتفاقات زندگیمون برای دیگران تعریف کنیم
در واقع این نوش دارو دیگه به درد نمیخوره
ای کاش سودابه جاااان زودتر به یاد تعریف کردن خاطراتش می افتاد

[@Revayte_asheghane]

بله، میتونست کمک بزرگی به لیلی بکنه ولی خب لیلی هم انقدر تو زندگی و خوشی خودش غرق بوده که هیچ وقت نخواسته از سودابه بشنوه

[@user-sj9er4mc6k]

سلام بعضی ها حماقت ویاهوس را عشق می نامند این داستان شبیه فیلم نا مادری زنده یاد استاد فاضلی هست که دوران پهلوی بود

[@Revayte_asheghane]

من این فیلم رو ندیدم، خوب شد گفتین حتما دانلود میکنم که ببینم..
ممنونم دوست عزیز🌹

[@user-ns4jh3ms9z]

لیلی جون خیلی برای روزگار تلخت متاسفم ولی مردها رو جمع نبند

[@Revayte_asheghane]

آدم تو ناراحتی حرفهایی میزنه که پایه و اساس درستی نداره، شما به دل نگیر دوست عزیز...ممنونم🌹

[@dianad3869]

His father home?

[@Revayte_asheghane]

I did not understand your question, my friend

[@zahradiba415]

متاسفم برای لیلی ، باید روبروی شاهین ایستادگی میکرد و پرتش میکرد بیرون
واقعا متاسفم
خود کرده را تدبیر نیست

[@Revayte_asheghane]

ممنونم زهراجان💞

[@dianad3869]

Which centry we live sily women

[@Revayte_asheghane]

Lili's story is an example of Indian ascetics, hitting oneself to build

[@tahirasarwari4149]

خیلی داستان مذخرف اصلا دگه لازم شنیدن ندیدم

[@Revayte_asheghane]

ممنونم عزیزم🌹