@@capitan9176 سلام بچه اصفهانی خودت آنجا بودی اون زمان یا فقط شنیدی اطاعاتت چقدره چون فرار از زندان دستگرد که تونل زدند یچیز دیگست درگیری که فقط ینفرشون موفق شد به اسرائیل برود و آنجا پناهنده شد ولی درگیری خشن و وحشتناک مامورین و زندانی ها که منجر به شورش در زندان شد داستان دیگری داره عزیز من هر دوتاش با هم اتفاق نیفتاد .فقط بجز اون درگیری افتضاح و وحشتناک چندبار درگیری جزییی پیش اومد ولی یکبار در اسدآباد درگیری و فرار بود که باعث کشته شدن چندنفر شد و.....
آقا دم شما گرم. حقیقتش اوایل زیاد تمایل به گوش دادن برنامه ها نداشتم چرا که فکر میکردم اساسا حرفهایی که زده میشه ویا مصاحبه های که پخش میکنید سوری و پایه و بدون سند است اما وقتی کنکاش کردم و فنی هم برنامه هایی که به نمایش میگذاشتین تقریبا وشاید هم کاملا حقیقی بوده و دارای واقعیت بوده مرا ترغیب به دنبال کردن برنامه کرده ضمن تشکرو خسته نباشید بشما از شما تشکر بخاطر آگاهی که بمردم میدهید بازهم دم شما با آن صدای دلنشین گرم گرم باد. خیلی مخلصیم منتظر برنامه های دیگر هستم. با احترام.
دست گلتون درد نکنه . طرف چه دست خط قشنگی داشته . ای کاش که انتخاب درست می کرد و راهش را در زندگی درست می رفت . افسوس برای انتخاب غلط و از بین بردن خودشون و اطرافیانشون .
درود به جناب فیض و تیم بسیار حرفه ای تون،جدای از اینهمه وجدان و صداقت کاری و رسانه ای که دارید وقتی آقای فیض رو میبینم ناخودآگاه یاد محیط دانشگاه طهران و ساختمان کوی دانشگاه در اواخر دهه هفتاد تا اوایل دهه هشتاد می افتم،یادش بخیر چه زود گذشت❤❤
درود. ماشاالله همه سابقه دار هستن خلاف کار که نظر دادن. ببینید اول که شرایط زندانها از زمان هفتاد تا الان خیلی فرق کرده و هر شهریم یه داستانی برای خودش. همچون علی اشرف تو هر زندانی حالا هر شهری یه ادم دل و جیگر دار پا میگیره و اسمش شاید تا بعد ازادیش سالیان سال بچرخه. الان همش شده دوربین... دوربین دو پا هم که زیاد داریم. زندان رفتن تا ادم شرور بی کلیه ای باشه خیلی فرق داره. طرف 2 سال زندان بوده سر مهریه همشم خواب بوده. تا میاد بیرون میشه سابقه دار. خودم زندان مرکزی بودم چند سال دو نفر بودن 20 سال داخل بودن. به زبوم فقط، راحته برای دو کیلو هروئین. بچشون ده ساله بوده گیر میکنن. الان پسرش ازدواج کرده بود شده بود 30 سالش نوه این بنده خدا 5 سالش بود. خیلی سخته. از بی کسی که درست کسی نبوده بره کارشونو درست بکنه. این همه سال یه عمر میشه داخل بودن. سنشونم رفته بود بالا اون موقع البته مال سال 96 بود. اتفاقا دوتاشونم کرد بودن. اینا تو چهلمین سال عمر بی کفایت اخوندی عف خوردن. ازاد شدن. زندان دیگه مسه قبل نیست. این که بیرون کی بودی اگر پول نداشته باشی کسی برات تره خورد نمیکنه. میدونن دوستان تخت حکم هتل 5 ستاره داشت.ــ.. انشالله آزادی همه حبس سنگینا. زیر حکمیا🙏🙏🙏
کسی که ادم حسابی باشه بله میدونه که اکثریت ادم های خوبی نیستن. خیلیاشون گیر قانون نمیفتن، ولی این اصل قضیه رو عوض نمیکنه. وقتی به چهارده نفر پول قرض بدی و ببینی فقط یکیش بهت برمیگرده، مابقی پولاتو بالا میکشن، و خجالتی از مدیون موندنشون هم نمیکشن، این یعنی اکثریت جامعه ذاتشون خرابه، و فرصتش باشه دزد میشن، کلاهبردار میشن، مختلس میشن، خیلیا شناگر خوبین فقط اب نبوده.
واقعاً من پسر همسایه مون چاقو کرده بود تو قلب ی غیر ایرانی چندین سال قبل وقتی اومد بیرون اعتیاد شدید میگفت اگر من دارو یا مواد یا قرص مصرف نمیکردم زنده نمیموندم ،ولی الان بخاطر فقر شدید طرف مجبور به خلاف یا دزدی میشه ،لعنت بر باعث و بانیش 🙌😢
@@AliDehghan-x5c عزیز منم خودم قربانی همین داستان هستم ما۴تا همجرم بودیم فقط یکیمون سیگاری بود سال۸۸گیرکردیم زندان رجایی تا سال۹۹که ۳تامون ازاد شدیم من ویکی دیگه معتاد شدیم اون یکی هم هنوز داخل زندان کرمان تبعید شد بخاطر کلاه زنی زندان اونم معتاده ولی اعتیاد حپس بالا یه چیز عادی هست نهایت۲تا۳سال دوام میاری ۹۰درصد معتاد میشن ۱۰درصد هم که معتاد موادنمیشن یا قرص میخورن یا روانی غیر ممکنه بالای۳سال دوام بیاری من اگر حرفی زدم با سند میزنم هرکدوم از دوستان خواست پیام بده تا شماره بدم هرجا خواست عکس و فیلم تا دلت بخاد از زندان دارم چون از سال ۹۱من دیگه گوشی داشتم تا روز ازادیم و هر روزم عکس وفیلم گرفتم از داخل زندان دوستان و فرستادم بیرون زدم رو فلش همشو دارم از تمام این افرادی که کلیپ درست شده هرکدوم رجایی بودن من عکس ازشون دارم معمولا بیشتر کردولرها البته
به نظر من علی جان داریم سطح برنامه رو پایین میارین واقعا اصلا مسعله جالبی نیست چون این افراد دنیای محدودی دارند به عموم اجتماع ربطی نداره سطح اولیه کانال عالی بود و همون سیستم های اطلاعاتی
من اگه کاره ای بودم تو مملکت، زندانی هایی که موفق به فرار شدن رو میبخشیدم ولی در عوض اونها رو رئیس زندان قرار میدادم و از دارایی بی نیازشون میکردم. اینطوری هم بخاطر پول دیگه رشوه نمیگرفتن و همینطور جرمی مرتکب نمیشدند. هم اینکه سطح امنیتی زندان بالا میرفت هم اینکه ادم باهوش همیشه جایزه میگیره.
سلام وجدانا نظرتون عالیه.فرار از چنین زندانی کاری ساده نیست.اما من چنین آدمهایی رو،،رییس زندان نمیکردم ،اما مشاور رییس کل زندانهای کشور،،با منزل مسکونی وعالیترین مزایا وحقوق میکردم.البته نه مشاور الکی،،مشاوری که واقعا حرفش رو بخونن.مزایا هم نه در حد حرف زدن.مزایایی وحقوقی که،تمام وقتش رو صرف زندان بکنه و دغدغه مالی واقعا نداشته باشه.نه خودش نه پدر مادرش،،نه خانواده همسرش❤
سلام زندان زاهدان اولین زندانی بود که زندانیان از قسمت آشپزخونه تونل زده بودند و در آن زمان سی نفر فرار کرده بودند.هنگام فرار نگهبان مشاهده کرده بود و افسر نگهبان را در جریان گذاشته بود افسر نگهبان گفته بود اینها زندانیان رای باز هستند اشکالی ندارد بعدا متوجه شدند که تونل زده اند و جز زندانیان در بند بوده اند.آخرش همگی فرار کرده بودند.
جناب فیضی عزیز،با توجه به تخصصم عرض می کنم اینی که می فرمایید اعدامش در دادگاه تجدیدنظر تبدیل به سی سال حبس میشه اسمش تخفیف نیست بلکه تغییر و اصلاح عنوان اتهامی از محاربه به عناوین دیگری همچون سرقت مسلحانه ی مقرون به آزار و تشکیل باند و جعل هویت و فرار از زندان و غیره هستش.تشکر بابت محتوای بسیار ارزشمند و مفیدتون.لطفا از انقلاب شیلی هم برنامه بسازید.❤
یکبار چندسال پیش مسافر بردم جلو درب رجایی شهر تایم ملاقات بود دوتا سرباز هیکلی ی زندانی رو اوردن بیرون دستبند و پابند داشت مجددا هر دستشو به ی سرباز دستبند زده بودن با اینکه رزمی کارم و تا حدی نترس ولی چشمای طرف و دیدم پشمام ریخت خدا شاهده عین شیطان بود چشمای پسره سفیدی چشماش کاملا قرمز بود کاسه خوح. دومتر قدش بود بازوش قد کمر من سربازه نمیتونستن سوار ماشینش کنن ببرن دادگاه میخوام بگم بودن زندان واقعا امری واجب هستش
من خودم از توی آگاهی فرار کردم واسه سربازی بازداشتم کرده بودن خودم پشمام ریخت چجوری فرار کردم حتی گوشیم هم دم در گرفتم لحظه ای که رسیدم دم در ماشینی که اومده بود منو ببره دادگاه رسید دمه در ولی چون منو ندیده بودن از کنارم رد شدن ولی نفهمیدن من اونی ام که قرار بوده بیره.اون لحظه ای که دستگیر شدی راهی نداری جز فرار ذهنت همه چیزو آنالیز میکنه بعد استرس در بالاترین حده الان یادم اومد تپش قلب گرفتم من میدونم اون لحظه که اینا داشتن از سالن اصلی خارج میشدن چه حسی داشتن ببین اونجا اقدر اتسرس داری که دست و پاهاش ناخوداگاه میلرزه حالا منکه جرمی نداشتم ولی اونا که حکمشون اعدام بوده اون لحظه کوچکترین اشتباه مساوی با مرگته پس اون استرس و حتی نباید کسی تو چهرت ببینه خیلی لحظه هم عجیب هم باحال هم افتضاحیه هیچ چیزی نمیتونه اونقدر سطح ادرنالین رو توی بدنت بالا ببره
بعضی از اوطاقایه رجایی شهر سه نفرس کوچیکه روایته شما دوروسته اون سالی که این فرار اتفاق افتاد .. من عجایب شهرحبس میکشیدم اندرزگاهه ... ۱یک.. بره برنگرده ..زندان یعنی..؟ قبرستونه زندها تفسیره منه🎉
با سلام رجایی شهر اول اتاق هاش انفرادی بوده که تو هر اتاق یه روشویی و یک توالت داشته که بعد ها این روشویی و توالت رو برداشتن و هر اتاق سه نفر بیشتر نیست و اینها از اون سنگ توالت شروع کردن به کندن که کلا یه فرقون خاک هم نداشته این کامل کامل هست و در ضمن دیوارهای زندان حدود ۵۰۰متر از بند دوره نمیشه تونل زد
@@علیهمتی-ج9ش علی اشرف بدبخت سال۹۸ توی زندان علیجان توی دسشویی زد قطع نخاش کرد بعد هم ازاد شد ۷ماه بعد فوت کرد بیچاره اصلا اعدامی نبود ۴۰سال حپس و قطع انگشت داشت که عفو خورد دستشو قطع نکردن سال ۹۴
الان شهریور ۴۰۳ در حال ساخت یه فیلم سینمایی یا سریال هستیم که اشاره مستقیم به فرار علی اشرف داره، به دلایل اخلاق حرفه ای بیشتر توضیح نمی دم اما توسط یکی از بهترین کارگردان های جوان سینما و سریال در حال ساخت هستش.
ساده تر از اونچه تصور میکنید،انسان وقتی چیزی رو به حدی میخواد که جان خودش و وسط میذاره ،به دستش میاره ،اگر غیر این باشه مطمئن باشید ،صد درصد خودَش و نذاشته ،حالا در مورد زندان وقتی صد درصد خودت رو بذاری و کمی از نظر مالی دستت بازر باشه ،سخت نیست زیاد ،چون به نیروهای نظامی و انتظامی و حتی قضایی رسیدگی که باید ،نمیشه برعکس کشورهای پسشرفته که رسیدگی میشه ،اینجا خصوصا در اون سااها@@AlirezaShahrpour
من خاطرات زیادی از تبعید به جزیره شیرینو در سال ۶۲ دارم که اگر مایل باشید در اختیارتان میگذارم. خاطره جالبی از فرار ۴ نفر از کوپه قطار هنگام اعزام به پل رومی تهران نیز دارم
@@jafarshariati747 ایولا کاش میشد تعریف کنید چون من خودمم زمان پل رومی دستگیر شدم واز اونجام رفتم قصر وخداکنه علی آقا باشما هماهنگ کنن و خاطرهی شما رو بشنویم
سال ۶۲ عده ای حدود ۲۰۰ نفر از زندان وکیل آباد به قصد تبعید به جزیره با قطار به بهار تهران منتقل شدیم. محکومین تبعید به جزیره از شهرهای مختلف، از جمله خود تهران، رشت، کرمانشاه، خرم آباد و .... را در زیرزمین بهار جمع کردند. چون پروسه اعزام به جزیره، یا بدلیل گرمی هوا یا هر دلیلی طولانی شده بود و چند اقدام به فرار، درگیری، حتی خودسوزی پیش آمد، عده ای را جدا کردند و به قزلحصار فرستادند. که مقارن با ریاست حاج هادی در قزلحصار بود. مدتی را نیز در سالتی در واحد ۴ اگر اشتباه نکنم ساکن بودیم تا اینکه اواسط مرداد پس از حدود ۴ ماه دربدری در زیرزمین بهار و قزلحصار، به پل رومی بردنمان و پس از گرفتن کلیه لباسها و لوازم شخصی، با یک دست لباس دولتی، سوار اتوبوس کردن و به کنگان رفتیم و لنجی که در کنگان منتظرمان بود و شبانه به جزیره که در اصل شبه جزیره و سایتی موشکی و متروکه بود و پل رومی برای همین منظور از هوانیروز گرفته بود فرستادند. آزادی ما و انحلال جزیره نیز به این دلیل بود که، با بالا گرفتن جنگ عراق، نیروی هوایی، تقاضای بازپس گیری جزیره یا همان سایت موشکی، را کرد و اجبارا همه ما را آزاد و مکان را به هوانیروز بازپس دادند. ما سری پنجم اعزام به جزیره بودی. قبل از ما چهار سری به جزیره آمده بودند و پس از ما هم چند سری آمدند. اقامت سری ما در جزیره حدود ۲/۵ سال طول کشید از شروع تا پایان طرح اعزام به جزیره حدود چهار سال طول کشید. البته داستان اقامت در آن سایت موشکی، و امکانات زیر صفر آن و مهمتر از همه گرمای ۵۰ درجه ان نقطه، خود داستانی که در این مقال نمیگنجد
40 سال تمام خانه ی پدری من روبروی زندان گوهردشت کمی پایینتر بود چه داستانها وجنایتها که به چشم دیدیم وبگوش شنیدیم یعنی یکی از مخوفترین مکانها در ایران بود خدارو شکر که تعطیل شد البته فرقی هم نکرده چون اینها جا زیاد دارن برای کشتن وشکنجه وتجاوز وغارت کردن😢
درود آقای فیضی. در سالن اجتماعات مراسمی بوده که اکثر مدعوین از بیرون زندان بودند. این چند زندانی با لباس شخصی همرنگ مدعوین بودند، قبل از ظهر بدون بازرسی از زندان با بقیه خارج میشن، آمار زندانی ها را یکبار شش صبح میگیرند، و ساعت 6 بعد از ظهر.
@@سیدهیربدهاشمی عرض سلام منظور از سالن اجتماعات که آقای فیضی میگن و من هم اشاره به گفته آقای فیضی گفتم، یک سالن شبیه نماز جماعت برگزار میشه، من هم از ماموران بازنشسته زندان شنیدم، اما اسامی فراری ها را نگفته بود، آقای فیضی که ماجرا را گفت یاد گفته های اون مأمور افتادم.
علی جان من سال ۹۱ رجایی شهر بوذم این شکلیه که هربند ۳ سالن که درست گفتی هر سالن ۳۲ اتاق کوچک که نهایت ۵ نفر میتونن زندگی کنن در هر اتاق البته ۲ اتاق اول تلفنخانه و آشپزخانه هستش ۳۰ تا قابل استفاده هست بیشتر شلوغی هر سالن مربوط به انتهای سالنه که حسینه هستش که خیلی بزرگه و زندانی ها کف حسینه توی هم میلولن دور تا دور هم سه طبقه تخت هست که جای ۱۵۰ نفر فوقش میشه که تا ۳۰۰ نفر هم اونجا هستن داخل اتاق حفر کردن مشکلی نداره چون ۴ نفره هستش یا نهایت ۵ نفر
سال ۱۳۹۰ رجایی شهر بودم ، هر بند سه طبقه هست و هر طبقه یک سالن داره و اطاقها ۸ متری و اصولا قبل از انقلاب هر اطاق انفرادی بوده و توالت و دستشویی داشته (و دقیقا عین بند ۲۰۶ اوین بوده که هنوز انفرادی هست ) ولی بعد از انقلاب بخاطر تراکم بالای زندانی ها دستشویی و توالت هر اطاق حذف شد و اخر راهرو حمام و توالت عمومی احداث کردن و تو هر اطاق ۳ الی ۴ نفر کف خواب بودن و اصلا اطاقها تخت نداشت .حفر تونل فقط از سالن همکف امکان داشت ولی اصلا جای انتقال خاک نداره چون کف هواخوری کلا اسفالته و باغچه ۶ متری داشت . کف سالن هم بتن با میله گرد کار شده و سوراخ کردن کف اطاقها عملا غیر ممکنه .
درباره فرار از زندان مسجدسلیمان در زمان اوایل جنگ و شهریار لاله زار معروف ب شهری لاله زار هم بگو، کسی ک بانک سویس هم با یه گروه پنج نفره زدن و بعداز گروگانگیری موفق ب فرار از سویس شدن
سلام یکی از نزدیک ترین اقوام من باهاش زندان بوده ۳نفری از زندان فرار کردن. ۲نفرش گیر کردن یکیش هم رفت اربیل عراق.داستان کاملش من شنیدم از این آشنایی که داریم😊😊
با درود بنده ۷/۵ در رجائی شهر بودم و چنین اتفاقی رو باور ندارم که با کندن تونل کسی فرار کند، در طول این مدت که من آنجا بودم بکبار دو نفر فرار کردند که در زمان حاج داوود رئیس حفاظت بود و بخاطر همین پستش عوض شد، اما آن دونفر که فرار کردند به این طریق بود که آنها در واحد کارگری کار میکردند و در قسمت فنی آنجا بودند، آنها یک دیواره کاذب در صندوق اتوبوسی که همیشه به زندان وارد میشد درست کردند و پشت آن غایم شدند و خارج شدن البته دارم خیلی خلاصه میگم، بعد حاج کاظم که بعدها رئیس زندان شد دست به کار شدن و با صحنه سازی بسیار پیچیده با یکی از اقوام نزدیک آن زندانی فراری نامزد شد البته حاج کاظم خیلی جوان بود و متاهل هم بود و بدینوسیله با آمد و رفتها و جلب اعتماد آنها محل اختفای زندانی فراری را پیدا و دستگیر کردند
سلام آقای فیضی اطلاعات شما یه مقدارش اشتباهه من همون سالی که اونا فرار کردن تو اندرزگاه ۵ بودم سالن ۱۴ اینا از سالن ۱۳ فرار کردن اگر خواستی بگو تا برات تعریف کنم❤❤❤
سلام من سرباز زندان رجایی شهر بودم...این زندان خیلی امنیتیه و امکان این روش فرار ممگن نیست .من این اسمی که شما میگی( پروانه) و داستان فرارش رو از زندان قصر شنیدم...البته نظر شما محترمه . با تشکر از برنامه جالبتون
سلام ادمین محترم من یک اشاره کوچک بکنم که کاملا خبر دارم و مطمعنم از این فرار ..توی سالن اجتماعات یک سربازی گویا کمی شک میکنه به علی اشرف قبل از اینکه چیزی بگه علی اشرف صداش میزنه و. بهش میگه ..خوبه سر و وضعت مرتبه به سرباز میگه اسمش رو مینویسه که به مسعولش بگه مثلاً بهش مرخصی بدن یعنی خودش و دوستاش رو جای بازرس جا میزنه ..هوش داشته باش
تمامش ساختگیه. من داخل زندان رجایی شهر رفتم. زندان رجایی شهر هم طرح و هم ساختش یک شرکت خارجیه. دیوارهاش و بعضی قسمتهاش رو بطور پیش ساخته آوردن اونجا سوار کردن. از ضلع غربی یک ورودی برای ملاقات داره که بعدش وارد یه دالان حدودا هشتصد متری میشی که میرسه سالن ملاقات که بالای همین سالن اجتماعاته که برای جشن هاست.در همایش ها افراد غیر زندانی هنگام ورود یک مهر کف دستشون میزدن که موقع خروج دوباره بررسی میشد. زندانی ها چند چندتا وارد میشدن و موقع خروج دوباره سرشماری میشدن بعد چندتا دیگه .بعدش که تموم میشد افراد غیر زندانی میرفتن. یه سری طبقات زیر زمین داره که دهه 60 بازجویی گروهک ها و فجایعی که میگن دختران مجاهد کشته شدن اون قسمتها اتفاق افتاده که درهای ورودیش رو مسدود و مخفی کردن. اطلاع دقیق دارم. زمان جنگ اسرای عراقی اونجا بودن چندبار عراق خواست دیوارش رو بزنه اما نمیزاشتن هواپیما نزدیکش بشه خوب یادمه خونه ما که سه چهار کیلومتر دورتر بود شیشه هاش چطور ریخت. تنها راهی که میشده کسی از اونجا بیرون بیاد توسط حاج شکاری رییس زندان اون وقت بود یا شخصی به اسم گلزار که سرمایه گزار بود و سالن جهاد دستش بود و زندانیها کار میکردن اونجا.خیلی خرش میرفت. که هر دوشون هم گیر افتادن و انفصال از خدمت و زندانی یکی از جرم های شکاری قاچاق دختر به امارات بود
@@WS-ek2sh دقیقا همهی آدرسهایی که دادین درست بود منم سال ۷۲ .۷۳ اونجا بودم که اتفاقا همین شکاری رییس زندان بود ومسئول سالن حسینیه یا همون همایشهاهم یه آدم فروشی بود بنام عظیمی من خودم توی واحد فرهنگیش بودم ومسئولش هم ایرانفر بود ابراهیمی جعفری سالار وند کولیوند واینام پاسدار بند بودن و چقدر این زندان مخوف بود واقعا 😔
دورد بر شما با این کلیپ اما من خودم کارگر بتن ریزی هستم قبل از بتن ریزی با میل گرد در هم تنیده درست میکند و بعد بتن داخل آن میل کردها میریزند آنها چطور میل کردها را که حداقل دوازه تا بود آنها را بریدند چون فقط با هواه جوش میشی میل کرد را پاره کرد
من که حمد الله نرفتم زندان، چه رجائشهر و چه جای دیگه. ولی فرضم که ٣ نفری بوده باشه (بازم با عقل من و گفتههای. یکسری از دوستام که سر چک رفتن زندان و یا بوده نیروی نوعی خدماتی در شرکت صنایع چوب که کارمیکردم و به گفتهاس یدور زندانها رو سر زده، هر اتاق اونقدری آدم بوده که طرف بهش تخت نمیدن و اقطلاحشون، کف خواب بوده. یا نمیدونم هر اتاق میگفت تو خورین یه شهردار طور داشت که گشتی شب نمیدونم شبگرد انتخاب میکرده، و طرف کارش بوده شب تا صبح کشیک بکشه. میگفت بهم گغت بزن پَسِشو، منم گفتم چرا بزنم؟ کاری نکرده؛ گفت نمیدونم صبح بیدارشو شمارش، که یعنی دیگه شبگرده چیه، نیستی §این و ٨ سال پیش میگفت، یادم رفته. مهمم نبود آخه در حافظه بلند مدت ثبت بشه§) الاایهاالحال،. انتخاب هم اتاقیم با خوده زندانیاس؟ یعنی مثل دانشگاه، طرف با هرکی دوست داشته باشه خونه میگرفت (بلا تشبیه😄) اینام میگن من میخوام با فلونی و فلونی هم اتاق باشم، جمعام بگه باشه؟ دموکراسی حاکمِ بر رجائی شهر، نه؟!
@@KavehMohamaddiرجایی شهرزندانش بابقیه زندانها فرق داشت کلا زمان شاه سلول انفرادی بوده اتاقهاش شیش متری بود دونفریا سه نفر توی اتاق بودن انتهای هرسالن حسینه داشت ک کف خوابها اونجا بودن
بله . دو تا دل دارند یکی در پاسگاه گهره بندرعباس که گروهی بدبخت نفری دو تا کارتن سیگار کوله می کردند را شب با سنگ و اسلحه از پا می انداختند یا می کشتن. و دل دیگرشون. تو ب دل نگیر و حرف و لاف نزن. اهالی فارس و اهالی کرمان خصوصا سیرجانی ها و استان هرمزگانی ها و بلوچ ها از دو دل کوردها خبر دارند. مشتی بدبخت که سیگار یا ویدیو کوله می کردند را شب هنگام کمین می کردند و با اسلحه وسنگ ان بدبختها را از پا در می اوردند که مال ان کوله برها را روبروی پاسگاه یا مصددم می کردند یا اتفاقی کشته می شدند.بله کوردها سه تا شکم و دل دارند. دلم انجا خنک شد که ۷ کورد را بچه های پاسگاه افتادند دنبالشون و کوردهای غیور و دزد خواستن از جاده ی بین المِللی بندر عباس.سیرجان با انطرف فرار کنند. هر ۷ نفر رفتند زیر چرخهای نازنین دو تا تریلی..... و مردند پس دل دل نکن فقط بلوچ دل داره و مرد هستند . چون از ایرانشهر بلوچستان میامدیم انهم با جنس های قاچاق با تایر راه را می بستند و همه شون مسلح بوالله یکبار نشد اجناس و وسایل ما را بدزدند. می گفتند شما از نیروهای انتظامی و از ما می ترسید. و ما از نیرو انتظامی شما برای زن و بچه هاتون نون حلال می برید. پس چرا از ما می ترسید. ما بار ماشینهای دولتی را می دزدیم. شما خیالتون راحت پس فقط بلوچ مرد هست و دل دارند. ضمنا من بلوچ نیستم ولی بخاطر مردانگی شان بهشون احترام می گذارم. پس نگو کورد دو تا دل داره. ابدا ترسوتر از کورد ندیدم. جسور و نترس و خدا شناس فقط بلوچ های نازنین.
حالا من یکی رو یادمه اومد داخل زندان مرکزی (لنگرود)قم یه دونه قرص B2 خرید با دماغش زد به بدن و صبح فرستادنش انگشت نگاری . انگشت نگاری جلوی دیوار ورودی درب اصلی بود.زندان لنگرود یه ساختمان اصلی داره که بندها داخلش هستند و یک محوطه که دورش دیواره قسمت جلویی دارای دو فنس که خیابان مجاور،پارکینگ و اتوبان قم کاشان رو از هم جدا میکنه و یک نگهبان هم درب ورود ایستاده که سربازه! ایشون ساعت ۱۶ بازداشت شد فردا صبح ساعت ۱۱ فرار کرد. فکر میکنم هنوز داخل بند ۷ زندان لنگرود در حال تحمل کیفر باشه. این موضوع برای سال ۱۴۰۰
داداش از یه چیزت خوشم اومد اونم اینکه چیزایی که نمیدونی رو با صراحت میگی اطلاعی در موردش ندارم والکی چاخان نمیکنی
ای ول بابت کلیپت داداش👍
@@مجیدمحمدپور-ج4د دقیقا فرمایشتون درسته صداقت ایشون توی کلیپهاشون قابل تحسین وتقدیره👏👏👏🌹👌
تو اون نامه که روی عکس بالایی نوشته اخرین عکس مرحوم .
ظاهرا که از دنیارفته این بنده خدا
درود بابت این پرونده وزحماتتون ممنون و متشکرم امیدوارم که همیشه سالم و تندرست باشید و لبخند همیشه مهمون لباتون باشه موفق و سربلند باشید ❤❤❤🎉🎉🎉
درود جناب فیضی درمورد زندان دستگرد اصفهان وفرار زندانیان ودرگیری بین انها وماموران امنیتی زندان برنامه بسازید با تشکر❤
یه افغانی از زندان دستگرد فرار میکنه و تا میره تو خانه خودش زنش اون میفروشه و فردا صبح میان میگیرنش
@@capitan9176 سلام بچه اصفهانی
خودت آنجا بودی اون زمان یا فقط شنیدی اطاعاتت چقدره چون فرار از زندان دستگرد که تونل زدند یچیز دیگست درگیری که فقط ینفرشون موفق شد به اسرائیل برود و آنجا پناهنده شد ولی درگیری خشن و وحشتناک مامورین و زندانی ها که منجر به شورش در زندان شد داستان دیگری داره عزیز من هر دوتاش با هم اتفاق نیفتاد .فقط بجز اون درگیری افتضاح و وحشتناک چندبار درگیری جزییی پیش اومد ولی یکبار در اسدآباد درگیری و فرار بود که باعث کشته شدن چندنفر شد و.....
خیلی سربسته خدمت شما عرض میکنم ، قضیه تونل و سناریو ان همه پوشش است و اینا رو با پول رد کردن از زندان
درود برشما
پاینده و پیروز باشید
Peace be with you.
Be steadfast and be victorious.🌹
از زحمات شما و تمام نیروهای امنیتی و انتظامی تشکر ویژه دارم خدا قوت به همه شما🙏🏻🌹
حوصلم کشید همینجا داستان کاملش رو واستون تعریف میکنم
خب بگو اگه راست میگی
مرسی دستتون درد نکنه!
لطفا ژانر های سرقت و کلاهبرداری ک از منابع معتمد بدست اومده باشه درست کنید تشکر از چنل زیباتون ❤
درود جالب و شنیدنی👍
تشکر از زیاد پند آمیز بود
آقا دم شما گرم. حقیقتش اوایل زیاد تمایل به گوش دادن برنامه ها نداشتم چرا که فکر میکردم اساسا حرفهایی که زده میشه ویا مصاحبه های که پخش میکنید سوری و پایه و بدون سند است اما وقتی کنکاش کردم و فنی هم برنامه هایی که به نمایش میگذاشتین تقریبا وشاید هم کاملا حقیقی بوده و دارای واقعیت بوده مرا ترغیب به دنبال کردن برنامه کرده ضمن تشکرو خسته نباشید بشما از شما تشکر بخاطر آگاهی که بمردم میدهید بازهم دم شما با آن صدای دلنشین گرم گرم باد. خیلی مخلصیم منتظر برنامه های دیگر هستم. با احترام.
فدای شما
دست گلتون درد نکنه . طرف چه دست خط قشنگی داشته . ای کاش که انتخاب درست می کرد و راهش را در زندگی درست می رفت . افسوس برای انتخاب غلط و از بین بردن خودشون و اطرافیانشون .
سلام
در زندان ممکنه خودش ننوشته باشد.چون در هر بند هر کس شغلی دارد نویسند و آرایشگر
و غیره و بعضیا مجانی و بعضی با سیگار کار انجام میدادن.
اره والا صدبار بهش گفتم بیا برو کلاس خوشنویسی بزار. حرف گوش نمیداد
@@jamalmosavi-wn5heهرجا اسم خیانت میاد.نام افغانی میدرخشد😂😂😂
😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊 گویی چ
😊چکککممککمم@@faramarzss846
بعضی وقتا زندگی برایت خط مش میکشد و راهت را نمیتوانی خودت انتخاب کنی
دمت گرم!❤ خیلی کلیپ باحال ی ،بود
درود به جناب فیض و تیم بسیار حرفه ای تون،جدای از اینهمه وجدان و صداقت کاری و رسانه ای که دارید وقتی آقای فیض رو میبینم ناخودآگاه یاد محیط دانشگاه طهران و ساختمان کوی دانشگاه در اواخر دهه هفتاد تا اوایل دهه هشتاد می افتم،یادش بخیر چه زود گذشت❤❤
عرض ادب و خسته نباشید ❤ عالی بود
درود. ماشاالله همه سابقه دار هستن خلاف کار که نظر دادن. ببینید اول که شرایط زندانها از زمان هفتاد تا الان خیلی فرق کرده و هر شهریم یه داستانی برای خودش. همچون علی اشرف تو هر زندانی حالا هر شهری یه ادم دل و جیگر دار پا میگیره و اسمش شاید تا بعد ازادیش سالیان سال بچرخه. الان همش شده دوربین... دوربین دو پا هم که زیاد داریم. زندان رفتن تا ادم شرور بی کلیه ای باشه خیلی فرق داره. طرف 2 سال زندان بوده سر مهریه همشم خواب بوده. تا میاد بیرون میشه سابقه دار. خودم زندان مرکزی بودم چند سال دو نفر بودن 20 سال داخل بودن. به زبوم فقط، راحته برای دو کیلو هروئین. بچشون ده ساله بوده گیر میکنن. الان پسرش ازدواج کرده بود شده بود 30 سالش نوه این بنده خدا 5 سالش بود. خیلی سخته. از بی کسی که درست کسی نبوده بره کارشونو درست بکنه. این همه سال یه عمر میشه داخل بودن. سنشونم رفته بود بالا اون موقع البته مال سال 96 بود. اتفاقا دوتاشونم کرد بودن. اینا تو چهلمین سال عمر بی کفایت اخوندی عف خوردن. ازاد شدن. زندان دیگه مسه قبل نیست. این که بیرون کی بودی اگر پول نداشته باشی کسی برات تره خورد نمیکنه. میدونن دوستان تخت حکم هتل 5 ستاره داشت.ــ.. انشالله آزادی همه حبس سنگینا. زیر حکمیا🙏🙏🙏
کسی که ادم حسابی باشه بله میدونه که اکثریت ادم های خوبی نیستن. خیلیاشون گیر قانون نمیفتن، ولی این اصل قضیه رو عوض نمیکنه. وقتی به چهارده نفر پول قرض بدی و ببینی فقط یکیش بهت برمیگرده، مابقی پولاتو بالا میکشن، و خجالتی از مدیون موندنشون هم نمیکشن، این یعنی اکثریت جامعه ذاتشون خرابه، و فرصتش باشه دزد میشن، کلاهبردار میشن، مختلس میشن، خیلیا شناگر خوبین فقط اب نبوده.
واقعاً من پسر همسایه مون چاقو کرده بود تو قلب ی غیر ایرانی چندین سال قبل وقتی اومد بیرون اعتیاد شدید میگفت اگر من دارو یا مواد یا قرص مصرف نمیکردم زنده نمیموندم ،ولی الان بخاطر فقر شدید طرف مجبور به خلاف یا دزدی میشه ،لعنت بر باعث و بانیش 🙌😢
@@AliDehghan-x5c عزیز منم خودم قربانی همین داستان هستم ما۴تا همجرم بودیم فقط یکیمون سیگاری بود سال۸۸گیرکردیم زندان رجایی تا سال۹۹که ۳تامون ازاد شدیم من ویکی دیگه معتاد شدیم اون یکی هم هنوز داخل زندان کرمان تبعید شد بخاطر کلاه زنی زندان اونم معتاده ولی اعتیاد حپس بالا یه چیز عادی هست نهایت۲تا۳سال دوام میاری ۹۰درصد معتاد میشن ۱۰درصد هم که معتاد موادنمیشن یا قرص میخورن یا روانی غیر ممکنه بالای۳سال دوام بیاری من اگر حرفی زدم با سند میزنم هرکدوم از دوستان خواست پیام بده تا شماره بدم هرجا خواست عکس و فیلم تا دلت بخاد از زندان دارم چون از سال ۹۱من دیگه گوشی داشتم تا روز ازادیم و هر روزم عکس وفیلم گرفتم از داخل زندان دوستان و فرستادم بیرون زدم رو فلش همشو دارم از تمام این افرادی که کلیپ درست شده هرکدوم رجایی بودن من عکس ازشون دارم معمولا بیشتر کردولرها البته
الان اوین هستش
مرسی واقعا عالی حکایت فرار تشریح کردین منکه بشخصه لذت بردم دمتون گرم اگه میشه از این کلیپا مستند بیشتر تهیه کنید ممنون ❤🙏🏻
سلامو درود به علی آقا ی گل و با تشکر و سپاس فراوان از زحمات شما ، موفق و پیروز باشید ، برقرار و بر دوام ❤
سلام آقای فیضی محترم و عزیز مثل همیشه عالی بود😊 آخه چطور میشه که کسی متوجه نمیشه...😮 خیلی عالی بود.حالا الان واقعا زندان هست و زنده است؟
برخی میگن زنده نیست. ولی در رسانه ها اعلام نشده
@@Docudrama-alifeizi خسته نباشید ممنونم که پاسخگو بودید.واقعا خسته نباشید.و همیشه پایدار باشید
از فرار چند زندانی کُرد ایلام که با انفجار دیوار سالن ملاقات زندان مرکزی موفق به فرار شدن یه ویدئو بسازید که به این فرار میگفتن فرار به سبک هالیوود
❤❤❤باسلام و احترام جناب فیضی عزیز❤❤❤چقدر محتوی متفاوت و اجرای بینظیر
درود به شما علی آقای داکیودراما
من کورد هارو دوست دارم ولی گاها آدمای خطری توشون پیدا میشه😊
Thank you ❤
چقد باحال بود عالی 💥
اگر به ژانر فرار از زندان علاقه دارید، فیلم حفره le trou ساخت فرانسه رو حتما ببینید، یکی از بهترین فیلم ها تو این ژانره
Thanks for sharing your experience and knowledge with us
مگه علی فیضی چند بار فرار از زندان رو تجربه کرده و اینها از نظر شما دانش بحساب میاد
سلام لطفا درباره سرقت صندوق امانات بانک ملی ویدیو بسازید ممنون
دمتگرم حال کردم با تعریف کردنت بدون تپق و سوتی ممنون❤
ارادت
درودتان جناب فیضی بزرگوار .. طبق معمول بسیارعالی .....🙏❤❤❤
به نظر من علی جان داریم سطح برنامه رو پایین میارین واقعا اصلا مسعله جالبی نیست چون این افراد دنیای محدودی دارند به عموم اجتماع ربطی نداره سطح اولیه کانال عالی بود و همون سیستم های اطلاعاتی
عالی بود واقعا احسنت به شما ❤
فرار از زندان اصفهان رو هم بسازید.خیلی عجیب بود اونم
Awesome lovely bro
Perfect 👌 as always
من رفیق کرد زیاد داشتم واقعا مثل کردها پیدا نمیشه فوقالعاده درست کارن
کوردها مرد هستن ❤
لاشی هم زیاد هست داخلشون
🤮🤮🤮
خواقزات❤
لطف داری دوست عزیز.بمه خرت
خوب بود دسخوش❤❤❤
سریالش داره ساخته میشه
به چه اسمی سریالش هست
مثل همیشه عالی بود و لذت بردیم دم شما گرم سالم باشی و سلامت ❤
بژی کورد، دسخوش کاک اشرف💯🥂🤘🏼🤍
Thank you✌🏽
من اگه کاره ای بودم تو مملکت، زندانی هایی که موفق به فرار شدن رو میبخشیدم ولی در عوض اونها رو رئیس زندان قرار میدادم و از دارایی بی نیازشون میکردم. اینطوری هم بخاطر پول دیگه رشوه نمیگرفتن و همینطور جرمی مرتکب نمیشدند.
هم اینکه سطح امنیتی زندان بالا میرفت
هم اینکه ادم باهوش همیشه جایزه میگیره.
سلام وجدانا نظرتون عالیه.فرار از چنین زندانی کاری ساده نیست.اما من چنین آدمهایی رو،،رییس زندان نمیکردم ،اما مشاور رییس کل زندانهای کشور،،با منزل مسکونی وعالیترین مزایا وحقوق میکردم.البته نه مشاور الکی،،مشاوری که واقعا حرفش رو بخونن.مزایا هم نه در حد حرف زدن.مزایایی وحقوقی که،تمام وقتش رو صرف زندان بکنه و دغدغه مالی واقعا نداشته باشه.نه خودش نه پدر مادرش،،نه خانواده همسرش❤
این ها که مجرم هستند و جنایتکار و باید مجازات شوند
بی گناه که نبود کلی خلاف کرد و باید اعدام می شد
همونجور که تیر خلاص زنها رئیس جمهور میشن تو ایران. و لواط کارها و اختلاسگرا وزیر
خوب کاره ای نیستی اما الان خامنه ای جای تو هست این کارا و انجام میده
Thank you wise friend for your beautiful programs
من تو روستای علی اشرف زندگی میکنم، اینجا همه تحصیل کردن، فقط علی اشرف جوونی خودشو از بین برد
بچه دهستان چله هست درسته
@@javadghamari بله ،روستای تازه آباد
ددسلامعرضادبخدمتعلیاقاودیوهایقبلیکهخوزندانیداستانروتعریفمیکردنخیلیجذابتربودن..باتشکر❤❤❤
صدیق واردشیر زرنگ وتیز بودن وسری وتخم داربودن😊
چکاره بودن قناد نبودن
سلام خسته نباشی آقای فیضی .تشکر از کلیپ زیباتون مثله همیشه عالی❤❤❤❤
روحش شاد پارسال فوت شد علی اشرف پروانه
روحش شاد چندسالش بود فوت شد درزندان فوت شدن یا بیرون
درود بر شما آقا ببخشید این علی اشرف بچه یکی از روستاهای کرمانشاه چموزا نیست ؟
@@علیرضاقاسمی-ث3م سلام داش علی بچه کرمانشاه هستش شهرستان گیلانغرب
@@mahmoud8708 داداش سال 401 زمان کرونا توی روستا محاصره میشه قرص میخوره منم شنیدم این داستانو ولی بعضیها میگن درگیر شده وبعدش کشته شده
سلام موضوعی که تعریف کردی تا ۶۰ درصد درست بود 😊
یه برنامه راجع به بستنه خوده رجائی بساز
با این همه زندانی و کمبود جا و زندان چرا باید رجائی رو ببندن؟!
چون رجایی در بافت شهری بودو فرستادنشون قزلحصار که واقعا از لحاظ وسعت خودش یک شهره ! .
خیلی جالب بود دمتگرم خسته نباشی OK
ساب کردم عالی بود
سلام زندان زاهدان اولین زندانی بود که زندانیان از قسمت آشپزخونه تونل زده بودند و در آن زمان سی نفر فرار کرده بودند.هنگام فرار نگهبان مشاهده کرده بود و افسر نگهبان را در جریان گذاشته بود افسر نگهبان گفته بود اینها زندانیان رای باز هستند اشکالی ندارد بعدا متوجه شدند که تونل زده اند و جز زندانیان در بند بوده اند.آخرش همگی فرار کرده بودند.
مرسی 💙🙏
جناب فیضی عزیز،با توجه به تخصصم عرض می کنم اینی که می فرمایید اعدامش در دادگاه تجدیدنظر تبدیل به سی سال حبس میشه اسمش تخفیف نیست بلکه تغییر و اصلاح عنوان اتهامی از محاربه به عناوین دیگری همچون سرقت مسلحانه ی مقرون به آزار و تشکیل باند و جعل هویت و فرار از زندان و غیره هستش.تشکر بابت محتوای بسیار ارزشمند و مفیدتون.لطفا از انقلاب شیلی هم برنامه بسازید.❤
رفیق هر نوع سرقت مسلحانه حکم اعدام داره!
جناب فیضی سپاس بابت زحماتی که میکشید ❤
یکبار چندسال پیش مسافر بردم جلو درب رجایی شهر تایم ملاقات بود دوتا سرباز هیکلی ی زندانی رو اوردن بیرون دستبند و پابند داشت مجددا هر دستشو به ی سرباز دستبند زده بودن با اینکه رزمی کارم و تا حدی نترس ولی چشمای طرف و دیدم پشمام ریخت خدا شاهده عین شیطان بود چشمای پسره سفیدی چشماش کاملا قرمز بود کاسه خوح. دومتر قدش بود بازوش قد کمر من سربازه نمیتونستن سوار ماشینش کنن ببرن دادگاه میخوام بگم بودن زندان واقعا امری واجب هستش
اینی که تو تعریف کردی منم از اینجا به خودم ر ترسیدم😁
7😂
دایی ویدیو هات عالی هستن ❤️❤️❤️
لطف داری
من خودم از توی آگاهی فرار کردم واسه سربازی بازداشتم کرده بودن خودم پشمام ریخت چجوری فرار کردم حتی گوشیم هم دم در گرفتم لحظه ای که رسیدم دم در ماشینی که اومده بود منو ببره دادگاه رسید دمه در ولی چون منو ندیده بودن از کنارم رد شدن ولی نفهمیدن من اونی ام که قرار بوده بیره.اون لحظه ای که دستگیر شدی راهی نداری جز فرار ذهنت همه چیزو آنالیز میکنه بعد استرس در بالاترین حده الان یادم اومد تپش قلب گرفتم من میدونم اون لحظه که اینا داشتن از سالن اصلی خارج میشدن چه حسی داشتن ببین اونجا اقدر اتسرس داری که دست و پاهاش ناخوداگاه میلرزه حالا منکه جرمی نداشتم ولی اونا که حکمشون اعدام بوده اون لحظه کوچکترین اشتباه مساوی با مرگته پس اون استرس و حتی نباید کسی تو چهرت ببینه خیلی لحظه هم عجیب هم باحال هم افتضاحیه هیچ چیزی نمیتونه اونقدر سطح ادرنالین رو توی بدنت بالا ببره
❤❤❤❤❤❤عالی بود
بعضی از اوطاقایه رجایی شهر سه نفرس کوچیکه روایته شما دوروسته اون سالی که این فرار اتفاق افتاد .. من عجایب شهرحبس میکشیدم اندرزگاهه ... ۱یک.. بره برنگرده ..زندان یعنی..؟ قبرستونه زندها تفسیره منه🎉
شرایط زندان چطوریه ... خیلی به هم گیر میدن یا نه میسه معمولی حبس کشید
مثل همیشه عالی بود
من بچه شیرازم ولی با کوردا زدوبند داریم۷۰ درصد کوردها دوتا جیگر دارن ❤
برای همینه که این دولت مثل سگ از کوردا میترسه
درود.اق محسن ده،پونزده سال قبل چندتا کاکا بودن ساکن ابیوردی کوردبودن خلافکاربودن ،خواستم ببینم شماچیزی ازشون شنیدی؟ دمت گرم وتندرست وسلامت باشی ❤
زارعی منم کردم محمد زارعی علی زارعی از دوستام هستن میشناسی؟
البته رو دست لک زبان های کوهدشت جگردار پیدا نمیشه🫡
من بچه شیرازم کردها جیگرشون خوبه باهاشون خیلی زد وبند دارن ولی لامصبا خیلی زود تا پول کلان میبینن اون روشون میزنه بیرون سریع ذات واقعیشون رو نشون میدن
خیلی جالب بود
ممنون 🙏❤️
با سلام رجایی شهر اول اتاق هاش انفرادی بوده که تو هر اتاق یه روشویی و یک توالت داشته که بعد ها این روشویی و توالت رو برداشتن و هر اتاق سه نفر بیشتر نیست و اینها از اون سنگ توالت شروع کردن به کندن که کلا یه فرقون خاک هم نداشته این کامل کامل هست و در ضمن دیوارهای زندان حدود ۵۰۰متر از بند دوره نمیشه تونل زد
کلا اشتباه بعرضتون رسوندن
علی اشرف سال 1400اعدامش کردن،،،،
بچه گیلان غرب بود،،،،روحش شاد،،،
عه ک هه ی،حیف ئه رای خدارحمتی بکید😢😢
خخخخ حالت خوش نیی
@@علیهمتی-ج9ش علی اشرف بدبخت سال۹۸ توی زندان علیجان توی دسشویی زد قطع نخاش کرد بعد هم ازاد شد ۷ماه بعد فوت کرد بیچاره اصلا اعدامی نبود ۴۰سال حپس و قطع انگشت داشت که عفو خورد دستشو قطع نکردن سال ۹۴
الان شهریور ۴۰۳ در حال ساخت یه فیلم سینمایی یا سریال هستیم که اشاره مستقیم به فرار علی اشرف داره، به دلایل اخلاق حرفه ای بیشتر توضیح نمی دم اما توسط یکی از بهترین کارگردان های جوان سینما و سریال در حال ساخت هستش.
این خوبه❤
خیلی عالی موفق باشید
بسازید آقا بسازید..ببینیم چ جوری میشه در رفت آخه...ممنون از شما❤😂
ساده تر از اونچه تصور میکنید،انسان وقتی چیزی رو به حدی میخواد که جان خودش و وسط میذاره ،به دستش میاره ،اگر غیر این باشه مطمئن باشید ،صد درصد خودَش و نذاشته ،حالا در مورد زندان وقتی صد درصد خودت رو بذاری و کمی از نظر مالی دستت بازر باشه ،سخت نیست زیاد ،چون به نیروهای نظامی و انتظامی و حتی قضایی رسیدگی که باید ،نمیشه برعکس کشورهای پسشرفته که رسیدگی میشه ،اینجا خصوصا در اون سااها@@AlirezaShahrpour
@@Docudrama-alifeiziTork khar
Yunjeh Beht nrsideh zyadi goh mikhore
Tork moghol Bargard mogholstan
خیلی خوشحالم وقتی میبینم توی یوتوب محتوا های با ارزش تولید میشه 🔥❤
من خاطرات زیادی از تبعید به جزیره شیرینو در سال ۶۲ دارم که اگر مایل باشید در اختیارتان میگذارم. خاطره جالبی از فرار ۴ نفر از کوپه قطار هنگام اعزام به پل رومی تهران نیز دارم
سلام بمن بگین
داداش گلم هنوز کوزتون ب زندان وکیل آباد مشهد خورد پس خواهشن شرور نکین
@@jafarshariati747 ایولا کاش میشد تعریف کنید چون من خودمم زمان پل رومی دستگیر شدم واز اونجام رفتم قصر وخداکنه علی آقا باشما هماهنگ کنن و خاطرهی شما رو بشنویم
سال ۶۲ عده ای حدود ۲۰۰ نفر از زندان وکیل آباد به قصد تبعید به جزیره با قطار به بهار تهران منتقل شدیم. محکومین تبعید به جزیره از شهرهای مختلف، از جمله خود تهران، رشت، کرمانشاه، خرم آباد و .... را در زیرزمین بهار جمع کردند. چون پروسه اعزام به جزیره، یا بدلیل گرمی هوا یا هر دلیلی طولانی شده بود و چند اقدام به فرار، درگیری، حتی خودسوزی پیش آمد، عده ای را جدا کردند و به قزلحصار فرستادند. که مقارن با ریاست حاج هادی در قزلحصار بود. مدتی را نیز در سالتی در واحد ۴ اگر اشتباه نکنم ساکن بودیم تا اینکه اواسط مرداد پس از حدود ۴ ماه دربدری در زیرزمین بهار و قزلحصار، به پل رومی بردنمان و پس از گرفتن کلیه لباسها و لوازم شخصی، با یک دست لباس دولتی، سوار اتوبوس کردن و به کنگان رفتیم و لنجی که در کنگان منتظرمان بود و شبانه به جزیره که در اصل شبه جزیره و سایتی موشکی و متروکه بود و پل رومی برای همین منظور از هوانیروز گرفته بود فرستادند. آزادی ما و انحلال جزیره نیز به این دلیل بود که، با بالا گرفتن جنگ عراق، نیروی هوایی، تقاضای بازپس گیری جزیره یا همان سایت موشکی، را کرد و اجبارا همه ما را آزاد و مکان را به هوانیروز بازپس دادند. ما سری پنجم اعزام به جزیره بودی. قبل از ما چهار سری به جزیره آمده بودند و پس از ما هم چند سری آمدند. اقامت سری ما در جزیره حدود ۲/۵ سال طول کشید از شروع تا پایان طرح اعزام به جزیره حدود چهار سال طول کشید. البته داستان اقامت در آن سایت موشکی، و امکانات زیر صفر آن و مهمتر از همه گرمای ۵۰ درجه ان نقطه، خود داستانی که در این مقال نمیگنجد
@@mateo.p_yy4681 کمی از خاطراتم را اضافه کردم. البته که نه قدرت نگارش آنچنانی و نه حوصله ای ندارم.
Very interesting thank you 🙏
40 سال تمام خانه ی پدری من روبروی زندان گوهردشت کمی پایینتر بود چه داستانها وجنایتها که به چشم دیدیم وبگوش شنیدیم یعنی یکی از مخوفترین مکانها در ایران بود خدارو شکر که تعطیل شد البته فرقی هم نکرده چون اینها جا زیاد دارن برای کشتن وشکنجه وتجاوز وغارت کردن😢
مخصوصا دهه شصت اونجا قصاب خونه بود. چندین هزار جوون زندانی سیاسی رو قصابی کردن.
@@Aelurophile92 دقیقا 👍🏽
بعضی گوه میخورن
ای لعنت بر ظالم و ظالم پرست ملت رو کشوندن به فقر و فحشا خودشون هم فاسد 😢
دسخوش خسته نباشی
درود آقای فیضی.
در سالن اجتماعات مراسمی بوده که اکثر مدعوین از بیرون زندان بودند.
این چند زندانی با لباس شخصی همرنگ مدعوین بودند، قبل از ظهر بدون بازرسی از زندان با بقیه خارج میشن،
آمار زندانی ها را یکبار شش صبح میگیرند، و ساعت 6 بعد از ظهر.
@@babaknaghashian داداش رجایی اصلا سالن اجتماعات نداره و امار هم زمستان ۸صبح و۵غروب تابستان۸صبح و۶غروب میگیرن همه زندانها اینجوره فکر میکنم چون۸صبح شیفت عوض میشه پاستاربندها میشمورن و تحویل میدن وغروب هم بعد از هواخوری میشمورن کسی توی سالنها جابجا نشده باشه یا فرار نکرده باشه
@@سیدهیربدهاشمی
عرض سلام
منظور از سالن اجتماعات که آقای فیضی میگن و من هم اشاره به گفته آقای فیضی گفتم، یک سالن شبیه نماز جماعت برگزار میشه،
من هم از ماموران بازنشسته زندان شنیدم، اما اسامی فراری ها را نگفته بود، آقای فیضی که ماجرا را گفت یاد گفته های اون مأمور افتادم.
درود و عرض خسته نباشید 🙏🏻
Tnx❤
علی جان من سال ۹۱ رجایی شهر بوذم
این شکلیه که هربند ۳ سالن که درست گفتی هر سالن ۳۲ اتاق کوچک که نهایت ۵ نفر میتونن زندگی کنن در هر اتاق البته ۲ اتاق اول تلفنخانه و آشپزخانه هستش ۳۰ تا قابل استفاده هست بیشتر شلوغی هر سالن مربوط به انتهای سالنه که حسینه هستش که خیلی بزرگه و زندانی ها کف حسینه توی هم میلولن دور تا دور هم سه طبقه تخت هست که جای ۱۵۰ نفر فوقش میشه که تا ۳۰۰ نفر هم اونجا هستن داخل اتاق حفر کردن مشکلی نداره چون ۴ نفره هستش یا نهایت ۵ نفر
بند همون اندرزگاهه؟
آره داداش اندزگاه @@mohsen.b70
@@rezamasoud-r3x داداش ۹۱کدوم سالن بودی ؟
@@سیدهیربدهاشمی سه 9 بودم وکیل بند حسین افشار بود
@@mohsen.b70 آره دیگه بند همون اندرزگاه مبشه در کل واسه دشمنت هم نخواه زندان و
عالی دوست عزیز.منم شمارافالوکردم اخه چون خیلی خوب توزیع دادی به هرحال موفق پایدارباشید😊😊😊😊
سال ۱۳۹۰ رجایی شهر بودم ، هر بند سه طبقه هست و هر طبقه یک سالن داره و اطاقها ۸ متری و اصولا قبل از انقلاب هر اطاق انفرادی بوده و توالت و دستشویی داشته (و دقیقا عین بند ۲۰۶ اوین بوده که هنوز انفرادی هست ) ولی بعد از انقلاب بخاطر تراکم بالای زندانی ها دستشویی و توالت هر اطاق حذف شد و اخر راهرو حمام و توالت عمومی احداث کردن و تو هر اطاق ۳ الی ۴ نفر کف خواب بودن و اصلا اطاقها تخت نداشت .حفر تونل فقط از سالن همکف امکان داشت ولی اصلا جای انتقال خاک نداره چون کف هواخوری کلا اسفالته و باغچه ۶ متری داشت . کف سالن هم بتن با میله گرد کار شده و سوراخ کردن کف اطاقها عملا غیر ممکنه .
داخل دسشویی خاکشو میرختن
آره داداش این حرفت قبول ولی علی اشرف واقعن فرار کرده بود اون موقعه خیلی صدا کرده بود
سلام خسته نباشی ❤دمت گرم
جناب اقای علی فیضی منبع شما چی هست داستان میبافی بابت چی باید حرفات رو باور کنیم ایا ویو ارزشش از فالورهات بیشتره🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
خو بی مغز این یه داستان واقعیه که یه سرچ توی گوگل بزنی همه چیشو میبینی
عالی بود❤
درباره فرار از زندان مسجدسلیمان در زمان اوایل جنگ و شهریار لاله زار معروف ب شهری لاله زار هم بگو، کسی ک بانک سویس هم با یه گروه پنج نفره زدن و بعداز گروگانگیری موفق ب فرار از سویس شدن
دمت گرم داداش عالی بود
سلام یکی از نزدیک ترین اقوام من باهاش زندان بوده ۳نفری از زندان فرار کردن. ۲نفرش گیر کردن یکیش هم رفت اربیل عراق.داستان کاملش من شنیدم از این آشنایی که داریم😊😊
برا من تعریف کن
دوربین بند اینارو نگرفته موقع کندن؟
Perfect thank you
با درود بنده ۷/۵ در رجائی شهر بودم و چنین اتفاقی رو باور ندارم که با کندن تونل کسی فرار کند، در طول این مدت که من آنجا بودم بکبار دو نفر فرار کردند که در زمان حاج داوود رئیس حفاظت بود و بخاطر همین پستش عوض شد، اما آن دونفر که فرار کردند به این طریق بود که آنها در واحد کارگری کار میکردند و در قسمت فنی آنجا بودند، آنها یک دیواره کاذب در صندوق اتوبوسی که همیشه به زندان وارد میشد درست کردند و پشت آن غایم شدند و خارج شدن البته دارم خیلی خلاصه میگم، بعد حاج کاظم که بعدها رئیس زندان شد دست به کار شدن و با صحنه سازی بسیار پیچیده با یکی از اقوام نزدیک آن زندانی فراری نامزد شد البته حاج کاظم خیلی جوان بود و متاهل هم بود و بدینوسیله با آمد و رفتها و جلب اعتماد آنها محل اختفای زندانی فراری را پیدا و دستگیر کردند
@@abadan666 لعنت براون روح حاج داوود بیناموس گور به گور شده من سال ۷۳ اونجا بودم رییس زندان شکاری بود اندرزگاه ۳ سالن ۸ و۲۴
💜💚💚💛💖خیلی خیلی قشنگ زیبا عاااااالی بوووود 🤍❤🤎💙🧡🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌱👌👌👌
سلام آقای فیضی اطلاعات شما یه مقدارش اشتباهه من همون سالی که اونا فرار کردن تو اندرزگاه ۵ بودم سالن ۱۴ اینا از سالن ۱۳ فرار کردن اگر خواستی بگو تا برات تعریف کنم❤❤❤
نمیشه اینجا تعریف کنید !!؟؟ 😊😊
برا من تعریف کن
اره برام تعریف کن
سلام رجایی بودی
سلام
عااااالی❤❤❤❤
راجب زندان مرکزی ایلام درست کن زندان ترکوندن با بمب فرار کردن خیلی سینمایی بود
😅
دم شما گرم عالی بود
سلام من سرباز زندان رجایی شهر بودم...این زندان خیلی امنیتیه و امکان این روش فرار ممگن نیست .من این اسمی که شما میگی( پروانه) و داستان فرارش رو از زندان قصر شنیدم...البته نظر شما محترمه .
با تشکر از برنامه جالبتون
دمتگرم عالی بود
سلام ادمین محترم من یک اشاره کوچک بکنم که کاملا خبر دارم و مطمعنم از این فرار ..توی سالن اجتماعات یک سربازی گویا کمی شک میکنه به علی اشرف قبل از اینکه چیزی بگه علی اشرف صداش میزنه و. بهش میگه ..خوبه سر و وضعت مرتبه به سرباز میگه اسمش رو مینویسه که به مسعولش بگه مثلاً بهش مرخصی بدن یعنی خودش و دوستاش رو جای بازرس جا میزنه ..هوش داشته باش
مثل همیشه عالی تعریف کردید داستان رو❤❤❤❤❤😊🎉🎉🎉❤❤❤❤
تمامش ساختگیه. من داخل زندان رجایی شهر رفتم. زندان رجایی شهر هم طرح و هم ساختش یک شرکت خارجیه. دیوارهاش و بعضی قسمتهاش رو بطور پیش ساخته آوردن اونجا سوار کردن. از ضلع غربی یک ورودی برای ملاقات داره که بعدش وارد یه دالان حدودا هشتصد متری میشی که میرسه سالن ملاقات که بالای همین سالن اجتماعاته که برای جشن هاست.در همایش ها افراد غیر زندانی هنگام ورود یک مهر کف دستشون میزدن که موقع خروج دوباره بررسی میشد. زندانی ها چند چندتا وارد میشدن و موقع خروج دوباره سرشماری میشدن بعد چندتا دیگه .بعدش که تموم میشد افراد غیر زندانی میرفتن.
یه سری طبقات زیر زمین داره که دهه 60 بازجویی گروهک ها و فجایعی که میگن دختران مجاهد کشته شدن اون قسمتها اتفاق افتاده که درهای ورودیش رو مسدود و مخفی کردن. اطلاع دقیق دارم.
زمان جنگ اسرای عراقی اونجا بودن چندبار عراق خواست دیوارش رو بزنه اما نمیزاشتن هواپیما نزدیکش بشه خوب یادمه خونه ما که سه چهار کیلومتر دورتر بود شیشه هاش چطور ریخت.
تنها راهی که میشده کسی از اونجا بیرون بیاد توسط حاج شکاری رییس زندان اون وقت بود یا شخصی به اسم گلزار که سرمایه گزار بود و سالن جهاد دستش بود و زندانیها کار میکردن اونجا.خیلی خرش میرفت. که هر دوشون هم گیر افتادن و انفصال از خدمت و زندانی یکی از جرم های شکاری قاچاق دختر به امارات بود
آفرین این درسته
@@WS-ek2sh دقیقا همهی آدرسهایی که دادین درست بود منم سال ۷۲ .۷۳ اونجا بودم که اتفاقا همین شکاری رییس زندان بود ومسئول سالن حسینیه یا همون همایشهاهم یه آدم فروشی بود بنام عظیمی من خودم توی واحد فرهنگیش بودم ومسئولش هم ایرانفر بود ابراهیمی جعفری سالار وند کولیوند واینام پاسدار بند بودن و چقدر این زندان مخوف بود واقعا 😔
رجایی شهر خوابهای ایران توش زندانی بودن نه همشون بودن بعضیا پلشتی کرده بودن ولی دیونه خونه بود
ممنون برای بار دوم گوش دادم
پاینده ایران ❤و فقط فقط جاوید سلسله پادشاهی ایرانساز 🥰پهلوی 🥰تنها اپوزیسیون واقعی 👍داخل و خارج ایران 👍 و بهترین راه سعادت برای ایران و ایرانیان✌
درود عالی بود 🌹👏👏👏
من همجرمش بودم ۹۰ درصدش اشتباه و دروغ هست من اونو از میدان هروی فراری دادم . الان هم ایشون فوت کرده در خارج از زندان فوت شد
جووون چند سالته عمو جون. موووش بخورت😂😂😂
دورد بر شما با این کلیپ اما من خودم کارگر بتن ریزی هستم قبل از بتن ریزی با میل گرد در هم تنیده درست میکند و بعد بتن داخل آن میل کردها میریزند آنها چطور میل کردها را که حداقل دوازه تا بود آنها را بریدند چون فقط با هواه جوش میشی میل کرد را پاره کرد
من که حمد الله نرفتم زندان، چه رجائشهر و چه جای دیگه.
ولی فرضم که ٣ نفری بوده باشه (بازم با عقل من و گفتههای. یکسری از دوستام که سر چک رفتن زندان و یا بوده نیروی نوعی خدماتی در شرکت صنایع چوب که کارمیکردم و به گفتهاس یدور زندانها رو سر زده، هر اتاق اونقدری آدم بوده که طرف بهش تخت نمیدن و اقطلاحشون، کف خواب بوده. یا نمیدونم هر اتاق میگفت تو خورین یه شهردار طور داشت که گشتی شب نمیدونم شبگرد انتخاب میکرده، و طرف کارش بوده شب تا صبح کشیک بکشه. میگفت بهم گغت بزن پَسِشو، منم گفتم چرا بزنم؟ کاری نکرده؛ گفت نمیدونم صبح بیدارشو شمارش، که یعنی دیگه شبگرده چیه، نیستی §این و ٨ سال پیش میگفت، یادم رفته. مهمم نبود آخه در حافظه بلند مدت ثبت بشه§) الاایهاالحال،. انتخاب هم اتاقیم با خوده زندانیاس؟
یعنی مثل دانشگاه، طرف با هرکی دوست داشته باشه خونه میگرفت (بلا تشبیه😄) اینام میگن من میخوام با فلونی و فلونی هم اتاق باشم، جمعام بگه باشه؟
دموکراسی حاکمِ بر رجائی شهر، نه؟!
داداش با یه تیکه تیغ کمان اره میشه برید
@@KavehMohamaddiاره داداش رجایی شهر وقتی قدیمی ترمیشدی بهت اتاق میدادن دیگه دست خودت بود ک کی هم اتاقیت باشه
@@KavehMohamaddiرجایی شهرزندانش بابقیه زندانها فرق داشت کلا زمان شاه سلول انفرادی بوده اتاقهاش شیش متری بود دونفریا سه نفر توی اتاق بودن انتهای هرسالن حسینه داشت ک کف خوابها اونجا بودن
از داخل رایزر رفتن پایین کنده کاریش کلا ۱۰متر نبود فقط زیر کالیدور مادر از این دست رفتن اون دست بقیش داخل رایزر حرکت کردن تا داخل سالن ملاقات
دم شما گرم
سلام..من هر چی بچه کرمانشاه دیدم ورفیق هم داشتم..واقعآ مرد وبا غیرت وشیر هستند..2تا دل دارند..خیلی جسور ونترس..دمتون گرم کوردها
بله . دو تا دل دارند یکی در پاسگاه گهره بندرعباس که گروهی بدبخت نفری دو تا کارتن سیگار کوله می کردند را شب با سنگ و اسلحه از پا می انداختند یا می کشتن. و دل دیگرشون. تو ب دل نگیر و حرف و لاف نزن. اهالی فارس و اهالی کرمان خصوصا سیرجانی ها و استان هرمزگانی ها و بلوچ ها از دو دل کوردها خبر دارند. مشتی بدبخت که سیگار یا ویدیو کوله می کردند را شب هنگام کمین می کردند و با اسلحه وسنگ ان بدبختها را از پا در می اوردند که مال ان کوله برها را روبروی پاسگاه یا مصددم می کردند یا اتفاقی کشته می شدند.بله کوردها سه تا شکم و دل دارند. دلم انجا خنک شد که ۷ کورد را بچه های پاسگاه افتادند دنبالشون و کوردهای غیور و دزد خواستن از جاده ی بین المِللی بندر عباس.سیرجان با انطرف فرار کنند. هر ۷ نفر رفتند زیر چرخهای نازنین دو تا تریلی..... و مردند
پس دل دل نکن
فقط بلوچ دل داره و مرد هستند .
چون از ایرانشهر بلوچستان میامدیم انهم با جنس های قاچاق
با تایر راه را می بستند و همه شون مسلح
بوالله یکبار نشد اجناس و وسایل ما را بدزدند. می گفتند شما از نیروهای انتظامی و از ما می ترسید. و ما از نیرو انتظامی
شما برای زن و بچه هاتون نون حلال می برید.
پس چرا از ما می ترسید. ما بار ماشینهای دولتی را می دزدیم.
شما خیالتون راحت
پس فقط بلوچ مرد هست و دل دارند.
ضمنا من بلوچ نیستم ولی بخاطر مردانگی شان بهشون احترام می گذارم.
پس نگو کورد دو تا دل داره. ابدا ترسوتر از کورد ندیدم.
جسور و نترس و خدا شناس فقط بلوچ های نازنین.
حالا من یکی رو یادمه اومد داخل زندان مرکزی (لنگرود)قم یه دونه قرص B2 خرید با دماغش زد به بدن و صبح فرستادنش انگشت نگاری . انگشت نگاری جلوی دیوار ورودی درب اصلی بود.زندان لنگرود یه ساختمان اصلی داره که بندها داخلش هستند و یک محوطه که دورش دیواره قسمت جلویی دارای دو فنس که خیابان مجاور،پارکینگ و اتوبان قم کاشان رو از هم جدا میکنه و یک نگهبان هم درب ورود ایستاده که سربازه!
ایشون ساعت ۱۶ بازداشت شد فردا صبح ساعت ۱۱ فرار کرد.
فکر میکنم هنوز داخل بند ۷ زندان لنگرود در حال تحمل کیفر باشه.
این موضوع برای سال ۱۴۰۰
سلام دوست عزیز من در آن مقطع رای کار داشتم و در یکی از یگان های زندان در حال تحمل کیفر بودم روایت شما خیلی اشکال داره
شرایط زندان چطوریه .. خیلی به هم گیر میدن زندانیا یا نه راحت میشه حبس کشید بدون جر و بحث