یوسف اباذری در بابِ مسئلۀ ناسیونالیسم جمعیت آذربایجان در دهۀ 20 شمسی

Поділитися
Вставка
  • Опубліковано 26 гру 2019
  • صحبت های دکتر یوسف اباذری [استادمشاور] در جلسۀ دفاع پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان تحلیل گفتمان ناسیونالیسم جمعیت آذربایجان در دهۀ 20 شمسی | 2 دی 98

КОМЕНТАРІ • 19

  • @masoudkh2182
    @masoudkh2182 2 роки тому

    کامنت ها واقعا تاسف اوره و ادمی رو به اینده انسان ایرانی کم امید.در هر حال تشکر بابت نقد زیبا از استاد اباذری

  • @tufanboran-oq4fp
    @tufanboran-oq4fp Рік тому

    عالی

  • @elhatzi872
    @elhatzi872 2 роки тому

    «مهم اینهه که من پروبلماتیزه کرده باشم»

  • @karimghorbanzadeh1768
    @karimghorbanzadeh1768 3 роки тому +1

    یاشاسین اوستاد اباذری جنابلاری....سیزه قاتیلیرام

  • @karimghorbanzadeh1768
    @karimghorbanzadeh1768 3 роки тому

    یاشا....

  • @shabro8397
    @shabro8397 3 роки тому

    میگه به نام خدا😂😂 (00:31)

  • @marzbanfarsi9350
    @marzbanfarsi9350 7 місяців тому

    پارسه ، ای میهن ایرانگان
    ای که به خوبی سرهرکشوری
    از در دربند همی تا به هند
    از در انتاکیه تا کشغری
    میهن تهمورث و کیخسروی
    تخت منوچهر و جم و نوذری
    جایگه قارن و گودرز و گیو
    زادگه رستم و زال زری
    مان لر و دیلم و شول وبلوچ
    کشور کردان زبان آوری
    ماد فریدونی و گرد آفرید
    میهنک کاوه آسنگری
    فرهی ایزد افزوندهی
    آتش زرتشت زبان آگری
    ماد بزرگانی و آزادگان
    بهر چه افتاده به دست خری
    چون گهر برمکی اید پدید
    بر سر اخشید کند افسری
    اهرمن از دست خداوند نیست
    دیو چه داند ره پیغمبری
    هیز بود از در گرماوه در
    جنده ندارد هنر دختری
    اخته نراند گله شیشکان
    شیشک ماده نتواند نری
    ساده توان بر زبرش کند و کافت
    کَنده نباشد زدر شیگری
    دختر دوشیزه بیوگان شود
    بیوگ دختر نشود دیگری
    گرگ بیابانی نگردد اَیار
    دیو نباشد ز در دادری
    از در رادی و درستی مکیب
    راه مگردان سوی ناباوری
    تاج منه بر سر دستاربند
    از در تیغ است نه زی سروری
    چند سپارم به دریغ و درنگ
    تا بشود روز سیه اسپری
    گرهمه برکام نگردد سپهر
    خیزم و چون رستم پیشآوری
    تیر خدنگی سر پیکان چو آب
    در کشم از ترکش افسونگری
    فروَهلین تیر زنم تا خلد
    در جگر سرکش مازندری
    مُرز بسیجی بدرم تا به ناف
    چوغ نشانم سپس رهبری