" و مگر فراموش می شود؟ سرانجام آن جست و جو ها و آن چشمه و چشم انداز آواز و آرزوها و مگر فراموش می شود آن بهاری که آمده بود با رقص شکوفه هایش و وعده همان بهار که در کرامت درختان تابستانیش هیچ سبد و سفره ای بی نصیب نخواهد ماند از سرشاری میوه های مهربانیش " استاد محمد رضا عبدالملکیان
سلام شهرزاد قصه گو
چقدر خواندن زیبای شما مرا تا عمق رویا فرو میبرد.
خیلی خوشحالم 🤗
سپاس خانم انتظاری که از نواخت های من استفاده میکنین
بسیار کارهتون زیباست🙏🙏🙏🙏🌸🌸🌸🌸
@@oo1shainy دستمریزاد آقای شفیعی عزیز🤗
سپاس بیکران استاد شفیعی عزیز
همواره سلامت و شاد باشید 🌹🌹🌹
@ سپاسگزار مهر شما هستم🙏🙏🙏🌸🌸🌸❤️❤️
@@radiosedayearamesh 🙏🙏🙏🙏🌸🌸🌸
ای روستا ای روستا
این قصه مرا برد به همونجا
منم رفتم خونه مادربزرگم و چه حس خوبی داشت خواب روی پشت بام و دیدن اونهمه ستاره که حالا تو شهر یه دونه شونم نمیبینیم
@radiosedayearamesh واقعا واقعا
Very very nice my friend ❤️
Thanks 😊
"
و مگر فراموش می شود؟
سرانجام آن جست و جو ها و آن چشمه و
چشم انداز آواز و آرزوها
و مگر فراموش می شود آن بهاری که آمده بود
با رقص شکوفه هایش و وعده همان بهار
که در کرامت درختان تابستانیش
هیچ سبد و سفره ای بی نصیب نخواهد ماند
از سرشاری میوه های مهربانیش
"
استاد محمد رضا عبدالملکیان
ممنونم از شعر زیبایی که برامون نوشتید ☺️