سلام علیکم و رحمتالله و برکاتو استاد بزرگوار و بینده گان عزیز. این قصه خواب در دوره خلافت عثمانیه به سلطان عبدالحمید آخرین سلطان عثمانیه به وقوع پیوسته بود . که تجاری ورشکسته نزدی خدا دوعایی شب و روز خیر می کرد. و زمانیکه خواب رفت. رسول خدا را درخواب دیده و برایش میگوید نزدی سلطان رفته و خواب ات را بگو.. و سلطان با شنیدن خواب و ذکر نام رسول خدا همه سکه طلا نزداش بود با گفت نام رسول خدا به شخص داد.و قسم یاد کرد.که شخص تمام طلا و تاج و تخت را می خواست برایش می دادم. البته در اخیر شخص خواب خود را بیان کرد. سلطان عبدالحمید هزار صلوت هر شب خود را به رسول خدا فراموش کرده بود.
با عرض سلام و احترام مولوی صاحب، خواهش است بجای اینقدر داستانها و افسانه ها اگر یک بار از سر و دوباره وقت تان را صرف و صرف بخاطر ترجمه و تفسیر قرآن کنید البته نه آن ترجمه و تفسیرهای افسانویی که در این مدت صدها سال مسلمانان، یهودیان و عیسویان نوشتند و گفتن، چون علم پیشرفت کرده ما میتوانیم قرآن پاک را فقط و فقط توسط خود قرآن ترجمه و تفسیر کنیم.از بسم الله الرحمن الرحیم که به ما غلط تفسیر و ترجمه شده تا قل عوذ برب الناس با احترام.
اللهم صل الله محمد و آل محمد. اللهم صل الله محمد والا محمد
جزاکم الله خیرا"♥
بسیار زیبا آرامش بخش بود
چی زیبا گفتید استاد محترم جهان سپاس
سلام عليكم ورحمة الله وبركاته شيخ به امان الله باشید.
بسیار داستان زیبای بود الله نگهدارت باشه استاد گرامی
😍الهم صل الله محمد وال محمد 😍
الهم صلي على النبي صلى الله عليه وسلم ❤
بسيار عالي و أموزنده در حفظ الله (ج) باشين
در پناه الله مهربان باشید استاد گرامی
جزاک الله خیرا شیخ عزیز ❤سبحان الله ❤❤❤
اللهم صل علی محمد و علی ال محمد کما صلیت علی ابراهیم و علی ال ابراهیم انک حمید مجید
الله جل جلاله عزت دو جهان نصیب تان گرداند
الله پاک جل جلا له عزت دو جهان را نصیب تان گرداند امین
ماشاءالله
ма шаа аллоҳ❤❤❤❤
ماشاءالله
❤😂🎉
الله جل جلاله عزت دو جهان نصیب تان گرداند 9:53 😮
تشکراستاد خداوند شمارحفضا کنی برادر دعا برامن دعاکنید چو مریض هستم تشکر ازشما😂😂😂😂😂❤❤❤❤❤
استاد گرامی من سه سال شده امریکا امدیم بچه هایم نماز نمی خواند بسیار پریشان اهستم چه کنم
و
سلام علیکم و رحمتالله و برکاتو استاد بزرگوار و بینده گان عزیز. این قصه خواب در دوره خلافت عثمانیه به سلطان عبدالحمید آخرین سلطان عثمانیه به وقوع پیوسته بود . که تجاری ورشکسته نزدی خدا دوعایی شب و روز خیر می کرد. و زمانیکه خواب رفت. رسول خدا را درخواب دیده و برایش میگوید نزدی سلطان رفته و خواب ات را بگو.. و سلطان با شنیدن خواب و ذکر نام رسول خدا همه سکه طلا نزداش بود با گفت نام رسول خدا به شخص داد.و قسم یاد کرد.که شخص تمام طلا و تاج و تخت را می خواست برایش می دادم. البته در اخیر شخص خواب خود را بیان کرد. سلطان عبدالحمید هزار صلوت هر شب خود را به رسول خدا فراموش کرده بود.
با عرض سلام و احترام مولوی صاحب، خواهش است بجای اینقدر داستانها و افسانه ها اگر یک بار از سر و دوباره وقت تان را صرف و صرف بخاطر ترجمه و تفسیر قرآن کنید البته نه آن ترجمه و تفسیرهای افسانویی که در این مدت صدها سال مسلمانان، یهودیان و عیسویان نوشتند و گفتن، چون علم پیشرفت کرده ما میتوانیم قرآن پاک را فقط و فقط توسط خود قرآن ترجمه و تفسیر کنیم.از بسم الله الرحمن الرحیم که به ما غلط تفسیر و ترجمه شده تا قل عوذ برب الناس با احترام.
الله جل جلاله عزت دو جهان نصیب تان گرداند