ازشما بخاطر این ویدیو بی نهایت ممنونم🙏🏻🌹 من در افغانستان گزارشگر جنایی هستم😊 چندروز پیش بعداز دیدن این ویدیوی شما در مورد کشته شدن این زنان؛خودم در موردش گزارش تهیه کردم 🌹 نحوه ی کشته شدن این زنان وهمچنین کودکانی که گفتید خفه شدند وجان دادند باعث شد پورسانت خوبی بابت این گزارش دریافت کنم ❤چندتا شلوار ساپورت خوشگل هم با همین پورسانت خریدم و الانم یکی از اونها رو پوشیدم 😊😍🙏🏻
سلام وقت به خیر بانوی محترم بنده اولین کسی هستم که وقتی مجید سالک محمودی در اندرزگاه شماره ۹ مجرد انفرادی زندان قصر با لبه پتو که با قاشقی که با کشیدن به دیوار سیمانی سلولش تیز کرده بود بریده بود و دور گردنش مانند کراوات بشته بود آن طرف لبه بریده شده پتو که بلند هم بود به کف پایش حلقه انداخته و با فشار پا گره در گردنش محکم شده و خودکشی کرده بود ماه رمضان بود و من اولین کسی بودم که جهت تحویل دادن جیره افتاری که کره و مربا بود قفل درب سلولش را باز کردم متوجه خودکشی مجید شدم در مورد همسر خودش که چرا اورا نکشته بود من سوال کرده بودم گفت اگر او را می کشتم دستگیر میشدم او را گذاشته بودم برای آخرین بار مجید با زنهای نجیب یا سینگل کاری نداشت فقط زنهای شوهر دار که حاظر به رابطه میشدند به قتل میرساند در مورد این پرونده هر اطلاعاتی خواستید در اختیارتان می گذارم
سلام و خسته نباشید بانوی محترم یکسری واقعیت ها از پرونده مجید که به خاطر شئونات جامعه گفته نشد ۱- از زبان مجید عینا برایتان نقل می کنم مجید پس از آزادی از زندان تاکسی خریدم و در کرج مشغول کار شدم یکروز خانم مسنی را سوار کردم گفت دربست ببرم مهر شهر کرج در بین راه شروع کرد به صحبت کردن گفت به خاطر سن و سال من که مسن هستم کسی مرا سوار نمی کرد شما مرا سوار کردید اگر اهل عشق و حال باشید من زنان زیبایی را در اختیار دارم که میتوانی از آلبوم عکسهایشان انتخواب کنی من در اختیارت قرار دهم من کنجکاو شدم و به همراه او در مهر شهر به منزلش رفتم آپارتمانی در خیابان اصلی بالای مغازه قصابی آلبومی را آورد گفت هر کدام از اینها را می پسندی انتخواب کن عکسهای حدود سی چهل زن در آلبوم بود که من چشمم به عکس همسرم که در بین آنها بود افتاد به زور خودم را کنترل کردم و گفتم صاحب این عکس را انتخواب کردم گفت برای فردا ساعت ۱۱ قبل از ظهر بیا اینجا من فردا ساعت ده در منزل آن خانم بودم و حال بدی داشتم می گفتم خدا کند اشتباه باشد من از پنجره خانه خیابان را نگاه می کردم که دیدم همسرم آن طرف خیابان از ماشین پیاده شد و قتی به این طرف خیابان آمد من به قدری از این ماجرا بهم ریخته و گیج بودم تاکسی خودم را درست جلوی درب منزل پارک کرده بودم همسرم تا چشمش به ماشین من افتاد فورا برگشت به آن سمت خیابان و فرار کرد و متوجه شد من موضوع را فهمیدم از همان روز خانه را ترک کرد و تقاضای طلاق کرد همه اطرافیان میدانستند ما با هم مشکل داریم اگر او را می کشتم همه می فهمیدند کار من است ۲ مجید به کسانی که شوهر نداشتند و به خاطر مشکل مالی مجبور به تن فروشی بودند نه تنها آسیب نزده بود بلکه کمک مالی هم میکرده طلا و پولهای به دست آمده از مقتولین را خرج کسانیکه به خاطر نیاز مالی مجبور به این کار بودند و شوهر نداشتند قرار میداده ۳ مجید متهم شعبه ۱۹ دادسرای عمومی تهران به نام احمد محققی بازپرس ویژه قتل که در آن زمان در روزنامه ها سر تیتر خبرها بود قرار داشت قتلهای مجید بیشتر از اینها بود ولی نه اینکه مجید سعی کرده باشد پنهان کند و اعتراف به آنها نکند بلکه بر عکس مجید در انفرادی زندان قصر فریاد میزد چرا نام و قتل فلان زن و فلان کس که همسر فلان مقام بود را ننوشته اید تعدادی از مقتولین که نسبت با مسعولین کشور داشتند را افشا و آشکار نشد
ممنون خیلی خوب بود
مرسی از توضیحات عالی شما 🙏🙏🙏🌹♥️
Very Good ... 🎉
مثل همیشه عالی بود ممنونم❤
خسته نباشی نسرین جان،ممنونم لذت بردم مرسی از زحماتت❤
@@saeedehosseini-x8o 😍🙏🏻
عزیزم عالی بود
عالي
ممنونم❤❤
چه قدر عالی که پرونده های ایرانی رو بررسی می کنید
خیلی خفن بود👏👏👏👏
خیلی عالی
❤
این کاملشو کتاب احمد محققی رو من خوندم خیلی سال قبل تو کتاب تمام عکسا هم بود
ندیده میگم عالی❤
مرسی لیلای عزیز و همراه❤
درود.اینکه همزنش خیانت کرده باید همزنش میکشت به مردم بیگناه چه ربطی داشته۰
خیلی عالی تعریف کردی♥️👏
ممنونم 🙏🏻🙏🏻
درود بر شما
🙏🏻🌱
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
❤👏👏
کاش بین حرفاتون هی از این کلیپای صدادار نزارید😂❤
شما هم خیلی نازودوستداشتنی هستین❤❤❤❤❤❤❤
دقیقا نقطه متقابل شما
❤❤ سلام ❤❤ سلطان ❤❤ باادب ❤❤ درود ❤❤ برشما ❤❤ ویدیو ❤❤ زیبا ❤❤ عالی ❤❤بود ❤❤مرسی❤❤ازترکیه❤❤ تاایران ❤❤ عاشقتم ❤❤
ازشما بخاطر این ویدیو بی نهایت ممنونم🙏🏻🌹
من در افغانستان گزارشگر جنایی هستم😊 چندروز پیش بعداز دیدن این ویدیوی شما در مورد کشته شدن این زنان؛خودم در موردش گزارش تهیه کردم 🌹
نحوه ی کشته شدن این زنان وهمچنین کودکانی که گفتید خفه شدند وجان دادند باعث شد پورسانت خوبی بابت این گزارش دریافت کنم ❤چندتا شلوار ساپورت خوشگل هم با همین پورسانت خریدم و الانم یکی از اونها رو پوشیدم 😊😍🙏🏻
انشاالله همیشه موفق و پرکار باشید
الهی آمین
خداییش خیلی عالااااای
عالی بود دختر زیبا ❤
من از مرگ نمیترسم چون زندگی جدید من است
اینم دارم میبینم
بسیار تأسف بار بود
خودت استادی،اما یه نظری دارم.جمله بندی،روایت،بک گراند،استایل،همه چی عالیه به نظرم رو اوج و فرود لحن کارکنی خیلی هیجانی تر و مبخکوب کننده ترمیشه
ممنونم که نظرتو نوشتی ❤ حتما انجامش میدم 🙌
میگم معصومه بدونه فکر شماره ماشین را یاداشت نکرده ستوان که شغلش است چرا هنگام جستجو شماره را یاداشت نکرده
دهه ۶۰ کمیته و گشت و تور و بازرسی و نمیدونم کمین و بگیرببند همه جا پر بود کافی بود تو ماشین یه نوزاد یه بچه باشه گیر نمیدادند
با دستات و روسریت کم ور برو.ممنون
دستوری حرف نزن و مؤدب نظر بده ممنون
به شما ربطی نداره میخادببینه فضولش کیه شعورداشته باش مودب باش فکرکن خواهرته ناموسته
@@بیتالهمعصومی ناموسم اینطوری باشه جرش میدم.فضولی موقوف.
@@arezoonoorbakhsh731 به تو ربطی نداره.اینجا نظر دهی آزاده.خفه
@@بیتالهمعصومی این جا نظرتو بگو.فضولی نکن
چقد نانازی...ایجان...فدای توضیح دادنت...کراش زدم روت...
ایرانم خوب ترکونده
این داستان خیلی باز گو شد شما اخر نفری هستی که دوباره تعریف کرد
سلام وقت به خیر بانوی محترم بنده اولین کسی هستم که وقتی مجید سالک محمودی در اندرزگاه شماره ۹ مجرد انفرادی زندان قصر با لبه پتو که با قاشقی که با کشیدن به دیوار سیمانی سلولش تیز کرده بود بریده بود و دور گردنش مانند کراوات بشته بود آن طرف لبه بریده شده پتو که بلند هم بود به کف پایش حلقه انداخته و با فشار پا گره در گردنش محکم شده و خودکشی کرده بود ماه رمضان بود و من اولین کسی بودم که جهت تحویل دادن جیره افتاری که کره و مربا بود قفل درب سلولش را باز کردم متوجه خودکشی مجید شدم در مورد همسر خودش که چرا اورا نکشته بود من سوال کرده بودم گفت اگر او را می کشتم دستگیر میشدم او را گذاشته بودم برای آخرین بار مجید با زنهای نجیب یا سینگل کاری نداشت فقط زنهای شوهر دار که حاظر به رابطه میشدند به قتل میرساند در مورد این پرونده هر اطلاعاتی خواستید در اختیارتان می گذارم
@@تیمانجمنگوگل ممنونم که برامون توضیح دادین ، اره این جوابش که همسرشو گذاشته اخر خیلی منطقی بود 🧐🧐
نهایتا چندتا قتل رو گردن گرفت ؟ تعداشون مشخص نشد؟؟
سلام و خسته نباشید بانوی محترم یکسری واقعیت ها از پرونده مجید که به خاطر شئونات جامعه گفته نشد ۱- از زبان مجید عینا برایتان نقل می کنم مجید پس از آزادی از زندان تاکسی خریدم و در کرج مشغول کار شدم یکروز خانم مسنی را سوار کردم گفت دربست ببرم مهر شهر کرج در بین راه شروع کرد به صحبت کردن گفت به خاطر سن و سال من که مسن هستم کسی مرا سوار نمی کرد شما مرا سوار کردید اگر اهل عشق و حال باشید من زنان زیبایی را در اختیار دارم که میتوانی از آلبوم عکسهایشان انتخواب کنی من در اختیارت قرار دهم من کنجکاو شدم و به همراه او در مهر شهر به منزلش رفتم آپارتمانی در خیابان اصلی بالای مغازه قصابی آلبومی را آورد گفت هر کدام از اینها را می پسندی انتخواب کن عکسهای حدود سی چهل زن در آلبوم بود که من چشمم به عکس همسرم که در بین آنها بود افتاد به زور خودم را کنترل کردم و گفتم صاحب این عکس را انتخواب کردم گفت برای فردا ساعت ۱۱ قبل از ظهر بیا اینجا من فردا ساعت ده در منزل آن خانم بودم و حال بدی داشتم می گفتم خدا کند اشتباه باشد من از پنجره خانه خیابان را نگاه می کردم که دیدم همسرم آن طرف خیابان از ماشین پیاده شد و قتی به این طرف خیابان آمد من به قدری از این ماجرا بهم ریخته و گیج بودم تاکسی خودم را درست جلوی درب منزل پارک کرده بودم همسرم تا چشمش به ماشین من افتاد فورا برگشت به آن سمت خیابان و فرار کرد و متوجه شد من موضوع را فهمیدم از همان روز خانه را ترک کرد و تقاضای طلاق کرد همه اطرافیان میدانستند ما با هم مشکل داریم اگر او را می کشتم همه می فهمیدند کار من است ۲ مجید به کسانی که شوهر نداشتند و به خاطر مشکل مالی مجبور به تن فروشی بودند نه تنها آسیب نزده بود بلکه کمک مالی هم میکرده طلا و پولهای به دست آمده از مقتولین را خرج کسانیکه به خاطر نیاز مالی مجبور به این کار بودند و شوهر نداشتند قرار میداده ۳ مجید متهم شعبه ۱۹ دادسرای عمومی تهران به نام احمد محققی بازپرس ویژه قتل که در آن زمان در روزنامه ها سر تیتر خبرها بود قرار داشت قتلهای مجید بیشتر از اینها بود ولی نه اینکه مجید سعی کرده باشد پنهان کند و اعتراف به آنها نکند بلکه بر عکس مجید در انفرادی زندان قصر فریاد میزد چرا نام و قتل فلان زن و فلان کس که همسر فلان مقام بود را ننوشته اید تعدادی از مقتولین که نسبت با مسعولین کشور داشتند را افشا و آشکار نشد
باسلام و تشکر
چقدر جالب ابهامات رو برطرف کردید
پس همسر این آقا زمانی که شوهر داشته هرز می پریده ربطی به پسرخاله نداشته