قرآن مثل قانونه، مثلا در کتاب قانون رانندگی، تمام قوانین رانندگی ذکر شده مثلا میگه: کسانی سرعت محاز در اتوبان در روز 110کیلومتر و در شب 90کیلومتره و هرکسی که از این قوانین پیروی نکنه قانون شکنی کرده و مجرمه و باید جریمه بشه، در این کتاب اسم یک راننده قانون شکن نیومده و فقط قوانین رو ذکر کرده، مثل قرآن که گفته کافران در زمان مرگ میگن اگه زمینی از طلا فدیه بدهم تا از عذاب خدا در امان باشم، اگر اسم عمر را فقط در اینجا می آورد بقیه خطا کاران میگفتن قرآن در اینجا منظورش عمر هستش و ما مصداق این آیه نیستیم
سلام آقا عمر این حرفها که در دین مشکل بوجود آماده همه از عمر عثمان ابوبکر عایشه سرچشمه گرفته برادر چرا این همه سنیها عناد میکنند همین نفراتی که گفته شد جز منافقین بودن هیچ کدام ازاین نفرات ابوبکر عمر عثمان عایشه اصلان حضرت رسول اکرم را قبول نداشتن بدعت اوردن همه را گرفتار کردن چطور دوستدار اهل بیت هستین به یزید بی پدر معاویه امیر المومنین می گوید دنیا وکل آدم وخانم خبر دارند حضرت امام حسین را کشتن به شهادت رساندن
خنده خدا +تصویر در صحیحترین منبع حدیثی اهل سنت یعنی صحیح بخاری روایتی آمده که در آن گفته شده:خداوند به دو نفر می خندد... حَدَّثَنَاعَبْدُ اللَّهِ بْنُ یُوسُفَ أَخْبَرَنَا مَالِکٌ عَنْ أَبِی الزِّنَادِ عَنْ الْأَعْرَجِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ)،أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) قَالَ یَضْحَکُ اللَّهُ إِلَى رَجُلَیْنِ یَقْتُلُ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ یَدْخُلَانِ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُ هَذَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلُ ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَى الْقَاتِلِ فَیُسْتَشْهَدُ. خدا به دو نفر میخندد: یکى کسى است که در راه خدا جهاد میکند و شهید میشود و دیگرى قاتل او که بعدا مسلمان شده و شهید میشود و هر دو به بهشت میروند.صحیح بخارى، کتاب الجهاد والسیر، باب الکافر یقتل المسلم . uupload.ir/files/tugq_1.jpg uupload.ir/files/rswu_2.png با توجه به این روایت،من یک سوال برایم پیش آمده و از علمای اهل سنتی که خدا را در خواب می بینند خواهشمندم که از خدا بپرسند:اینکه یک نفر شهید بشود و قاتل او که بعدا مسلمان شود و شهید شود،کجای این مطلب خنده دار است؟ راستش هرکاری کردم که منم بخندم، نتوانستم!
ابوهریره و کمر خداوند! عن أبی هریرة (رضی الله عنه) عن النبی (صلى الله علیه وسلم) قال خلق الله الخلق فلما فرغ منه قامت الرحم فأخذت بحقو الرحمن فقال له مه قالت هذا مقام العائذ بک من القطیعة قال الا ترضین ان أصل من وصلک واقطع من قطعک قالت بلى یا رب. أبو هریره از پیامبر نقل مىکند که چون خداوند از آفرینش فارغ شد رَحِم برخاست و کمر خدا را گرفت خدا گفت: دست بردار. گفت: این مکان جایى است که باید از بریده شدن (قطع رحم) به تو پناه آورد. خدا گفت: آیا راضى نمىشوى که هر که با تو وصل کرد من با او وصل کنم و هر که تو را قطع کرد من با او قطع کنم؟ گفت: بلى اى پروردگار من. صحیح البخاری ـ البخاری ـ ج ۶ ـ ص ۴۲ ـ ۴۳- دارالفکر. فتح الباری ـ ابن حجر ـ ج ۸ ـ ص ۴۴۶- دارالمعرفه. عمدة القاری - العینی - ج ۱۹ - ص ۱۷۲- دار إحیاء التراث العربی. دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه - أبو الفرج عبد الرحمن بن الجوزی الحنبلی - پاورقى ص ۲۳۱- دار الإمام النووی. تفسیر البغوی - البغوی - ج ۳ - ص ۱۵- دار المعرفة. تفسیر ابن کثیر - ابن کثیر - ج ۴ - ص ۱۹۲- دار المعرفة. میزان الاعتدال - الذهبی - ج ۲ - ص ۵۷۳- دار المعرفة عن أبي هريرة عن رسول اللّه (صلّى اللّه عليه وسلّم) قال: يَنْزِل اللّه إلى السماء الدنيا كلّ ليلة حين يمضي ثلث الليل الأوّل فيقول: أنا الملك، أنا الملك، من ذا الذي يدعوني فأستجيب له، من ذا الذي يسألني فأعطيه، من ذا الذي يستغفرني فأغفر له، فلا يزال كذلك حتّى يضيء الفجر. خداوند هر شب پس از گذشت يك سوّم از آن، به آسمان زمين فرود مى آيد، و تا طلوع فجر ندا مى كند: چه كسى است كه مرا بخواند و از من چيزى بخواهد، و طلب بخشش كند، تا خواسته هاى وى را بر آورده نمايم. صحيح مسلم: 2/175، سنن ابن ماجة: 1/435، سنن الترمذي: 1/277. ابوهريره مى گويد: «أرسل ملك الموت إلى موسى (عليه السلام)فلمّا جاءه صكّه ففقأ عينه، فرجع إلى ربّه فقال: أرسلتني إلى عبد لا يريد الموت، قال: فردّ اللّه إليه عينه(1). وفي رواية عمّار، فقال: يا ربّ! عبدك موسى فقأ عيني، ولولا كرامته عليك، لشققت عليه»(2) حضرت موسى هنگام قبض روح، سيلى محكمى به صورت عزرائيل نواخت كه چشم او از حدقه بيرون پريد، عزرائيل به خدا شكايت نمود وگفت: اگر موسى مورد عنايت تو نبود، من هم با وى به سختى برخورد مى كردم. شكّى نيست كه اين مطالب بى اساس، با منطق قرآن كه حضرت موسى را پيامبر مرسل و مخلص معرفى مى كند، سازگارى ندارد: وَ اذْكُرْ فِى الْكِتَـبِ مُوسَى إِنَّهُو كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيًّا (3)، و در اين كتاب از موسى ياد كن، زيرا كه او پاكدل و فرستاده اى پيامبر بود. و با مقام عصمت و جايگاه والاى او نزد خداوند تعالى منافات دارد«وَ كَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا» (4)، و موسى نزد خدا آبرومند بود. و همچنين روايت ديگرى از ابو هريره نقل كرده اند كه مى گويد:«يقال لجهنّم: هل امتلأت؟ وتقول: هل من مزيد؟ فيضع الربّ تبارك وتعالى قدمه عليها فتقول: قطّ قطّ»(5) در قيامت هر چه از گنهكاران را وارد جهنّم مى كنند پر نمى شود تا آنگاه كه خداوند تبارك وتعالى پاى خود را درون جهنّم مى گذارد پر مى شود. (1) صحيح مسلم: 7/100، كتاب الفضائل باب فضائل موسى، صحيح البخارى: 2/92، كتاب الجنائز باب من أحبّ الدفن في الأرض المقدّسة. (2) فتح الباري ج 6 ص 315. (3) مريم: 51. (4) أحزاب: 69. (5) صحيح البخاري: 6/48، و/224. بخاري در صحيح خود از ابوهريره در حديثي طولاني روايت كرده كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرموده است: لا تخيروني على موسى مرا بهتر و برتر از موسى ندانيد. ابوهريره روايت كرده است: «بينما يهودي يعرض سلعته أعطي بها شيئاً كرهه، فقال: لا والذي اصطفى موسى على البشر، فسمعه رجل من الأنصار، فقام فلطم وجهه، فقال: تقول: والذي اصطفى موسى على البشر والنبي(صلي الله عليه وآله وسلم) بين أظهرنا؟ إلى أن قال: فغضب النبي حتى رؤي في وجهه ثم قال: لا تفضلوا بين أنبياء الله، فإنه ينفخ في الصور فصعق من في السماوات ومن في الأرض إلا من شاء الله ثم ينفخ فيه الأخرى، فأكون أول من بعث فإذا موسى أخذ بالعرش فلا أدري أحوسب لصعقته يوم الطور أم بعث قبلي؟ ولا أقول: إن أحداً أفضل من يونس بن متى.» شخصي يهودي كالايي را عرضه كرد و بر آن كالا آسيبي وارد شد كه او از اين جهت ناراحت شد و از اينرو گفت: نه به خدايي سوگند كه موسى را بر همه آدميان برگزيد. اين سخن شخص يهودي را مردي از انصار شنيد، از اينرو برخواست و بر صورت او سيلي زد و گفت: اين چه حرفي است كه تو ميزني در حالي كه پيامبر اكرم را داريم و در ميان ماست؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) از اين سخن مرد انصار غضبناك شد و گفت: بين انبياء الهي ترجيح قائل نشويد، در صور دميده ميشود و هر آن كس كه در آسمان و زمين است مدهوش و بيجان ميگردد مگر كسي را كه خدا بخواهد. بار ديگر در صور دميده ميشود و آنگاه من اولين كسي هستم كه برانگيخته ميشوم و موسي هم در آن هنگام در عرش است و نميدانم كه آيا او از همان زمان كه در كنار كوه طور مدهوش شد به اين مقام رسيد يا اين كه قبل از من مبعوث شده است؟ و من نميتوانم بگويم كه كسي از يونس بن متى برتر بوده است.
ابوهریره و کمر خداوند! عن أبی هریرة (رضی الله عنه) عن النبی (صلى الله علیه وسلم) قال خلق الله الخلق فلما فرغ منه قامت الرحم فأخذت بحقو الرحمن فقال له مه قالت هذا مقام العائذ بک من القطیعة قال الا ترضین ان أصل من وصلک واقطع من قطعک قالت بلى یا رب. أبو هریره از پیامبر نقل مىکند که چون خداوند از آفرینش فارغ شد رَحِم برخاست و کمر خدا را گرفت خدا گفت: دست بردار. گفت: این مکان جایى است که باید از بریده شدن (قطع رحم) به تو پناه آورد. خدا گفت: آیا راضى نمىشوى که هر که با تو وصل کرد من با او وصل کنم و هر که تو را قطع کرد من با او قطع کنم؟ گفت: بلى اى پروردگار من. صحیح البخاری ـ البخاری ـ ج ۶ ـ ص ۴۲ ـ ۴۳- دارالفکر. فتح الباری ـ ابن حجر ـ ج ۸ ـ ص ۴۴۶- دارالمعرفه. عمدة القاری - العینی - ج ۱۹ - ص ۱۷۲- دار إحیاء التراث العربی. دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه - أبو الفرج عبد الرحمن بن الجوزی الحنبلی - پاورقى ص ۲۳۱- دار الإمام النووی. تفسیر البغوی - البغوی - ج ۳ - ص ۱۵- دار المعرفة. تفسیر ابن کثیر - ابن کثیر - ج ۴ - ص ۱۹۲- دار المعرفة. میزان الاعتدال - الذهبی - ج ۲ - ص ۵۷۳- دار المعرفة عن أبي هريرة عن رسول اللّه (صلّى اللّه عليه وسلّم) قال: يَنْزِل اللّه إلى السماء الدنيا كلّ ليلة حين يمضي ثلث الليل الأوّل فيقول: أنا الملك، أنا الملك، من ذا الذي يدعوني فأستجيب له، من ذا الذي يسألني فأعطيه، من ذا الذي يستغفرني فأغفر له، فلا يزال كذلك حتّى يضيء الفجر. خداوند هر شب پس از گذشت يك سوّم از آن، به آسمان زمين فرود مى آيد، و تا طلوع فجر ندا مى كند: چه كسى است كه مرا بخواند و از من چيزى بخواهد، و طلب بخشش كند، تا خواسته هاى وى را بر آورده نمايم. صحيح مسلم: 2/175، سنن ابن ماجة: 1/435، سنن الترمذي: 1/277. ابوهريره مى گويد: «أرسل ملك الموت إلى موسى (عليه السلام)فلمّا جاءه صكّه ففقأ عينه، فرجع إلى ربّه فقال: أرسلتني إلى عبد لا يريد الموت، قال: فردّ اللّه إليه عينه(1). وفي رواية عمّار، فقال: يا ربّ! عبدك موسى فقأ عيني، ولولا كرامته عليك، لشققت عليه»(2) حضرت موسى هنگام قبض روح، سيلى محكمى به صورت عزرائيل نواخت كه چشم او از حدقه بيرون پريد، عزرائيل به خدا شكايت نمود وگفت: اگر موسى مورد عنايت تو نبود، من هم با وى به سختى برخورد مى كردم. شكّى نيست كه اين مطالب بى اساس، با منطق قرآن كه حضرت موسى را پيامبر مرسل و مخلص معرفى مى كند، سازگارى ندارد: وَ اذْكُرْ فِى الْكِتَـبِ مُوسَى إِنَّهُو كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيًّا (3)، و در اين كتاب از موسى ياد كن، زيرا كه او پاكدل و فرستاده اى پيامبر بود. و با مقام عصمت و جايگاه والاى او نزد خداوند تعالى منافات دارد«وَ كَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا» (4)، و موسى نزد خدا آبرومند بود. و همچنين روايت ديگرى از ابو هريره نقل كرده اند كه مى گويد:«يقال لجهنّم: هل امتلأت؟ وتقول: هل من مزيد؟ فيضع الربّ تبارك وتعالى قدمه عليها فتقول: قطّ قطّ»(5) در قيامت هر چه از گنهكاران را وارد جهنّم مى كنند پر نمى شود تا آنگاه كه خداوند تبارك وتعالى پاى خود را درون جهنّم مى گذارد پر مى شود. (1) صحيح مسلم: 7/100، كتاب الفضائل باب فضائل موسى، صحيح البخارى: 2/92، كتاب الجنائز باب من أحبّ الدفن في الأرض المقدّسة. (2) فتح الباري ج 6 ص 315. (3) مريم: 51. (4) أحزاب: 69. (5) صحيح البخاري: 6/48، و/224. بخاري در صحيح خود از ابوهريره در حديثي طولاني روايت كرده كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرموده است: لا تخيروني على موسى مرا بهتر و برتر از موسى ندانيد. ابوهريره روايت كرده است: «بينما يهودي يعرض سلعته أعطي بها شيئاً كرهه، فقال: لا والذي اصطفى موسى على البشر، فسمعه رجل من الأنصار، فقام فلطم وجهه، فقال: تقول: والذي اصطفى موسى على البشر والنبي(صلي الله عليه وآله وسلم) بين أظهرنا؟ إلى أن قال: فغضب النبي حتى رؤي في وجهه ثم قال: لا تفضلوا بين أنبياء الله، فإنه ينفخ في الصور فصعق من في السماوات ومن في الأرض إلا من شاء الله ثم ينفخ فيه الأخرى، فأكون أول من بعث فإذا موسى أخذ بالعرش فلا أدري أحوسب لصعقته يوم الطور أم بعث قبلي؟ ولا أقول: إن أحداً أفضل من يونس بن متى.» شخصي يهودي كالايي را عرضه كرد و بر آن كالا آسيبي وارد شد كه او از اين جهت ناراحت شد و از اينرو گفت: نه به خدايي سوگند كه موسى را بر همه آدميان برگزيد. اين سخن شخص يهودي را مردي از انصار شنيد، از اينرو برخواست و بر صورت او سيلي زد و گفت: اين چه حرفي است كه تو ميزني در حالي كه پيامبر اكرم را داريم و در ميان ماست؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) از اين سخن مرد انصار غضبناك شد و گفت: بين انبياء الهي ترجيح قائل نشويد، در صور دميده ميشود و هر آن كس كه در آسمان و زمين است مدهوش و بيجان ميگردد مگر كسي را كه خدا بخواهد. بار ديگر در صور دميده ميشود و آنگاه من اولين كسي هستم كه برانگيخته ميشوم و موسي هم در آن هنگام در عرش است و نميدانم كه آيا او از همان زمان كه در كنار كوه طور مدهوش شد به اين مقام رسيد يا اين كه قبل از من مبعوث شده است؟ و من نميتوانم بگويم كه كسي از يونس بن متى برتر بوده است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
قرآن مثل قانونه، مثلا در کتاب قانون رانندگی، تمام قوانین رانندگی ذکر شده مثلا میگه: کسانی سرعت محاز در اتوبان در روز 110کیلومتر و در شب 90کیلومتره و هرکسی که از این قوانین پیروی نکنه قانون شکنی کرده و مجرمه و باید جریمه بشه، در این کتاب اسم یک راننده قانون شکن نیومده و فقط قوانین رو ذکر کرده، مثل قرآن که گفته کافران در زمان مرگ میگن اگه زمینی از طلا فدیه بدهم تا از عذاب خدا در امان باشم، اگر اسم عمر را فقط در اینجا می آورد بقیه خطا کاران میگفتن قرآن در اینجا منظورش عمر هستش و ما مصداق این آیه نیستیم
سلاموعلیکم...الحمدلله الذی جعلنامن المتمسکین بولایه امیرالمومنین علی ابن ابی طالب🎉🎉🎉
هر به اینها بگویید پس بر می گردد سرجای اول خود بر می گردند مثل عمر که هیچ وقت مسلمان نشد
ماشاالله قنبر من سنی هستم ولی حرف شما درست هست
👏👏👏👏
ماشاالله خداحفظت کنه ماشاالله❤❤❤
سلام جناب غلام غنبر خداوند جزای خیر عنایت بفرماید تشکرعزیزم ازمشهدم
ماشاالله کربلایی قنبر
❤❤❤❤❤❤ غلام قمبر جان دل نفری را خنک کردی. تشکر.
دمت گرم ، ❤❤❤❤❤
یا امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام ❤
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
فقط حیدر امیرالمومنین
چرا صدا قطع شد اخرا
آقا عمر با احترام می پرسم سندی بیارید که این عمر ایران آمده وجنگ کرده حتی سندی بیارید تا عراق آمده باشد
چرا صدا نداره. آخرهای فیلم ؟
جناب قنبر حداقل این ماسکی که می زنید دور دهان آن را قبچی کنید تا صدایتان صاف کردد
صداش که بد نیست داداش . کاملا واضحه صداش
این برادرسنی مذهب انشاءالله به دامن رسوالله برخواهد گشت چونکه خیلی انسان باوجدانی دیده میشود برادر شیعه تو
خودش گفته چی فکر میکنی در دوری جهلت وقت با مادر خود کار می زدن آیا با هم بدل لک میی زدن. ابن سعد نوشته هست
سلام آقا عمر این حرفها که در دین مشکل بوجود آماده همه از عمر عثمان ابوبکر عایشه سرچشمه گرفته برادر چرا این همه سنیها عناد میکنند همین نفراتی که گفته شد جز منافقین بودن هیچ کدام ازاین نفرات ابوبکر عمر عثمان عایشه اصلان حضرت رسول اکرم را قبول نداشتن بدعت اوردن همه را گرفتار کردن چطور دوستدار اهل بیت هستین به یزید بی پدر معاویه امیر المومنین می گوید دنیا وکل آدم وخانم خبر دارند حضرت امام حسین را کشتن به شهادت رساندن
Камбар аз никохи МУТЪА ба дунё омадааст аз ин мебароядки Камбари шайтон валатизино хаст
بچه هزاره برو درس بخوان از نگاه علمی عالی باش 😂جوانان جهان در فکر آینده
کره زمین هستند شما در فکر .............😂
بچه هزاره چه کسی هست برادر؟
خنده خدا +تصویر
در صحیحترین منبع حدیثی اهل سنت یعنی صحیح بخاری روایتی آمده که در آن گفته شده:خداوند به دو نفر می خندد...
حَدَّثَنَاعَبْدُ اللَّهِ بْنُ یُوسُفَ أَخْبَرَنَا مَالِکٌ عَنْ أَبِی الزِّنَادِ عَنْ الْأَعْرَجِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ)،أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) قَالَ یَضْحَکُ اللَّهُ إِلَى رَجُلَیْنِ یَقْتُلُ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ یَدْخُلَانِ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُ هَذَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلُ ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَى الْقَاتِلِ فَیُسْتَشْهَدُ.
خدا به دو نفر میخندد: یکى کسى است که در راه خدا جهاد میکند و شهید میشود و دیگرى قاتل او که بعدا مسلمان شده و شهید میشود و هر دو به بهشت میروند.صحیح بخارى، کتاب الجهاد والسیر، باب الکافر یقتل المسلم .
uupload.ir/files/tugq_1.jpg
uupload.ir/files/rswu_2.png
با توجه به این روایت،من یک سوال برایم پیش آمده و از علمای اهل سنتی که خدا را در خواب می بینند خواهشمندم که از خدا بپرسند:اینکه یک نفر شهید بشود و قاتل او که بعدا مسلمان شود و شهید شود،کجای این مطلب خنده دار است؟ راستش هرکاری کردم که منم بخندم، نتوانستم!
ابوهریره و کمر خداوند!
عن أبی هریرة (رضی الله عنه) عن النبی (صلى الله علیه وسلم) قال خلق الله الخلق فلما فرغ منه قامت الرحم فأخذت بحقو الرحمن فقال له مه قالت هذا مقام العائذ بک من القطیعة قال الا ترضین ان أصل من وصلک واقطع من قطعک قالت بلى یا رب.
أبو هریره از پیامبر نقل مىکند که چون خداوند از آفرینش فارغ شد رَحِم برخاست و کمر خدا را گرفت خدا گفت: دست بردار. گفت: این مکان جایى است که باید از بریده شدن (قطع رحم) به تو پناه آورد. خدا گفت: آیا راضى نمىشوى که هر که با تو وصل کرد من با او وصل کنم و هر که تو را قطع کرد من با او قطع کنم؟ گفت: بلى اى پروردگار من.
صحیح البخاری ـ البخاری ـ ج ۶ ـ ص ۴۲ ـ ۴۳- دارالفکر.
فتح الباری ـ ابن حجر ـ ج ۸ ـ ص ۴۴۶- دارالمعرفه.
عمدة القاری - العینی - ج ۱۹ - ص ۱۷۲- دار إحیاء التراث العربی.
دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه - أبو الفرج عبد الرحمن بن الجوزی الحنبلی - پاورقى ص ۲۳۱- دار الإمام النووی.
تفسیر البغوی - البغوی - ج ۳ - ص ۱۵- دار المعرفة.
تفسیر ابن کثیر - ابن کثیر - ج ۴ - ص ۱۹۲- دار المعرفة.
میزان الاعتدال - الذهبی - ج ۲ - ص ۵۷۳- دار المعرفة
عن أبي هريرة عن رسول اللّه (صلّى اللّه عليه وسلّم) قال: يَنْزِل اللّه إلى السماء الدنيا كلّ ليلة حين يمضي ثلث الليل الأوّل فيقول: أنا الملك، أنا الملك، من ذا الذي يدعوني فأستجيب له، من ذا الذي يسألني فأعطيه، من ذا الذي يستغفرني فأغفر له، فلا يزال كذلك حتّى يضيء الفجر.
خداوند هر شب پس از گذشت يك سوّم از آن، به آسمان زمين فرود مى آيد، و تا طلوع فجر ندا مى كند: چه كسى است كه مرا بخواند و از من چيزى بخواهد، و طلب بخشش كند، تا خواسته هاى وى را بر آورده نمايم.
صحيح مسلم: 2/175، سنن ابن ماجة: 1/435، سنن الترمذي: 1/277.
ابوهريره مى گويد: «أرسل ملك الموت إلى موسى (عليه السلام)فلمّا جاءه صكّه ففقأ عينه، فرجع إلى ربّه فقال: أرسلتني إلى عبد لا يريد الموت، قال: فردّ اللّه إليه عينه(1). وفي رواية عمّار، فقال: يا ربّ! عبدك موسى فقأ عيني، ولولا كرامته عليك، لشققت عليه»(2)
حضرت موسى هنگام قبض روح، سيلى محكمى به صورت عزرائيل نواخت كه چشم او از حدقه بيرون پريد، عزرائيل به خدا شكايت نمود وگفت: اگر موسى مورد عنايت تو نبود، من هم با وى به سختى برخورد مى كردم.
شكّى نيست كه اين مطالب بى اساس، با منطق قرآن كه حضرت موسى را پيامبر مرسل و مخلص معرفى مى كند، سازگارى ندارد:
وَ اذْكُرْ فِى الْكِتَـبِ مُوسَى إِنَّهُو كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيًّا (3)، و در اين كتاب از موسى ياد كن، زيرا كه او پاكدل و فرستاده اى پيامبر بود.
و با مقام عصمت و جايگاه والاى او نزد خداوند تعالى منافات دارد«وَ كَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا» (4)، و موسى نزد خدا آبرومند بود.
و همچنين روايت ديگرى از ابو هريره نقل كرده اند كه مى گويد:«يقال لجهنّم: هل امتلأت؟ وتقول: هل من مزيد؟ فيضع الربّ تبارك وتعالى قدمه عليها فتقول: قطّ قطّ»(5)
در قيامت هر چه از گنهكاران را وارد جهنّم مى كنند پر نمى شود تا آنگاه كه خداوند تبارك وتعالى پاى خود را درون جهنّم مى گذارد پر مى شود.
(1) صحيح مسلم: 7/100، كتاب الفضائل باب فضائل موسى، صحيح البخارى: 2/92، كتاب الجنائز باب من أحبّ الدفن في الأرض المقدّسة.
(2) فتح الباري ج 6 ص 315.
(3) مريم: 51.
(4) أحزاب: 69.
(5) صحيح البخاري: 6/48، و/224.
بخاري در صحيح خود از ابوهريره در حديثي طولاني روايت كرده كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرموده است: لا تخيروني على موسى مرا بهتر و برتر از موسى ندانيد.
ابوهريره روايت كرده است: «بينما يهودي يعرض سلعته أعطي بها شيئاً كرهه، فقال: لا والذي اصطفى موسى على البشر، فسمعه رجل من الأنصار، فقام فلطم وجهه، فقال: تقول: والذي اصطفى موسى على البشر والنبي(صلي الله عليه وآله وسلم) بين أظهرنا؟ إلى أن قال: فغضب النبي حتى رؤي في وجهه ثم قال: لا تفضلوا بين أنبياء الله، فإنه ينفخ في الصور فصعق من في السماوات ومن في الأرض إلا من شاء الله ثم ينفخ فيه الأخرى، فأكون أول من بعث فإذا موسى أخذ بالعرش فلا أدري أحوسب لصعقته يوم الطور أم بعث قبلي؟ ولا أقول: إن أحداً أفضل من يونس بن متى.»
شخصي يهودي كالايي را عرضه كرد و بر آن كالا آسيبي وارد شد كه او از اين جهت ناراحت شد و از اينرو گفت: نه به خدايي سوگند كه موسى را بر همه آدميان برگزيد. اين سخن شخص يهودي را مردي از انصار شنيد، از اينرو برخواست و بر صورت او سيلي زد و گفت: اين چه حرفي است كه تو ميزني در حالي كه پيامبر اكرم را داريم و در ميان ماست؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) از اين سخن مرد انصار غضبناك شد و گفت: بين انبياء الهي ترجيح قائل نشويد، در صور دميده ميشود و هر آن كس كه در آسمان و زمين است مدهوش و بيجان ميگردد مگر كسي را كه خدا بخواهد. بار ديگر در صور دميده ميشود و آنگاه من اولين كسي هستم كه برانگيخته ميشوم و موسي هم در آن هنگام در عرش است و نميدانم كه آيا او از همان زمان كه در كنار كوه طور مدهوش شد به اين مقام رسيد يا اين كه قبل از من مبعوث شده است؟ و من نميتوانم بگويم كه كسي از يونس بن متى برتر بوده است.
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
ابوهریره و کمر خداوند!
عن أبی هریرة (رضی الله عنه) عن النبی (صلى الله علیه وسلم) قال خلق الله الخلق فلما فرغ منه قامت الرحم فأخذت بحقو الرحمن فقال له مه قالت هذا مقام العائذ بک من القطیعة قال الا ترضین ان أصل من وصلک واقطع من قطعک قالت بلى یا رب.
أبو هریره از پیامبر نقل مىکند که چون خداوند از آفرینش فارغ شد رَحِم برخاست و کمر خدا را گرفت خدا گفت: دست بردار. گفت: این مکان جایى است که باید از بریده شدن (قطع رحم) به تو پناه آورد. خدا گفت: آیا راضى نمىشوى که هر که با تو وصل کرد من با او وصل کنم و هر که تو را قطع کرد من با او قطع کنم؟ گفت: بلى اى پروردگار من.
صحیح البخاری ـ البخاری ـ ج ۶ ـ ص ۴۲ ـ ۴۳- دارالفکر.
فتح الباری ـ ابن حجر ـ ج ۸ ـ ص ۴۴۶- دارالمعرفه.
عمدة القاری - العینی - ج ۱۹ - ص ۱۷۲- دار إحیاء التراث العربی.
دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه - أبو الفرج عبد الرحمن بن الجوزی الحنبلی - پاورقى ص ۲۳۱- دار الإمام النووی.
تفسیر البغوی - البغوی - ج ۳ - ص ۱۵- دار المعرفة.
تفسیر ابن کثیر - ابن کثیر - ج ۴ - ص ۱۹۲- دار المعرفة.
میزان الاعتدال - الذهبی - ج ۲ - ص ۵۷۳- دار المعرفة
عن أبي هريرة عن رسول اللّه (صلّى اللّه عليه وسلّم) قال: يَنْزِل اللّه إلى السماء الدنيا كلّ ليلة حين يمضي ثلث الليل الأوّل فيقول: أنا الملك، أنا الملك، من ذا الذي يدعوني فأستجيب له، من ذا الذي يسألني فأعطيه، من ذا الذي يستغفرني فأغفر له، فلا يزال كذلك حتّى يضيء الفجر.
خداوند هر شب پس از گذشت يك سوّم از آن، به آسمان زمين فرود مى آيد، و تا طلوع فجر ندا مى كند: چه كسى است كه مرا بخواند و از من چيزى بخواهد، و طلب بخشش كند، تا خواسته هاى وى را بر آورده نمايم.
صحيح مسلم: 2/175، سنن ابن ماجة: 1/435، سنن الترمذي: 1/277.
ابوهريره مى گويد: «أرسل ملك الموت إلى موسى (عليه السلام)فلمّا جاءه صكّه ففقأ عينه، فرجع إلى ربّه فقال: أرسلتني إلى عبد لا يريد الموت، قال: فردّ اللّه إليه عينه(1). وفي رواية عمّار، فقال: يا ربّ! عبدك موسى فقأ عيني، ولولا كرامته عليك، لشققت عليه»(2)
حضرت موسى هنگام قبض روح، سيلى محكمى به صورت عزرائيل نواخت كه چشم او از حدقه بيرون پريد، عزرائيل به خدا شكايت نمود وگفت: اگر موسى مورد عنايت تو نبود، من هم با وى به سختى برخورد مى كردم.
شكّى نيست كه اين مطالب بى اساس، با منطق قرآن كه حضرت موسى را پيامبر مرسل و مخلص معرفى مى كند، سازگارى ندارد:
وَ اذْكُرْ فِى الْكِتَـبِ مُوسَى إِنَّهُو كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيًّا (3)، و در اين كتاب از موسى ياد كن، زيرا كه او پاكدل و فرستاده اى پيامبر بود.
و با مقام عصمت و جايگاه والاى او نزد خداوند تعالى منافات دارد«وَ كَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا» (4)، و موسى نزد خدا آبرومند بود.
و همچنين روايت ديگرى از ابو هريره نقل كرده اند كه مى گويد:«يقال لجهنّم: هل امتلأت؟ وتقول: هل من مزيد؟ فيضع الربّ تبارك وتعالى قدمه عليها فتقول: قطّ قطّ»(5)
در قيامت هر چه از گنهكاران را وارد جهنّم مى كنند پر نمى شود تا آنگاه كه خداوند تبارك وتعالى پاى خود را درون جهنّم مى گذارد پر مى شود.
(1) صحيح مسلم: 7/100، كتاب الفضائل باب فضائل موسى، صحيح البخارى: 2/92، كتاب الجنائز باب من أحبّ الدفن في الأرض المقدّسة.
(2) فتح الباري ج 6 ص 315.
(3) مريم: 51.
(4) أحزاب: 69.
(5) صحيح البخاري: 6/48، و/224.
بخاري در صحيح خود از ابوهريره در حديثي طولاني روايت كرده كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرموده است: لا تخيروني على موسى مرا بهتر و برتر از موسى ندانيد.
ابوهريره روايت كرده است: «بينما يهودي يعرض سلعته أعطي بها شيئاً كرهه، فقال: لا والذي اصطفى موسى على البشر، فسمعه رجل من الأنصار، فقام فلطم وجهه، فقال: تقول: والذي اصطفى موسى على البشر والنبي(صلي الله عليه وآله وسلم) بين أظهرنا؟ إلى أن قال: فغضب النبي حتى رؤي في وجهه ثم قال: لا تفضلوا بين أنبياء الله، فإنه ينفخ في الصور فصعق من في السماوات ومن في الأرض إلا من شاء الله ثم ينفخ فيه الأخرى، فأكون أول من بعث فإذا موسى أخذ بالعرش فلا أدري أحوسب لصعقته يوم الطور أم بعث قبلي؟ ولا أقول: إن أحداً أفضل من يونس بن متى.»
شخصي يهودي كالايي را عرضه كرد و بر آن كالا آسيبي وارد شد كه او از اين جهت ناراحت شد و از اينرو گفت: نه به خدايي سوگند كه موسى را بر همه آدميان برگزيد. اين سخن شخص يهودي را مردي از انصار شنيد، از اينرو برخواست و بر صورت او سيلي زد و گفت: اين چه حرفي است كه تو ميزني در حالي كه پيامبر اكرم را داريم و در ميان ماست؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) از اين سخن مرد انصار غضبناك شد و گفت: بين انبياء الهي ترجيح قائل نشويد، در صور دميده ميشود و هر آن كس كه در آسمان و زمين است مدهوش و بيجان ميگردد مگر كسي را كه خدا بخواهد. بار ديگر در صور دميده ميشود و آنگاه من اولين كسي هستم كه برانگيخته ميشوم و موسي هم در آن هنگام در عرش است و نميدانم كه آيا او از همان زمان كه در كنار كوه طور مدهوش شد به اين مقام رسيد يا اين كه قبل از من مبعوث شده است؟ و من نميتوانم بگويم كه كسي از يونس بن متى برتر بوده است.