کتاب صوتی آشیانه اشراف اثر ایوان تورگنیف

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 30 тра 2024
  • به منظور آگاهی از افزوده شدن کتابهای جدید، به کانال ما بپیوندید:
    bit.ly/32WNB6G
    کتاب صوتی آشیانه اشراف اثر ایوان تورگنیف
    «لاورتسکی» متوجه خیانت همسرش می‌شود. او را ترک می کند و به املاک خانوادگی خود بازمی‌گردد. در آنجا عاشق «لیزا»، دختری پاک و خداترس، می‌شود؛ اما با وجود همسرش، راهی برای رسیدن به لیزا نیست.
    درباره‌ی کتاب
    «آشیانه‌‌ی اشراف»در سال ۱۸۵۹ منتشر شد و «آندری کونچالوفسکی» کارگردان روسی آمریکایی در سال ۱۹۶۹ براساس این داستان یک فیلم سینمایی ساخت.
    شخصیت اصلی آشیانه‌‌ی اشراف «لاورتسکی» است که در خانه‌ای به دنیا آمده که عمه‌اش آن را اداره می‌‌کند. پدرش در نوجوانی و جوانی رفتار سخت‌گیرانه‌ای با او دارد. لاورتسکی بعد از مرگ پدرش تحصیلاتش را در مسکو دنبال می‌کند و در آنجا، عاشق زن زیبایی می‌شود که در اپرا دیده است و با او ازدواج می‌کند. پس از ازدواج به پاریس نقل‌مکان می‌کنند؛ جایی که «واروارا پاولووا» میزبانِ بازدیدکنندگان دائمی‌اش می‌شود و با آنها رابطه برقرار می‌کند. لاورتسکی با پیداکردن یادداشتی از این ماجرا باخبر می‌شود. او از خیانت همسرش غافل‌گیر و سرخورده می‌شود، ارتباطش را با او قطع می‌کند و به املاک خانوادگی خود بازمی‌گردد. در آنجا عاشق لیزا دختری پاک و خداترس می‌شود، اما با وجود همسرش، راهی برای وصال با لیزا نیست، لیزا به صومعه می‌رود و لاورتسکی به خواست لیزا، با همسرش آشتی می‌کند....
    درباره‌ی نویسنده
    «ایوان سرگِییچ تورگنیف»رمان‌نویس، شاعر و نمایش‌نامه‌نویس روس بود که نخستین‌بار کشورهای غربی را با ادبیات روس آشنا کرد. او خانواده‌ای اشرافی داشت و اجدادش از شخصیت‌های معروف روس بودند.
    ایوان در شانزده‌سالگی به دانشگاه مسکو رفت. تحصیلاتش را در رشته‌ی زبان‌شناسی در دانشگاه سن‌پترزبورگ دنبال کرد و نوشتن را از آن همان زمان آغاز کرد. به‌منظورِ تحصیل بیشتر به برلین رفت و رشته‌ی فلسفه و زبان‌های قدیمی و تاریخ را انتخاب کرد. در زمینه‌ی فلسفه تحت تأثیر «فریدریش هگل»، فیلسوف آلمانی، قرار گرفت و جریان فکری غربیان را دنبال کرد. نخستین‌بار با تقلید از یکی از آثار «بایرون»، شاعر بزرگ انگلیسی، یک قطعه شعر خوب سرود. نخستین اثر منثور او کتابی به نام «خاطرات یک شکارچی» بود که آن را بین سال‌های ۱۸۴۱ تا ۱۸۵۰ نوشت. وی در مقاله‌ای از «گوگول»، نویسنده‌ی روسی، تمجید کرد که یک ماه به زندان افتاد و بعد تبعیدش کردند. در همین زمان «آشیانه اشراف» و «پدران و پسران» را نگاشت.
    کتاب مرجع
    Home of the Gentry - ۱۸۵۹
    Author: Ivan Turgenev
    راوی: سمیه قهرمانی، ایمان سلگی
    #Ketabkhan#کتاب صوتی#کتاب گویا#کتاب خوان#Ketab Gooya #Ketab_gooya_Soti ایمان_سلگی# #سمیه_قهرمانی
    لازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است
    00:00:00 فصل اول
    00:12:35 فصل دوم
    00:37:21 فصل سوم
    00:55:10 فصل چهارم
    01:26:49 فصل پنجم
    01:53:42 فصل ششم
    02:13:09 فصل هفتم
  • Розваги

КОМЕНТАРІ • 17

  • @babakkhanboluki3618
    @babakkhanboluki3618 Годину тому

    خدا رحمت کند. موفق باشید.

  • @rahimnegahban4397
    @rahimnegahban4397 2 роки тому +1

    سپاس توام شادکامی دستاندرکاران برنامه بسیار ارزنده شان

  • @forughalipour330
    @forughalipour330 2 роки тому +2

    ممنون از داستان‌های خوبتون ❤🌺

  • @mehrandezireh9347
    @mehrandezireh9347 Місяць тому

  • @ghalbeboloorin647
    @ghalbeboloorin647 8 місяців тому

    Thanks 🙏👍🌹

  • @zarikharazmi7683
    @zarikharazmi7683 Рік тому

    بسیار عالی. ممنون از زحماتتون.

  • @mostafarasef9441
    @mostafarasef9441 2 роки тому +1

    THANK YOU😊👍🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗

  • @nahidzarkhoshk8673
    @nahidzarkhoshk8673 2 роки тому

    سپاس وعالی.تشکر

  • @nazelikeshishian9777
    @nazelikeshishian9777 8 місяців тому

    خیلی زیبا بود 😊 خسته نباشید ♥️😊

  • @momo6969
    @momo6969 2 роки тому +1

    ممنون

  • @shokutajammoly2085
    @shokutajammoly2085 2 роки тому

    داستان و داستان گو عالی

  • @manikaren3131
    @manikaren3131 4 місяці тому

    قسمت آخر فصل هفتم پاک سده

  • @esfandiardaryoosh8449
    @esfandiardaryoosh8449 5 місяців тому

    شما کانال تلگرام ندارید ؟؟

  • @ashjamSaturn
    @ashjamSaturn 2 роки тому

    خيلى شبيه انا كارنيا تولستوى بود، قشنگ بود🌹

  • @faribakian9169
    @faribakian9169 2 роки тому

    Sepas👍👏👏👏👏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🇦🇽

  • @azin.mohamadi
    @azin.mohamadi 6 місяців тому

    قطعا کسی که داستان رو میگه زیبا و خاصِ... اما واقعا اوج‌ بی‌منطقی و سستی رو توی داستان میشه دید.
    به نظر من به هیچ‌وجه داستان قشنگی نبود، فقط اینش آموزنده بود که دین از هر نوعی مزخرفه و کسی که کم‌عقل و بزدل و احمق باشه، کسی رو که دوست داره رها میکنه. و کسی که بی‌منطق و مرتجع باشه، درخواست احمقانه‌‌ی لیزا رو از کسی که دوسش داره میکنه و با گفتن تقدیر و خواست خدا، خودش و دیگران رک بدبخت میکنه